هنرمندی که کوه «هیچ» وجودش را فتح کرد
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۲۶۸۴۴
به گزارش ایلنا، در مراسم نکوداشت و گفتگو درباره مهدی سحابی، چهرههایی مانند محمدرضا اصلانی، احسان آقایی، سهراب هادی، رضا نامی و عباس مشهدیزاده سخنرانی کردند.
ابتدای مراسم بخشهایی از فیلم مستند «پس از 10 سال» که به سفارش خانواده سحابی توسط سروش میلانیزاده ساخته شده است، پخش شد که گزیدهای از زندگی مهدی سحابی را از زبان دوستان او به تصویر میکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سحابی مصداق بارز «فرهیختگی» در فرهنگ و هنر معاصر ایران است
نخستین سخنران این مراسم احسان آقایی (رئیس موزه هنرهای معاصر تهران) بود. او با اعلام این نکته که مهدی سحابی مصداق بارز فرهیختگی در فرهنگ و هنر معاصر ایران بود، گفت: مهدی سحابی عزیز وجوه مختلفی داشت، امروزه که متاسفانه شاهد میانمایگی یا در کمال تاسف بیمایگی در عرصه هنری کشور هستیم، جای خالی افرادی مانند مهدی سحابی را بیش از اندازه حس میکنیم. ما در طول تاریخ فرهنگ و هنر پر فراز و نشیب کشورمان افرادی را داشتیم که به آنها حکیم گفته میشد، حکیم در واقع به معنای شخصیتی بود که علوم مختلف را از بر بود؛ امروزه شاهدیم بخشی از هنر جهان در همراهی بخشهای مختلف از هنر شکل گرفته است، برای مثال میتوانم بگویم که بسیاری از آثار هنری هنرمندان متاثر از ادبیات شکل گرفته است و این ارتباط بین ادبیات و هنرهای تجسمی را بیش از پیش نشان میدهد، امروز ما در شرایط زندگی میکنیم که متاسفانه این نسل از بزرگان ما دیگر در میان ما نیستند و این جای تاسف دارد که آرام آرام کمتر هم میشوند. البته قدردان وجود عزیز بسیاری از بزرگان که امروز در این مجلس هستند هستیم.
رئیس موزه هنرهای معاصر تهران ابراز امیدواری کرد نمایشگاهی که از جمعه در گالری مژده توسط خانواده مرحوم برپا میشود، بتواند بخش هایی از این فرهیختگی بارز را بازتاب دهد.
مهدی سحابی «آورنده» بود
عباس مشهدیزاده (هنرمند و مجسمهساز) دومین سخنران این مراسم بود. او در رابطه با مهدی سحابی و آثارش گفت: از هنرمندان قزوین خیلی کم گفته شده است. مهدی سحابی در قزوین متولد شده بود و اصالت او قزوینی بود، ما در قزوین بزرگان و فرهیختگان زیادی داریم که مهدی سحابی کم از آنها نداشت و آیندگان بیشتر درباره آن خواهند دانست. در هفتاد سال گذشته خیلی چیزها برای ما روشن شد و ما متوجه شدیم که چه کسانی آرتیست بودند و چه کسانی آرتیست نما بودند، برای ما روشن شد که چه کسانی حرف داشتند و چه کسانی حرفی برای گفتن نداشتند. یکی از اشخاصی که هنرمند و شاعر چند کاره بود مهدی سحابی است؛ سحابی آورنده چند کار بود مثل زنان که آورنده هستند، مثل زمین که میرویاند، اما مردها توانایی این کار را ندارند، گاهی وقتها برخی از انسانها آورنده هستند مثل سعدی و حافظ؛ مهدی سحابی هم آورده بسیاری داشت.
این هنرمند در ادامه افزود: دقت کردم چیزی که هرگز در رابطه با مهدی گفته نشد این بود که مهدی با چرم «سراجی» میکرد، یعنی دوخت و دوز میکرد و چه طراحیهایی به دست میآورد. برای نسلهای بعدی مشخص خواهد شد که مهدی سحابی که بود و چه کرد. ما با مهدی سحابی هم دوره بودیم هرچند که او در دانشگاه سال پایینی ما بود و با همسر من هم دوره بود؛ اما ما پیش اساتید بزرگی علمها و فنون مختلف را یاد گرفتیم؛ در حال حاضر در کدام مدرسه و دانشگاه تا این اندازه تنوع درسی با جدیت دنبال میشود؟ مهدی درسش را رها کرد و به ایتالیا رفت تا سینما بخواند. او خیلی با نشاط بود به اندازه لذتی که شما از زندگیتان میبرید، او به تنهایی از تمام لحظه لحظههای زندگیاش لذت میبرد. کاش بچههای ما هم بتوانند چنین آدمهایی شوند.
سحابی نادیدنیها را دیدنی میکرد
بخش دیگری از این آیین نکوداشت مرضیه اطهری (استاد زبان فرانسه) و دکتر سهراب فتوحی (رئیس انجمن ایران و فرانسه) توضیحاتی را بر اساس نشانهشناسی و معناشناسی در رابطه با کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته » با ترجمه مهدی سحابی ارائه دادند.
رضا نامی، یکی دیگر از سخنرانهای این مراسم نکوداشت بود. او در رابطه با مهدی سحابی گفت: من قبل از هر چیز متاسفم که حضور فیزیکی مهدی سحابی را اینجا نداریم، ضمن اینکه روح، اشیا و هنرش تا ابد زنده خواهد بود. همانطور که ماشین تحریر او همینجاست؛ به اعتقاد من مهدی سحابی یک روحیه پژوهشگری فوقالعادهای داشت. به همین دلیل هم وقتی از مدرسه بیرون آمد و به هنرکده تزیینی رفت که یکی از هنرکدههای بسیار عالی بود و هنرمندان بسیار خوبی را به دنیای هنری ایران عرضه کرد. اما این هنرکده سحابی را راضی نکرد و به همین دلیل هم به ایتالیا رفت و در دانشکده چینهچیتا تحصیل کرد، اما آنجا هم تحصیلاتش کامل نشد و بعد به دانشکده هنرهای زیبا در فرهنگستان هنر رفت. او بعد از چند سال آنجا را هم رها کرد پس از آن به فرانسه رفت و ازدواج کرد و دارای فرزند شد. وقتی که به ایران آمد به دنبال خبرنگاری رفت و مهم این است که در مدیریت خبری هم بسیار موفق بود. همانطور که میدانیم سحابی جزو شورای سردبیری کیهان قرار گرفت.
وی افزود: همه میدانند بهترین کارها و آثار هنری سحابی ماشینهای قراضه است، در خاطرم هست که برای اولین بار کارهای ماشینهای قراضه او را در نگارخانه برگ دیدم و تعجب کردم چون فوقالعاده عالی بود. کسی با این روحیه و این نوع نگاه، ماشینهای قراضه را به تصویر میکشید. او در واقع نادیدنیها را دیدنی میکرد این یک هنر است. سحابی در همه زمینههایی که کار کرد به غایت رسید و این موضوع او را راضی میکرد، جالب اینجاست که او حتی در آشپزی هم فوقالعاده بود. او همه چیز را در حد عالی میخواست. روحش شاد.
مهدی سحابی جهانبین بود
محمدرضا اصلانی (شاعر، سینماگر و هنرپژوه) از دیگر سخنرانان این مراسم بود که در رابطه با مهدی سحابی سخنرانی کرد. او گفت: واقعیت این است که من با مهدی سحابی به نحوی با هم بزرگ شدیم و در دانشکده با هم تحصیل کردیم، در واقع ما در آن دوران برخلاف امروز به همه جهان فرهنگ و هنر توجه داشتیم و تخصص برای ما مطرح نبود، تخصص گریزی یکی از مسائلی بود که در نسل ما به شدت به عنوان شورش مطرح میشد. این باعث میشد که ما به جای اینکه خودمان را به عنوان یک متخصص در جهان تثبیت کنیم، جهان را ببینیم. البته این به این معنا نبود که ما نمیخواستیم خودمان را تثبیت کنیم، بلکه از تثبیت جهان گریزان بودیم. جهان صامت ما را اذیت میکرد این باعث میشد که ما از دانشگاه بگریزیم و بیشتر وقتمان را در جهان زندگی کنیم. ما همواره میدویدیم و احساس میکردیم که دیرمان شده است. خاطرات ما با مهدی سحابی تنها خاطر نیست، بلکه یک منش است، چیزی که در جهان امروز بسیار کم دیده میشود؛ ما با هم شاملو میخواندیم و در واقع با هم زندگی میکردیم. او مرا وادار کرد که بعد از ده سال به سینما بروم و فیلم سینمایی ببینم چراکه من فکر میکردم سینمای ما مبتذل است و واقعاً هم مبتذل بود، اما مهدی سحابی مرا به سینما برد و روی دیگری از سینما را به من نشان داد.
این شاعر و سینماگر ادامه داد: میخواهم بگویم ما تنها دانشآموخته یک دانشکده نبودیم بلکه گریزان از دانشکده بودیم، اما در همه جای این شهر حضور داشتیم، از کنسرتها و کتابفروشیها گرفته تا تئاترها و گالریهای شهر، همه جا حضور داشتیم. ما بیشتر از اینکه سر کلاسهای دانشگاه باشیم در جهان بودیم و این جامعیت جامعهای که ما در کار مهدی میبینیم مربوط به همان جهانبینی است. ما به جای اینکه وجودهای دیگر را بپذیریم با وجود خودمان وجودهای دیگر را کشف میکردیم و این کشف را شما میتوانید در ترجمههای مختلف کتابهای مهدی سحابی مشاهده کنید. من او را به عنوان یک الگو برای نسل جوان مطرح میکنم تا بیاموزند چگونه با دیدن جهان خودشان را برای پرتاب به آینده آماده کنند.
سحابی معتقد بود هرکس میتواند کوه «هیچ» وجودش را فتح کند
سهراب هادی (نقاش و گرافیست) آخرین سخنران این مراسم نکوداشت بود. او در رابطه با مهدی سحابی گفت: سحابی تاثیر بزرگی در جامعه ادبی و جامعه هنری کشور داشت، سال ۵۸ بود که من در موسسه کیهان خدمت آقای سحابی رسیدم، تقریباً در آستانه ۳۶ سالگی بود. از دور که ایشان را دیدم جدیت، هیبت و سکنات ایشان برای من خیلی جالب بود. آن زمان ایشان در سرویس ترجمه بودند و من در سرویس فرهنگی کار میکردم. آقای سحابی خیلی زود از کیهان جدا شدند و به کارهای دیگر مشغول شدند. به یاد دارم در آن زمان تاثیر ترجمهای که مهدی سحابی انجام میداد، مبنایی میشد برای شکستن ساختارهای قدرت از طریق ادبیات. او وقتی کتابهای مختلف را ترجمه میکرد معنا را در خط به خط ترجمههایش به خواننده بشارت میداد. با ترجمه در جهان یک حس شخصی را مبادله میکرد و از این طریق همه را به حرکت و مبارزه دعوت میکرد. بارها از او پرسیدم که چرا نمینویسد و تنها ترجمه میکند؟ اما سحابی بر این اعتقاد بود که ترجمه سریعتر ما را به نتیجه میرساند. او میگفت چون وقتی یک ترجمه به یک جامعه وارد میشود تاثیر آن بیشتر از کتابی است که نوشته میشود. او معتقد بود که هرکس میتواند کوهی را فتح کند و آن کوه هیچی است که درون هر فرد وجود دارد. یعنی هر فرد در درونش هیچی نیست، اما در حقیقت به اندازه تمام جهان هستی توانایی دارد.
وی ادامه داد: این از آنجا نشأت میگیرد که مهدی سحابی حقیقت خودش را در ساختار جهان هستی پیدا کرده است و این ایستادن در زمان نیست، بلکه حرکتی است در راهی که میخواهیم برویم. او در نقاشی هم به همین شیوه عمل میکند. من افسوس میخورم که چرا ما چنین گردهماییهایی را بعد از اینکه اساتید و بزرگان را از دست میدهیم تدارک میبینیم و درباره آن بزرگان صحبت میکنیم. بیایید این قضیه را حقیقیتر ببینیم و در زمان حیات هنرمندان درباره توانمندیها و خلاقیتهای آنها صحبت کنیم که با نگاه خودشان بتوانیم به تبادل نظر برسیم. این میتواند تاثیر اجتماعی بیشتری داشته باشد. به هر صورت باید این را بگویم که ساعت حضور مهدی سحابی در ادبیات معاصر ایران مبنای یک راهی است که هنر و ادبیات از حالت طبیعی خارج میشود و مفهوم مبارزه و بیداری در این جامعه شکل میگیرد.
در انتهای مراسم نکوداشت، مژده طباطبایی مدیر گالری مژده با تشکر از همه حاضران، اساتید و مهمانان اظهار کرد که جمعه اول آذر ماه نمایشگاهی از آثار استاد مهدی سحابی در گالری مژده برپا خواهد شد که خیلی از این آثار تاکنون دیده نشدهاند. او از حاضران خواست تا برای دیدن آثار مهدی سحابی جمعه به نمایشگاه آثار هنری این استاد بزرگوار در گالری مژده بیایند.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: مهدی سحابی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۲۶۸۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اهمیت توجه محمود نجمآبادی به نسخ خطی و ترجمهشان
به گزارش خبرگزاری مهر، یازدهمین جلسه از مجموعه نشستهای «صد کتاب ماندگار قرن» به منظور پاسداشت نگاشتههای برتر ایرانیان در یک قرن اخیر، با بررسی کتابِ «تاریخ طب ایران» نوشته محمود نجم آبادی، با سخنرانی محمدحسین عزیزی عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم پزشکی و محمد صدر عضو هیأت علمی دایرةالمعارف اسلامی به میزبانی سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران برگزار شد.
امین متولیان استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که دبیری این نشست را به عهده داشت؛ گفت: برپایی نشستهای «صد کتاب ماندگار قرن» و معرفی آثار ماندگارِ مکتوب، ایده اصیل و ماندگار فرهنگی است که در مسیر معرفت و دانش کشور گام بر میدارد. با نگاهی به عناوین کتابهای معرفی شده در این سلسله نشستها، میتوان به حُسن انتخاب و عمقِ نگاه فرهنگی میزبانان پی برد.
وی ادامه داد: کتابِ «تاریخ طب ایران» حاصل چهل سال تحقیق، تفحص و تخصص دکتر محمود نجم آبادی در عرصه تاریخ طب است. بخش مهمی از این کتاب به اخلاق پزشکی، تاریخ پرستاری، و پیراپزشکی اختصاص دارد که به واقع نگارش آن نقطه عطفی در حوزه پزشکی، پرستاری، و پیراپزشکی است. به اعتقاد بنده این کتاب کلاس درس معرفتی است که امروز کمتر در دپارتمانهای پزشکی ارائه میشود. بخش دوم شرح کاملی از تاریخ علم طب در قبل از اسلام، بررسی مراکز طب هندی و جندی شاپور، طب در بعد از اسلام تا حمله مغول را در بر میگیرد.
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: کتابِ «تاریخ طب ایران» در سیر مکتوبات تاریخ علم یک اثر ارزشمند است، زیرا این کتابِ تألیفی به عنوان یک نوشته مکتوبِ برجسته و الگوساز قابل تقدیر است و توسط یک طبیب و متخصص در حوزه تاریخ نگاری به رشته تحریر در آمده است.
تاریخ نگاری پزشکی با تاکید بر خدمات نجم آبادی شکل گرفته است
محمدحسین عزیزی عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم پزشکی با اشاره به ویژگیهای کتابِ «تاریخ طب ایران» گفت: تاریخ نگاری پزشکی معاصر ایران با تاکید بر خدمات ارزنده دکتر نجم آبادی شکل گرفته است. زیرا تاریخ پزشکی بخشی از تاریخ علم است. ایشان در تاریخ نگاری طبابت سراغ نسخههای خطّی، چاپی، مقالههای معتبر و دیگر منابع رفته است.
وی ادامه داد: منابعی که در تاریخ پزشکی موجود است به سه قسمتِ منابع اولیه، منابع ثانویه، و منابع ثالث تقسیم میشود. منابع اولیه آن دسته از منابع ارزشمندی است که بدون واسطه و همزمان با رویداد نوشته شده است؛ منابع ثانویه مجموع آثاری است که درباره و یا در تفسیر و تحلیل منابع اولیه نوشته شده است و منابع ثالث یک موضوع ویژه ای را بر میگیرند و درباره آن صحبت میشود که زنده یاد نجم آبادی از منابع اولیه و ثانویه استفاده میکرد و از این حیث کتابِ ارزشمندی است. علاوه بر این، کتابِ «تاریخ طب ایران» از بعد جامعه شناسانه و باستان شناسانه نیز به تاریخ علم پزشکی نگاه ویژه ای داشته است. بنابراین موظف هستیم اندیشمندان و پیشکسوتانی را که باعث تحول در جامعه شده اند ارج نهیم و به نسلهای آینده بشناسانیم که چه افرادِ ارزشمندی برای این سرزمین تلاش کردند.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم پزشکی با بیان این مطلب که دکتر محمود نجم آبادی انسان تک بعدی نبوده است؛ گفت: او علاوه بر فعالیت در عرصه تاریخ نگاری پزشکی، در حوزههای نگارش آثارِ پیرامونی نیز تبحر ویژهای داشت و مجله «جهان پزشکی» را منتشر کرد. یکی از آثار تحقیقاتی و تألیفی نجم آبادی نگارش کتاب «طبقه بندی پزشکان و مجلس مشاوره طبی و حقالزحمه پزشکان در ایران باستان» بود که دوران حکومت ساسانیان را در بر میگرفت.
وی افزود: دکتر نجم آبادی علاوه بر کتابِ «تاریخ طب در ایران»، آثار مکتوب دیگری چون «تعالیم پزشکی صدساله فرانسویان در ایران»، «فهرست کتابهای چاپی فارسی طبی»، «بلای عظیم نسل بشر، سیفیلیس و سوزاک» و غیره را به رشته تحریر در آورده است که هر یک از این کتابها در زمره بهترین آثار علمی پزشکی بوده است.
توجه نجم آبادی به نسخ خطّی پزشکی اهمیت دارد
محمد صدر عضو هیات علمی دایرةالمعارف اسلامی دیگر سخنرانِ یازدهمین جلسه از مجموعه نشستهای «صد کتاب ماندگار قرن» صحبتهای خود را در سه بخشِ سابقه فرهنگی و علمی خانواده، مروری بر فعالیت و زندگی و اهمیت دکتر نجم آبادی و آرای او در زمینه تاریخ پزشکی دسته بندی کرد و گفت: نجم آبادی در خانوادهای اهل فرهنگ بزرگ شده است. جدّ مادری او شیخ هادی نجم آبادی از علما و جدّ پدری او محمد نجم آبادی متولی مدرسه سپهسالار قدیم یا مدرسه عالی شهید مطهری فعلی است.
وی ادامه داد: نجم آبادی در سال ۱۲۸۲ در تهران متولد شد و در مدرسه آلمانیها تحصیل کرد و با شروع جنگ جهانی دوم در مدارس دارالفنون، دارالمعلمین درس خواند و وارد مدرسه طب شد. وی به دلیل علاقه بسیاری که به علم طب داشت قبل از پایان دوره مدرسه کتابی درباره بیماری سیفیلیس و سوزاک نوشت. در سال ۱۳۰۹ به قوچان و بعد از آن به سبزوار رفت و در نهایت راهی فرانسه شد و در سال ۱۹۵۲ از دانشگاه پاریس فارغ التحصیل گردید.
محمد صدر با طرح این سوال که چرا نجم آبادی برای تاریخ علم ایران و به خصوص پزشکی اهمیت دارد؛ گفت: نجم آبادی با تسلط بر زبانهای آلمانی و عربی به خوبی توانست آثار تحقیقی درباره رازی تحریر کند. در واقع آنچه در مجموع این تحقیقات حائز اهمیت است توجه نجم آبادی به نسخ خطّی منسوب به این دانشمند و ترجمه آن به فارسی است.
وی با اشاره به آرای دکتر محمود نجم آبادی گفت: پزشکی سنتی و مدرن در طول تاریخ پزشکی همواره مقابل یکدیگر گذاشته شدهاند. اما دکتر نجم آبادی با این رویارویی به شدت مخالف بود و معتقد بود علم پزشکی هم در حیطه سنتی و هم مدرن برای تأمین سلامت انسان است.
کد خبر 6085315 زینب رازدشت تازکند