راز قتل عروس ۱۸ ساله در اعترافات فامیل دور
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۴۸۳۸۰
متهم گفت که از شوهر مقتول کینه به دل داشته و به همین دلیل نقشه انتقامجویی کشیده است. به گزارش همشهری، ظهر دوشنبه بیستم آبان ماه، ساکنان ساختمانی در شرق تهران با شنیدن صدای فریادهای زن همسایه به مقابل آپارتمان آنها رفتند اما هر چه زنگ زدند کسی در را باز نکرد. ماجرا به پلیس و آتشنشانی اطلاع داده شد و وقتی آنها وارد آپارتمان طبقه دوم شدند چشمشان به جسد خونین زن جوان افتاد و ماجرا به قاضی رحیم دشتبان، بازپرس جنایی تهران گزارش شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از سوی دیگر مشخص شد که طلا و جواهرات مقتول سرقت شده است. کارآگاهان به تحقیقات خود در محل ادامه دادند و متوجه شدند که در زمان جنایت در آپارتمان از داخل قفل شده بود. همچنین پنجرهای که به سمت بالکن بود باز بود و این یعنی قاتل در را از داخل قفل کرده و پس از جنایت از پنجره فرار کرده بود. در ادامه تحقیقات مشخص شد که مقتول مدتی پیش با پسرعمویش ازدواج کرده بود. همسر مقتول که شوکه شده بود به پلیس گفت: همسرم با کسی خصومتی نداشت. صبح روز حادثه مثل همیشه برای رفتن به سرکار از خانه خارج شدم و او هم در خانه بود. وی ادامه داد: من نقاش ساختمان هستم و همراه برادرهمسرم سرگرم کار بودیم که یکی از همسایهها تماس گرفت و ماجرا را اطلاع داد. من هم وحشتزده خودم را به اینجا رساندم.
یک سرنخدرحالیکه کارآگاهان سرگرم تحقیق بودند یکی از همسایهها سرنخ مهمی در اختیار پلیس قرار داد. او گفت: من ساعتی قبل مردی را دیدم که از پنجره طبقه دوم به بیرون پرید. او را صدا زدم و مرد جوان درحالیکه سراسیمه بود به سمت من برگشت. گفتم چرا از پنجره به بیرون پریدی؟ او گفت کلید خانه را گم کرده و در قفل بوده است. او این جمله را گفت و فرار کرد. من این مرد را نمیشناختم و مطمئن بودم از همسایههایمان نیست. این همسایه چهره قاتلی که از پنجره به داخل کوچه پریده بود را ترسیم کرد و وقتی تصویر چهره نگاری شده پیش روی خانواده مقتول قرار گرفت او را شناسایی کردند. او کسی جز مهدی از بستگان دور آنها نبود که از سالها قبل با این خانواده و مخصوصا شوهر مقتول خصومت داشته است.
دستگیریهمین سرنخ کافی بود تا مأموران پلیس آگاهی تهران روز دوشنبه در عملیاتی غافلگیرانه، قاتل تحت تعقیب را در خانهاش در شرق تهران دستگیر کنند. او متولد سال ۷۱و نصاب کاغذ دیواری است که صبح دیروز برای انجام تحقیق به شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. متهم وقتی پیش روی قاضی ساسان غلامی قرار گرفت به جنایت هولناک اقرار کرد و گفت که بهخاطر انتقامجویی دست به قتل زن جوان زده است. وی پس از اقرار به جنایت برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
کینه قدیمیاگرچه متهم به طرز هولناکی جان زن جوان را گرفته ولی میگوید قصدش قتل نبوده است و نقشه دیگری داشته اما در نهایت مجبور شده که زن جوان را به قتل برساند.
گفتی میخواستی از خانواده مقتول و مخصوصا شوهرش انتقام بگیری. اختلافات شما بر سر چه بود؟شوهر و برادر مقتول از بستگان دورم هستند. آنها از کودکی مرا اذیت میکردند. مرا دست میانداختند و مسخرهام میکردند. وقتی بزرگتر شدم، متوجه شایعهای شدم که در بین فامیل پیچیده شده بود. اینکه شوهر و برادر مقتول مرا مورد آزار و اذیت قرار دادهاند. این موضوع دهان به دهان در میان فامیل میچرخید و به گوش اهالی روستایمان هم رسیده بود. اسم من افتاده بود سر زبانها و همه طور دیگری به من نگاه میکردند. به همه میگفتم حرفهای آنها دروغ است اما هیچکس باور نمیکرد. همه اینها باعث شده بود تا از این خانواده کینه به دل بگیرم و در فکر انتقام باشم.
از شوهر و برادر مقتول کینه به دل داشتی چرا جان زن جوان را گرفتی؟قصدم این بود که به خانه مقتول بروم و یکی از لباسهای او را بردارم. بعد میخواستم سراغ شوهر و برادرش بروم و به دروغ برای مقتول صحنهسازی کنم و حرف دربیاورم. با این کار میخواستم از آنها انتقام بگیرم اما داستان تغییر کرد.
چرا داستان تغییر کرد؟وقتی وارد خانه مقتول شدم و با کاتر او را تهدید کردم که مانتو و روسریاش را به من بدهد او شروع کرد به داد و فریاد راه انداختن. از ترس اینکه مبادا همسایهها صدای فریادهای او را بشنوند دستانم را روی دهان او گذاشتم اما بعد متوجه شدم خفه شده است. بعد از ترسم با همان کاتر او را به قتل رساندم.
چرا طلا و جواهرات مقتول را سرقت کردی؟برای رد گم کنی سرقت کردم. کیف پولش را هم برداشتم و وقتی از آنجا خارج شدم داخل سطل زبالهای حوالی خیابان ۱۷شهریور انداختم.
چرا از پنجره فرارکردی؟وقتی وارد خانه مقتول شدم یکی از همسایهها در راه پله مرا دید. نمیدانم چرا ترسیدم دوباره از راه پله برگردم. آخر زن همسایه خیلی بد نگاهم کرد جوری که انگار دست مرا خوانده بود. من هم در را قفل کردم و از پنجره به بیرون پریدم.
چطور وارد خانه مقتول شدی؟من این خانواده را میشناختم و از قبل کلید ساختمانشان را سرقت کرده و یک کلید ساخته بودم. روز قبل به آنجا رفتم و کلید را امتحان کردم و موفق شدم در را باز کنم. روز حادثه به مقابل خانه آنها رفتم. حدود ۴ساعت منتظر نشستم تا همسر مقتول به سرکار برود. حدود ۵صبح رفته بودم و فکر کنم شوهر مقتول ۹صبح رفت. بعد از رفتن او با کلیدی که ساخته بودم وارد ساختمان شدم و مقابل در آپارتمان که رسیدم در زدم. مقتول در را باز کرد اما وقتی مرا دید به تکاپو افتاد تا در را ببندد. نمیخواست مرا راه بدهد. میگفت شوهرش نیست و خواست بروم و هر وقت او آمد برگردم. زن جوان میخواست در را ببندد اما من پایم را بین در گذاشتم و مانع شدم. در این جدال من پیروز شدم و پا در خانه گذاشتم که بعد آن حادثه مرگبار رخ داد.
کد خبر 464494 برچسبها حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: حوادث ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۴۸۳۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک در غرب تهران / قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو
مردی که به دلیل اختلاف یک میلیارد تومانی با مدیرعامل یک شرکت پخشکننده لوازم آرایشی-بهداشتی او را در خانهاش در غرب تهران به قتل رسانده بود ۲ روز بعد درحالی که به یکی از شهرهای شمالی گریخته بود دستگیر شد. به گزارش همشهری آنلاین ؛ عصر روز ۲۸ فروردین ماه امسال به کلانتری ۱۴۱ کوهک خبر رسید که مردی در خانهاش واقع در طبقه پانزدهم برجی ۲۰ طبقه به قتل رسیده است. در این شرایط ماجرا به محمدجواد شفیعی، بازپرس کشیک دادسرای جنایی تهران گزارش شد و دقایقی بعد او همراه با تیم بررسی صحنه جرم پلیس آگاهی در محل حاضر شدند. شواهد نشان میداد مقتول ۴۸ ساله و مدیر یک شرکت توزیع لوازم آرایشی- بهداشتی است. او به تنهایی زندگی میکرد و بررسیها حاکی از این بود که با ۳۷ ضربه چاقو به قتل رسیده است. تحقیق در محل جنایت قتل مرد جوان را همکاران او به پلیس اطلاع داده بودند. ماجرا از این قرار بود که او هر روز ساعت ۹ صبح در محل کارش حاضر میشد اما روز حادثه نه تنها در دفترش حاضر نشده، بلکه به تماسهای تلفنی همکارانش نیز جواب نداده و باعث نگرانی آنها شده بود. آنها تا ساعت ۴ بعداز ظهر به تماسهای شان ادامه دادند و وقتی او بازهم جواب نداد تصمیم گرفتند برای پیگیری به خانهاش بروند. در آنجا سرایدار برج نیز اعلام کرد که مرد جوان از خانه اش خارج نشده و این موضوع ماجرا را پیچیدهتر میکرد. در این شرایط بود که آنها همراه با سرایدار که کلید خانه مرد جوان را در اختیار داشت وارد خانه او شده و در آنجا با پیکر بیجانش مواجه شدند. این اطلاعات از یک سو و معاینه جسد از سوی متخصصان پزشکی قانونی از سوی دیگر نشان می داد که حدود ۷ ساعت از وقوع قتل میگذرد و به احتمال زیاد او حدود ساعت ۹ صبح جانش را از دست داده است. اولین سرنخ هنوز کاراگاهان به سرنخی در این پرونده دست نیافته بودند و معلوم نبود که مرد جوان با چه انگیزه ای و توسط چه کسی به قتل رسیده است. در این شرایط آنها به تحقیق از همسایهها و همکاران مقتول و بررسی دوربینهای مداربسته برج پرداختند. یکی از دوستان مقتول به کارآگاهان گفت که مقتول از مدتی قبل با یکی از دوستانش اختلاف مالی داشت و ممکن است همین اختلاف باعث وقوع قتل شده باشد. در همین حال افسران پلیس با بازبینی تصاویر ضبط شده توسط دوربینهای مداربسته ساختمان ۲ نفر را دیدند که صبح روز حادثه و درست زمانی که تخمین زده می شود قتل اتفاق افتاده وارد خانه مقتول شده و دقایقی بعد سراسیمه از آنجا بیرون رفته اند. رازگشایی از جنایت تحقیقات بدون وقفه ادامه داشت و کاراگاهان در حال کنار هم قرار دادن پازل های این معمای جنایی بودند که ناگهان ماموران در جلوی برج یکی از افرادی که صبح آن روز به خانه مقتول رفته بود را مشاهده کرده و وی را بازداشت کردند. او که از اقوام مقتول است در همان بازجوییهای مقدماتی اسرار قتل مدیر شرکت توزیع لوازم بهداشتی را برملا کرد و گفت یکی از دوستانش که با مقتول اختلاف یک میلیارد تومانی داشته دست به این جنایت زده است. او گفت: من قاتل و مقتول را برای کار به یکدیگر معرفی کرده بودم اما آنها دچار اختلاف شده بودند و به همین دلیل مقتول با من رابطه خوبی نداشت. قاتل مدتی بود که با من زندگی میکرد و صبح امروز (روز حادثه) سوار بر موتورسیکلت من به خانه مقتول رفتیم تا آنها با یکدیگر صحبت کنند. چون مقتول از من دل خوشی نداشت من پایین برح منتظر ماندم و دوستم بالا رفت. حدود نیم ساعت از او خبری نبود تا اینکه تماس گرفت و گفت بروم بالا. در آنجا بود که با پیکر خونین مقتول روبهرو شدم. دوستم گفت بحث مان شد و من هم عصبانی شدم و او را کشتم. بعد از آن دو نفری از آنجا فرار کردیم و دوستم وسایل و پاسپورتش را از خانه ام برداشت و فرار کرد. دستگیری، ۴۸ ساعت بعد از جنایت بعد از رازگشایی از این جنایت، مرحله بعدی دستگیری قاتل فراری بود. کاراگاهان که احتمال میدادند متهم قصد خارج شدن از کشور را دارد مشخصات او را در اختیار واحدهای مختلف قرار دادند و از سوی دیگر با استفاده از سرنخهای به دست آمده تلاهای خود برای دستگیری او را آغاز کردند. ۲ روز از این جنایت گذشته بود که ماموران به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد قاتل فراری به یکی از شهرهای شمالی کشور گریخته و در آنجا مخفی شده است. در این شرایط آنها با اخذ نیابت قضایی راهی آنجا شده و موفق شدند قاتل فراری را دستگیر کنند. بر اساس این گزارش ۲ متهم این جنایت هماکنون در بازداشت به سر می برند و تحقیقات برای روشن شدن ابعاد پنهان این جنایت ادامه دارد. کانال عصر ایران در تلگرام