خصوصی سازی یعنی قدرت اقتصادی از دست دولت خارج شود
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۱۳۳۲۶
ساعت 24 - حسین سلاحورزی نایب رییس اتاق ایران باوردارد خصوصی سازی به معنای این است که قدرت اقتصادی از دست دولت خارج شده و دراختیار خانواده ها و بنگاهاهی خصوصی قرارگیرد و بخش خصوصی بتواند درمجلس قانون گذاری حضور داشته باشد. گفت وگوی او را با نامه اتاق بازرگانی درباره الزامهای خصوصی سازی بخوانید:
آقای سلاحورزی، بدون تردید شما در جریان اعتراضها، انتقادها و بحثهای گوناگون درباره روند و فرآیند خصوصیسازی از سوی افراد و جریانهای فکری - سیاسی هستید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میدانم که این روزها بحثهای داغ پنهان و پیدایی درباره داستان خصوصیسازی از سوی جریانهای سیاسی و فکری وجود دارد و با توجه به شرایط اقتصادی کشور این مجادلهها ادامه خواهد داشت. من نیز همانند دیگران به این مباحث علاقمندم و آنها را دنبال میکنم و از اینکه فضای فکری - سیاسی جامعه به سویی میرود که به هر حال یک پدیده بسیار بااهمیت در وسط مجادلهها قرار دارد خرسندم. باید از طرح این بحث و ارزیابی و بررسیهای انجام شده و یا آنهایی که قرار است انجام شود خرسند بود چون نیاز جامعه امروز ایران است که هر رخدادی و هر پدیده بااهمیتی که سرنوشت اقتصاد کشور را دستخوش تغییر میکند از سوی کارشناسان واکاوی شود.
واقعیت این است که «خصوصیسازی» به مثابه یک پدیده مهم اکنون از مرحله انکار یا توقف دائمی آن عبور کرده است. مقام معظم رهبری و سایر نهادهای قانونی اجرای خصوصیسازی را برای کشور الزامی کرده و قانونهایی داریم که تسریع در این کار را تصریح کردهاند. بنابراین نمیتوان در فلسفه وجودی این پدیده تردید کرد و راههایی که باز شده تا مالکیت و مدیریت اقتصاد از دولت به بخش خصوصی منتقل شود را دوباره مسدود کرد و اقتصاد را دوباره به دامان دیوانسالاری و تکنوکراسی علاقمند به مهار همه انواع قدرتها انداخت.
به نظر شما فلسفه خصوصیسازی چیست و چرا این فلسفه اهمیت دارد؟
خصوصیسازی به نظرم روند و فرآیندی است که در طی آن باید قدرت به خصوص قدرت اقتصادی از نهاد دولت به نهادهای مدنی بهویژه بنگاه و نهاد خانواده منتقل شود. فلسفه خصوصیسازی تفویض قدرت و به تعبیری تغییر ریل از ریل دولت به ریل خصوصی است. این کار البته در هیچ کشور و سرزمینی به آسانی انجام نشده و نگهبانان و صاحبان قدرت در نهادهای اصلی و سیاسیون علاقمند به کسب قدرت از مسیر محبوبسازی خود و همچنین روشنفکران از مخالفان این تفویض قدرت به حساب میآیند. خصوصیسازی تنها این نیست که مالکیت شرکتهای دولتی را از دولت به بخش خصوصی منتقل کنیم، بلکه باید پیامدهای آن را نیز بپذیریم و الزامهای آن را در عمل قبول کنیم.
این الزامها کدامند؟ چرا به آسانی این الزامها و پیامدهای خصوصیسازی پذیرفته نمیشود؟
بهطور خلاصه تفویض قدرت اقتصادی از دولت به بخش خصوصی به معنای این است که حالا بخش خصوصی میتواند در مسیر کسب انواع قدرتهای دیگر گام بردارد. یکی از الزامها این است که کسب قدرت سیاسی از سوی بخش خصوصی آسانتر و ممکن شود. این برای صاحبان قدرت در نهادهای سنتی حتی احزاب امروزی ایران نیز سخت است. اما این اتفاق باید بیفتد و صاحبان قدرت اقتصادی باید بتوانند در دولت و در مجلس صاحب رای و ذینفوذ باشند تا سرنوشت دارایی و درآمدشان دراختیار یک گروه کوچک قرار نگیرد.
میتوانید مثالی بزنید تا این بحث روشن شود؟
بلی. در سالهای اخیر شاهد بودهایم که خصوصیسازی به معنای انتقال مالکیت و مدیریت در بخشهایی از صنعت رخ داده است اما مجلس قانون گذاری با وضع تعرفهها و نهاد دولت از مسیر قیمتگذاری دستوری اجازه فعالیت آزاد به بنگاههای خصوصیسازی شده را نداده و نمی دهند. تعیین نرخ بهره از طرف دولت و بانک مرکزی نمونه اعلای دخالت در قیمتگذاری یکی از اصلیترین فعالیتها به حساب میآید. قیمتگذاری دستوری در بخشهای تولید صنعتی نیز از همین دست مسائل است. بخش خصوصی باید بتواند نمایندگان خود را در مجلس قانونگذاری داشته باشد تا با لغو یا محدود کردن قانونهای ضد اقتصاد آزاد منافع آنها را حمایت کند اما در حال حاضر چنین اتفاقی نمیافتد. این نقص در خصوصیسازی است و باید برطرف شود.
با توجه به شناختی که از جامعه ایران در مقولههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارید آیا میشود نسبت به خصوصیسازی با اهداف بزرگ که بخشهایی از آن را گفتید امیدوار بود؟
اگر بخواهم صریح بگویم، نه. در حال حاضر متاسفانه فضای فکری - اجرایی در سیاست، در مسائل اجتماعی و در مقوله اقتصادی هرگز برای خصوصیسازی واقعی وجود ندارد. افراد، احزاب و نهادهای اداره کننده جامعه و شخصیتهای بانفوذ در حوزههای فرهنگ و سیاست به دلایل گوناگون با فلسفه خصوصیسازی به معنای تفویض قدرت از نهاد دولت به نهاد خصوصی موافق نیستند. آیا شما دیدهاید که بهطور مثال علمای مذهبی بهطور صریح از خصوصیسازی حمایت کنند؟ آیا شما شنیدهاید که استادان دانشگاه حتی استادان اقتصاد به طور دستهجمعی و یا از طریق تشکلهای خود از خصوصیسازی در ابعاد بزرگ حمایت کنند؟ آیا نهادهای پژوهشی ایران تاکنون دفاع مستدل و مبتنی بر دادههای میدانی از خصوصیسازی حمایت کردهاند؟ آیا روشنفکران ایرانی از جمله نویسندگان و روزنامهنگاران از خصوصی سازی گسترده و ژرف حمایت کردهاند؟ دقت در تحولات سالهای اخیر نشان میدهد روندها برعکس بوده و اکثریت گروههای بانفوذ فکری در جامعه با خصوصیسازی مخالف بوده و در بهترین شرایط نسبت به آن بیتفاوت بودهاند.
شما از خصوصیسازی گسترده میگویید. این چه معنایی دارد و با آنچه در ایران رخ داده چه تفاوتی دارد؟
به نظرم میرسد خصوصیسازی گسترده به معنای تغییر ذهنیت جامعه از یک طرف و پیدا کردن دیدگاه جهانی از طرف دیگر است. تغییر ذهنیت یعنی پذیرفتن اینکه دولت همهکاره نداریم، دولت قیم، دولت بزرگ و مداخله گر نداریم. ذهنیت جامعه ایرانی با این مفهوم سازگاری ندارد چون ادبیات آن در ایران از سوی روشنفکران و رسانهها زاد و رشد نکرده است. ذهنیت جامعه ایرانی هنوز با مفهوم انتقال قدرت به بخش غیردولتی آشنایی کافی ندارد. از طرف دیگر خصوصیسازی با نگاه جهانی به این معناست که طرف خریدار سهام شرکتهای دولتی ایران را نباید تنها در داخل کشور جستجو کرد. در دنیای امروز سرمایه های مازاد بینالمللی وجود دارند که میتوانند و باید برای خرید سهام شرکتهای ایرانی اجازه کار و فعالیت داشته باشند که الان این شرایط وجود ندارد. شاید در قانونها و مقررات موجود به صراحت در این باره منعی وجود نداشته باشد اما در عمل شاهد بودهایم که این اتفاق نیفتاده است و خارجیها برای خرید سهام شرکتهای ایرانی فعالیت نکردهاند. این مسدود و محدود کردن راه و ورود سرمایههای خارجی معنایش این است که نوعی انحصار خرید سهام شرکتها فراهم کردهایم. با توجه به توزیع نقدینگی در میان نهادهای دولتی، خصوصی و نهادهای شبهدولتی این اتفاق افتاد که بنگاههای بزرگ دراختیار نهادهای شبه دولتی قرار گرفت و انتقال مالکیت به بخش خصوصی نرسید. آمارها و اطلاعات منتشر شده نشان میدهد سهم بخش خصوصی واقعی در خرید سهام شرکتها نزدیک به 20 درصد است. با توجه به اینکه بخش خصوصی واقعی در ایران به هر دلیل فاقد جسارت و توانایی مالی برای خرید بنگاههای غولپیکر خصوصی شده مثل مخابرات و برخی پتروشیمیها بوده بیشتر سهام دراختیار نهادهای شبهدولتی قرار گرفت. این داستان تلخ البته به کمک قانون مصوب مجلس اتفاق افتاده و کسی نمیتواند انگ غیرقانونی بر آن بزند. وقتی صحبت از خصوصیسازی گسترده و واقعی میشود یعنی باید اجازه میدادیم که بانکهای بزرگ جهانی به میدان آمده و سهام بانکهای ایرانی را خریداری میکردند و رقابت واقعی در بازار پول رخ میداد.
به این ترتیب شما نیز اعتقاد دارید خصوصیسازی در ایران شکست خورده است؟
تردیدی نیست که ایران در این میدان پیروز نشده و کلیت اقتصاد ایران به جای فایده بردن از مزیتهای خصوصیسازی تنها از زشتیهای آن برخوردار شده است. زشتترین دستاورد این نوع خصوصیسازی در صحنه نظر و عمل بدبینی شهروندان ایرانی به این پدیده است. نخبگان و گروههای مرجع فکری در ایران حالا به جای تدقیق در فلسفه واقعی ناکارآمدی خصوصیسازی و فایدههایی که میتوانست در پیدایش فضای مناسب در ایران داشته باشد سرزنشهای آنها را میبینند. وقتی دولتهای ایران میخواهند از خصوصیسازی پول دربیاورند و منابع درآمدی حاصل از آن را برای ایجاد توازن در دخل و خرج در بودجههای سالانه میگنجانند نتیجه اش همین میشود که هر کس بتواند پول نقد بیاورد و برنده مزایده - مناقصه یا عرضه در بورس میشود و مهم نیست که برنده چه کارنامه و برنامهای دارد.
در این شرایط که اقتصاددانان و فعالان اقتصادی خواستار توقف خصوصیسازی در ایران شدهاند. شما با این خواسته موافق هستید؟
ببینید، ما راه زیادی را آمدهایم، اما بیراهه روی نیز داشتهایم و کسی نمیتوان این را انکار کند که در مسیر خصوصیسازی اشتباه و ندانمکاری و یا حتی اگر بدبین باشیم تصمیمهای عمدی برای نشان دادن ناکارآمدی این پدیده وجود داشته باشد، اما باید توجه داشت نمیتوان به نقطه صفر برگشت، چون برخی رخدادها در ایران اتفاق افتاده است و هزاران میلیارد تومان از سهام شرکتهای دولتی به بخشهای دیگر واگذار یا فروخته شده است. از طرف دیگر در این وضعیت سخت که دولت نیاز به منابع درآمدی دارد که جایگزین درآمد ازدست رفته صادرات نفت کند، توقف خصوصیسازی به معنای کمتر شدن احتمال محقق شدن درآمدهای بودجه 1399 و 1398 را کاهش میدهد و بر ابعاد بحران مالی اضافه میکند. این موقعیتها به ایران هشدار میدهد نمیتوان از راه رفته برگشت و اگر این اتفاق بیفتد معادلات قابل اعتنایی از تعادل خارج خواهد شد. از طرف دیگر به نظر میرسد اما راه رفته شده با روشهای پیشین و با توجه به محدودیتهای سمت تقاضا از ناحیه بخش خصوصی داخلی و محدودیتهایی که برای ورود سرمایه خارجی وجود دارد عرضه سهام بنگاههای دولتی به نفع نهادهای شبهدولتی و غولهای آن است. خصوصیسازی ایران به همین دلیل و همچنین دشواری تحریم در بنبست قرار گرفته است و باید بنبست شکنی کرد. این بنبست شکنی البته نیاز به جسارت و شجاعت ملی دارد و باید برای اجرای آن نوعی اجماع سیاسی پدیدار شود. باید واقعیتها را دید و تصمیم گرفت. یک واقعیت غیرقابل انکار این است که در میانمدت و بلندمدت بنگاههای غولپیگر دولتی سودآوری قابل رقابت ندارند که نمونه آن همین بنگاههای خودروسازی هستند که اگر با رقابت واقعی مواجه شوند سخت است بتوانند روی پای خودشان بایستند. از طرف دیگر نگهداری بنگاههای زیانده به معنای وارد آوردن خسارت به کل جامعه ایرانی است که باید تاوان بدهند. باید تصمیمی شجاعانه گرفت و از حرف و حدیثهای مربوط به اینکه اگر خارجیها بیایند چه و چه میکنند عبور کرد. خصوصیسازی یک انتخاب در دنیای امروز نیست، بلکه یک الزام است.
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۱۳۳۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معاون وزیر اقتصاد: استقلال و پرسپولیس رسما واگذار شدند
به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم بازیان سرپرست سازمان خصوصی سازی امروز در آئین واگذاری مالکیت استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی اظهار کرد: امروز آئین واگذاری دو باشگاه بزرگ فوتبال ایران یعنی استقلال و پرسپولیس پیرو تلاشهای صورت گرفته طی ۲ دهه است.
وی افزود: امروز به طور رسمی واگذاری دو باشگاه فوتبال از دولت به بخش خصوصی اعلام میشود و امیدوار هستیم که ۵ اردیبهشت سرآغاز دوره شکوفایی و پیشرفت در ورزش ایران باشد.
معاون وزیر اقتصاد ادامه داد: در این مرحله از برگزاری مزایده که به صورت شفاف در فرابورس برگزار شد، در یک عرضه عمومی و با تأمل و نظارت سهام دو تیم واگذار شد. در این دوره از واگذاری بعد از برگزاری ۸ بار مزایده بالاخره وزارت اقتصاد و سازمان خصوصی سازی با نمایندگی از مجموعه دولت در امر این واگذاری در تعامل نزدیک با وزارت ورزش و در یک نگاه همگام و همه جانبه در یک بازه زمانی ۲ ماهه، به ثمر رساند.
وی یادآور شد: در گام اول پذیرش این دو باشگاه در بازار فرابورس ایران ۱۰ درصد از سهام این باشگاهها به مردم واگذار شده بود. اگر این اتفاق نمیافتاد شاید به این زودی توان واگذاری این دو تیم را نداشتیم.
بازیان افزود: در سال جهش تولید با مشارکت مردم و تأکیدات رهبری بر زمینه سازی مشارکت همه جانبه مردم در اقتصاد، سازمان خصوصی سازی توانست در طلیعه سال ۱۴۰۳ این امر مهم و مورد تاکید ریاست جمهور، هیأت دولت و وزارت ورزش و اقتصاد در عرضه سهام دو تیم فوتبال تهرانی را به سرانجام برساند. در واقع واگذاری سهام عمده دولت که اعلان اراده حداکثری دولت در واگذاری تصدی گری های دولت در اول سال است.
معاون وزیر اقتصاد تصریح کرد: سوم اردیبهشت ماه مزایده در بازار فرابورس برگزار و دو کنسرسیوم پتروشیمی و بانکی تشکیل شد؛ در نهایت هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس داوطلبی خود را برای خرید باشگاه استقلال اعلام کرد و در حال حاضر ۸۵ درصد سهام این باشگاه متعلق به این هلدینگ است.
وی گفت: کنسرسیوم دوم هم کنسرسیوم بانکی با حضور بانک شهر، بانک تجارت، بانک ملت، بانک رفاه و بانک اقتصاد نوین برگزار شد.
بازیان اظهار کرد: در نهایت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را به دو کنسرسیوم بانکی و پتروشیمی واگذار کردیم.
کد خبر 6087419 سمیه رسولی