مردودی مدعیان اصلاحات در آزمون بنزین
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۴۱۰۳۴
اعلام و اجرای طرح سهمیهبندی و اصلاح قیمت بنزین در روزهای اخیر حواشی بسیار زیادی داشته است. اما یکی از نکات قابل تأمل در این میان، نحوه واکنش مدعیان اصلاحات و رسانههای زنجیرهای به این مسئله است.
1- در روز شنبه- 25 آبان- اولین روز کاری پس از اعلام طرح سهمیهبندی و اصلاح قیمت بنزین رسانههای زنجیرهای واکنش منفی به این طرح داشته و بعضا حتی با اصل طرح مذکور نیز مخالفت کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزنامههای زنجیرهای در این روز با تیترهایی همچون «شوک بنزینی»، «استعفا»، «شوک گرانی بنزین در ساعت صفر»، «عجب شبجمعه دردناکی!» و... به طرح اصلاح قیمت بنزین واکنش نشان دادند.
این رویکرد تأمل برانگیز در روزهای بعد نیز ادامه پیدا کرد. برای نمونه روزنامه زنجیرهای آرمان-یکشنبه 26 آبان- در مطلبی نوشت: «هیچ توجیه و تفسیری نمیتوان برای این وضعیت داشت و باید خود آقای روحانی و دستاندرکاران و تصمیمسازان دولت در این ارتباط اظهارنظر کنند. برای خود من هم جای سؤال است که چرا با وجود اینکه دولت با ریزش سرمایه اجتماعی مواجه بود بازهم دست به چنین اقدامی زد».
واکنش منفی و مخالفت مدعیان اصلاحات با طرح اصلاح قیمت بنزین در حالی است که بسیاری از کارشناسان از اصل طرح حمایت کرده و آن را اقدامی لازم و ضروری دانسته و تنها به نحوه اجرای این طرح توسط دولت انتقاد داشتند. نظر کارشناسان این بود که دولت میبایست در گام اول افکار عمومی را برای اجرای این طرح آماده کرده و فواید اقتصادی آن را تشریح میکرد و در گام دوم یارانههای جدید را واریز کرده و سپس در گام سوم، طرح مذکور را اجرا میکرد.
اما مدعیان اصلاحات و رسانههای زنجیرهای بدون توجه به نظرات کارشناسی، با اصل طرح سهمیهبندی و اصلاح قیمت بنزین مخالفت کرده و بر نگرانی و ناراحتی مردم در اجرای طرح مذکور دامن زده و حتی صراحتا اعلام کردند که دولت باید نگاه انتخاباتی به معیشت مردم داشته باشد و از اجرای طرحهای اینچنینی پرهیز کند!
2- یکی دیگر از واکنشهای تأمل برانگیز مدعیان اصلاحات در ماجرای سهمیهبندی بنزین، عدم تفکیک مردم از اغتشاشگران بود. برای نمونه روزنامه زنجیرهای شرق- 28 آبان- در مطلبی نوشت:«در جوامع کمتر توسعه یافته مشکلات زیادتر است؛ اول اینکه حق اعتراض نیست... بنابراین در مرحله اول حق شهروندی و حق اعتراض وجود ندارد و چون این حق به رسمیت شناخته نمیشود، امکان شکلگیری جامعه مدنی با مانع مواجه شده... در نتیجه هرگونه نارضایتی کانالی برای بروز و ظهور ندارد و به مسیری میافتد که هر سطح از نارضایتی به چالش و تنش اساسی بین جامعه و دولت مستقر تبدیل میشود... بنابراین اعتراضات از همان بدو شروع به عنوان یک نافرمانی مدنی و نقض قوانین و جرم محسوب شده و در نهایت اعتراضاتی که میتواند از مجاری پیشبینی شده بروز پیدا کند، از همان ابتدا خشن میشود».
این روزنامه زنجیرهای، با تطهیر اغتشاشگران، اقدامات ساختارشکنانه این جماعت را ناشی از رفتار حکومت جا زده است. این در حالی است که بنابرمستندات به دست آمده و اعترافات آشوبگران دستگیر شده، این افراد در خارج از کشور آموزش دیده و مورد حمایت سرویسهای بیگانه بودهاند و از اولین مرحله در اقدامات شنیع خود، حافظان امنیت کشور را به شهادت رسانده و با آتش زدن بانک، آمبولانس، ماشین آتشنشانی و غارت مغازههای مردم، فضای کشور را ملتهب و به اموال عمومی خسارت وارد کردند.
3- همزمان با آشوبگری عدهای از اراذل و اوباش در برخی از شهرهای کشور، برخی نمایندگان لیست امید مجلس در اقدامی تأملبرانگیز اعلام کردند که در مخالفت با طرح اصلاح قیمت بنزین استعفا خواهند کرد. این اقدام با واکنش منفی کارشناسان، رسانهها و افکارعمومی مواجه شد. این اقدام تأمل برانگیز آن هم در مقطعی که تنها حدود 3 ماه تا پایان کار مجلس دهم باقی مانده است، این شائبه را ایجاد کرد که نمایندگان مذکور صرفا هدف انتخاباتی داشته و به قول معروف به دنبال «ماهی گرفتن از آب گلآلود هستند». این در حالی است که وظیفه یک نماینده مجلس، سؤال از وزرا و نظارت بر عملکرد دولت در اجرای طرح و رسیدگی به مطالبات مردم در جهت اجرای هر چه بهتر طرح اصلاح قیمت بنزین است. کاملا واضح و آشکار است که استعفای یک نماینده مجلس در شرایط فعلی نه تنها هیچ گرهای از مشکلات مردم باز نکرده، بلکه بر مشکلات نیز میافزاید.
نکته قابل تأمل اینجاست که روزنامههای زنجیرهای از این اقدام عجیب برخی نمایندگان اصلاحطلب دفاع کردند. مثلاً روزنامه زنجیرهای آرمان- 27 آبان- در مطلبی نوشت: «افزایش قیمت بنزین که در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی به تصویب رسید و از بامداد جمعه حالت اجرایی به خود گرفت، با مخالفتها و انتقادات بسیاری روبهرو شد. از واکنشهای مردم، سلبریتیها و چهرههای سیاسی و اجتماعی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی گرفته تا اظهارات برخی از نمایندگان مجلس در رسانهها... پس از اظهار نارضایتی نمایندگان از طرح افزایش قیمت بنزین و در نظر نگرفتن جایگاه مجلس برخی نمایندگان از طرحهای با فوریت برای توقف این طرح خبر دادند و... برخی نمایندگان نیز اعلام کردند که استعفا خواهند داد».
4- براساس نظرسنجیهای متعدد منتشر شده در سالهای اخیر، مطالبه اصلی مردم، بهبود وضعیت معیشت و اقتصاد است. مواردی از جمله مدیریت بازار اجاره بهای مسکن، تامین مسکن برای اقشار متوسط و کم درآمد، رسیدگی به حقوق معوقه برخی کارگران، مدیریت بازار خودرو،اشتغال جوانان، تسهیل امر ازدواج برای جوانان، برداشتن موانع رونق تولید در کارگاهها و کارخانهها و موارد مشابه دیگر. علاوه بر موارد مذکور، مقامات ارشد دولت در سالهای اخیر وعدههای بسیاری در حوزه معیشت و اقتصاد مطرح کردهاند.
بنابراین مطالبات اصلی مردم مشخص است و وعدههای دولتمردان نیز در دسترس قرار دارد. در روزهای اخیر نیز گلایه مردم این بوده است که چرا دولت بدون مقدمه و قبل از واریز طرح یارانهای جدید، طرح اصلاح قیمت بنزین را اجرا کرد.
حال با این وجود، مدعیان اصلاحات در روزهای اخیر با دهنکجی به مردم برای چندمین بار طرح حاشیهای «تعیین محل تجمعات اعتراضی» را مطرح کرده و مدعی هستند که مردم نیاز به مکانی برای اعتراض دارند. چندی پیش روزنامه زنجیرهای اعتماد با اعتراف بهاشتباه بودن این رویکرد نوشت:«لازم نیست ما به مردم بگوییم بروید فلانجا و فریاد بزنید، باید مشکلاتی که باعث میشوند مردم نیاز به فریاد زدن داشته باشند را کم کنیم... به مسئول عزیز در شورای شهر توصیه میکنم که به جای پیگیری محلی برای اعتراض، پول این پروژه را صرف این کنند که برای صد نفر از آن کسانی که نیاز به فریادزدن دارند، کار پیدا کنند. کارگران را سر کار برگردانند، زمینهای فراهم شود که پدران از فرزندانشان شرمنده نباشند و این عصبیت و سرخوردگی در خانواده کاهش پیدا کند».
موارد ذکر شده حاکی از آن است که مدعیان اصلاحات در آزمون اصلاح قیمت بنزین مردود شدند. نوع مواجهه این طیف با طرح مذکور در حالی است که این طرح در دولت مورد حمایت اصلاحطلبان طراحی و اجرا شده است.
متاسفانه مدعیان اصلاحات، مردم را صرفا ماشین رای و جوانان را نیز سیاهیلشکر میتینگها میبینند و شدیدا به رفتار قبیلهای آلوده هستند. بر همین اساس مطالبات و مشکلات مردم به هیچ عنوان برای این طیف اهمیت ندارد.
اتفاقات روزهای اخیر علاوه بر نمایش چندین باره چهره بدون روتوش مدعیان اصلاحات، پیام روشنی نیز برای دولتمردان داشت. پیامی که دوست و دشمن را نشان داد. مقامات ارشد دولت در سالهای اخیر رفتار تأمل برانگیزی با منتقدان داشته و آنان را آماج توهین و تهمت قرار دادند. طیف مدعی اصلاحات نیز همواره ژست حامی دولت به خود گرفته و منتقدان را مخالفان دولت و مردم و مانعی جدی در راه توسعه کشور جازدند.
اقدامات رسانههای منتقد دولت و نیروهای انقلابی در روزهای اخیر (از حمایت از طرح اصلاح قیمت بنزین تا مقابله با آشوبگران و روشنگری درباره ماهیت آنان و...) و مقایسه آن با نوع مواجهه مدعیان اصلاحات با طرح اصلاح قیمت بنزین (از جمله به طرح اصلاح قیمت بنزین تا عدم تفکیک میان مردم و اغتشاشگران و زمزمه استیضاح دولت و مجلس و...) به خوبی نشان داد که چه طیفی در بزنگاهها پشت مردم را خالی کرده و ساز بدصدای دشمن را کوک میکنند.
مسعود اکبری
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: بنزین گرانی بنزین سهمیه بندی اصلاحات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۴۱۰۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دست برتر ایران و روایت وارونه غربگرایان
چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: وقتی هر روز صبح نگاهی به صفحات اول روزنامههای مدعی اصلاحات میاندازیم و یا اظهارات برخی مدعیان اصلاحات را مرور میکنیم، به وضوح ردپای عملیات روانی دشمن را در برخی از این روزنامهها و اظهارنظرها میبینیم. به این نمونهها توجه کنید:
۱- روز گذشته روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «مدیریت تنشهای اخیر و چند پرسش» نوشت:«به نظر میرسد پس از تنش اخیر با اسرائیل و مخالفت آمریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفتوگوهای مستقیم میان ایران و آمریکا مساعد شده است.
هر دو کشور از تشدید تنشها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایهای برای آغاز دور تازهای از تعامل باشد. آیا میتوان امیدوار بود که در پس تنشهای اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روشها بود و در نتیجه گفتوگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و آمریکا وارد سرفصل تازهای شود؟»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر میتوان داشت، تنش بیشتر مضر است.کاهش تنش هم نیاز منطقه است، بنابراین در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگتر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفتوگوی ایران با آمریکا.»
۲- در روزهای گذشته روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «زمان چیدن میوه پاسخ نظامی ایران» نوشت:«جنگ هیچگاه هدف و غایت نیست. وقت آن رسیده است که ایران میوه اقدام نظامی و دفاع مشروع خود را بچیند. تنها راه رسیدن به این منافع، از طریق مذاکره است. ایران باید نشان بدهد که بعد از اقدام به دفاع مشروع، آماده مذاکره با کشورهای حامی اسرائیل و به ویژه آمریکا است. اگر ما از حجم ادبیات گزنده و بیاثر خود نسبت به آمریکا و غرب کاهش دهیم و به سمت مذاکره برویم، آمریکاییها هم مشتاق مذاکره هستند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«ما باید بتوانیم از یک اقدام نظامی مشروع، یک دستاورد سیاسی ایجاد کنیم. اگر ما مدعی هستیم که غربیها فهمیدهاند قدرت ما چه اندازه است، آمادگی ما در چه حدی است، تا چه حد توان آتش و پاسخگویی و بازدارندگی داریم، بهجای اینکه به سمتی برویم که باعث جنگ شود تا توانمندیهای ما مصروف شود، باید از شمشیر در نیام برای گرفتن امتیاز از غربیها استفاده کنیم.»
۳- سخنگوی دولت اصلاحات چندی پیش در توئیتی نوشت:«حالا که مجامع حقوقی و سازمانهای بینالمللی اسرائیل را به خاطر حمله به کنسولگری ایران تحت فشار قرار دادهاند و آمریکا ایران را به خویشتنداری دعوت کرده، مذاکره مستقیم با آمریکا را شروع کرده و ما به ازای خویشتنداری را طلب کنید. فرصتها چون ابر بهاری در گذر هستند.»
۴- روزنامه شرق اخیرا در مطلبی با عنوان« احیای برجام در میانه بحران؟» نوشت:«در حالی که با توجه به تحولات منطقهای و جهانی، احتمال احیای برجام کمرنگتر از هر زمان دیگری است، اخیرا نشریه انگلیسی آی خبر داد که کاخ سفید در حال بررسی توافق هستهای جدید با ایران در ازای لغو برخی تحریمهای اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام عیار در منطقه جلوگیری کند. این منبع بدون ذکر نامش، فاش کرد که یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیسجمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای ایران میبیند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه مدعی شد:«گفت وگوهایی هم درباره احیای برجام با جانشین رابرت مالی صورت گرفته است که نشان میدهد اکنون مذاکرات برجامی... در حال پیگیری است.»
اکنون تحولات به گونهای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.
یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجهای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.
نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هستهای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هستهای بتن ریخته شد و هم تحریمها دو برابر شد.
«وندی شرمن» دیپلمات ارشد آمریکایی و از اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکا- مرداد ۱۳۹۷- در مقالهای در نشریه فارن افرز نوشت:«کاری که برجام با برنامه هستهای ایران کرد، جنگ هم نمیتوانست انجام دهد.»
شرمن در بخش دیگری از این مقاله نوشته بود:«زمانی که گفتوگوهای چندجانبه سال ۲۰۱۳ از سر گرفته شد، چندین سال از وضع تحریمهای شدید علیه تهران میگذشت؛ اما با وجود همه این تحریمها، ایران تعداد سانتریفیوژهای خود را به ۱۹ هزار رسانده بود. تحریمها ممکن است به اقتصاد ایران آسیب رسانده باشد، اما آنچنان تاثیری در برنامه هستهای این کشور نداشت.»
پیش از آن نیز مقامات آمریکایی از جمله «باراک اوباما» رئیسجمهور اسبق این کشور صراحتاً گفته بود که با غلاف اسلحه و بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هستهای ایران را از کار انداختیم.
افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال میکنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: « اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد...اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
«جانت یلن» وزیر خزانهداری آمریکا چندی پیش در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریمها علیه ایران، حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی انداخته است.
روزنامه «فایننشال تایمز» نیز چندی پیش در مطلبی نوشت:«سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران شکست خورده است... تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است.» هفتهنامه اکونومیست نیز پیش از این در تحلیلی با اشاره به رویارویی ایران و آمریکا نوشته بود: «در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»
حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
هر وقت از پادوها و دنبالههای دشمن در داخل کشور صحبت میشود، رسانهها و فعالین مدعی اصلاحات به خط شده و به گویندگان این واقعیت، برچسب «متوهم» و «خیالپرداز» میزنند. این فرافکنی و فرار به جلو در حالی است که در کارنامه طیف تندرو مدعی اصلاحات، مستندات متعددی در این خصوص وجود دارد.
از «علیاصغر رمضانپور» معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات- و سردبیر فعلی شبکه تروریستی و ضدایرانی «اینترنشنال» تا «حسین باستانی» از نزدیکان خاتمی و خبرنگار فراری منتسب به طیف مدعی اصلاحات. وی هر روز صبح تا قبل از ساعت هفتونیم، بولتنی برای مطالعه رئیس دولت اصلاحات آماده میکرد. بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیسمجلس و سایر چهرههای کلیدی اصلاحات هم فرستاده میشد.
و از «مرجان شیخالاسلامی آل آقا» از فعالین رسانهای جریان مدعی اصلاحات و از متهمین اصلی پرونده ۶/۶ میلیارد یورویی پتروشیمی و متهم به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت میلیون دلار که سال ۹۶ از کشور متواری شد، تا کاملیا انتخابیفرد و مجتبی واحدی و فریبا داوودی مهاجر و رکسانا صابری و نفیسه کوهنورد و فرناز قاضیزاده و اکبر گنجی و ابراهیم نبوی و فرشته قاضی و رضا حقیقتنژاد و نیکآهنگ کوثر و مانا نیستانی و امید معماریان و هوشنگ اسدی و نوشابه امیری و محمد مساعد و جمشید برزگر و اردشیر امیرارجمند و نیما راشدان و...
اینها کسانی هستند که با قلمفروشی و وطنفروشی در خدمت سرویسهای جاسوسی غربی بودند و پس از آن نقاب از چهره برداشته و از کشور متواری شده و در دامان اربابان خود مشغول پادویی و مزدوری شدند.
ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقهای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاوردهای بزرگی را در پی داشته است.
بهتر است افراطیون مدعی اصلاحات، این اظهارنظر وزیر امور خارجه دولت قبل را که در پایان کار دولت مدعی تدبیر و امید گفته بود، آویزه گوش خود کنند. وی گفته بود:«با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.»