خبرخوب| سازوکار متفاوت بازگشت به خانواده برای دخترانی که به مشهد پناه میآورند
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۱۶۷۶۰
مدتی است که از سازوکار متفاوت برای بازگرداندن دخترانی که به مشهد پناه میآورند، شنیدهایم، سازوکاری که شاید اولویت آن آسیب کمتر اجتماعی است و سعی کرده مسیر بازگشت دخترانی که جامعه را پناهگاه امنی تصور کردهاند به خانه و خانواده هموارتر کند.
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، جستجو در تاریخ چه آن زمان که مغولان حمله کردند و حرم مطهر رضوی دارالامان شد، چه آن روز که شتری قبل از ذبح به پنجره فولاد امام رئوفش پناه آورد، گواه پناهگاه بودن اماکن مذهبی برای تمام بیچارگان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید آمارهایی که در مورد شناسایی دختران گریخته از خانه و خانواده منتشر میشود را نگاهی کنیم این مسئله که برخی از این بیچارگان چاره خود را در پناه به یک شهر مذهبی در گوشه ذهنمان پررنگتر شود.
مدتی است که از سازوکار متفاوت برای بازگرداندن دخترانی که به مشهد پناه میآورند، شنیدهایم، سازوکاری که شاید اولویت آن آسیب کمتر اجتماعی است و سعی کرده مسیر بازگشت دخترانی که جامعه را پناهگاه امنی تصور کردهاند به خانه و خانواده هموارتر کند.
این مسئله گفتوگویی خواندنی با غلامحسین حقدادی، معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی را رقم زد تا بیشتر در خصوص ابعاد شناسایی و سرنوشت دختران فراری در مشهد بدانیم.
غلامحسین حقدادی در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: در خصوص آمار دختران فراری اعدادی که عنوان میشود در واقع آمار دخترانی است که خدمات دریافت کردهاند یا بهنوعی ساماندهی شدهاند و بنابراین اگر این آمار در شهر یا استانی بیشتر باشد بهمعنای تعداد بیشتر فرار دختران از خانه نیست.
معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی در خصوص مفهوم فرار با بیان اینکه بیرون رفتن از منزل یا سفر دختران و زنان بدون اطلاع سایر اعضای خانواده را فرار تعریف کردهاند، ادامه داد: دختران بعد از فرار از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگتری که خدمات حمایتی بهتری از آنها داشته باشد، میروند این خدمات میتواند شامل بهزیستی، کمیته امداد و اداره اماکن باشد و به آنها پناه دهد.
وی خاطرنشان کرد: مشهد بهعنوان یک کلانشهر مذهبی علاوه بر تمام امکانات حمایتی که بیان شد، بهخاطر داشتن محیط امنی مثل حرم مطهر امام رضا(ع) بیشتر مورد اقبال این دسته از دختران قرار میگیرد و در واقع اینکه گفته میشود مشهد رتبه دوم دختران فراری در کشور را دارد، به این معنا است که وجود بیشترین نهادهای حمایتی از چنین دخترانی در برابر آسیب ها در مشهد است و این شهر رتبه دوم حمایت و ساماندهی دختران فراری را دارد.
حقدادی افزود: دخترانی که از خانه فرار کردهاند یا با خانواده دچار مشکل شدهاند و نیاز به یک پناهگاه معنوی دارند تا بدون ترس و واهمه درد دل کنند و خود را به لحاظ روحی آرام سازند، برای ما ایرانیها چه جایی بهتر از خانه امام هشتم، پس اینکه بگویند مشهد رتبه دوم را در این زمینه دارد، چیز بدی نیست.
معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی خاطرنشان مرد: از طرفی مشهد یک شهر مذهبی است و نظارتهای اجتماعی بیشتری دارد و همین سبب میشوند این افراد زودتر شناسایی و ساماندهی شوند تا از آسیبهایی که میتواند متوجهشان باشد در امان بمانند.
وی با بیان اینکه مشهد دومین کلانشهر ایران بعد از تهران است و رتبه دوم جمعیت را نیز دارد، افزود: طبیعی است که به همان نسبت تعداد همه اقشار و گروهها و از جمله دختران فراری آن هم بیشتر باشد، مشهد بیش از ۳ میلیون نفر جمعیت دارد و همیشه به همان میزان نیز جمعیت ناپایدار زائر و گردشگر دارد، هیچ شهری چنین شرایطی را ندارد، بنابراین هیچوقت نمیتوانیم بگوییم که تعداد دختران فراری نسبت به جمعیت موجود، در مشهد بیشتر از سایر شهرهاست.
حقدادی متذکر شد: برای رسیدگی به وضعیت دختران فراری یک زمانی وجود دارد که به آن زمان طلااگر یی میگوییم، که بیشتر طی ۴۸ ساعت اول فرار شناسایی نشود یا خودش مراجعه نکند در معرض آسیب قرار میگیرد.
معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی ادامه داد: دخترانی که طی این فاصله با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس میگیرند، حمایت میشوند و حتی اگر مایل نباشند به اجبار به خانوادههایشان برگردانده نمیشوند.
وی با بیان اینکه دختران اگر طی این مدت تحت حمایت قرار نگیرند ممکن است در دام افراد و باندهای بزهکار بیفتد یا مورد تعرض و تجاوز و استرس تهدید حیات قرار گیرد که به لحاظ روحی و روانی تا ۳۰ سال در فرد باقی میماند.
حقدادی تاکید کرد: طی ۴۸ ساعت اول یا همان زمان طلایی، اگر دختران فراری به ما مراجعه کنند، نتیجه خدمات بهزیستی خیلی مثبت است اما زمانی که این فرصت از دست میرود خدمات ما نیز بسیار کم اثر میشود.
معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی با بیان اینکه یکی از مهمترین عوامل فرار دختران از خانه، خانوادههای آسیب دیده هستند، اظهار کرد: خشونت خانوادگی، اعتیاد اعضای خانواده که سبب احساس ناامنی دختر در خانه میشود و نیز خانوادههای بزهکار از مصادیق چنین وضعیتی هستند و در چنین شرایطی دختر برای فرار از آسیبهایی که وجود دارد از آن خانه ناامن فرار میکند.
وی افزود: یک دسته از دختران نیز هستند که به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی خانواده و یا بلند پروازی و رویاپردازیهای خود فرار میکنند به این معنا که تصور میکنند، اگر از خانواده جدا شوند و در یک شهر بزرگتر با امکانات بیشتر زندگی کنند امکان رشد زیادی برایشان فراهم میشود و با همین خیال واهی از خانه میروند.
حقدادی گفت: گاهی اوقات خانواده و دختر هر دو خوب هستند و مشکل خاصی ندارند، اما اختلاف دیدگاه بین آنها سبب میشود، دختر ترجیح دهد از خانه فرار کند و بهتنهایی زندگی کند، که بیشتر این اختلاف دیدگاهها بر سر موضوع آزادی یا ازدواج اجباری است.
معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی تصریح کرد: جامعه باید بین مفهوم دختران فراری و زنان تنفروش تمایز قائل شود، زیرا همانطور که گفته شد بخش عمدهای از این دختران بهخاطر فرار از چنین مسائل و جرمهایی خانه را ترک میکنند، اما زنان تنفروش یک گروه خلافکار سازمانیافته هستند و به قصد درآمد این کار را انجام میدهند.
وی با اشاره به اینکه ۹۰ درصد دختران فراری بعد از حمایت و مشاورههایی که از طرف بهزیستی دریافت میکنند، به خانه برمیگردند، افزود: فقط ۱۰ درصد آنها هستند که برنمیگردند و در مراکز بهزیستی میمانند تا زمانیکه ازدواج کنند و سروسامان بگیرند.
حقدادی در خصوص نحوه ساماندهی این دختران گفت: دخترانی که بهصورت ناگهانی در معرض خشونت خانگی قرار گرفتهاند بهمدت ۱۰ روز در خانههای امن بهزیستی نگهداری میشوند و بعد از آن مدت اگر شرایط خانه امن شد، با حکم دادگاه به خانه بگردانده میشوند.
معاون اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی افزود: در صورتی که دادگاه تشخیص دهد، خانواده صلاحیت نگهداری از دختر را ندارند، از خانه امن به مرکز دیگر بهزیستی تحت عنوان خانه سلامت منتقل میشوند و ۶ ماه در آنجا میمانند، دختران طی این ۶ ماه تکلیفشان با خودشان مشخص میشود و یا به تحصیلشان ادامه میدهند یا شرایط کاری برایشان فراهم میشود و یا مهارتی میآموزند و بعد از آن به خانههای مستقل تحت نظر بهزیستی فرستاده میشوند و در آنجا بهصورت چند نفری زندگی میکنند و زندگیشان روی روال طبیعی میافتد.
وی در خصوص پذیرش این دختران در خانواده گفت: خانوادههایی وجود دارند که اگر دخترشان فرار کند و بهویژه آسیب ببینند، دیگر حاضر به پذیرش آن نیستند و در این موارد دختران با مراجعه به بهزیستی از ما کمک میخواهند تا با پادرمیانی شرایط بازگشتنشان را به خانه فراهم کنیم که معمولا هم خانوادهها بعد مدتی قبول میکنند که هرچه این پذیرش زودتر اتفاق بیافتد بهتر است، چون از آسیبهای بعدی جلوگیری میکند.
حقدادی افزود: بیشتر این دختران بعد از یک بار فرار و بازگشت به خانواده دیگر این کار را انجام نمیدهند چرا که تجربه تلخی برای آنهاست.
انتهای پیام/ ۷۰۰۶۸
منبع: فارس
کلیدواژه: مشهد دختران فراری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۱۶۷۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمدی بر روششناسی رئالیسم انتقادی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، فهم هستیشناسی رئالیستی، مستلزم درک تقابلهای آن با هستیشناسی تجربی است همانطور که فیلسوف انگلیسی، روی بسکار شناخت هستی اجتماعی از دیدگاه رئالیستی را منوط به شناخت دو رکن اساسی آن، یعنی جامعه و عاملیت انسانی میداند.
فرهاد بیانی (استادیار جامعهشناسی) در مقالهای با عنوان «درآمدی بر روششناسی رئالیسم انتقادی در علوم اجتماعی» به این موضوع اشاره میکند که میتوان در قیاس با دیدگاه بسکار، به فهمی روشنتر نیز دست یافت.
این پژوهشگر مینویسد دنرمارک و همکاران درکتاب تبیین جامعه؛ رئالیسم انتقادی در علوم اجتماعی با ارائە این رویکرد روششناختی شش مرحلهای مدعیاند که دیدگاه کاربردی بهتری نسبت به بسکار از حیث روششناختی معرفی کردهاند و تعامل امر تجربی و امر انتزاعی را در این رویکرد، بسیار بهتر مد نظر قرار دادهاند.
درعین حال، آنها به صراحت بیان میکنند که این فقط یک الگو است و الزام نیست دقیقاً در تمام تحقیقات به همین شیوه پیاده شود. هم چنین توالی مراحل نیز امری لایتغیر نیست و این مراحل، بیش از آن که یک سلسله مراتب ثابت باشند، گامهایاند که میتوانند بهصورت در هم تنیده تلقی شوند.
او در این مقاله مینویسد مراحل ششگانهای که دنرمارک و همکاران مطرح میکنند، به شرح زیر است:
فرایند توصیف شامل تفسیرهای افرادی است که به شیوه خودشان به توصیف موقعیت یا رویداد مورد نظر میپردازند* فرایند توصیف (Description)
بیانی مینویسد یک تحلیل تبیینی علوم اجتماعی معمولا با یک مسأله یا پدیده عینی آغاز میشود. در این مرحله ما اغلب میخواهیم یک رویداد یا یک موقعیت پیچیده و مرکب را مطالعه و توصیف کنیم. در این کار، از مفاهیم روزمره بهره میبریم.
یک بخش مهم از فرایند توصیف شامل تفسیرهای افرادی است که به شیوه خودشان به توصیف موقعیت یا رویداد مورد نظر میپردازند. بیشتر رویدادها و موقعیتهای موردمطالعه باید هم بهوسیلە روشهای کمی و هم روشهای کیفی توصیف شوند.
* فرایند تصریح تحلیلی (Analytical Resolution)
او در ادامه مینویسد: در این گام، پدیده مرکب و پیچیده را ازطریق متمایزکردن آن به عناصر، جنبهها و ابعاد مختلف تفکیک میکند. معمولا مفهوم تحلیل علمی، به چنین چیزی اشاره میکند و هرگز این امکان وجود ندارد که بتوان پدیدهای را براساس تمام اجزای آن مطالعه کرد، چون همواره برخی از اجزای آن به مطالعه درنمیآید؛ بنابراین، در عمل باید خود را محدود به مطالعۀ برخی عناصر کنیم.
* فرایند استفهام/بازتعریف نظری (Abduction/ Theoretical Redescription)
در این مقاله آمده است که در فرایند استفهام جنبههای مختلف چارچوب و نظریههای مفهومی فرضی در باب ساختارها و روابط را تفسیر و توصیف مجدد میکند؛ بنابراین ایدههای اصلی موضوعهای مورد مطالعه زمانی بسط مییابند که آنها را در بسترهای جدیدی از ایدهها قرار میدهند. در این جا، میتوان و باید چندین تفسیر و تبیین نظری مختلف را ارائه، تفسیر و احتمالا با یکدیگر ادغام کرد.
* فرایند پسکاوی (Retroduction)
این مقاله بیان میکند که در این گام، استراتژیهای روششناختی مختلف توضیح داده شده در بالا استفاده میشوند. هدف این است که برای هریک از مؤلفهها، عناصر یا جنبههای مختلفی که تصمیم گرفتهایم روی آنها تمرکز کنیم، بکوشیم پاسخ پرسشهایی از اینقبیل را بیابیم: چه چیز مولد بنیادی ساختارها و روابطی است که در مرحلۀ سوم برجسته شدند؟ این ساختارها و روابط چگونه ممکن شدهاند؟ چه ویژگیای برای این روابط و ساختارها باید وجود داشته باشد تا اینها محقق شوند؟
* مقایسه میان نظریهها و انتزاعهای مختلف
بیانی اینگونه مینویسد که در این مرحله، قدرت تبیین نسبی سازوکارها و ساختارهایی تشریح و ارزیابی میشوند که در مراحل ۳ و ۴ ازطریق استفهام و پسکاوی توصیف شدند، در برخی موارد میتوان چنین نتیجه گرفت که یک نظریه میتواند به صورت بهتری شرایط و مقتضیات لازم برای آن چه باید تبیین شود را توصیف و بیان کند؛ لذا، دارای توان تبیینی فربهتری است. در موارد دیگر، نظریهها مکمل یکدیگرند، زیرا بر شرایط نسبتاً متفاوت اما ضروری تمرکز میکنند.
عینیسازی شامل ارزیابی این امر است که ساختارها و سازوکارهای مختلف چگونه خود را در موقعیتهای انضمامی نمایان و آشکار میکنند* عینیسازی و زمینهمندی (Concretization and Contextualization)
به زعم این پژوهشگر عینیسازی شامل ارزیابی این امر است که ساختارها و سازوکارهای مختلف چگونه خود را در موقعیتهای انضمامی نمایان و آشکار میکنند. در این جا محقق بر اهمیت شیوهای تأکید میکند که ازطریق آن، تعدادی از سازوکارها با سازوکارهای دیگر در سطوح مختلف و تحت شرایطی خاص تعامل دارند.
هدف نهایی این مقاله دو چیز است: اول تفسیر معانی این سازوکارها آنچنانکه در یک زمینۀ خاص آشکار میشوند و ظهور و بروز مییابند و دوم، کمک به تبیینهای مربوط به رویدادها و فرایندهای انضمامی. در این تبیین.
تمایز میان شرایط قطعیتردر مقابل شرایط تصادفیتر ضروری است. این مرحله از فرایند پژوهش، در یک علم کاربردی اهمیتی ویژه دارد. همانگونه که در مراحل مختلف روششناسیای که هم بسکار و هم دنرمارک و همکاران ارائه میدهند مشخص است، پدیده اجتماعی، به امر فردی، کنش انفرادی انسانی و یا یک پدیده ذهنی تقلیل نیافته است، بلکه به صراحت ماهیت چنین پدیدهای بهعنوان یک امر فرافردی تقریر شده است که واجد خصوصیات و ماهیت مختص به خود است.
این پژوهش توضیح میدهد که در منطق این روششناسی، ازیکسو پدیده اجتماعی بهعنوان پدیدهای تلقی میشود که از کنشگران انسانی استقلال نسبی دارد و دارای تعیّن وجودی است و از سوی دیگر، سازوکارها و ساختارهای مولد زیربنایی که اتفاقاً موضوع اصلی مطالعۀ رئالیسم انتقادی است، به رسمیت شناخته میشوند و بهمثابه پدیدههای اجتماعی واجد مقتضیات و خصوصیات خاص معرفی میشوند.
بدینترتیب نتایج این پژوهش نشان میدهد که این رویکرد درواقع به رسمیتشناختن پدیدههای واقعی (رئال) است که واجد اصالت و هویتی مستقل از کنشگران فردیاند. این نگاه رئالیستی نسبت به پدیدههای اجتماعی، نشاندهنده رویکرد رئالیسم انتقادی ازحیث هستیشناختی نسبت به موضوعات و پدیدههای اجتماعی است که در مراحل، منطق و دیدگاه روششناختی این مکتب، بهویژه در آثار بسکار و دنرمارک دیده میشود.
انتهای پیام/