کتک خوردن زن از شوهرش به خاطر جراحی زیبایی! +عکس
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۹۲۷۱۰
روزنامه خراسان: مسافر اروپا وقتی به خانه اش در ایران بازگشت زنی را دید که نمیشناخت و وقتی راز عجیب را شنید شوکه شد.
او آن قدر عصبانی شده بود که به خندههای زن توجهی نکرد و او را به باد کتک گرفت.
چندی قبل زن جوانی که به شدت از سوی شوهرش کتک خورده بود به بیمارستان منتقل شد و دختر جوان که مادرش را همراهی میکرد با گریه ادعا کرد پدرش این بلا را سر مادرش آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این صحنه درحالی رخ داده بود که چسب روی بینی زن جوان نشان از عمل زیبایی او داشت.
زن جوان از ناحیه بینی و فک دچار شکستگی شده بود و درد زیادی را تحمل میکرد که پزشکان دست به کار شدند و پس از تزریق چند داروی آرام بخش شروع به درمان زن کردند.
زندگی عاشقانه
زن جوان که منیر نام دارد پس از درمان به ماموران که به بیمارستان پا گذاشته بودند، گفت: سالها قبل برای دیدن خواهرم به کشور ایتالیا رفتم و در هواپیما با مرد شیک پوشی که امیر نام داشت آشنا شدم.
وی افزود: خانواده ام وضعیت مالی خوبی دارند و در سفر ایتالیا یک بار با امیر ملاقات کردم و در آن جا متوجه شدم او مدیر یک شرکت خصوصی است و شرایط مالی خوبی دارد، اما وضعیت مالی امیر برای من مهم نبود و تنها رفتار و شیک بودنش مرا دل باخته خودش کرد.
این زن ادامه داد: بعد از یک ماه به ایران بازگشتم و به دیدن امیر رفتم، پس از مدتی با توجه به شناخت بیشتر همدیگر تصمیم به ازدواج گرفتیم، امیر همراه خانواده اش به خواستگاری ام آمد و خانواده ام نیز با توجه به صحبتها و تحقیقاتی که خودشان کرده بودند به این خواستگاری جواب مثبت دادند و با هم ازدواج کردیم. همه چیز خوب پیش میرفت، امیر کمی بداخلاق بود، اما مرد خوبی بود و کمتر با هم مشکل داشتیم و پس از چند سال دخترانم به دنیا آمدند، در ۳۹ سالگی صاحب دو دختر بودم و به خاطر زایمانهای سختی که داشتم مدتی بعد دچار افسردگی شدم.
منیر به سختی ادامه داد: رفتارهای امیر تغییر کرده بود و بدخلقی میکرد، اما هیچ وقت دست بزن نداشت، برای درمان افسردگی ام با راهنمایی شوهرم به سراغ یک مشاور رفتم که دکترم پیشنهاد داد خودم را مشغول ورزش کنم و تصمیم بر آن شد که برای سرگرم شدن و رهایی از فکر و خیالهای منفی ورزش کنم.
شوهرم نیز پذیرفت و در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کردم آن جا دوستان زیاد و خوبی پیدا کردم و با توجه به این که بچههایم بزرگ شده بودند در زمان سفرهای خارجی شوهرم نگرانی ام کمتر بود و بیشتر با دوستانم بودم و ورزش میکردم.
منیر گفت: دوستانم عملهای زیبایی کرده بودند و پیشنهاد دادند تا من هم برای سورپرایز کردن شوهرم عمل زیبایی کنم به همین خاطر منتظر ماندم تا شوهرم به یک سفر خارجی طولانی مدت برود تا من در فرصت مناسب این عمل زیبایی را انجام دهم.
از قبل هماهنگیها انجام شد و تصمیم بر آن شد که عمل جراحی زیبایی بینی، پلک و گونههایم را انجام دهم و روزی که شوهرم به ماموریت کاری سه هفتهای به خارج از کشور رفت من نیز زیر تیغ جراح زیبایی رفتم.
کتک کاری
سه هفته از عمل زیباییام گذشت و روی بینیام چسب داشتم و روی صورتم هنوز کبودی بود تا این که شوهرم به خانه بازگشت، امیر وقتی مرا دید ابتدا فکر کرد که من تصادف کرده ام و گفت چرا درباره تصادف حرفی نزدی که من با لبخند گفتم نمیخواستم ناراحتت کنم که در همین لحظه دختر بزرگم از اتاقش بیرون آمد و با خنده گفت که تصادف کجا بود؟! مامان عمل زیبایی کرده است.
وقتی صحبت دخترم تمام شد و من با لبخند منتظر خوشحالی شوهرم بودم در چهره اش عصبانیت را دیدم او مرا به باد کتک گرفت به حدی که بینی و فکم شکسته شد و همسایهها به دادم رسیدند وگرنه معلوم نبود چه بلایی سرم بیاید.
شکایت از شوهر
منیر که روی تخت بیمارستان بود گفت: دیگر امنیت جانی ندارم و شاید دیگر صورتم درست نشود، از شوهرم شاکی هستم و میخواهم از او جدا شوم.
بدین ترتیب ماموران وارد عمل شدند و به سراغ امیر رفتند و او را دستگیر کردند که امیر در دفاع از خود به ماموران گفت: من، همسر و فرزندانم را دوست دارم و حتی عاشق زنم هستم و روز اول که با منیر آشنا شدم به چهره اش علاقهمند شدم و پس از آن بود که رفتارش مرا شیفته خودش کرد.
وی افزود: قبول دارم برخی اوقات بد اخلاقی میکنم، ولی وقتی از سفر آمدم ابتدا فکر کردم همسرم تصادف کرده است و کلی ناراحت شدم، اما وقتی شنیدم همسرم عمل زیبایی کرده است عصبانی شدم، چون هیچ وقت دوست نداشتم تغییری در چهرهاش ببینم و دیگر کنترلم را از دست دادم.
مرد جوان ادامه داد: مجازات را میپذیرم و هر خسارتی باشد میپردازم، اما حاضر به جدایی از همسرم نیستم، چون او را دوست دارم و نمیخواهم دخترانم در نوجوانی طعم جدایی ما را بچشند.
پزشکی قانونی
کارشناسان پزشکی قانونی برای منیر طول درمان دادند و شکستگی بینی و فک نیز تایید شد و بازپرس پرونده برای امیر پرداخت دیه و مجازات را خواستار شد.
سه ماه بعد از این ماجرا امیر و منیر به دادسرا رفتند و زن جوان که از شکایت خود گذشته بود، گفت: من قبول دارم که اشتباه کردم و باید برای عمل جراحی زیبایی از همسرم مشورت میگرفتم و وقتی صحبتهای امیر را شنیدم به اشتباه خودم پی بردم، من عاشق امیر و بچههایم هستم و شکایتم را پس میگیرم و قرار شد با هم به زندگی ادامه دهیم.
منبع: فردا
کلیدواژه: کتک خوردن زن جراحی زیبایی شوهر عکس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۹۲۷۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوهرم بوی سیگار و مشروب و عطر زنانه میدهد! | طلاق میخواهم چون شبها دیر به خانه میآید
به گزارش همشهری آنلاین، دختر جوان رنگ به چهره نداشت. مدام به همسرش که روبهرویش ایستاده بود نگاه میکرد و زیر لب کلمات نامفهومی بیان میکرد و رفتار پر اضطرابش توجه اطرافیان را جلب کرده بود.
پسر جوان نزدیکش شد و گفت میترا جان بس کن بیا بریم خانه، باور کن اشتباه میکنی من با کسی رابطه ندارم، من عاشق تو و زندگیام هستم. چرا من و خودت را اینقدر عذاب میدهی؟
میترا نگاهی به پسر جوان کرد و گفت: برای این حرفها دیگر خیلی دیر شده باید خیلی وقت پیش به این موضوع فکر میکردی.
فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم میزد و دستهایم را میسوزاند ازدواج زن ۴۰ ساله با پسر ۱۸ ساله | میخواستم از شوهر سابقم انتقام بگیرمدر همین موقع مدیر شعبه دادگاه خانواده بیرون آمد و زوج جوان را به داخل فراخواند.
قاضی پشت میز نشسته و سرگرم مطالعه پرونده آنها بود. دقایقی بعد سرش را بالا آورد و به میلاد گفت: چرا همسرت درخواست طلاق داده است؟
میلاد مِنمِنکُنان گفت: نمیدانم جناب قاضی؛ من همسرم را دوست دارم و برایش هیچ چیز در زندگی کم نگذاشتهام از خودش بپرسید که چه میخواهد؟
میترا گفت: آقای قاضی ما یک سال قبل ازدواج کردیم و در این مدت اتفاقات زیادی رخ داد که من با گذشت چشمم را روی همه اشتباهات این آقا بستم اما دیگر خسته شدهام. در این یک سال بارها از او خواهش کردم شبها زودتر به خانه بیاید. وقتی ساعت کاریاش ۹ شب است، چرا باید ۱۱ و ۱۲ شب بیاید؟ هر شب به بهانهای دیر میآید؛ یا زنگ میزند و میگوید دارم میروم باشگاه ورزش کنم یا میگوید میروم برای مغازه جنس بیاورم یا میگوید با دوستانم شام میروم بیرون و... وقتی هم که میآید یا بوی سیگار و مشروب میدهد یا بوی عطر زنانه! هربار اعتراض کردم با چرب زبانی مرا فریب داده و گفته عاشق من است و به هیچ زن و دختری نگاه نمیکند.
وی ادامه داد: من هم باور کردم اما دیدن عکسهایش در میهمانیهای مختلط در صفحه اینستاگرام دوستانش مرا بدجوری عصبانی کرده است. همان شبهایی که گفته رفتم برای مغازه جنس بخرم یا باشگاه هستم در میهمانی بوده و مشغول خوشگذرانی. از اینکه در این یکسال فریب حرفهای دروغش را خوردم از خودم بدم میآید.
میلاد با شنیدن این حرفها گفت: من دروغ نگفتهام. آن شب با دوستم باشگاه بودم وقتی او را به خانهای که گفته بود رساندم متوجه شدم نامزدش برایش میهمانی گرفته و غافلگیرش کرده است بعد از من هم خواست در میهمانیاش شرکت کنم همین واقعیت ماجرا بود اما همسرم مرا متهم به دروغگویی کرده است. البته جناب قاضی بگذارید یک واقعیت را بگویم؛ خواهر همسرم به دلیلی که نمیدانم چیست شاید به خاطر حسادت به زندگی ما، ایشان را مدام علیه من تحریک میکند او هم چون از خواهرش کوچکتر است و تحتتأثیر حرفهای او قرار میگیرد مدام با من سر ناسازگاری دارد.
میترا با عصبانیت گفت: به خواهر من چه کار داری؟! تو زندگیمان را خراب کردی. تو به من خیانت میکنی و برای توجیه رفتارت من و خواهرم را متهم میکنی!
میلاد هم گفت: تو و خواهرت هر دو بیمار روانی هستید و به همه شک دارید من اگر از روز اول میدانستم این بیماری سوءظن در خانواده شما وجود دارد هرگز با تو ازدواج نمیکردم.
زن جوان با شنیدن توهینهای همسرش عصبانی شد و گفت: آقای قاضی لطفاً طلاق مرا صادر کنید چون دیگر نمیتوانم با این مرد خیانتکار و بیادب زندگی کنم.
امیرحسین صفدری - کارشناس حقوقیعلت اصلی ایجاد تنشها بین این زوج جوان این است که آنها در مدت آشنایی راجع به اولویتهای زندگی مشترک و اهدافشان از ازدواج، هیچ صحبتی نکردند و بدون شناخت کافی و از روی ظواهر باهم ازدواج کردند که تأثیرات منفی این سادهانگاری را الان مشاهده میکنید.
میلاد و میترا اگر میخواهند این زندگی را حفظ کنند باید از ابتدا به این رابطه نگاه کنند و با صداقت و تعهد و مسئولیتپذیری رابطه خودشان را بسازند وگرنه این رابطه با این طرز تفکر که هیچ تعهدی در آن دیده نمیشود و دروغ وارد آن شده است راهی جز طلاق و جدایی را برایشان به ارمغان نخواهد آورد.
زوجهای جوان باید بدانند زندگی متاهلی با زندگی مجردی تفاوت زیادی دارد زندگی مشترک یعنی مسئولیتپذیری یعنی تعهدداشتن و وفاداری و از خودگذشتگی و اگر این موارد را رعایت نکنند با شکست مواجه میشوند.
کد خبر 846228 منبع: ایران برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران