تاثیر رفتار و گفتار انسان در سرنوشت
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۷۱۳۰۸
رفتار و گفتار آدمی تاثیر اساسی در سرنوشت انسان دارد همانگونه که رفتار شایسته ممکن است انسان را به بالاترین مرتبه انسانی برساند امکان دارد انسان در اثر برخورد نادرست ارزش و احترام خود را از بین ببرد. آزار و اذیت دیگران به هر شکل و عنوان که باشد به انسان ضربه میزند و نه تنها موجب عذاب اخروی است بلکه دنیا را نیز همچون جهنمی میکند که انسان در آن عذاب میکشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یا سُلَیمَانُ أَتَدْرِی مَنِ الْمُسْلِمُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنْتَ أَعْلَمُ قَالَ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَیدِه؛ مسلمان را کسی معرفی کردند که مردم از دست و زبان او در امان باشند. »(الکافی جلد۲ صفحه۲۳۳)
همچنین پیامبر خدا (ص) میفرمایند: «به مردم آزار نرسان، که بیآزاری صدقهای است که برای خودت میپردازی. »(بحار الأنوار؛ ۷۵/ ۵۴/۱۹)
امام جعفر صادق (ع) میفرمایند؛ «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِیأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَی عَبْدِی الْمُؤْمِنَ؛ خداوند متعال فرموده است : هر که بنده مومن مرا اذیت کند همانا خود را به جنگ با من آماده ساخته است. »(الکافی جلد۲ صفحه۳۵۰)
حضرت رسول (ص) میفرمایند: «لا یحِلُّ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یشِیرَ إِلَی أَخِیهِ بِنَظْرَةٍ تُؤْذِیهِ؛ مومن حق ندارد طوری به برادر مومن خود نگاه کند که موجب رنجش و اذیت او بشود. » (مجموعه ورام جلد۱ صفحه ۹۸) دین مبین اسلام به مسلمانان اجازه نمیدهد حتی بوسیله نگاه کردن نیز موجب عدم رضایت و آزردگی خاطر دیگران فراهم آورند.
اگرچه که همیشه تهمتها و نسبهای ناروا در میان مسلمانان وجود داشته اما روزی از تمام گفتهها و نسبتهای ناروا پرسش میشود. از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: وقتی روز قیامت فرا رسد، منادی ندا در دهد که آزار دهندگان دوستان من کجا هستند؟ دسته ای بپاخیزند که در رویشان گوشتی نیست، پس گفته می شود، اینها آن افرادی هستند که مومنین را اذیت نموده و با آنها دشمنی کرده و اظهار عداوت نمودهاند و آنان را در دینشان سرزنش کردند سپس فرمان داده شوند که به سوی جهنم روان گردند.
در اسلام بسیار سفارش به احترام و اکرام مومن شده و هیچ کس حق ندارد مومنی را مورد آزار و اذیت قرار دهد، همانطور که در آیات و روایات آمده که پشت سرمومن صحبت کردن غیبت محسوب میشود و در مورد زیان و آزار و اذیت برادران و خواهران دینی وارد شده که آزار بندگان مومن خداوند موجب غضب و عذاب الهی است و باز داشتن آن از آنان سبب ایمنی از عذاب و خشم خدایی خواهد بود. باید متوجه بود که خشم خداوند ناچیز و بیاهمیت نبوده و شوخی بردار هم نیست. غضب الهی چیزی است که پیامبران از آن وحشتناک و ائمه (ع) از آن گریزانند و شخصی همچون حضرت یحیی (ع) از آن گریان است. منبع: ایسنا برچسب ها: رفتار ، گفتار ، سرنوشت
منبع: ناطقان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۷۱۳۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیات و روایات، طبیعت را دارای شعور میدانند/ تاثیر تربت و آب زمزم بر گیاهان
حجتالاسلام والمسلمین مصطفی زارع اردکانی؛ استاد فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع) شامگاه 2 اردیبهشت ماه در دومین جلسه نشست علمی «بررسی تجربی روابط شعورمندی و اختیار از حیث مباحث کوانتومی در فلسفه فیزیک، فلسفه ابنسینا و فلسفه ملاصدرا و آیات وحیانی» با بیان اینکه در فلسفه فیزیک غرب روابط اختیار و آگاهی براساس فلسفه معرفتشناسی به مشاهده، سنجش، آزمون و تجربه تقلیل یافته است، گفت: چون معرفتشناسی فلسفه غرب مبتنی بر روش تجربی است رابطه اختیار و آگاهی را به رابطه مغز و عمل ارادی تقلیل میدهند. آزمایشاتی هم در این زمینه طراحی و اجرا کردهاند تا آن را ثابت کنند و نشان دهند که ابتدا فعالیت مغزی سپس عمل ارادی انسان انجام میشود یعنی اراده صرفا مفهومی مادی است و اختیار یک انتخاب جبری است.
زارع اردکانی با بیان اینکه شاگردان دکتر گلشنی برخلاف نظر فوق گفتند که ما با پذیرش این نظریه یا باید اختیار را منکر شویم و یا در مفهوم زمان دستکاری کنیم، اظهار کرد: شاگردان ایشان با طراحی چند مدل در مورد رابطه اراده و مغز براساس فلسفه غربی، تاکید کردند که ما هیچکدام از این مدلها را با آزمایشات تاخیری که در غرب انجام شده نمیتوانیم توجیه کنیم و باید سراغ مدل دیگری برویم که آینده را در گذشته به تصویر بکشد لذا سراغ نظریات ابن سینا رفتند و گفتند نظرات وی این قابلیت را دارد تا بحث اراده را توجیه کند.
حاکمیت روح بر بدن در نظریه ابنسینا
این پژوهشگر اضافه کرد: نظریه ابنسینا معتقد است که روح بر بدن حاکم است و وقتی نفس انسان بخواهد چیزی را بفهمد عقل فعال هم فهمی را به او افاضه میکند و این حاکمیت مفهوم غایت را هم وارد نظریه او میکند. عقل فعال از سنخ مجردات و حاکم بر فعالیتهای مادی مغز است لذا عقل فعال فعالیتهای مادی مغز را مدیریت میکند به عبارت دیگر آینده در گذشته براساس مفهوم غایت در نظریه ابنسینا میتواند توضیح داده شود.
استاد فلسفه حوزه علمیه با بیان اینکه چهار مدلی را که فلاسفه غرب در مورد رابطه مغز و اراده ارائه کرده دارای اشکال بود زیرا فعالیت مغز را مادی، فرض و تاثیر ماورا بر ماده را هم انکار میکنند، اظهار کرد: سیستم فعالیت مغز در فلسفه غرب، بسته است ولی اگر این سیستم را براساس نظریه ابنسینا توجیه کنیم در این صورت با ورود عقل فعال و افاضه آن در قالب موجذره یا اشعه، بحث غیراختیاری بودن فعالیتها رد خواهد شد و اثبات این کار توسط شاگردان دکتر گلشنی در حال انجام است.
وی تاکید کرد: لذا تفاوت فلسفه غرب با فلسفه ابنسینا در این است که وقتی ما قائل به حاکمیت عالم مجردات بر ماده شویم در این صورت اشعههایی که از طریق عقل فعال وارد مغز شود و میتواند مفهوم غایت و آینده در گذشته را توجیه کند یعنی قبل از اینکه عمل ارادی انجام شود میتوانیم فعالیتها و مفاهیم دیگری را وارد مغز کنیم.
شعورمندی طبیعت هماهنگ با آیات قرآن
زارع اردکانی با برشمردن تفاوت میان فلسفه ابنسینا و ملاصدرا، افزود: در فلسفه ابنسینا فقط انسان مختار است و جمادات، حیات و شعور ندارند و حیوانات بر اساس غریزه کار میکند ولی براساس نظریه ملاصدرا حتی جمادات سطحی از شعور را دارند. اولین فرق میان فلسفه ابن سینا و ملاصدرا در این است که در نظریه ملاصدرا شعور منحصر به انسان نیست و این نظر با آیات قرآن هم هماهنگ است.
این پژوهشگر تصریح کرد: ملاصدرا چون قائل به تشکیک وجود است طبیعتا در نظریه او، اشعه ماورائی که وارد مغز میشود از یک سطح بالاتری نسبت به اشعههای داخل مغز برخوردار است به تعبیر دیگر در نظریه ملاصدرا اشعهای(موجذره) که از طریق عقل فعال به مغز انسان افاضه میشود، از سطح وجودی بالاتری برخوردار است.
این پژوهشگر و استاد حوزه با طرح این پرسش مبنی بر اینکه بگوییم موجودات اختیار و شعور دارند و بر آنان مرتبهای از عقل فعال هم افاضه میشود، چگونه قابل آزمایش است، گفت: به تعبیر دیگر انسان وقتی فکر میکند موجذرهای در ذهن او ایجاد میشود ولی اثبات این مسئله در جمادات چگونه ممکن است یعنی باید ثابت کنیم در آنها هم موجذره ایجاد میشود؟ شهید مطهری معتقد است که نظریه دین در اینجا به ما کمک میکند.
وی افزود: از دید او نظریه دین این است که طبیعت وقتی غایت داشته باشد یعنی در جهت تکامل، بی تفاوت نیست و حوادثی که واقع میشود اگر در خلاف مسیر تکامل باشد جهان عکسالعمل مخالف نشان خواهد داد. شهید مطهری میگوید شعور و اختیار جمادات با عکسالعمل مثبت و منفی آنها مشخص میشود یعنی اگر انسان در جمادات تصرفی بکند که متناسب با خلقت آنان نیست عکسالعمل منفی نشان خواهد داد.
عکسالعمل طبیعت در برابر انسان
وی با بیان اینکه آیات و روایات زیادی هم در اثبات این مسئله وجود دارد، تصریح کرد: اگر بخواهیم نظریه ملاصدرا را آزمایش کنیم باید ببینیم عکسالعمل جمادات در برابر اعمال ما چگونه است؟ فلسفه غرب، یک سطح مادی داشت؛ نظریه ابنسینا هم عقل فعال را مطرح کرد ولی ملاصدرا سطح اختیار ماده را به این دو نظر افزود یعنی موجوداتی که اختیار بیشتری دارند درک و فهم بیشتری هم دارند و برعکس. بنابراین یک مفهوم اضافه در نظریه دین وجود دارد که در سطوح بالاتر قرار دارد و نظریه ملاصدرا در ذیل آن مطرح است.
تاثیر تربت و آیات قرآن بر رشد گیاهان
زارع اردکانی اضافه کرد: فیزیک غرب بر اساس موجذرات، بحث تراریخته را مطرح کرده است یعنی اشعهها را وارد مواردی مانند دانه گندم و یا میوههای دیگر میکند و برخی از این دانهها را رشد میدهد و رشد برخی را متوقف میکند؛ ما همین را به شکل مثبت انجام دادیم یعنی در کنار دانه گندم موجذراتی از طریق تربت و حرز و آیات قرآن و آب زمزم و ... در فضای یک گلخانه ایجاد کردیم و این اتفاق افتاد که بذرهایی که در کنار آن تربت، آیات قرآن و ... نبود دچار آفت شدند ولی گندمی که در کنار آن موج ذرات تربت، آب زمزم و .. بود نه تنها گرفتار آفت نشدند بلکه رشد بیشتری هم داشتند.
وی افزود: در آزمایش دیگری، مرغها بر اثر یک آفت میمردند، ما مقداری آب را که تحت تاثیر موجذرات کوانتومی مثبت مانند تربت و آب زمزم و ... بودند برای شستن چشمان این مرغها استفاده کردیم و به تدریج شاهد بهبودی مرغها بودیم. آب در نظریه فیزیک دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن است ولی در نظریه فیزیک دینی، این عناصر، موجذراتی هستند که از ماوراء افاضه میشوند طبیعتا امکان تقویت این موجذرات و تضعیف آن وجود دارد؛ اگر ما موجذرات را با موجذرات مثبت دیگر تقویت کردیم در این صورت میتوان از آب به عنوان یک منبع درمانی استفاده شود و برعکس.
زارع اردکانی تصریح کرد: در فیزیک ما با پدیدهای مواجهیم که هیچ سابقه مادی ندارد یعنی ناگهان موجذرهای از عالم دیگری ایجاد میشود که در بین فیزیکدانان محل بحث است؛ این ایجاد، نیازمند فرضیه است؛ شاگردان آقای گلشنی برای توجیه این مسئله سراغ عقل فعال رفتهاند و میگویند انسان وقتی فکر کند جرقهای در ذهن او ایجاد میشود که همان موجذره است؛ ایجاد این موجذره فرازمانی است و به محض ایجاد، بحث زمان درباره آن مطرح است. فیزیکدانان آن ر ا نوعی خلق میدانند و ما میگوییم ایجاد است.
وی افزود: ما یکسری اذکار و ادعیه را در کنار گلولههای کوانتومی در درون آب قرار دادیم و نتایج نشان داد که وضعیت آبی که اذکار در آن بود با آبی که این موارد را نداشت، تفاوت داشت. دانشمندان ژاپنی هم چنین آزمایشی را انجام دادهاند؛ نکته مهم این است که اگر حقیقت اشیاء را موجذرات داخل آن در نظر بگیریم در حقیقت همان نوری است که هر شیء دارد و از طریق آن میتوان نبض هدایت هر موجود را در دست گرفت. نتیجه اینکه تقویت موجذرات فضیله و رذیله آثار مثبت و منفی دارد.
این پژوهشگر با بیان اینکه فردی که ایمان دارد از مشاهده یک پدیده چیزی را میفهمد که ممکن است فرد بیایمان و کافر نفهمد، گفت: هر دو به یک پدیده نگاه میکنند ولی فهم آنان متفاوت است؛ در آیات قرآن بیان شده است که وقتی انسانها از کنار خرابههای ناشی از مجازات اقوام گناهکار عبور میکنند دو نوع مشاهده دارند؛ افراد مؤمن، عبرت میگیرند ولی افراد بیایمان، عبرت نمیگیرند؛ به تعبیر قرآن «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ».
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)