Web Analytics Made Easy - Statcounter

از زندگی و تحصیلات و به طور کلی از سرگذشت شخص فارابی (۲۵۹-۳۳۹ ه.ق) اطلاع چندانی در دست نیست؛ حتی به‌درستی نمی‌دانیم در چه سالی به دنیا آمده و در کجا وفات یافته است. گرچه مشهور این است که فارابی در هشتاد سالگی در دمشق دار فانی را وداع گفته و سیف الدوله بر جنازه او نماز خوانده است. روایاتی وجود دارد که طبق آن فارابی در سفر کشته شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنچه می دانیم اینکه او در حوالی (۲۵۷ تا ۲۵۹) هجری قمری در وسیج نزدیک فاراب ترکستان (که بعدها نام اطرار بر آن نهادند) به دنیا آمده و پدرش مردی لشگری بوده و چنان که گفته اند تبار ایرانی داشته است. ابن‌ابی‌اصیبعه نوشته است که او قبل از آنکه به بغداد برود در فاراب شغل قضا داشته است. اگر این قول راست باشد، باید تحصیل فلسفه را دیر آغاز کرده باشد. قول مشهور این است که فارابی در حدود چهل سالگی به بغداد رفته و در این زمان از علوم صرف و نحو و فقه و حدیث بهره کافی داشته؛ ولی در منطق و فلسفه چیزی نیاموخته بوده است. طبق روایتی فارابی چون به بغداد وارد شده، زبان عربی را به‌خوبی نمی‌دانسته و نزد ابن‌السراج علم نحو می‌آموخته و در مقابل به استاد نحو خود منطق تعلیم می‌کرده است. این قول موجه به نظر نمی‌آید.

در هر صورت، فارابی در بغداد نزد متی‌بن‌یونس و در حرّان(و شاید هم در مرو) به انزوا و عزلت و تفکر می‌گذرانده تا اینکه به قولی به دعوت سیف الدوله حکمران شیعی مذهب حَلَب به آنجا رفته و تا آخر عمر در زمرۀ اهل علم و ادب دربار این امیر بوده است. چند سال پیش صلاح‌الدین‌منجد پژوهشگر لبنانی در یک سخنرانی در دانشگاه اهواز ایراد گفت: نسخه ای از شرح حال فارابی به دست آمده است که طبق آن مهاجرت فارابی از بغداد به سبب شیوع بیماری وبا در آن شهر بوده و فارابی به حلب رفته و با سیف الدوله در دمشق ملاقات کرده است.

محسن مهدی، محقق در باب آثار فارابی و مصصح کتاب الحروف وی، احتمال قوی داده این کتاب را فارابی در پاسخ ابوسعید سیرافی فقیه و متکلم و جدلی معاصر خود نوشته است. این ابوسعید، چنان که ابوحیان توحیدی حکایت کرده است، با متی بن بونس مناظره کرده و در مناظره بر پیر مرد منطق‌دان غالب شده است. اگر حقیقتاً کتاب الحروف در پاسخ ابوسعید یا با نظر به آرای او نوشته شده باشد (که این امر بسیار بعید به نظر می رسد؛ زیرا در هیچ اشاره ای به این بحث و نزاع و مناظره نشده است) قصد فارابی جز این نبوده که نشان دهد در مناظره ابوسعید و متی بن یونس نحو بر منطق و کلام بر فلسفه پیروز نشده است.

اطلاع ما از زندگی فارابی کم است. همین مقدار اندک اطلاعات هم به افسانه آمیخته شده است. ابن خلکان گفته فارابی هفتاد زبان می‌دانسته است که از جمله آنها زبان یونانی است. ولی فارابی مسلماً زبان یونانی نمی‌دانسته است؛ زیرا در ترجمه و بیان بعضی الفاظ و اصطلاحات یونانی، مثل سوفسطایی، چیزهایی گفته که اگر اندک آشنایی با زبان یونانی داشت، نمی‌گفت؛ اما ظاهرا زبان فارسی می‌دانسته و حتی دو رباعی فارسی به او منسوب است که یکی از آنها را به عنوان نمونه در اینجا می آوریم.

اسرار وجود خام و ناپخته بماند            و آن گوهر بس شریف ناسفته بماند

هر کس به دلیل عقل چیزی گفتند      آن نکته که اصل بود ناگفته بماند

چیزی که تذکره نویسان در آن اختلاف ندارند، این است که فارابی زندگی فیلسوفانه داشته و به ظواهر دنیا وقعی نمی نهاده و کسوت درویشان داشته و همه عمر در مطالعه و تحقیق و تأمل گذرانده است و در سال ۳۳۹ هجری قمری از دنیا رفته است.

آثار فارابی

برخلاف آنچه گاهی تصور می شود، تاریخ چندان در پی نگاه‌داشت حوادث جزئی و حفظ حوادث جزئی و امور خصوصی اشخاص و شخصیت ها نیست، بلکه امور پایدار در آن حفظ می‌شود. به عبارت دیگر، تاریخ خزانه‌دار امور ماندگار است. این قاعده مخصوصاً در مورد فارابی کاملا درست می نماید؛ یعنی اگر از زندگی خصوصی و گذران عمر فیلسوف خبرهای مؤثق و معتبر نداریم، کتاب‌ها یا بیشتر کتاب‌های مهم او باقی مانده و در دسترس ماست. شاید این کتاب‌ها را فارابی اواخر عمر نوشته باشد؛ اما آثاری که بیشتر و در جوانی نوشته دست ما نرسیده است. با توجه به اینکه او تحصیل منطق و فلسفه را قدری دیر آغاز کرده است، تعجبی ندارد تمام آثار خود را در مدت بیست سالی که در بغداد بوده و ۱۰ سالی که در شام به سر برده است، نوشته باشد. تذکره نویسان نوشته‌اند فارابی صاحب تعلیقاتی بر کتاب‌های ارغنون، طبیعت، علم کائنات جو، مابعدالطبیعه و اخلاق ارسطو بوده است که بعضی از آنها مفقود شده است. شاید بتوان گفت این آثار اهمیت آثار بعدی را نداشته و در حقیقت نوعی مشق فلسفه‌نویسی بوده است. شاید هم چون از کتاب‌های درسی و آثاری که به درخواست دیگران نوشته می‌شود، بیشتر محافظت می‌شود، این آثار اخیر بیشتر باقی مانده است. به هر حال از این جهت وضع فارابی با وضع استاد فیلسوفان ارسطو قابل قیاس است. بسیاری از آثار ارسطو هم مفقود شده، اما کتاب های درسی مهم او باقی مانده است. فارابی نیز شارح ارسطوست؛ اما شروح فارابی بر کتب ارسطو و از جمله تعلیقات او بر کتاب ارغنون به دست ما نرسیده است؛ ولی خوشبختانه آثار دقیق و منطقی او به دست ابن سینا و خواجه نصیر الدین طوسی رسیده و مرجع و مأخذ آثار بزرگی مثل منطق، شفا و اساس الاقتباس شده و در زمان ما نیز باقی مانده است. البته وجود کتبی مثل اساس‌الاقتباس خواجه طوسی یا منطق شفا ما را از کتاب‌های فارابی بی‌نیاز نمی‌کند و چه بسا برای حل مشکلات منطق رجوع به کتب فارابی و مخصوصا کتاب الاوسط الکبیر(شرح القیاس و العباره) کارساز باشد. طبقه بندی آثار فارابی دشوار است؛ زیرا اگر از کتب منطقی و چند کتاب دیگر او بگذریم که وقف یک مطلب شده است، در کتاب های دیگر فارابی معمولا مسائل مابعد الطبیعه و اخلاق و سیاست آمده است. با این همه، آثار فارابی را در ذیل پنج عنوان می آوریم:

الف) کتب منطقی

۱. التوطئة فی المنطق (دنلپ لندن ۱۹۵۵)؛

٢. المدخل الی المنطق (تورکر آنکارا ۱۹۵۸)؛

۳. شرح کتاب معقولات ایساغوجی فرفوریوس (دنلپ ۱۹۵۶) (به نظر برخی این شرح اثر ابوالفرج بی طیب است)؛

۴. شرح کتاب مقولات (دنلپ ۱۹۵۸)؛

۵. تعلیقات آنالوطیقای اول ارسطو (شرح القیاس و العباره) (تورکر آنکارا ۱۹۵۸)

۶. کلام له فی الشعر و القوافی (آریری ۱۹۳۸) این کتاب را عبدالرحمن بدوی در سال ۱۹۵۳ در قاهره تجدید چاپ کرده است.

ب) نجوم و ریاضیات و موسیقی و طبیعیات

۱. کتاب فی الخلا (آیدین صابلی، آنکارا، ۱۹۵۱)؛

۲. کتاب النکت فی ما یصح و مالا یصح من احکام النجوم (لیدن ۱۸۹۰)؛

٣. کتاب الموسیقی الکبیر.

ج) مابعدالطبیعه

۱. اغراض مابعدالطبیعه ارسطو؛

۲. کتاب فی الواحد و الوحده؛

٣. کتاب فی العقل (این کتاب که معمولا در ذیل کتب طبیعی ذکر می شود بهتر است در عداد کتب مابعدالطبیعه قرار گیرد. (بیروت ۱۹۲۸)؛

۴. فصوص الحکم (بسیاری از پژوهندگان و شرق شناسان در صحت انتساب این کتاب به فارابی تردید کرده و بعضی نیز به ضرس قاطع این انتساب را نادرست دانسته‌اند).

نکتۀ دیگر این است که در کتاب های آرای اهل مدینه الفاضله و سیاساه المدنیه و عیون‌المسائل و بسیاری دیگر از کتاب ها فارابی مسائل و مطالب مابعد الطبیعه و فلسفه مدنی با هم آمده است. از آنجا که بعضی از این آثار بیشتر متضمن آرای سیاسی و مدنی است، بهتر است در دسته کتب مربوط به سیاست آورده شود و آنها که مطلب اصلی شان سیاسی نیست دقیقا در ذیل هیچ طبقه ای قرار نمی‌گیرند، جداگانه فهرست شود. 

د) کتاب‌های مدنی و سیاسی

۱. آراء اهل المدینه الفاضله؛

۲. فصول المدنی؛ ٣

۳. التنبیه علی سبیل السعاده؛

۴. تلخیص النوامیس؛

۵. فی المله الفاضله، کتاب الملّه؛

۶. فی تحصیل السعاده؛

۷. سیاساه المدنیة ؛

۸. مقاله فی السیاسه.

ه) کتاب های دیگر

۱. کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطاطالیس؛

٢. جواب مسائل سئل عنها؛

۳. عیون المسائل

۴. رد بر جالینوس؛

۵. رد بر یحیی نحوی؛

۶. رد بر محمد زکریای رازی؛

از چهار کتاب اخیر هیچ نسخه‌ای در دست نیست. اما ظاهراً در رسالات ردّ بر جالینوس و ردّ بر یحیی نحوی، فارابی از نظر ارسطو در مقابل رای یحیی ‌نحوی دفاع کرده و در رساله دیگر آرای رازی و ابن‌الرواندی در نبوّت را رد کرده است.

۷. رد بر ابن راوندی؛ ۸

۸. احصاء العلوم

۹. در باب فلسفه افلاطون؛ ۱۰

۱۰. درباره فلسفه ارسطو؛

۱۱. کتاب الحروف.

طبقه بندی علوم

دو کتاب فارابی، یعنی احصاء العلوم و کتاب الحروف از چند جهت قابل تأمل است و مقام فارابی را با توجه به اهمیت مضامین و مطالب این کتاب ها می‌توان دریافت. در اینجا نظر ما به کتاب احصاء العلوم است. بعضی محققان گفته‌اند فارابی با ارائه نظر جدیدی در باب علم و طبقه بندی علوم، معلم ثانی شد. این مطلب، چنان که خواهیم دید، به اعتباری موجه به نظر می رسد. ارسطو در جای جای آثار خود در باب اقسام علوم نکات و مطالبی گفته بود که محققان بعد از او آن نظرها را مدون کردند و بر حسب نظر استاد علم به دو قسم نظری و عملی و گاه به سه بخش نظری و عملی و شعری تقسیم شد و هر یک از اینها نیز شامل سه علم بود. فارابی اساس این طبقه بندی را بر هم نزد. ارسطو علوم نظری و عملی را شش علم الهی، ریاضی، طبیعی، اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدنی می‌دانست. در این شش علم فارابی اخلاق و تدبیر منزل را ذکر نکرده و در عوض علم زبان و علم منطق و علم فقه و کلام را در طبقه بندی خود آورده است. فارابی در احصاء العلوم، علوم را ترتیب ذیل آورده است. ۱. علم زبان؛ ۲. علم منطق؛ ۳. علم ریاضی؛ ۴. علم طبیعی؛۵. علم الهی؛ ۶. علم مدنی؛ ۷. علم فقه؛ ۸. علم کلام.

برگرفته از کتاب ما و تاریخ فلسفه اسلامی، رضا داوری اردکانی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

برچسب‌ها ابونصر فارابی فلسفه

منبع: ایرنا

کلیدواژه: فلسفه فلسفه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۲۱۸۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زجر خلاقیت زیر زنجیر کتاب‌های درسی

در هزاره سوم در بسیاری از سیستم‌های آموزش و پرورش پیشرفته چرخش قابل توجهی در جایگزینی آموزش‌های مبتنی بر حافظه‌محوری به آموزش‌های مبتنی بر خلاقیت ایجاد شده؛ اما نظام آموزش و پرورش ایران همچنان بر هوش انتزاعی (آی‌کیو) و حافظه دانش‌آموزان تأکید دارد. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، «هنوز صندلی‌هایمان در مدارس به زمین چسبیده‌اند و پشت هم چیده می‌شوند. خلاقیت در صندلی‌های متحرک و کلاس‌هایی که دانش‌آموزان روبه‌روی هم می‌نشینند، دیده می‌شود. هنوز معلم در پایین کلاس، صندلی دارد؛ در چنین رابطه‌ای خلاقیت شکل نمی‌گیرد».

این‌ها را چندی پیش، رضامراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش در دومین رویداد مدارس آینده گفته بود. موضوعی که گستره آن از چگونگی معماری مدارس تا محتوای کتاب‌های درسی ادامه دارد.

واقعیت آن است در سال‌های اخیر یکی از مسائلی که آموزش و پرورش نتوانسته آن را در خود درونی کند، موضوع توجه به خلاقیت و هوش خلاقه دانش‌آموزان است. با توجه به اینکه در هزاره سوم در بسیاری از سیستم‌های آموزش و پرورش پیشرفته چرخش قابل توجهی در جایگزینی آموزش‌های مبتنی بر حافظه‌محوری به آموزش‌های مبتنی بر خلاقیت ایجاد شده؛ اما نظام آموزش و پرورش ایران همچنان بر هوش انتزاعی (آی‌کیو) و حافظه دانش‌آموزان تأکید دارد.

رویکرد وفادارانه به جای خلاقانه
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه این موضوع به فرهنگ آموزش و پرورش برمی‌گردد، می‌گوید: فرهنگ آموزش و پرورش ما ویژگی‌هایی دارد که مانع آزادی عمل دانش‌آموز و معلم در کلاس درس می‌شود و آن‌ها را مقید به تدریس و فعالیت در یک قالب مشخص می‌کند.

علی زرافشان در گفت‌وگو با قدس، یکی از عواملی را که مانع آزادی عمل معلمان و دانش‌آموزان و پرورش استعدادها و خلاقیت‌ها می‌شود، کتاب‌های درسی می‌داند و ادامه می‌دهد: کتاب‌های درسی ما متن‌های از پیش تعیین‌شده‌ای هستند که تکلیف معلم و دانش‌آموز را از قبل تعیین کرده است.

در این شیوه تدریس، معلم خوب معلمی است که بتواند متن درسی را به‌طور کامل به دانش‌آموز منتقل کند و آن چیزی که در این شیوه تدریس از معلم انتظار می‌رود، این است که به جای رویکرد خلاقانه، رویکردی وفادارانه به متن کتاب درسی داشته باشد.

در رویکرد فعلی آموزشی که یکی از موانع توسعه خلاقیت در مدارس است، ما با ارائه متنی که انتظار داریم 100درصد آن آموزش داده شود به معلم القا می‌کنیم اگر می‌خواهی معلم موفقی باشی باید تمام کلماتی را که در کتاب‌ها آمده، تدریس کنی.

معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه بر اساس سند تحول، مفاهیم کتاب‌های درسی باید سه وجهی باشد؛ می‌گوید: وجه نخست، تجویزی است؛ یعنی همین شیوه‌ای که الان تدریس می‌شود. وجه نیمه تجویزی یعنی معلم این اختیار را دارد که متناسب با شرایط مدرسه از میان چند متن، یک متن را انتخاب و برای بچه‌ها ارائه دهد و وجه غیرتجویزی که موجب بروز خلاقیت و استعداد دانش‌آموز می‌شود یعنی معلم و دانش‌آموز 100درصد اختیار دارند خودشان متنی را انتخاب کنند که متناسب با شرایط محیط زیستشان باشد.

وی ادامه می‌دهد: چون کتاب‌های درسی ما متمرکز است و برای شمال تا جنوب و غرب تا شرق یک کتاب درسی داریم و درخصوص محیط یادگیری و محیط زندگی یادگیرنده بی‌تفاوت است و هیچ واکنشی ندارد، به همین دلیل نمی‌تواند با محیط یادگیری بچه‌ها ارتباط برقرار کند و در این محیط هیچ روش خلاقانه‌ای وجود ندارد و هیچ خلاقیتی شکوفا نخواهد شد.

زرافشان با انتقاد از رویکرد حافظه‌مداری در مدارس می‌گوید: در این روش تدریس، متأسفانه معلم، دانش‌آموز و حتی مدرسه‌ای خوب است که موفق شود همه متن و مفاهیم کتاب درسی را بیان کند و دانش‌آموز، آن‌ها را حفظ کند و یاد بگیرد، بدون اینکه روش خلاقانه‌ای در تدریس استفاده شود.

وی  می‌افزاید: در مدارس ما تنها امتحان جهت‌دهنده است و تنها از مفاهیم استفاده می‌شود؛ رویکرد فعال برای یادگیری در مدارس ما برای آموزش مثلاً ریاضی، علوم و... وجود ندارد و از وسایل کمک‌آموزشی در مدارس استفاده نمی‌شود، دانش‌آموزان در مدارس فقط حفظ می‌کنند، ولی یاد نمی‌گیرند.

سلطنت کتاب‌های درسی 
معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه یکی از کارهایی که باید در مدارس برای پرورش خلاقیت دانش‌آموزان به کار گرفته شود این است که سلطنت کتاب‌های درسی در کلاس از بین برود، ادامه می‌دهد: اگر می‌خواهیم رویکرد آموزشی ما فعال و خلاق باشد، باید شرایط یادگیری، محیط یادگیری و انتخاب معلم را ارزش بدانیم، درغیر این صورت تا وقتی که کتاب در کلاس درس سلطنت می‌کند همچنان حافظه‌مداری حاکم خواهد بود و معلم به دنبال ارائه مفاهیم و دانش‌آموزان به دنبال حفظ کردن مفاهیم هستند و خلاقیت جایی در این مدل آموزشی ندارد.

اگر می‌خواهیم خلاقیت در مدارس جایگاهی داشته باشد، باید خلاقیت تبدیل به ارزش شود و دانش‌آموزی که خلاقیت دارد مورد توجه و قدردانی قرار گیرد، علاوه بر این، کتاب‌های درسی به سمت باز شدن بروند و فرهنگ آموزش را در کلاس درس تغییر دهیم و از آن فرهنگ حمایت کنیم.

وی ادامه می‌دهد: اگر معلم می‌خواهد از محیط کلاس و روش‌های فعال برای آموزش استفاده کند، باید حمایت شود. در سند تحول به موضوع تنوع محیط‌های یادگیری اشاره شده است. محیط یادگیری فقط کلاس درس نیست؛ نمازخانه، حیاط مدرسه و حتی پارک مجاور مدرسه هم می‌تواند محیط یادگیری برای دانش‌آموزان باشد.

وی موضوعات مطرح شده در وزارت آموزش و پرورش در خصوص روز بدون کیف و کتاب، کلاس بدون کفش و... را تکراری و شعاری می‌داند و اضافه می‌کند: شعار روز بدون کیف و کتاب قبلاً هم به عنوان یک رویکرد در دوره‌های دیگر بود؛ ولی دوام و استمرار نداشت. البته هدف همین بود که می‌خواست سلطه کتاب درسی را از بین ببرد و به معلم و دانش‌آموز اجازه دهد یک روز چیزی را یاد بگیرند که به آن نیاز دارند.

تنگناهای مدارس سنتی 
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی هم با بیان اینکه به نظر می‌رسد مدارس عصر سنتی و مدرن از بسیاری از تنگناها و ناملایمات رنج می‌برند، ادامه می‌دهد: اگرچه نقدهای فراوانی درخصوص اصلاح این مدارس ارائه شده، اما بسیاری از این نقدها نتوانسته کار خاصی انجام دهد. مدرسه خلاق، مدرسه‌ای است که هم از لحاظ معماری و هم از لحاظ مفاهیم ارزشی تفاوت‌های بسیاری با مدارس سنتی و مدرن داشته باشد.

مهرداد ناظری با اشاره به اینکه به‌طور کلی روی تفکر خلاق در مدارس کار جدی نشده به قدس می‌گوید: این موضوع به این برمی‌گردد که در جامعه ما مدل تفکر خلاق مورد توجه خانواده‌ها و جامعه نیست؛ اصولاً عادت به تفکر همگرا دیده می‌شود؛ دوست داریم برای هر پرسش یک پاسخ مشخص و معین داشته باشیم و بدانیم وقتی کاری را شروع می‌کنیم، می‌توانیم به‌راحتی و با کمترین هزینه به آن هدف برسیم؛ این موضوع موجب شده از کار خلاق و تفکر خلاق دور بیفتیم.
وی با بیان اینکه در تفکر خلاق به جای تفکر همگرا هدف، جایگزینی تفکر واگراست، می‌افزاید: در واقع در تفکر واگرا برای یک مسئله پاسخ‌های متنوع و متعددی داده می‌شود، اما به دلیل اینکه جامعه عادت به خطی فکر کردن دارد در مدارس هم تلاش می‌شود همان تفکر خطی بیشتر آموزش داده شود.

این مدرس خلاقیت ادامه می‌دهد: به‌طور کلی در نظام آموزشی ما فقط تربیت انسان علمی مدنظر است؛ درحالی که یک انسان ابعاد مختلفی دارد و اگر قرار باشد آموزش و پرورش یک نگاه همه‌جانبه داشته باشد، باید به همه ابعاد انسان توجه کند. 

سبک آموزشی باید تغییر کند
ناظری با اشاره به اینکه مدل نگاه در آموزش و پرورش ما چندبعدی نیست و خلاقیت در آن کمتر دیده می‌شود، می‌گوید: سبک آموزش در نظام آموزشی باید تغییر کند. نیاز است مدارس سبک فعلی را به حالت تعلیق دربیاوریم و به‌طور اساسی مدل فکری‌مان را تغییر دهیم؛ سرمایه‌گذاری روی حوزه انسان خلاق که امکان تولید فکر و اندیشه دارد و همچنین توجه به منابع فرهنگی مثل ادبیات می‌تواند در راستای رسیدن به انسان خلاق بسیار مؤثر باشد.

وی با اشاره به اینکه در مدرسه خلاق تلاش می‌شود با آمیزه‌ای از رنگ، طرح و ایده‌های نوین در معماری کلاس‌ها و حتی نوع ساخت حیاط مدارس، اتاق معلمان، مدیران و پرسنل خدمه، تحولی اساسی پدید آید، ادامه می‌دهد: در یک کلاس درس خلاق، نحوه چینش میز و صندلی‌ها به‌گونه‌‌ای است که موجب ارتباطات گسترده دانش‌آموزان با یکدیگر می‌شود، همچنین از تراکم و فشارهای فیزیکی آن‌ها بر یکدیگر جلوگیری می‌‌کند.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد توضیح می‌دهد: علاوه بر این، فضاهای میان میز و صندلی‌ها به‌‌گونه‌‌ای در نظر گرفته می‌شود که عبور دانش‌آموزان و معلم‌ها به‌سادگی صورت گیرد. مهم‌ترین نکته در طراحی داخلی این مدارس، توجه به ترکیب رنگ‌های به کار رفته در اشیای داخلی است. 

ناظری تعیین محل کلی مدرسه، نحوه ساخت آن و استفاده از مصالح با نظر متخصصان و کارشناسان را موضوع بسیار مهمی می‌داند و می‌افزاید: آنچه در ساخت مدرسه مهم است، مکان جغرافیایی مدرسه و همچنین فضای کلاس‌ها و اتاق معلمان و مدیران است. لازم است از طراحی یکدست در مدارس پرهیز شود، چراکه اصلاً دلیلی ندارد همه کلاس‌ها مطابق یک الگو ساخته شوند.

وی با تأکید بر اینکه می‌توان با توجه به استفاده‌های متفاوت و دروس مختلف، کلاس‌ها را به اشکال گوناگون طراحی کرد، بیان می‌کند: مثلاً می‌توان در کلاس درسی که قرار است در آن جغرافیا تدریس شود، کلاس به شکل کره زمین طراحی شود تا بچه‌‌ها بتوانند با حضور روی نقشه جهان به‌‌طور عینی و عملی زمین را لمس کنند و بشناسند و یا برای کلاس موسیقی لازم است اتاق‌های آکوستیک مطابق با استانداردهای لازم برای آموزش موسیقی ایجاد شود. به‌‌طور کلی کلاس‌های خلاق، کلاس‌هایی هستند که ممکن است هر روز ریتم متفاوتی با گذشته داشته باشند.

کنکور، سد راه خلاقیت
وی یکی از موانع اصلی شکل نگرفتن مدارس خلاق را وجود سدی به نام کنکور می‌داند و ادامه می‌دهد: یک فرد خلاق الزامی در خود نمی‌بیند که با سرعت به یک پرسش پاسخ دهد و بخواهد سریع به جواب برسد، اما برای قبولی در کنکور باید بتواند سریع تست را تشخیص دهد و پاسخ درست را علامت بزند و آن‌هایی در این رقابت موفق‌تر هستند که بتوانند سریع‌تر این کار را انجام دهند.

این مدرس خلاقیت ادامه می‌دهد: فرد خلاق می‌گوید من ابتدا فکر می‌کنم و شاید کوتاه‌ترین راه، بهترین راه نباشد و شاید دورترین راه، بهترین راه باشد. این‌ها همه موجب می‌شود نظام آموزشی ما کمتر به سمت مدرسه خلاق، تفکر خلاق و یا تربیت انسان خلاق برود. 

ناظری به نقش معلمان در پرورش تفکر خلاق اشاره و بیان می‌کند: متأسفانه مشکل این است بیشتر معلمان ما تفکر غیرخلاق دارند؛ یعنی روی خلاقیت در جامعه کار جدی کمتری انجام داده‌ایم؛ به همین دلیل اگر معلمی بتواند خلاق بوده و از تفکر خلاق بهره‌مند باشد و تدریس خلاقانه‌ای داشته باشد، قطعاً می‌تواند مؤثر باشد.

آموزش این نیست که در کلاس یک‌سری اصول آموزشی را به دانش‌آموزان ارائه دهیم؛ آموزش در دوره جدید یعنی خودِ زندگی کردن را به بچه‌ها یاد بدهیم، کاری که در کشورهای پیشرفته انجام می‌شود و سعی می‌کنند زندگی کردن و کیفیت زیستن را مدنظر قرار دهند.

ناظری عنوان می‌کند: در نظام‌های آموزشی دنیا به این نکته توجه شده که بچه‌ها در مدرسه قرار است با هم بودن، زندگی کردن، حس خوب و درک با هم بودن را تجربه کنند و اساساً هرکس بتواند جایگاه خودش را در هستی مدنظر قرار دهد.
وی با تأکید بر اینکه برای رسیدن به یک دانش‌آموز خلاق باید چهار مرحله یادگیری برای انجام دادن، یادگیری برای بودن، یادگیری برای دانستن و یادگیری برای با هم بودن را آموزش دهیم، ادامه می‌دهد: مدارس ما از این چهار مرحله فقط یادگیری برای دانستن را آموزش می‌دهند؛ یعنی فقط بر محفوظات و حافظه‌محوری تأکید می‌شود.

دنیای جدید، دنیای داشتن‌ها شده؛ درحالی که بودن بچه‌ها مهم است؛ اینکه بچه‌ها چه هستند و چگونه باید در زندگی، خودشان را پیدا کنند؛ خودشناسی را تمرین کنند و به دگرشناسی و در نهایت خداشناسی برسند؛ آن‌ها باید این موضوعات را به مرور تمرین کنند.

منبع: قدس

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • مستند «عشق و فلسفه» در مورد زندگی «نادیا مفتونی» استاد فلسفه دانشگاه تهران
  • ۱۵ عنوان برنامه همزمان با هفته عقیدتی سیاسی در ساری اجرا می شود
  • ۱۵ عنوان برنامه هفته عقیدتی سیاسی در ساری اجرا می شود
  • علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود
  • احیاگر فلسفه هنر فارابی به تلویزیون می آید
  • معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر
  • روایت عشق و فلسفه؛ پرتره نادیا مفتونی استاد فلسفه دانشگاه تهران
  • «مواجهه‌ای نامتعارف با منطق هگل» در کتابفروشی‌ها
  • زجر خلاقیت زیر زنجیر کتاب‌های درسی
  • ۵ اثر پرمخاطب برای نمایشگاه کتاب تهران بازتولید شد