قاتل شوهر عمه از قصاص رهایی یافت
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۲۳۳۹۳
پسر جوان که شوهر عمهاش را در جریان یک درگیری بهقتل رسانده بود با رضایت خانواده مقتول و در مقابل پرداخت 35 میلیون تومان از مجازات قصاص رهایی یافت. بهگزارش خبرنگار «ایران»، صبح دیروز این پسر 34 ساله در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و در دفاع از خود گفت: من قبول دارم که مرتکب قتل شدهام اما این ماجرا یک اتفاق بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
- سال 97- که به خانه مادربزرگم رفتم او را بههمراه دوستش دیدم که مواد میکشیدند. عصبانی شدم و بعد از درگیری با دوستش او را از خانه بیرون کردم بعد هم به خانه برگشتم و به شوهر عمهام گفتم که چرا خانه این پیرزن را پاتوق کردهای؟ اما او به من ناسزا گفت که خیلی عصبانی شدم و با چاقویی که در جورابم بود یک ضربه به او زدم. وقتی او را خونین و مجروح دیدم از ترس به خانه خواهرم فرار کردم ولی چند ساعت بعد پلیس مرا دستگیر کرد.
--- در ادامه جلسه پدر مقتول از طرف خودش و نوه 7 سالهاش به قضات گفت: من به شرط دریافت پول از قصاص این مرد میگذرم. اما او باید 5 میلیون تومان الان و 30 میلیون تومان هم تا شب عید به من بدهد و من هم رضایت میدهم. بدین ترتیب متهم از قصاص نجات پیدا کرد و قضات برای صدور رأی از جنبه عمومی جرم وارد شور شدند. بیشتر بخوانید/ رهایی قاتل کرمانی از چوبه دار
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۲۳۳۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطره گویی در جمع دوستان اسرار جنایت یک ساله را فاش کرد | وقتی قاتل خودش را لو داد
همشهری آنلاین - حوادث: یکی از روزهای اردیبهشت سال گذشته مردی نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و خبر از ناپدید شدن پسر ۲۰سالهاش داد. او گفت: پسرم نادر آخرین بار برای دیدن دوستش از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. در این مدت همه جا را به دنبال او گشتیم اما هیچ ردی از وی به دست نیاوردیم و حدس میزدیم اتفاق شومی برایش رخ داد است.
با اظهارات این مرد تحقیقات پلیس برای یافتن ردی از جوان گمشده آغاز شد اما هیچ خبری از او نبود.
یک سال بعدپرونده گم شدن نادر در اداره چهارم پلیس آگاهی تهران و زیر نظر قاضی عظیم سهرابی، بازپرس جنایی تحت بررسی بود تا اینکه چند روز قبل یکی از دوستان جوان گم شده با پدر تماس گرفت و مدعی شد که نادر به قتل رسیده و قاتل او فردی به نام سهیل است.
او توضیح داد: در جشن تولد یکی از دوستانم شرکت کرده بودم که جوانی به نام سهیل پس از مصرف مشروبات الکلی شروع به خاطرهگویی کرد. او مدعی شد که یک سال قبل جوانی به نام نادر را از ارتفاعات اشتهارد به پایین پرت کرده و کشته است. من و نادر دوست بودیم و میدانستم که از یک سال پیش ناپدید شده است. وقتی حرفهای سهیل را شنیدم، فهمیدم که او به قتل رسیده است.
اعترافپدر نادر همه آنچه که شنیده بود را نزد پلیس تعریف کرد و به این ترتیب دستور بازداشت سهیل صادر شد. وی در ابتدا مدعی شد که بیگناه است و همه حرف هایش دروغ بوده اما در نهایت به پرت کردن نادر از کوه اعتراف کرد و تیمی از ماموران راهی اشتهارد شدهاند تا شاید ردی از جسد جوان گمشده پیدا کنند.
عصبانیت کار دستم دادسهیل میگوید از وقتی دوستش را به قتل رسانده عذاب وجدان دارد و هرگز قصد کشتن او را به نداشته است. گفتوگو با او را بخوانید.
انگیزه ات از قتل چه بود؟
عصبانیت. ای کاش خشمم را کنترل میکردم. اشتباه بزرگی کردم.
چرا عصبانی بودی؟
از دست نادر. او از دوستان من بود. اما چند وقتی میشد که با افراد ناباب معاشرت میکرد. او اصرار میکرد که من هم وارد گعده آنها شوم اما نمیخواستم. راستش همه آنهایی را که دور نادر بودند را میشناختم. سارق و خلافکار بودند و من نمیخواستم در زندگیام مرتکب خلاف شوم. این را به نادر هم گفته بودم اما نادر بی خیال نمی شد. روز حادثه هم سر این موضوع با هم درگیر شدیم که آن حادثه رخ داد.
چه شد که او را به قتل رساندی؟
آن روز با موتور رفتیم به سمت اشتهارد کرج. دوباره حرفهایش را تکرار کرد و وقتی گفتم نمیخواهم وارد گعده دوستانش شوم، مرا مسخره کرد. حرفهایش بدجوری عصبانیام کرد. سر همین با هم درگیر شدیم و او چاقویی از جیبش بیرون آورد و به سمتم گرفت. من هم از شدت عصبانیت او را از کوه به پایین هل دادم.
چرا خودت را معرفی نکردی؟
از مجازات میترسیدم. اما باور کنید در همه این مدت به شدت ناراحت بودم و عذاب وجدان داشتم. خیلی از شب ها کابوس های وحشتناک می دیدم و سراسیمه از خواب می پریدم. مدام نادر را در خواب هایم می دیدم اما جرات نداشتم به کسی حرفی بزنم تا اینکه آن شب به جشن تولد یکی از دوستانم دعوت شدم و به خاطر مصرف زیاد مشروبات الکلی کنترل حرفهایم را از دست دادم.
کد خبر 846420 برچسبها سارق - سرقت قتل - قاتل حوادث ایران