Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رکنا»
2024-04-19@18:53:48 GMT

فرار از لانه سیاه!

تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۰۷۲۳۷

حوادث رکنا: چشمانم را که باز کردم چند معتاد را دیدم که هنوز در حال مصرف مواد مخدر بودند. با نگاهی به پنجره کوچک اتاق فهمیدم هوا کمی روشن شده است اما از آن دو جوانی که مرا به آن لانه سیاه برده بودند خبری نبود و ...

به گزارش رکنا، دختر 18 ساله که با چهره ای هراسان و رنگی پریده خود را به کلانتری شهید آستانه پرست مشهد رسانده بود، وارد دایره مددکاری اجتماعی شد و در حالی که رفتار اشتباهش را یک دیوانگی محض می خواند به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: به خاطر اندام کوتاه و ظریفم کم سن و سال به نظر می‌رسیدم، به همین دلیل احساس می کردم کسی مرا جدی نمی گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با هر جنس مخالفی ارتباط برقرار می کردم تا بزرگ شدنم را اثبات کنم. این درحالی بود که من 18 سال داشتم و تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسیده بود با وجود این کسی مرا جدی نمی گرفت و همه افرادی که با آن ها ارتباط مخفیانه برقرار می کردم به بهانه ای از ازدواج با من منصرف می شدند. در واقع من زنگ تفریحی برای سوء استفاده های آن ها بودم اما دوست داشتم با این روابط غیرمتعارف یکی از آن ها را به خودم علاقه مند کنم تا با هم ازدواج کنیم و تشکیل خانواده بدهیم. با این حال این دوستان خیابانی فقط در همان روزهای اول آشنایی به من ابراز علاقه می کردند و پس از آن که به خواسته های شومشان می رسیدند، خیلی راحت از من دور می شدند و حتی به تلفن هایم پاسخ نمی دادند. تا این که مدتی قبل و در آخرین دوستی خیابانی با جوانی به نام «سعید» آشنا شدم. او شش سال از من بزرگ تر بود و چنان با ابراز علاقه هایش به آینده امیدوارم می کرد که با اصرار از او خواستم زودتر به خواستگاری ام بیاید اما دوستی من و سعید هم به نتیجه ای نرسید چرا که او نیز بعد از مدتی دیگر تلفن هایم را جواب نمی داد به همین دلیل دوباره دچار یک شکست عشقی شدم و روحیه ام را از دست دادم. این درحالی بود که پدر و مادرم تا غروب کار می کردند و من با خواهر کوچکم که در مقطع ابتدایی تحصیل می کند در خانه تنها بودم و از این ماجرا زجر می کشیدم. پدرم نیز به رفتارهای من مشکوک شده بود و از برخی ارتباطات خیابانی من خبر داشت. همین موضوع به درگیری و کشاکش های خانوادگی بین من و پدرم منجر شده بود. مدام در این فضای سنگین خانه با پدرم به مشاجره می پرداختم تا این که بالاخره نتوانستم این شرایط روحی را تحمل کنم و در یک فرصت مناسب از خانه فرار کردم. بی هدف در کوچه و خیابان های شهر قدم می زدم و به آینده مبهم خودم می اندیشیدم. دیگر هیچ چیزی برایم مهم نبود.

تصمیم گرفتم هیچ گاه به خانه پدرم بازنگردم و به دنبال سرنوشت خودم بروم. در همین افکار غوطه ور بودم که هوا تاریک شد. هیچ جا و مکانی را برای استراحت نداشتم و از طرفی گرسنگی آزارم می داد. به ناچار به دیوار منزلی تکیه زدم و با خود می اندیشیدم که شب را در کجا سپری کنم.

در همین حال دو پسر جوان که از آن جا عبور می کردند، سراغم آمدند و گفتند اگر جایی را نداری با ما بیا! من هم بی درنگ و بدون هیچ گونه تاملی همراه آن ها به راه افتادم. آن ها مرا در کوچه پس کوچه های شهر به خانه ای بردند که چند زن و مرد مشغول مصرف مواد مخدر بودند. می دانستم در مکانی هولناک قدم گذاشته ام اما دیگر چیزی برایم مهم نبود. در گوشه ای نشستم و آن دو جوان استکانی چای و مقداری غذا برایم آوردند. اما با خوردن چای و غذا سرگیجه شدیدی سراغم آمد و چشمانم به سیاهی و تاریکی رفت دیگر چیزی نفهمیدم و زمانی چشمانم را گشودم که از پنجره کوچک اتاق متوجه شدم هوا کمی روشن شده است. به اطرافم نگاهی انداختم چند نفر دیگر هنوز مشغول مصرف مواد بودند. نمی دانستم چه بلایی برسرم آمده است. ترس عجیبی سراسر وجودم را فرا گرفته بود. معتادان آن خانه متوجه من نبودند. آرام آرام از جایم حرکت کردم و بدون آن که جلب توجه کنم از آن لانه سیاه گریختم ولی باز هم سرگردان بودم و حال مناسبی نداشتم. با پای پیاده خودم را به خانه یکی از دوستانم رساندم و از او کمک خواستم. «پریا» کمی دلداری ام داد و نصیحت ام کرد سپس از من خواست برای یافتن چاره ای به کلانتری بیایم. می دانم خودم را در دهان شیر قرار دادم و این رفتارم دیوانگی محض بود اما باز هم روی بازگشت به خانه را ندارم و ...

شایان ذکر است به دستور سرهنگ ابراهیم فشایی (رئیس کلانتری شهید آستانه پرست) هماهنگی های لازم توسط مشاور کلانتری برای تحویل دختر جوان به خانواده اش صورت گرفت و اقدامات پلیس برای شناسایی لانه سیاه آغاز شد.

منبع: رکنا

کلیدواژه: بنزین دلار یارانه فرار مواد مخدر چای غذا پلیس اخبار حوادث معتاد سیاه هولناک اصرار مصرف مواد مخدر فیلم عکس مرد یک زن عروسی تهران خونین حادثه بارداری آمریکایی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۰۷۲۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کلانتری: از صحبت‌های مسعود شجاعی انگیزه می‌گیرم

به گزارش "ورزش سه"، ایوب کلانتری، بازیکن مصدوم هوادار که فصل را به دلیل آسیب دیدگی رباط صلیبی از دست داده، در ورزشگاه دستگردی شاهد بازی تیمش مقابل پیکان بود و درباره بازی گفت: بازی خیلی جاندار و خوب بود. از اول بازی تیم هوادار سوار بازی بود و چند موقعیت خوب داشتیم که اسنفاده نکردیم. مسلما تیم حریف به تیمی که از موقعیت‌هایش استفاده نکند فشار می‌آورد. گل خوردیم و ان‌شالله بچه‌ها بازی‌های بعد جبران کنند.

ویدئو: 330344

او درباره شرایط هوادار از زمان آمدن مسعود شجاعی گفت: اقامسعود خودش یک فوتبالیست حرفه‌ای و فوق‌العاده با اخلاق بود. من فکر می‌کنم جزو مربیان خیلی خوب لیگ می‌تواند باشد. من خیلی به کار تیمی نزدیک نیستم ولی همین که جدا تمرین می‌کنم از نوع تمرینات و صحبت کردن او و انگیزه‌ای که در تمرینات بچه‌ها وجود دارد و از تمام اتفاقاتش لذت می‌برم.

کلانتری درباره شرایط تیم در جدول گفت: الان تیم‌های پایین جدول نسبت به بازی‌هایی که دارند، کارشان سخت است ول خب ما امتیازات خوبی جمع کردیم. قبل ازینکه آقامسعود بیاید یک سری امتیازات بد از دست دادیم و با خودش هم چند بازی حساسی که می‌توانستیم ببریم را مساوی کردیم نمونه‌اش امروز بود. ان‌شالله که امسال با یک رتبه خوب تمام کنیم تا سال آینده.

او درباره ماندنش در هوادار توضیح داد: قرارداد من امسال تمام می‌شود ولی من در اختیار باشگاهم و اگر باشگاه میل به ماندن من داشته باشد در خدمت باشگاه هستم.

دیگر خبرها

  • کلانتری: از صحبت‌های مسعود شجاعی انگیزه می‌گیرم
  • فرار فیلی ها در آمریکا!
  • سارقان حوزه رفسنجان، در کرمان دستگیر شدند
  • سرقت ذخیره غذایی یک سنجاب توسط خرس سیاه + فیلم
  • فرار کردن یک فیل از سیرک در آمریکا + فیلم
  • دستگیری سارق و مالخر محتویات خودرو در ری
  • سرقت طلا توسط نظافتچی منزل
  • کشف ۲ میلیارد ریال کالای قاچاق در دورود
  • کشف خودروهای مسروقه در دامغان
  • چطور مراقب همسایه های بالدارمان باشیم؟