چرا دولت از دانهدرشتها مالیات نمیگیرد؟
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۶۰۰۹۱
استمرار معافیت مالیاتی فعالیتهای انتشاراتی، مطبوعاتی و هنری، در صورتی که شامل افراد پردرآمدی از قبیل بازیگران فیلمها نشود، تصمیم خوبی است. به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، دستور فوری محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور مبنی بر معافیت مالیاتی هنرمندان در لایحه بودجه سال 1399 موجی از انتقادات نسبت به این تصمیم غیرعادلانه را در پی داشته، بطوریکه کارشناسان، اصحاب رسانه و حتی مردم عادی در واکنش به این دستور، انتقادات تندی را مطرح کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استمرار معافیت مالیاتی فعالیتهای انتشاراتی، مطبوعاتی و هنری، در صورتی که شامل افراد پردرآمدی از قبیل بازیگران فیلمها نشود، تصمیم خوبی است. براساس تصمیم رئیس سازمان برنامه و بودجه، پیشنهاد معافیت 50 درصدی فعالیتهای انتشاراتی، مطبوعاتی و هنری از لایحه بودجه سال آینده کل کشور حذف شد که به معنای معافیت کامل این فعالیتها از مالیات است ولی چون بازیگران پردرآمد نیز مشمول این معافیت میشوند، در تضاد با عدالت مالیاتی است. نکته مهمی که در این موضوع مورد غفلت قرار گرفته، تفاوت میان فعالیت هنری با افرادی است که تحت عنوان «هنرمند» در فیلمهای سینمائی یا مجموعههای تلویزیونی بازی میکنند. عنوان صحیح این افراد «بازیگر» است، کسانی که هم شهرت دارند، هم ثروت و هم در پارهای موارد قدرت. قرار گرفتن این افراد در فهرست مشمولان معافیتهای مالیاتی، اولاً ظلم به انتشاراتیها، مطبوعات و موسسات هنری است و ثانیاً ظلم بیشتر به کارمندان و اقشار متوسطی از قبیل کسبه جزء است که طبق قانون باید مالیات پرداخت کنند درحالی که اکثر بازیگران با استفاده از عنوان «هنرمند» از پرداخت مالیات درآمدهای کلان معافند!
اطلاعات موجود نشان میدهد اکثر بازیگران از قراردادهائی برای بازی در فیلمهای سینمائی و مجموعههای تلویزیونی یا خانگی پولهای کلانی دریافت میکنند. براساس همین اطلاعات، دستمزد این افراد از 500 میلیون تومان تا یک میلیارد تومان برای بازی در هر فیلم است. آنها در هرسال در چند فیلم بازی میکنند و بدین ترتیب، سالانه میلیاردها تومان درآمد دارند. هزینههای زیاد و ریختوپاشهای بیحساب و کتاب این افراد نیز نشان میدهد آنها دارای زندگی اشرافی هستند و سطح زندگی آنها با سطح زندگی عامه مردم بسیار متفاوت است. اطلاعات منتشره درباره یکی از بازیگران مشهور حکایت از ارسال ماهانه 10 هزار دلار برای تحصیل فرزند خود در خارج از کشور دارد. اینکه چنین ثروتی چگونه به دست میآید و جامعه ما با چنین درآمدزائیهای بیحساب و کتابی به کدام طرف در حرکت است، بحث دیگری است که در جای خود قابل بررسی و پرداختن است. آنچه اکنون موردنظر این مقاله است اینست که چرا افرادی با چنین درآمدها و ثروتهای کلانی باید از مالیات معاف باشند؟
با توجه به آنچه درباره درآمدهای کلان بازیگران میدانیم، عدالت اقتضا میکند آنها نیز مشمول پرداخت مالیات شوند و عنوان «فعالیتهای هنری» شامل آنها نشود...
دولتمردان ما به این واقعیت آشکار توجه کنند که معافیت مالیاتی بازیگران علیرغم درآمدهای کلانی که دارند از یکطرف و گرفتار شدن اقشار ضعیف جامعه در چنبره گرانیهای ناشی از افزایش قیمت بنزین از طرف دیگر و مشکلات معیشتی اصحاب رسانه که خادمان بیمزد و منت فرهنگ کشور هستند از ناحیه سوم، ادعای عدالتخواهی مسئولین را زیرسوال میبرد. راه صحیح اینست که از صاحبان درآمدهای کلان در هر صنفی که هستند به تناسب درآمدشان مالیات گرفته شود و فشار از گروه اقشار کمدرآمد برداشته شود.
روزنامه همشهری در واکنش به دستور رئیس سازمان برنامه و بودجه نوشت: بررسیهای آماری نشان میدهد دولت تقریبا تمام درآمدهای سهلالوصول مالیاتی را جمع میکند؛ اما تاکنون تمایلی به دریافت مالیات از معروفها و دانهدرشتها نداشته است. بررسی آخرین آمار عملکرد مالیاتی دولت نشان میدهد که در سال 96 معادل 10.23 درصد از کل مالیات شناساییشده در سازمان امور مالیاتی از محل مالیات بر درآمد کارکنان بخشهای عمومی و خصوصی (اعم از کارگر، کارمند، بازنشسته و مستمریبگیر) وصول شده و سهم کل مالیات بر درآمدها (اعم از مالیات بر حقوق و مشاغل و...) به 16.7درصد از مجموع مالیاتهای دریافتی میرسد.
ماجرای کسانی که به هر دلیلی از پرداخت مالیات معاف یا فراری هستند، بحث تازهای در اقتصاد ایران نیست. سالهاست که بهمراتب و در مقاطع مختلف از معافیت یا فرار مالیاتی 40درصدی اقتصاد ایران خبر داده میشود و مبلغ اعلامشده برای آن نیز از چندهزار میلیارد تا حوالی 100هزار میلیارد تومان در نوسان بوده است. در قانون مالیاتی ایران، بنیادها و نهادهایی شامل بنیاد شهید و امور ایثارگران، کمیته امداد امامخمینی(ره)، سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، بنیاد مسکن، بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امامخمینی(ره)، مرکز خدمات حوزههای علمیه، موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی و جامعهالمصطفی(ص) العالمیه از شمول پرداخت مالیاتهای موضوع قانون مالیاتهای مستقیم، خارج شدهاند. علاوه بر این 10 نهاد و سازمان که عمدتا بهواسطه نداشتن فعالیت صرفا اقتصادی از پرداخت مالیات معاف شدهاند، انبوهی از فراریان دانهدرشت مالیاتی هم وجود دارند که مقابل چشمان کمسوی سازمان امور مالیاتی از پرداخت حقوق حقه دولت طفره میروند. بررسیهای سرانگشتی نشان میدهد 6هزار خیریه با گردش مالی نزدیک به 40 هزار میلیارد تومان در سال در حاشیه امن مالیاتی قرار دارند. همچنین تعداد زیادی از معروفها و سلبریتیها، اعم از بازیگران و هنرمندان و حتی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی با درآمدهای چندمیلیاردی و مالکان 2.6میلیون خانه خالی در کشور ازجمله کسانی هستند که بدون هیچ مزاحمتی از تیغ مالیاتی در امان ماندهاند. در این میان برخی معتقدند بهواسطه سیستم فشل مالیاتی کشور، علاوه بر بخش قابلتوجهی از صنف پزشکان و وکلا، طبق اعتراف رئیس سازمان امور مالیاتی از میان 300هزار نفر با گردش حساب میلیاردی نیز نیمی اصلا مودی مالیاتی نبودهاند و بخشی هم نصفه و نیمه مالیات دادهاند. در کنار همه اینها، دولت هنوز نتوانسته است درد سوءاستفاده از کارتهای بازرگانی یکبارمصرف را علاج کند؛ درحالیکه تخمین زده میشود گردش مالی سالانه این کارتها به 28 هزار میلیارد تومان برسد. مجموع این موارد در سادهانگارانهترین وضعیت نیز به چندین هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی منجر میشود که البته تاکنون بهواسطه تامینشدن منابع موردنیاز دولت از محل فروش نفت خام، احتمالا نیازی به شناسایی آنها وجود نداشته است.
بسیاری از کاربران فضای مجازی نیز نسبت به معافیت هنرمندان از مالیات اعتراض کردند. برخی در فضای مجازی به کنایه نوشتند:
- اگه از سلبریتیها مالیات بگیرند، این ضُعفای دردمند هزینه سفر به اروپا و کانادا و زایمان در اون کشورها رو از کجا بیارند خب؟ آینده بچه شون چی میشه؟ شما پاسخگویید؟
- دوگانه واقعی این روزها نه «باحجاب – بیحجاب» است نه «ریشو - بیریش» دوگانه واقعی همان جنگ فقر و غنایی است که علم آن را خمینی کبیر بلند کرد و امروز یک طرف آن مردمی هستند که ماهانه مالیات میدهند وطرف دیگر سلبریتیهای مفت خوری که ماهی چند صدمیلیون درآمد دارند وبا تصمیم دولت مالیات نمیدهند.
- وقتی امثال بازیگران و خوانندهها از مالیات معافند؛ یعنی امثال من و شمای کارمند و کارگر باید جورشو بکشیم !عدالت زیبای اقتصادی.
- سلبریتیها با درآمد میلیاردی باید معاف از مالیات بشن اونوقت من معلم باید سر ماه مالیات بدم. آقای نوبخت بذل بخشش میفرمایید؟!از کجا؟!چرا باید خواننده و بازیگری که میلیاردی درآمد داره معاف از مالیات باشه؟! به چه حقی؟!
- کارمند با حقوق بالای 2 میلیون و هفتصد و پنجاه هزار تومان باید مالیات بپردازد اما هنرمندان با درآمد نجومی معاف از مالیات هستند! زیبا نیست؟!
- چطور دلتون میاد بگید یک بازیگر با دستمزد 800 میلیونی باید مالیات بده؟ نمیگید اونوقت ماهانه 10 هزار دلار چطور باید بفرسته برا بچهاش تو آمریکا؟
- توی مملکتی که یه کارمند با حقوق 2میلیون و750 هزار تومن باید مالیات بده هنرمندان بدستور نوبخت از پرداخت مالیات معاف شدند! اگه این یه جور رشوه دادن به سلبریتیها نیست شما بگید چیه؟!
- بیاییم بدبین نباشیم شاید از سلبریتیها مالیات نمیگیرن که پول بیتالمال به پولهای کثیف بازیگرا آلوده نشه!
آنچه باید در نظر گرفت التهابی است که این روزها در فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور وجود دارد. کشور هنوز از التهابات سهمیه بندی بنزین خارج نشده است که دولت یک تصمیم تبعیض آمیز دیگر گرفته است و افکارعمومی در فضای مجازی به این موضوع واکنش منفی نشان داده است.
تصمیم محمد باقر نوبخت حتی انتقاد اهالی سینما راهم در پی داشت. بطوریکه بعضی از آهنگسازان کشورمان با انتقاد از این تصمیم پست اعتراضآمیزی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کردند.
محمدرضا باقری یک منتقد سینما در این خصوص گفت: «دلیلی ندارد کسی با درآمد میلیاردی معاف از مالیات شود. ممکن است، یک انتشاراتی کارش نچرخد و در این گرانی و فشار اقتصادی مالیات ندهد؛ در این شرایط آدم معافیت مالیاتی را میپذیرد، اما یک تعداد قابل توجهی از هنرمندان درآمد میلیاردی دارند؛ گردش حساب، سفرهای خارجی، ماشین، املاک و دیگر مخارجشان مشخص است؛ مردم هم این افراد را میبینند. اگر این افراد در فشار سیاسی از مالیات معاف شوند، مصداق بارز دست کردن در جیب مردم خواهد بود. بعید نیست که دولت به جای اینکه بخواهد از هنرمندان مالیات بگیرد، بگوید صد تومان بنزین را گرانتر میکنم؛ تا اینجا تحمل کردید؛ صد تومان گرانتر بنزین بزنید؛ بگذارید نور چشمیهای ما مالیات ندهند.» وی افزود: «این موضوع هیچ توجیهی ندارد. کارمندی که سه میلیون تومان دریافتی دارد، باید مالیات بدهد. برخی کارمندان هم که نباید مالیات بدهند، اما از آنها به شکل غیر قانونی مالیات میگیرند، اما عدهای که ثروت فراوانی هم دارند، مالیات گرفته نمیشود. کسی که سه میلیون دریافتی دارد و کارمند خود دولت است، قبل از دریافت حقوق، مالیات از حقوقش کسر میشود. چگونه است یک سلبریتی به دلیل بازی در فیلمی که ممکن است، بیست روز زمانش را بگیرد، 40 یا 50 یا حتی یک میلیارد میگیرد، اما مالیات پرداخت نمیکند؛ سرشان هم همیشه بلند است که ما همیشه مردمی هستیم. چگونه مردمی هستید که راضی به رنج مردم هستید، اما خودتان کاری برای بهبودی شرایط نمیکنید.» این منتقد سینما اضافه کرد: «این پویشهایی که هنرمندان به تازگی راه انداختند، سیاه کردن مردم است. شما اگر مردمی هستید از دولت بخواهید که از شما مالیات بگیرد. شفاف هم بگو مالیات را کجا خرج میکنی، شما به فکر مردم نیستید. به فکر جیب خودتان هستند. چرا بعد از چند هفته فهمیدند بنزین به مردم فشار میآرود. اینترنت قطع بود؟ آقای فرهادی که خارج از کشور زندگی میکنند و نصف این افراد خارج از کشور هستند. چطور موضوع لایحه مالیاتی به وجود آمد یاد مردم افتادند که مردم مظلومند. مشخص است همه اینها سناریویی است که دولت را تحت فشار بگذارند؛ دولت هم برای این نور چشمیها خوب زیر فشار میرود. دولت یک استاد خط با درآمد پایین را کنار بازیگری که میلیاردی درآمد دارد، قرار داد و با هر دو یک رفتار کرد».
خسرو دهقان منتقد دیگر سینما و دبیر چند دوره جشنواره جشن خانه سینما در این باره گفت: «مالیات براساس درآمد است. کسی که درآمد دارد باید مالیات بدهد؛ اما موضوعی که باید دقت کنیم این است که در سینما درآمدها یک دست نیست. این گونه نیست که همه درآمد بالایی داشته باشند و نمیشود نگاه یکسان به همه کرد. باید با توجه به اظهار نامه و درآمد هر کسی مالیات پرداخت شود.» وی ادامه داد: «تفاوتی نمیکند فرد در چه صنفی فعالیت میکند. کسی که در هر شغل و حرفهای قرار دارد باید مالیات دهد. تعداد پول دارهای سینما زیاد نیست. ممکن است برخی از بازیگران خارج از فضای سینما افراد ثروتمندی باشند. هر که درآمد بیشتری دارد باید بیشتر مالیات دهد. در حوزه کتاب هنرمندان واقعا درآمدی ندارند، اما بازیگرانی هم هستند که درآمد بالایی دارند.»
محمدصادقی باطنی دیگر منتقد سینما در این خصوص گفت: مسئله جدی که در افکار عمومی به وجود آمده موضوع عدالت است. این که چرا هر اتفاقی پیش میآید اولین کسی که برای حل مشکل سراغش میروند، مردم هستند. یارانهای که درباره بنزین به مردم تعلق میگرفت، تنها راه حل مشکلات اقتصادی بود. اما چرا کسی برای حل مشکلات اقتصادی و گرفتن مالیات سراغ کسانی که خانه خالی دارند یا پزشکان پر درآمد نمیروند. این سوالی است که در افکار عمومی ایجاد شده است. وی ادامه داد: برای هنرمندان کار کمی پیچیده میشود. اول این که کلمه هنرمند کلمهایست که میتواند محل سوال باشد. هنرمند دقیقا کیست؟ علاوه بر این هنرمندان کسانی هستند که اکثرا بیانیه امضا میکنند و وا مصیبتا سر میدهند و خودشان را نماینده افکار عمومی و مردم معرفی میکنند. اکثر هنرمندان از وضعیت بد اقتصادی مینالند. همین آدمها در ماجرای معافیت مالیاتی خیلی ساکت هستند و نکتهای نمیگویند. به نظر من حداقل اگر این افراد موافق معافیت مالیاتی هنرمندان به معنای عام کلمه هستند، نباید رنگ و بوی عدالت خواهی در حرف هایشان باشد. باطنی تصریح کرد: کسی که به صورت میلیاردی و چند صد میلیونی درآمد کسب میکند و مالیاتی هم پرداخت نمیکند و علاوه بر این ارزش افزوده خاصی هم برای جامعه ایجاد نمیکند حق اعتراض و فریاد عدالت خواهی ندارد.همانطور که وارد کنندگان سیگار یا پزشکان به گرانی بنزین اعتراض نکردند به نظر من این دوستان هنرمند هم اعتراضی را مطرح نکنند. اگر میخواهند اعتراض کنند اول کنار مردم بنشینند و مالیاتش را بدهند به معافیت مالیاتیشان اعتراض کنند و کنار مردم بایستند.
نکته قابل تامل اینکه، روابط عمومی سازمان برنامه و بودجه در توجیه این اقدام نوبخت مدعی شده است «این تصمیم به منظور حمایت از هنرمندان، کمک به بهبود صنایع فرهنگی و تقویت مشاغل فرهنگی و هنری اتخاذ شده است.» در نگاه نخست ممکن است معافیت مالیاتی اصحاب فرهنگ و هنر تصمیمی درست و مترقی در جهت حمایت از فرهنگ قلمداد شود اما با نگاهی دقیقتر متوجه اشکالات جدی این تصمیم میشویم و جای تردید نمیگذارد که معافیت مالیاتی بازیگران تبعیضی ناروا است. مطابق این تصمیم، آن خواننده یا بازیگری که درآمد میلیاردی دارد از پرداخت مالیات معاف میشود اما فرهنگیان که عموما درآمدی کمتر از 50 میلیون تومان در سال دارند مالیات میپردازند. آیا این تبعیضی ناروا نیست؟ همین مثال به تمامی افرادی که در کشور مالیات میپردازند قابل تعمیم است. چرا یک کاسب جزء باید مالیات بدهد اما یک بازیگر با درآمد میلیاردی از پرداخت مالیات معاف باشد؟ افراد آگاه به بازار محصولات فرهنگی و هنری میدانند گردش مالی این بازار در کشور ما بسیار بالاست که البته مانند عموم مشاغل دیگر عادلانه در میان دستاندرکاران این حوزه توزیع نمیشود. اما راهحل آن معافیت همه اصحاب فرهنگ و هنر نیست بلکه میتوان مانند تمامی مشاغل دیگر به منظور اخذ مالیات برای آن کف درآمد در نظر گرفت. مثلا گفته شود افرادی که در سال درآمدی کمتر از 50 میلیون تومان دارند از پرداخت مالیات معاف هستند، نه آنکه همگی را از پرداخت مالیات معاف کنند!
اکنون در لیست گروههای مشمولی که مالیات نمیپردازند هنرمندان نیز قرار گرفتند، اما در این لیست اقشار دیگر نیز وجود دارند؛ وکلا و پزشکان نیز از جمله اصنافی هستند که دولت توانایی دریافت مالیات صحیح از آنها را ندارد. جالب اینجاست که بازیگران طبق برآورد باید مبلغ 5 هزار میلیارد مالیات پرداخت کنند که طبق تصمیم جدید دولت این مبلغ به صفر رسیده است.
با توجه به این واکنشها، مشخص میشود که دولت اگر توانایی دریافت صحیح مالیات از هر حوزه را طبق اصول کارشناسی و عقلانی داشته باشد، اساسا نیازی به طرحهایی از قبیل گران کردن بنزین و ایجاد هزینههای روانی، سیاسی و امنیتی برای کشور ندارد و براحتی میتواند کسری بودجه خود را نیز تامین و متوسل به کارهای خطایی که آزمون غلط بودن خود را پس دادهاند مانند توزیع یارانههای معیشتی بین افراد بجای هزینه کرد آن در زیرساختهای کشور نشود.
*با توجه به آنچه درباره درآمدهای کلان بازیگران میدانیم، عدالت اقتضا میکند آنها نیز مشمول پرداخت مالیات شوند
* بررسیهای آماری نشان میدهد دولت تقریباً تمام درآمدهای سهلالوصول مالیاتی را جمع میکند؛ اما تاکنون تمایلی به دریافت مالیات از معروفها و دانهدرشتها نداشته است
*دوگانه واقعی همان جنگ فقر و غنایی است که علم آن را خمینی کبیر بلند کرد و امروز یک طرف آن مردمی هستند که ماهانه مالیات میدهند و طرف دیگر سلبریتیهای مفتخوری که ماهی چند صدمیلیون درآمد دارند و با تصمیم دولت مالیات نمیدهند
*دولت اگر توانایی دریافت صحیح مالیات از هر حوزه را طبق اصول کارشناسی و عقلانی داشته باشد، اساساً نیازی به طرحهایی از قبیل گران کردن بنزین و ایجاد هزینههای روانی، سیاسی و امنیتی برای کشور ندارد منبع: روزنامه جمهوری اسلامی
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: مالیات دانه درشت ها معافیت مالیاتی هنرمندان مالیات سلبریتی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۶۰۰۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افزایش رفاه اجتماعی با اخذ مالیات بر عایدی سرمایه
به گزارش خبرنگار مهر روز گذشته پرویز داوودی استاد تمام اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی دار فانی را وداع گفت. پرویز داوودی نه تنها برای دانش اموختگان علم اقتصاد و اساتید این رشته علوم انسانی نام آشنا بود بلکه به دلیل فعالیتهای سیاسی که در دهه ۸۰ و ۹۰ داشت که از جمله معاون اول دولت نهم، عضویت در مجمع تشخیص مصلح نظام برای عموم جامعه نیز چهرهای شناخته شده بود.
گروه اقتصادی خبرگزاری مهر ضمن ابراز تأسف به دلیل درگذشت این استاد اقتصاد و تسلیت به بازماندگان ایشان نگاهی گذرا به یکی از مقالات پر مخاطب وی که در اواسط دهه ۹۰ به رشته تحریر درآمد میاندازد. این مقاله با موضوع اخذ مالیاتی از درآمدهای سوداگرانه نوشته شده است که در آن نگارنده صراحتاً اعلام میکند برای جلوگیری از ورود سرمایهها به فعالیتهای مولد باید بر روی این فعالیت مالیات ستانی صورت گیرد.
با توجه به اینکه امسال از سوی مقام معظم رهبری با نام جهش تولید با مشارکت مردم نامگذاری شده است بازخوانی بخشهایی از این مقاله دکتر پرویز داوودی خالی از لطف نیست.
در ادبیات متعارف اقتصادی، کسب سود در کسبوکار به عنوان یکی از عوامل انگیزش در زمینه تحرک فعالیتها به حساب میآید، بهنحویکه صاحبان مشاغل با مشاهده سود در فعالیتی که دارند، انگیزه بیشتری به دست میآورند. نکته مهم آن است که به هنگام بروز سودهای قابل توجه در یک حوزه کاری، فعالین سایر مشاغل نیز انگیزه حضور در آن کسب وکار را پیدا میکنند و با توجه به محدودیتی که در منابع وجود دارد، این کار به معنای حرکت منابع از یک فعالیت به فعالیت دیگری است. گفتنی است که این پدیده در امور نامولد سریعتر رخ میدهد و در امور مولد با سرمایهگذاریهای اولیه بالا، در مدت زمان طولانیتری حادث میشود. بنابراین آنچه که در این مورد نگرانکننده است، بروز سودهای قابل توجه و نامتعارف در امور نامولد است، به گونه ای که موجب میشود تا منابع مالی و انسانی برای برهه ای از سمت فعالیتهای مولد به سمت فعالیت های سوداگرایانه حرکت کند و در نهایت آسیب به سطح حقیقی تولیدات در اقتصاد را به همراه آورد.
مداقه در وضعیت اقتصاد ایران طی دهه ٩٠ شمسی نشان میدهد که این اقتصاد با دو ویژگی قابل تأمل مواجه است. نخست آنکه در این دهه رکود کمسابقهای بر فعالیتهای حقیقی اقتصاد حاکم شده است، بهنحویکه تولید ناخالص داخلی حقیقی سرانه در سال ١٣٩٨ نسبت به سال ١٣٩٠، بالغ بر ٥ / ١٢ درصد کاهش یافته است.
از سوی دیگر مشاهده میشود که در بازه زمانی مذکور، موجی از نوسانات عدیده قیمتی در بازارهای مالی نظیر سهام، ارز و بازارهای غیرمالی نظیر طلا، مسکن، خودرو و … رخ داده است و این روند همچنان ادامه دارد. نرخ ارز بیش از ٨٥٠ درصد، سکه بهار آزادی بیش از ٧٠٠ درصد، شاخص کل بورس بیش از ١٨٧٠ درصد و متوسط قیمت هر متر مربع مسکن در شهر تهران بیش از ٥٥٠ درصد افزایشیافته است. با توجه به وضعیت گفته شده، اقتصاد ایران در دهه ٩٠ شاهد گسترش فعالیتهای سوداگری و کاهش فعالیتهای حقیقی و مولد بوده است.
فعالیتهای سوداگری با ایجاد سودهای نامتعارف برای سوداگران، از جمله مهمترین مسائلی هستند که دغدغههای سیاستگذاران کشورها، به ویژه در حوزه اقتصاد را بر میانگیزانند. این نوع فعالیتها اولاً با ترویج کسب سودهای نامتعارف از فعالیتی که مابهازای کوشش حقیقی برای فعالیت مولد نبوده است، به نظام انگیزشی فعالان اقتصادی - به ویژه در بخش تولید - آسیب میرساند که دستاورد آن بروز آشفتگی در بخشهای مولد خواهد بود. ثانیاً ازآنجاکه نفع سوداگران در افزایش بیرویه قیمتهاست، زمینه بروز اخلال در معیشت اقشار متوسط و ضعیف را فراهم میآورد که نتیجه نهایی آن بروز و افزایش شکاف طبقاتی است که یکی از نمودهای آن، افزایش ضریب جینی خواهد بود. مداقه در آمارهای رسمی منتشر شده در ایران نیز نشان میدهد که طی دهه ٩٠، ضریب جینی از رقم ٣٧ / ٠ در سال ١٣٩٠ به حدود ٤١ / ٠ در سال ١٣٩٨ رسیده است. از ابزارهای مهمی که میتواند برای مهار و مدیریت وضعیت مذکور مورد استفاده قرار گیرد، بهرهگیری از ابزار مالیاتی و بهطور خاص مالیات بر فعالیتهای سوداگری و مالیات بر عائدی سرمایه است.
مالیات مهمترین ابزار سیاست مالی دولت است که منابعی باثبات برای درآمدهای دولت ایجاد میکند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بین ابزارهای در دسترس برای تأمین مخارج دولت، هر چه سهم مالیاتها در تأمین مخارج بیشتر باشد، بروز آثار نامطلوب اقتصادی به میزان چشمگیری کاهش مییابد (عرب مازار و دهقانی، ١٣٨٨). همچنین مالیاتها از جمله ابزارهایی هستند که دولتها با استفاده از آنها میتوانند بر نحوه هدایت منابع به بخشهای مختلف اقتصادی، مؤثر واقع شوند (خداداد کاشی و جانی، ١٣٩٤). با اینحال نوع نگاه به مقوله مالیات صرفاً به عنوان مجرای تأمین درآمد برای مخارج دولت نیست، بلکه آن را باید بخشی از منظومه بزرگتری قلمداد کرد که همان نقشآفرینی دولت در نظام اجتماعی کشور است.
نظام مالیاتی مطلوب دارای اهدافی چون تأمین درآمد کافی برای دولت، تخصیص بهینه منابع و توزیع عادلانه درآمد است که به منظور دستیابی به این اهداف؛ پایههای مالیاتی کارا، عادلانه و کمهزینه از نظر اجرایی را انتخاب میکند ازآنجاکه یکی از مهمترین وظایف اقتصادی دولتها، کنترل وضعیت نابرابری درآمد و اختلاف طبقاتی در جامعه است، دولتها باید در راستای مقابله با این وضعیت و کاهش نابرابری و اختلاف طبقاتی، اقدام به بهرهگیری از ابزارهای مختلف کنند (سیفیپور و رضایی، ١٣٩٠). با توجه به آنکه بروز فعالیتهای سوداگری از موارد مهم در برهم خوردن توازن جامعه از منظر توزیع درآمد است، برقراری مالیات بر این نوع فعالیتها امری ضروری برای دولتهاست.
به عبارت دیگر برقراری سیاستهای مالی از طریق وضع مالیات بر فعالیتهای سوداگری میتواند نحوه توزیع مجدد درآمدها را به نحوی تنظیم کند که به افزایش درآمد فقرا و تعدیل درآمد ثروتمندان منجر شود (همان). بنابراین نقشآفرینی مالیات بر سوداگری و عائدی سرمایه را باید در راستای تثبیت وضعیت اقتصادی و جلوگیری از بروز تلاطمات اجتماعی قلمداد کرد. در قلمرو دانش اقتصاد نیز این نوع مالیات جایگاه خاص خود را دارد.
بهطورکلیدر نظامهای مالیاتی دو نوع مالیات وجود دارد.گروه اول شامل مالیات بر جریان درآمد حاصل از داراییهاست و گروه دوم شامل مالیات بر منبع درآمد است. مالیات بر سوداگری و مالیات بر عائدی سرمایه، نوعی از مالیات بر افزایش ارزش دارایی است، بر این اساس جز دسته اول قرار دارد (تقوی، درویشی و شهیکی تاش، ١٣٨٨). مالیات بر فعالیتهای سوداگری و عائدی سرمایه، در دنیا حدود یک قرن است که بر عائدات سرمایه حاصل از سرمایهگذاری در تملک دارایی وضع میشود. این نوع مالیات بر افزایش ارزش مازادی وضع میشود که ناشی از کار و تولید نیست و به دلیل بروز شرایط خاص در بازار به وجود میآید (صامتی، صمدی و شریفی، ١٣٩٤) که از مهمترین این شرایط، ورود و تهاجم سوداگران به بازارهایی نظیر مسکن، طلا، ارز و سهام است که به ایجاد حباب در بازارهای مذکور منجر میشوند.
ازآنجاکه هدف از برقراری مالیاتها صرفاً کسب درآمد برای دولت نیست، نوع آثاری که برقراری مالیات بر پایههای مالیاتی مختلف بر جای میگذارد، امری مهم و قابل بررسی است. مطالعات انجام شده در مورد مالیات بر سوداگری و مالیات بر عائدی سرمایه نشان میدهد که برقراری این نوع مالیات، از مجاری مختلف بر رویمؤلفههای مهمی همچون سرمایهگذاری و پسانداز، توزیع درآمد، ترکیب دارایی خانوارها، سیاست مالی دولتها و بنگاه ها و تقاضا برای داراییهای حقیقی تأثیرگذار است (تقوی، درویشی و شهیکی تاش، ١٣٨٨) و این تأثیر بیشتر در راستای بهبود عملکرد سیستم اقتصادی و افزایش رفاه اجتماعی است.
کد خبر 6082413 محمدحسین سیف اللهی مقدم