روایتی از تروریستهای داعش در اسارت بختیاریها
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۳۴۵۳۵
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یكی از ماموریتهای شبكههای استانی، ساخت مجموعههای تلویزیونی با محوریت اقوام مختلف است تا از این طریق مخاطبان دیگر اقصی نقاط كشور هم با آنها بیشتر آشنا شوند. به همین دلیل، تهیهكنندگان و كارگردانان تا امروز سریالهای متنوعی را با موضوع اقوام ایران تهیه كرده و روانه آنتن شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرتضی رحیمی، تهیه كننده و بازیگر نقش اصلی سریال تاراز درباره تولید این سریال به جامجم میگوید: زمانی كه سریال تاراز را میساختیم بحث داعش داغ بود و از آنجا كه خودم اصالتاً بختیاری بودم، دوست داشتم به نوعی این قصه را به دلاورمردیهای بختیاریها و مقابله آن با داعشیها ارتباط بدهم. به همین دلیل قصه تاراز را به گونهای طراحی كردیم تا هم عاشقانه باشد و هم اینكه به قوم بختیاری ارتباط داشته باشد و علاوه بر آن به داعش هم بپردازیم. وی ادامه میدهد: طرح اولیه را خودم نوشتم و مهدی سجادپور فیلمنامه را نوشته است. در مجموع سعی كرده ایم داستان طوری باشد كه مخاطب را جذب كند. سریال تاراز تولید شبكه جهان بین است و آماده پخش از یكی از شبكههای سراسری خواهد بود.
این تهیه كننده درباره انتخاب نام تاراز برای شخصیت اصلی قصه توضیح میدهد: تاراز نام كوهی بلند در مرز بین استان خوزستان و چهار محال و بختیاری است. به همین دلیل این نام را برای شخصیت اصلی سریال انتخاب كردیم. رحیمی در پاسخ به این سوال كه چطور شد دست روی موضوع داعش گذاشتید، میگوید: بعد از شهادت مظلومانه شهید حججی تصمیم گرفتم سریالی با این محوریت تهیه كنم و از غیرت ایرانیها به ویژه قوم بختیاری در مقابل داعشیها بگوییم. به همین دلیل به این موضوع پرداخته ایم.
یك پدر متعصب و وطن پرست
علیرضا اوسیوند از اواسط دهه 60 كارش را با دستیاری و بازیگری در تلویزیون و با سریال تلویزیونی روایت عشق شروع كرد كه كارگردانی آن را علاء الدین رحیمی و انوشیروان ارجمند به عهده داشتند. این هنرمند تا امروز در نقشهای متفاوتی ظاهر شده و همچنین جزو بازیگران پر كار محسوب میشود.
اوسیوند در سالهای اخیر در سریالهای سلام آقای مدیر، دلدار، بچه مهندس، افسانه هزارپایان، سایه بان، آرام میگیریم، سالهای ابری و ... بازی كرده است. این هنرمند نه تنها لباس شخصیتهای متفاوت را تن كرده، بلكه با كارگردانان مختلفی هم بازی كرده است. به گفته تهیه كننده او در سریال تلویزیونی تاراز نقش پدر تاراز را به عهده دارد. او به گونه خان قوم محسوب میشود و بسیار هم متعصب و وطن پرست است كه نقش پسرش را مرتضی رحیمی بازی میكند.
مشكلات همسران جانبازان
نیلوفر شهیدی در آثار سینمایی و تلویزیونی بازی كرده است. او دختر اسفندیار شهیدی، فیلمبردار است. وی درباره پذیرش نقش درنا در سریال تلویزیونی تاراز میگوید: راستش فیلمنامه اولیهای كه من خواندم با آنچه ضبط شد، تفاوت داشت. چون در فیلمنامه اول به زجرها و مشكلات همسران جانبازان پرداخت شده بود كه برایم خیلی جذاب بود. از سوی دیگر چنین نقشی را بازی نكرده بودم، به همین دلیل پذیرفتم.
وی ادامه میدهد: اما هنگام ضبط خیلی از این صحنهها حذف شد. البته تا حدودی به مسائل و رنج همسران جانباز پرداخت میشود، اما نه به اندازه فیلمنامه اول. درباره شخصیت درنا هم باید بگویم درنا در دوران دانشجویی عاشق استاد دانشگاهش میشود، اما اختلافات طبقات مالی خانواده درنا مانع این ازدواج میشود و او با فرد دیگری نامزد میكند، اما بعد از مدتی به هم میخورد و دوباره شرایطی فراهم میشود و او استاد دانشگاه را میبیند.
این بازیگر در پایان توضیح میدهد: بخشی از ضبط سریال در شهركرد میگذشت و من تا به حال كاری با محوریت قوم بختیاری كار نكرده بودم و همین برایم جذابیت داشت.
داعش قصه مضحك نیست
گاهی در آثار نمایشی دشمن ضعیف یا مضحك نشان داده میشود، اما مخاطبان از سازندگان آثار نمایشی انتظار دارند شخصیتها واقعی و باور پذیر باشد. محمودرضا اسدی، كارگردان سریال در این باره میگوید: ما در سریال تلویزیونی تاراز داعش را به شكل واقعی نشان داده ایم تا برای مخاطب باورپذیر باشد. در واقع داعش را در داستان به شكل مضحك نشان نداده ایم. البته ایران تنها كشوری هست كه مقابل داعش ایستاده و ما در قصه به این موضوع هم پرداخت كرده ایم.
وی ادامه میدهد: همچنین روایتگر بختیاریهای غیور هستیم. در مجموع قصه به موضوعات متفاوتی میپردازد كه مسلما برای مخاطبان جذاب است.
این كارگردان درباره این كه چرا برای ساخت این سریال به عراق سفر نكردهاید كه بخش نیروگاه عراق را ضبط كنید؟ میگوید: اتفاقا در ابتدا میخواستیم برخی بخشهای قصه را در عراق ضبط كنیم، اما هزینه و هماهنگیها با سفارت كار دشواری بود، به همین دلیل با توجه به شباهتی كه نیروگاه اصفهان به نیروگاه عراق داشت، به همین دلیل در اصفهان كار را انجام دادیم.
اسدی درباره انتخاب مرتضی رحیمی برای نقش اصلی سریال عنوان میكند: آقای رحیمی قبل از بازی در سریال تاراز در چند فیلم و سریال بازی كرده بود و تجربه بازی داشت. ضمن این كه اصالتا بختیاری بود و ما میخواستیم فردی را انتخاب كنیم كه خودش بختیاری باشد، به همین دلیل او این نقش را بازی كرد و از حق نگذریم بسیار بازی خوب و قدرتمندی داشت، حتی بیش از توقع و انتظار من بود.
وی درباره این كه آیا در این سریال از گویش بختیاری هم استفاده كردهاید، میگوید: بله، از گویش بختیاری استفاده كردهایم. به همین دلیل در كنار بازیگران ملی از بازیگران بومی هم استفاده كردهایم تا گویش بختیاری درست در بیاید.
یك مادر عاشق
مینا نوروزی از بازیگران بی حاشیه محسوب میشود كه آخرین كارش در تلویزیون سریال دنگ و فنگ روزگار به كارگردانی جواد مزدآبادی بود كه سال گذشته از شبكه یك سیما پخش شد. او در سالهای اخیر در سریالهای تلویزیونی بازی نقاب ها، كوله بار، در كنار هم، خانواده دكتر ماهان و ... بازی كرده است.
نوروزی لباس مادران متفاوتی را به تن كرده و در سریال تاراز هم نقش مادر را بازی میكند. ولی درباره پذیرش نقشش میگوید: اولین دلیلم برای پذیرش كار، قصه خوب آن بود. ضمن این كه زمانی كه این كار به من پیشنهاد شد، تازه با ایل بختیاری آشنا شده و اطلاعاتی درباره قوم بختیاری كسب كرده بودم. به همین دلیل بازی در سریال تاراز برایم دلچسب بود و با آن احساس نزدیكی میكردم.
وی عنوان میكند: در سریال تاراز نقش مادر درنا را بازی میكنم كه در یك جمله باید بگویم او یك مادر عاشق است و عاشقانه با فرزندانش همراهی کرده و غم و درد آنها را با تمام وجود حس میكند. در مجموع بازی در این سریال را دوست داشتم و كارگردان هم تعامل بسیار خوبی با بازیگران داشت. حتی باید گفت كه شنونده بسیار خوبی بود و اگر پیشنهادی به ذهن مان میرسید، حتما گوش میداد و اگر به كار كمك میكرد، میپذیرفت.
منبع: جام جم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: داعش سریال تلویزیونی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۳۴۵۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«تاولهای سرخ» در انتظار حمایت است/روایتی ازبمباران شیمیایی نودشه
مختار شکری پور کارگردان مستند «تاولهای سرخ» درباره تولید این مستند که درباره بمباران شیمیایی شهر نودشه از توابع شهرستان پاوه است به خبرنگار مهر گفت: از آنجا که خودم اهل نودشه هستم و از نزدیک، هم شاهد بمباران بودم و هم شاهد رنج و شرایط مصدومان، چند سالی بود که فقط منتظر فرصتی برای تولید این مستند بودم اما این فرصت در سال ۱۳۹۵ که توانستم دوربینی بخرم مهیا شد چون تهیه مصاحبهها زمان زیادی میبرد و حتی هنوز چند مصاحبه هم مانده که انجام دهم تا مستند تکمیل شود.
وی ادامه داد: هر بار که با مصدومان و شرایطشان مواجه میشدم و روایتهایشان را میشنیدم، بیشتر ترغیب میشدم که مستندی درباره این فاجعه که در حد گستره و عمق آن دیده نشد، بسازم. جالب است جدای از مساله ادای دین، این ماجرا بسیار پتانسیل مستند شدن داشت چون روایت افراد صدمه دیده خیلی فضاساز بود و وقتی در ذهن به هم کاتشان می دادم، مطمئن بودم که خیلی جذاب و سینمایی خواهد بود و مستندی بدیع شکل خواهد گرفت.
شکریپور درباره ایده محوری داستان توضیح داد: ابتدا قصد داشتم ماجرا از طریق روایت یکی از جانبازان که شاعر فولکلور است و آواز هم میخواند اما اکنون صدایش را و همین طور چشمانش را به دلیل شیمیایی شدن از دست داده است، پیش ببرم ولی جز یک بار در حد یک مصاحبه حاضر نشد خیلی همکاری کند چون نه وضعیت خودش و نه شرایط زندگی اش چندان مناسب نیست که وقت زیادی در اختیار بگذارد و فرصتش را به پروژه اختصاص دهد، من نیز نمیتوانستم هزینهای برایش در نظر گیرم. اتفاقا یکی از خواستههای شورای تولید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که چند سال قبل طرح مستند را برای حمایت به آنها ارایه دادم و مورد تایید قرار نگرفت این بود که وی محور مستند باشد که امکان پذیر نشد. به همین دلیل قصد دارم با ایدهای کلیتر و مبتنی بر روایت همه مصدومان از ابعاد مختلف این رویداد و عواقب آن این مستند را بسازم چون هر کدام از این آدمها داستان منحصربه فردی دارند. چارچوب مستند شکل گرفته و کافی است که شرایط تدوین آن که مستلزم هزینه و یک حمایت کننده است، مهیا شود.
این روزنامه نگار و مستندساز درباره چالش هایی که برای ساخت مستند پیش رویش قرار دارد، عنوان کرد: تولین این مستند چالش های زیادی دارد. نداشتن امکانات حرفهای برای بازسازی صحنهها یکی از این چالش ها است. یکی دیگر از چالش ها عدم همکاری است. برای نمونه قصد بازسازی صحنهای در درمانگاه نودشه را داشتم که ماجرای کور شدن و تاول زدن مصدومان در لحظات اولیه صدمه را بازسازی کنم ولی درخواستم به دلیل عدم موافقت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به نتیجه نرسید و این در صورتی بود که از واحد سمعی و بصری وزارت بهداشت حاضر بودند که به من نامه دهند اما مسؤول درمانگاه گفت که مسؤولان بهداشت استان که دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه است مجوز این کار را به من نمی دهد از این رو من هم قید ساخت این صحنه ها را، که بار بصری و همچنین واقعیت نگارانه ماجرا را ارتقا می داد، زدم. در واقع چالش اصلی نداشتن اسپانسر و عدم اطمینان از سرمایهگذاری شخصی است.
شکری پور افزود: یکی دیگر از چالشهای این مستند و در کل مستندسازی، نداشتن و کمبود منابع تصویری لازم است. بیکیفیت بودن تصاویر و فیلمها همواره مستندسازان را در ترسیم فضای بصری دچار چالش میکند. من نیز در این مستند با این چالش مواجه هستم چون عکس های این واقعه موجود نیست و از عکاس قدیمی شهر هم پی گیری کردم که گفت به دلیل بمباران و آلوده بودن محیط به مواد شیمیایی نتوانسته از بمب ها و مصدومان عکس بگیرد. البته برای یافتن افراد صدمه دیده هیچ مشکلی ندارم چون همه آنها را از نزدیک میشناسم و هر بار که به نودشه که زادگاهم است، می روم با همه در ارتباط هستم و اکثرا هم همکاری خوبی با من داشته و دارند. البته یکی از این جانبازان به نام حبیب الله یعقوبی حدود ۲ سال پیش به دلیل ضایعات شیمیایی شهید شد و متأسفانه با چند تن دیگر هم به دلیل شدت بیماری شان موفق به انجام مصاحبه نشدم که بر اثر همین ضایعات شهید شدند.
وی در پایان صحبتهایش متذکر شد: در سال جدید قصد نهایی کردن ساخت این مستند را دارم و امیدوارم که حمایت کنندهای پیدا شود که همکاری آن، مستلزم افتادن در بوروکراسی زمانبر و فرسوده کننده اداری و سنگ اندازی های ناامیدکننده نشود!
نودشه از توابع شهرستان پاوه واقع در منطقه هورامان، یک روز پس از حلبچه و بار دوم هم در چهارم فروردین ۱۳۶۷ بمباران شیمیایی شد. در همان روزهای اول حدود ۱۳ نفر بر اثر شدت جراحات شهید و بیش از ۱۰۰ نفر هم مصدوم شدند و همراه مصدومان حلبچه به بیمارستانهای تهران و شیراز منتقل و برخی هم برای مداوا به خارج از کشور اعزام شدند.
کد خبر 6060094 آروین موذن زاده