محلهای که بوی شهادت میدهد؛ روایت یک کوچه و ۴ شهید + تصاویر
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۴۱۰۶۵
شهیدان «ابراهیم و اسماعیل طاهری» و «محمدرضا و علی محمد بابایی» از شهدای شهر الیگودرز ۴ شهید یک کوچه هستند که با شهادتشان افتخاری برای محله شدند. ۱۹ آذر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۳ استانها لرستان نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از الیگودرز،امروز عزت و سربلندیمان را از «شهدا» داریم، همان دلاورمردان بیمانندی که از خود گذشتند تا ما راه را گم نکنیم و بر رد گامهای مقاومشان ایستاده پیش برویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
و اما میخواهیم از کوچهای بنویسیم که بوی شهادت میدهد و نام سرخ «چهار شهید» آن را آذین کرده است. کوچهای که از شهید 17 ساله دارد تا 59 ساله و از شهید محصل دارد تا معلم و به حق میتوان گفت اینجا کوچه عاشقی است، کوچهای که پیر و جوان، دانشآموز و معلم، کاسب و نظامی آن جان بر کف رفتند تا ما خوب ماندن را دریابیم.
روایتی از «ابراهیم و اسماعیل» 8 سال دفاع مقدس؛ پدری که بعد از شهادت پسر به قربانگاه رفتروایت تسنیم از رشادت یک رزمنده باغیرت کرمانشاهی؛ شهید مدافع حرمی که "اِرباً اِربا" شداستقبال از خاطرات یک شهید مدافع حرم/ خدابخشی: کربلا زندگی شهید قربانخانی را تغییر دادباید گفت محصل 17 ساله کوچه چهار شهید چه خوب مشقش را فرا گرفت که امروز وصیتنامه پر مسمایش برای ما تفسیرها در دل خود دارد.
از میان هیاهوی شهر الیگودرز که بگذریم به چهار راه شهرداری میرسیم و کوچهای که بر روی تابلوی آن نام چهار شهید والامقام «ابراهیم و اسماعیل طاهری» و «محمد رضا و علی محمد بابایی» نقش بسته است.
کوچهای به نام 4 شهید
کوچه چهار شهید را کسبه قدیم و اهل بازار خوب میشناسند، کوچهای که تنش یک بار در سال 62، دو بار در سال 64 و یک بار در سال 66 بهخاطر پرواز چهار مرد آسمانی سپاهپوش شد.
به احترام این کوچه باید تمام قد ایستاد، کوچه گلگونی که حکایتها در دل خود دارد، حکایت ابراهیم و اسماعیل. ابراهیمی که سر داد و اسماعیلی که ذبح شد آری اینجا پدر و پسر برای وصال کوی دوست از هم سبقت گرفتند و خاکریز به خاکریز به اوج آسمان رسیدند.
حکایت دیگر این کوچه عاشقی، حکایت دو پسر عموی شهیدی است که یکی در سن 17 سالگی و دیگری در سن 27 سالگی برای دفاع از این مرز و بوم در خون خود غلطیدند.
شهادت علی محمد در سن 17 سالگی
ابتدا از بزرگ مرد کوچک این کوچه میگوییم، شهید علی محمد بابایی که چه خوب در سن 17 سالگی آبروی کوچه و افتخار محله شد. پاسدار شهید علی محمد بابایی معروف به «صادق» یکی از دانشآموزان شهید شهرستان الیگودرز است که هفتم اسفندماه سال 62 برای دفاع از خاک وطن در تنگه چذابه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وی در وصیت نامهای که یک ماه قبل از شهادتش نگاشته بود نوشت «خون خود را در راه درخت تنومند اسلام هدیه میکنم. سفارش این برادر حقیر به شما ملت قهرمان و شهیدپرور این است که با نگهداشتن سنگرهای پشت جبهه و مبارزه پیروزمندانه خود از توطئههای منافقین داخلی و خارجی و فرصت فساد و کجروی در میان خودتان جلوگیری کنید. اطاعت از رهبری و ولایت فقیه که تمام پیروزیهایمان از اطاعت صحیح ایشان و تمام شکستها و ناموفقیتهایمان از نافرمانی او بوده را سر لوحه خود قرار دهید. قدر این امام را بدانید که واقعا همچون رهبری در تاریخ سابقه ندارد امیدوارم مسئله اطاعت و سلسله مراتب را رعایت کنید و از کلمات گهر بار رهبر حداکثر استفاده را ببرید».
شهید محمدرضا بابایی نیز که از فرماندهان دسته خط شکن بود ششم اسفندماه سال 64 در عملیات والفجر 9 و در جبهه هزار قله سلیمانیه آسمانی شد و به پسر عمومی شهیدش پیوست.
محمدناصر بابایی برادر شهید محمدرضا بابایی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: شهید محمدرضا معلم و مجرد بود و در زمان خدمتش در آموزش و پرورش، سختترین ماموریتها و مناطق دور دست و صعبالعبور را برای خدمت انتخاب میکرد.
وی افزود: با وضعیت راههای روستایی آن زمان با موتوری که داشت روستاهایی مانند قرح خون، فرسش، جوزیر و باغ سکانه را برای تدریس انتخاب میکرد و از آنجایی که علاقه زیادی به نوجوانان روستایی داشت از هزینه شخصی خود امکاناتی از جمله وسایل ورزشی برای آنها فراهم میکرد.
برادر شهید محمدرضا بابایی عنوان کرد: شهید بابایی در کار خیر همیشه پیشقدم بود و به چیزی که فکر نمیکرد خودش بود و گویا میدانست که شهید میشود. محمدرضا زمانی که در شلمچه بوده هنگام اعزام به سلیمانیه، ساکی را که به انبار دار داده بود و گفته بود دیگر بهدنبال وسایلم نخواهم آمد.
وی بیان کرد: برادرم وقتی برای آخرین بار به الیگودرز آمد موقع رفتن مقداری پول در جیبش گذاشتیم اما او پول را از جیبش بیرون آورد و گفت دیگر به درد من نمیخورد.
محمدناصر بابایی برادر شهید بابایی سپس از شجاعت و دلاوری برادر میگوید تا آنجا که در میدان رزم سختترین ماموریتها به وی واگذار میشد و لقب شیر به او داده بودند به طوری که وقتی شهید والامقام سید جواد میرشاکی پس از شهادت محمدرضا برای تسلیت به منزلمان آمد چند بار اظهار کرد که رضا شیر بود.
گزیدهای از وصیتنامه معلم شهید محمدرضا بابایی
اطلاعات از رهبر کلید پیروزی و مخالفت با او ننگ همیشگی است. خدا مرا داده، اکنون مرا خوانده. پدرم درود بر تو باد که چون ابراهیم فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی. من همه چیزم را حتی جانم را با اطلاعات از فرمان امام معاوضه کردم. سفارشم به همه این است که از معصیت، دروغ، تهمت، برجسب زدن به دیگران، نان کسی را بریدن، آزار با دست و زبان، خرد کردن شخصیت دیگران و از حیف و میل کردن اموال بیتالمال بپرهیزید و حافظ نظام مقدس جمهوری اسلامی باشید.
سرنوشت ابراهیم و اسماعیل هشت سال دفاع مقدس طوری رقم خورد که پدر دو سال بعد از قربانی شدن فرزندش به قتلگاه رفت. شهید ابراهیم طاهری 59 ساله بود که هفتم مهرماه سال 66 در منطقه بوکان کردستان به شهادت رسید.
شهادت در درگیری مستقیم با کردهای معارض
شهید ابراهیم طاهری حدود 6 بار به جبهه اعزام شد و در آخرین مرحلهای که رفت به دلیل درگیری مستقیم با کردهای معارض (کومله) که در مقابل جمهوری اسلامی ایستادند، مجروح و شهید شد.
شهید اسماعیل طاهری فرزند شهید ابراهیم طاهری نیز که متولد 20 آبان ماه سال 1333 بود پس از پایان تحصیلاتش در مقطع دبیرستان وارد ارتش شد و پس از گذراندن دوره آموزشی و همزمان به شروع جنگ تحمیلی از طریق لشگر 16 زرهی به جبهه اعزام شد و سرانجام در آذر ماه سال 64 در منطقه سردشت کردستان بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.
عمو ابراهیم محله و علی محمد، نوجوان این کوچه که در یک قبرستان کنار هم آرامیدهاند در بحبوحه جنگ رسالت بزرگ خود را به خوبی انجام دادند تا ما امروز با اقتدار و سربلند باشیم و پس وظیفه ماست که یاد و خاطر این شهدای والامقام را فراموش نکنیم و نام بلندشان را همانند تاج افتخاری بر سر در شهر و کوچهمان آذین کنیم.
و چه خوب مقام معظم رهبری فرمودند «همه وظیفه داریم نام نورانی شهیدان را تکریم کنیم، عظمت جایگاه آنان را در یادها ماندگار سازیم. افتخاری است برای کوی و برزنها که نام شهید و عنوان شهادت بر فراز آنها بدرخشد با این موهبت اکنون در سراسر کشور وجود دارد و باید ادامه یابد».
گزارش از سکینه بیرانوند
انتهای پیام/642/ح
R41450/P/S6,72/CT6منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۴۱۰۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتاب «سربلند میدان» برای سومین بار تجدید چاپ شد
کتاب «سربلند میدان» که به سرگذشت و زندگی سردار شهید سیدمحمد حجازی میپردازد، با گذشت شش ماه برای سومین بار تجدید چاپ شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. - اخبار فرهنگی -
امروز بیست و نهم فرودین ماه، سومین سالروز شهادت سردار سرلشکر شهید سید محمد حجازی جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران است که بر اثر عوارض شیمیایی ناشی از جنگ تحمیلی به شهادت رسید.
سردار حجازی بیش از 40 سال از عمر خود را وقف دفاع از انقلاب اسلامی و نیروهای مقاومت کرد و یکی از فرماندهان نامآشنا در جبهه مقاومت بود.
بعد از شعادت شهید حجازی کتاب سرگذشت و زندگی ایشان در دستور کار مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس قرار گرفت و بعد از گذشت یک سال، کتاب «سربلند میدان» به نویسندگی سعید علامیان منتشر شد و در پنجمین همایش «یادها و نامها» در پنجم مهرماه سال 1402 رونمایی شد.
کتاب «سه چهارده» رونمایی شدحال با گذشت شش ماه این کتاب برای سومین بار تجدید چاپ شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
یکی از نکات قابل توجه در چاپ جدید کتاب «سربلند میدان» تغییر طرح جلد آن است.
کتاب «سربلند میدان» حاصل 80 ساعت گفتگوی نویسنده با چهلویک نفر از همرزمان، همکاران، آشنایان و اعضای خانواده سردار شهید محمد حجازی است. بیستویک نفر دیگر هم راویانی هستند که روایت آنها را از منابع مکتوب استخراج کرده است.
کتاب «سربلند میدان» متشکل از 19 فصل است که از تولد تا شهادت سردار حجازی را روایت کرده است.
انتهای پیام/