سفر به ایران باستان با قطار گردشگری کاشان
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۴۱۰۹۰
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، شهری که اسمش را از یکی از پادشاهان ساسانی میگیرد؛ از انوشیروان ساسانی. بهگفته «علوی»، تورلیدر کاشانی، اسم این شهر ابتدا«انوشآباد» بوده که بعدها نوشآباد میشود. انوشآباد به معنی شادی و خرمی است. قطار گردشگری، گردشگران را در این مسیر به قلمرو انوشیروان ساسانی میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مسافران در این مسیر با سوت قطار به ایران باستان میروند، به آنجایی که کویرنشینها کاشفان شگفتیهای زیرزمین میشوند؛ جایی که سرداب و پایاب و حوضخانه میسازند. کاشانیها اعتقاد دارند ملیت ایرانی در فلات مرکزی از زیر زمین شکل میگیرد. قناتها را هم شاهد حرفهای خود میگیرند. میگویند کویرنشینها مردم تمدن قناتها هستند. آنها اعتقاد دارند اگر قناتها نبود شهرهایی چون کاشان، یزد و... در جغرافیای ایران شکل نمیگرفت.
شهر زیرزمینی نوشآباد اوایل دهه 80 خودش را نشان میدهد تا پنج سال کاوش باستانشناسان، شهری پر رمز و راز را پیش روی انسان امروز بگذارد. هنوز هم گهگاهی این شهر بخش دیگری از خودش را پیش پای رهگذران میگذارد تا دالانی دیگر به جانپناهی که 1400 سال پیش جان بسیاری از کویرنشینان نوشآباد را از حمله و تهدیدها نجات داده بود به روی گردشگران بازکند. راهی که این روزها گردشگران کاشان را به سمت شهر زیرزمینی نوشآباد میبرد راهی قدیمی نیست. مسیری است که میراث فرهنگی بعد از کشف شهر، از سمت آبانبار به شهر زیرزمینی باز کرده است. چون انسان آن روز این هوشمندی را داشته است تا راه های ورودی را در دید قرار ندهد. در دوره ساسانی ورودیهای شهر زیرزمینی برای لحظههای ترس و دلهره، مخفی بود. قدیمیهای نوشآباد میگویند گاهی اوقات ورودی به شهر زیرزمینیها از ته تنور خانهها میگذشت و گاهی اوقات جای مخفی آن در سردابها تعبیه میشد تا به محض رسیدن بوی خطر، از راه مخفی به گریزگاه بگریزند.
آبانباری که امروز راه را برای گردشگران قطار گردشگری کاشان باز میکند قدمتی 500 ساله دارد و به دوران صفوی بازمیگردد. آبانبار هم قصه شگرفی دارد. آبانبار گنبدی دو بادگیر. راهنمای تور میگوید وقتی هوا روی زمین 50 درجه باشد دمای داخل آبانبار، بدون برق و کولر و پنکه به 10 درجه میرسد. سرداب(آبانبار) را از سنگهای کوه کرکس میسازند.
یک کلمن بزرگ که یک و نیم میلیون مترمکعب آب در آن جمع میشود. نوشآبادیها در 500 سال پیش - در دورهای که صفویها حاکم بودند - میدانستند چه کنند تا آب خنک و بهداشتی باشد. همین مسأله هم باعث شده امروز چند آبانبار نوشآباد را احیا کنند. آنها میدانستند که آب باید در تاریکی باشد تا نور خورشید آب شرب را سبز نکند. دو تا بادگیر روی آبانبار کار یخچال را میکرد و باد را در زیر گنبد آن میچرخاند تا آب خنک بماند. کیسه زغال را بالای آبانبار قرار میدادند تا آب بو نگیرد. در آخر هم برای ضدعفونی کردن به اندازه لازم نمک و آهک روی آب میپاشیدند. کاری که امروز کلر در آب بازی میکند. علوی راهنمای تور از این روش به «تصفیه طبیعی» آب یاد میکند. این آبانبار زلزله 250 سال پیش در زمان کریمخان زند را هم تاب میآورد. آن زلزله تلفات انسانی بسیاری برجا گذاشت. آبانباری که ستون ندارد اما در زلزله فرو نمیریزد.علوی میگوید: «چون از روش چهارچشمه در ستون آن استفاده میشود.» به گفته او ایرانی دو هزار سال است که این روش را میشناسند. از راهی که میراثیها برای ورود به شهر زیرزمینی در دهه 80 کندهاند که وارد میشوی به طبقه دوم این شهر میرسی. شهر در سه طبقه ساخته شده است. کانالهایی سرپوشیده در میان طبقات کنده شده که هم نقش تهویه هوا را داشتهاند و هم افراد را از طبقات مختلف گذر میدهند.
روی دیوار کانالها حفرههایی هست که باستانشناسان به آن «پاکنه» میگویند. سرویس بهداشتیها ساختار «ال» مانند دارند، چون نمیتوانستند برای سرویسها «در» بگذارند به این شکل از دیدهها پنهان میماندند. تعبیه اتاقکهای اسکان موقت هم جالب است. دو اتاق روبهروی هم به یک اتاق تک میرسد. این شیوه ساخت تا انتهای تونل ادامه دارد. «فکری»، دیگر راهنمای تور کاشان میگوید: «یکی از فرضیهها این است که اتاقهای روبهرو برای خانوادههای پرجمعیت و تک اتاقها برای کمجمعیتها ساخته شدهاند.» اتاقکها و راهروها را با «پیهسوز» روشن میکردند. روی دیوارها حفرههایی ایجاد میکردند و پیهسوزها را در آن قرار میدادند. برای تهیه روشنایی پیسوزها، چربی حیوانها را میسوزاندند و آب و نمک اضافه میکردند. به گفته فکری نمک باعث میشد تا روشنایی حاصله دوده نکند و اکسیژن فضا از بین نرود.
چرا نوشآباد را در زیر زمین ساختند؟
نوشآباد پناهگاهی است در مسیر جاده ابریشم و منزلگاهی بین ری و اصفهان. مسیر تجارت جهانی بوده و بهانههای زیادی برای حمله به آن وجود داشته است. اما چرا مردم به زیر زمین پناه میبرند؟ فکری میگوید: «هیچ عارضه طبیعی که مردم نوشآباد بتوانند - در زمان خطر- در پناه آن جای بگیرند وجود ندارد. نه کوهی، نه جنگلی تا چشم کار میکند کویر است و دشت. به همین خاطر در زیر شهرشان این شهر دستکند را میسازند.» اسکان در این جانپناه موقت بوده و به محض رفع خطر مردم دوباره به روی زمین بازمیگشتند. البته باستانشناسان بر این باورند که مردمان آن زمان، برای دورانی طولانیمدت در این مجموعه سکونت داشتهاند. محققان نظریههای متعددی درباره شهر زیرزمینی نوشآباد ارائه کردهاند از جمله، در امان ماندن از گرمای شدید یا جنگهای تاریخی یا حفاظت در برابر تشعشعات خورشیدی سبب شده این شهر را در عمق 18 متری زمین بسازند.
وسعت شهر زیرزمینی چهار کیلومتر است که زیر بافت تاریخی شهر قرار دارد.
سیلی که شهر زیرزمینی را دفن میکند
نوشآباد شهری سیلخیز است. سال 1335 سیل عظیمی به سمت آن روانه میشود که تلفات جانی زیادی بهجا میگذارد. این سیل تمام مسیرهای منتهی به شهر زیرزمینی را مسدود میکند. وقتی باستانشناسان شهر را کشف میکنند، نوشآباد باستانی تا ارتفاع یک متر زیر رسوبها دفن شده بود.
«زهرا ساروخانی» باستانشناس این مجموعه را یکی از بزرگترین شاهکارهای مهندسی جهان باستان در دنیا میداند که در عمق 18 متری زمین کنده شده و امکانات پیچیده و ویژهای دارد.
جنس شهر خاک رس است و با هر رطوبتی سفتتر و محکمتر میشود. این نکته را شهروندانش در 1400 سال پیش میدانستند. شهری سه طبقه که برای ورود به آن اول باید به طبقه منفیسه بروید. ورود از طبقه پایین به طبقات بالا یکی از سیاستهای دفاعی ساسانیان بود. علوی راهنمای تور شهر دستکند باستانی میگوید این شیوه ساخت باعث میشد تا دشمن دست به سر، سرگردان و گیج شود و فریب بخورد. او میگوید: «سقف تونلها را عمداً کوتاه میساختند تا دشمن برای ورود مجبور شود سرش راخم کند. وقتی کسی خم میشود دیگر خلع سلاح میشود چون مثلاً نمیتواند از شمشیرش استفاده کند. همچنین عرض تونل فقط جای یک نفر را دارد یعنی چند نفر همزمان نمیتوانند وارد شوند و مجبورند یک نفر یک نفر و پشت سر هم وارد شوند.» او ایجاد دریچهها بین طبقات را هم یک سیاست دفاعی میداند و میگوید: «از آنها بهعنوان تله استفاده میکنند چون کسی که با جغرافیای اینجا آشنا نبود، داخل دریچهها میافتاد. این افتادن باعث ترس میشد و اثر روانی آن باعث ضعف دشمن میشد.» شهر باستانی نوشآباد هم به قلعههای اطراف راه داشته هم به خارج از شهر. هم چاه اکسیژن دارد و هم چاه هوا. یکی از جاذبهها برای گردشگران چاه اکسیژن طبقه دوم شهر باستانی است که آنها وقتی دستهایشان را روی چاه میگیرند حرکت باد و اکسیژن را به وضوح احساس میکنند. نوشآباد به قناتهای اطراف شهر هم راه دارد که مردم در زمان خطر بتوانند از طریق آنها جان خود را نجات بدهند. اهالی نمیتوانستند از هرجای خانههایشان در روی زمین به این شهر دستکند زیرزمینی بیایند، باید از طبقه سوم به طبقه دوم میآمدند و از دوم به طبقه اول. چرا؟ علوی راهنمای تور میگوید: «فرض کنید دشمن بخواهد از پایین وارد شهر زیرزمینی شود. هرکس که بالا باشد روی سر کسی که وارد میشود مسلط است، پس این طریق ساخت یک شهر دستکند دفاعی است.» او دلایل دیگری هم دارد. علوی میگوید: «فرض کنید آن یک نفر را میزدند چون تونل جای یک نفر بیشتر را نداشته، پس با ایجاد سدمعبر دشمن معطل میشد. در نتیجه فرصت آمادگی بیشتر برای دفاع به وجود میآید.» این شهر به شهر تاریخی نیاسر هم وصل است. نوشآباد در کویر و نیاسر در کوهستان.
نوشآباد چگونه پیدا شد؟
آنطور که «زهرا ساروخانی» مدیر پایگاه میراث فرهنگی نوشآباد تعریف میکند سال 80 یکی از اهالی شهر نوشآباد به میراث فرهنگی میگوید در منطقه شیخآباد شهر کنونی نوشآباد یک شهر زیرزمینی وجود دارد. آن روز کارشناسان به منطقه میآیند و یک ماه زمین را میکنند اما دست خالی برمیگردند. چاه را پر میکنند و دفتر آن شهر ناشناخته بسته میشود. دو سال بعد حسین میرزاجانی یکی از اهالی محله «ده بالا» به باستانشناسان خبر میدهد که وقتی در حال حفر چاه فاضلاب خانهاش بوده به شهری زیرزمینی میرسد. قصه شهر زیرزمینی نوشآباد با دالانهای پر رمز و رازش از خانه میرزاجانی شروع میشود؛شهری که تاریخ ساسانیاش اثبات شده اما باستانشناسان احتمال میدهند که به دوره اشکانی برسد. این شهر به گفته ساروخانی تا دوره قاجار کاربری داشت. او هم کاربری این شهر را دفاعی و پناهگاهی میداند. بویژه در زمانی که مغولها به سراسر ایران حمله میکنند.
کویر ابوزیدآباد آخرین ایستگاه قطار گردشگری
مسافران قطار گردشگری کاشان بعد از گشتوگذار در شهر زیرزمینی نوشآباد به کویر ابوزیدآباد میروند؛ کویری که هم خانه بومگردی دارد هم شتر سواری. در خانههای بومگردی میتوان غذای محلی خورد، شتر سواری کرد و به تماشای ستاره نشست. قطار گردشگری کاشان یک تور یکروزه است. صبح زود مسافران را به تاریخ نوشآباد میبرد. خانههای تاریخی کاشان را پیش رویشان میگذارد و در کویر ابوزیدآباد توقف میکند و شب هم به تهران برمیگرداند.
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: گردشگری سفر کاشان نوش آباد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۴۱۰۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
لحظه دوست داشتن و دوست داشته شدن، لحظه واقعی زندگی است
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم بزرگداشت حکمت الله ملاصالحی عصر روز سه شنبه چهارم اردیبهشت ماه در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
یکی از سخنرانان این مراسم اصغر دادبه، استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی بود که به دلیل عدم حضور در جلسه ویدئوی کوتاهی برای این نکوداشت تهیه کرده بود و در بخشی از این مراسم پخش شد.
دادبه گفت: من اندکی فلسفه میدانم، او برای شنیدن پیام مام وطن بسیار آمادهتر از کسانی است که با فلسفه آشنایی ندارند. من با آنکه شیفته شعر هستم اما میگویم بی فلسفه هرگز نمیتوان زیست و در هیچ زمینهای کاری جدید انجام داد.
وی افزود: آشنایی من با ملاصالحی بسیار کهن است و مام میهن ما در بسیاری از دورانها دلش خونین بود و فرزندانش دل خونین او را التیام دادهاند. یکی از این فرزندان حکمتالله ملاصالحی است.
استاد فلسفهٔ اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی سپس ادامه داد: آن همه کوشش برای توضیح تاریخ ایران برای تبیین این معناست که بگوئیم، فلسفه هنر برای چیست و چگونه به امروزمان مدد میرساند. به نظر من تخت جمشید، خرد مجسم ایرانی است. روح حکمت ایرانی در تخت جمشید حاضر است. پیام مام میهن به نیکی از سوی حکمتالله ملاصالحی شنیده شده است و او به مدد فلسفه باستانشناسی را تبیین میکند.
دیندار آزاده و با کرامت
محمد رضا زعیم حسینی عضو انجمن علمی باستان شناسی که اجرای این مراسم را هم به عهده داشت در بخش پایانی مراسم گفت: بنده نزدیک به سه دهه است که در فضای غیرآکادمیک با آقای ملاصالحی معاشرت دارم. ایشان آن گونه زیسته که میاندیشد و آنگونه میاندیشد که زیسته است. متأسفانه در فضای دانشگاهی ما خیلی از دانشگاهیها به حقیقت متعهد نیستند بلکه به نظریهها و روشهایشان متعهد هستند. آقای ملاصالحی کسی است که به حقیقت متعهد است وکمتر دانشگاهی ای این چنین است. علاوه بر این نگاه جامع ایشان به ایران خیلی مهم است. از این جهت که نگاه ایشان به ایران یک ویژگی هولوگرامیکی دارد به این معنا که ایران منهای یک اپسیلون، ایران نیست.
وی افزود: کلام آقای ملاصالحی فریاد رسای همه ایران دوستان در برابر حماقتهایی است که میخواهند ایران را از پا در بیاورند. صدای ایشان فریاد رسای انسان ایرانی برای شرافتمندانه زیستن است. حکمت الله ملاصالحی یک دیندار همراه با آزادی، عدالت و کرامت است.
احساس شرم و علو را توأمان دارم
اما آخرین سخنران این مراسم حکمت الله ملاصالحی، استاد تمام دانشگاه تهران و مدرس مدعو دانشگاه آتن بود. وی در سال ۱۳۹۴ چهارمین نشان دکتر عزتالله نگهبان را دریافت کرد.
ملاصالحی در پایان این مراسم ضمن تشکر از حاضرین و سخنرانان گفت: هیچ وقت اندازه الان خجالت نکشیده بودم. من بسیار شرمم شد چون مهترانی در مجلس درباره منِ کهتر سخن گفتند و صفت نیک خودشان را به من نسبت دادند. من حتی در حد یک دانشجوی کوچک هم نیستم. از خانم آموزگار که در محضرشان طلبگی کردم بسیار تشکر میکنم. همچنین از آقای دادبه که از دوران دانش آموزی استاد من بودند تشکر میکنم، از ایشان هم بسیار چیزها آموختم. صدای آقای صدوقی سها را برای اولین بار در رادیو فرهنگ شنیدم و همیشه دوست داشتم ایشان را ببینم و بعد از دیدارمان از ایشان هم بسیار آموختم. همچنین از آقای رحمتی قرآن و عرفان بسیار و از آقای بهشتی که یک ذهن ریاضی و هندسی دارند بسیار آموختم. بنده بارها خواستم که این مراسم برگزار نشود اما آقای زعیم قبول نکردند و زعامت جلسه را به عهده گرفتند.
وی افزود: حس و کششی در لایههای زیرین هستی ما به سوی دوست داشتن و دوست داشته شدن است که هر بار خیزش میکند در درون ما چنان حس سروری ایجاد میشود که فکر میکنیم معنای واقعی زندگی همان لحظه است. بنده زمانی که در یونان درس میخواندم متوجه شدم که در فلسفه و حکمت این حس چقدر وسیع است. بنابراین بنده علیرغم همه خجالتی که کشیدم احساس علّو هم میکنم.
این باستانشناس پیشکسوت در ادامه به موضوع فلسفه هنر و مقوله زیبای شناسی پرداخت و گفت: زیبایی شناسی مقولات زیادی دارد اما زیبایی و جلال دو عنصر اصلی آن هستند. زیبایی یعنی تناسب میان ماده و صورت با معنا و جلال یعنی تقابل میان صورت و معنا. متأسفانه ما نام معماران تخت جمشید را نمیدانیم اما میدانیم که یکی از شاهکارهای معماری ایران است. چون هر دو مقوله زیبایی، جلال را یکجا دارد. این ظرافت در معماری بارگاه امام رضا هم دیده میشود.علاوه بر اینکه، این تقابل و تناسب در موسیقی ایرانی هم وجود دارد.
ملاصالحی بیان کرد: حالا اگر از این منظر به محفلی که امشب برایم برگزار شد نگاه کنیم بهتر میتوانید متوجه احساس شرم، علّو و شعف بنده شوید.
در پایان این مراسم با حضور همسر ملاصالحی و پیشکسوتان حوزه باستان شناسی، جوایز و یادگاریهایی از طرف خانه اندیشمندان علوم انسانی و سایر مراکز و انجمنهای علمی که در برگزاری این مراسم نقش داشتند به حکمت الله ملاصالحی اهدا شد.
کد خبر 6087873 سارا فرجی