Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-25@14:46:31 GMT

راه پر پیچ و خم کارآفرینان ارومیه‌ای برای اخذ مجوز کسب و کار

تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۷۱۸۰۱

راه پر پیچ و خم کارآفرینان ارومیه‌ای برای اخذ مجوز کسب و کار

‍‍‍‍‍‍

کارآفرینان ارومیه‌ای در مورد روند مجوزگیری از مراجع کسب و کار و دشوارهای آن سخن گفته و اینکه مسوولان هیچ کمکی در این راه به آنها نکرده‌اند و باید در این شهر برای راه اندازی کارگاه تولیدی از هفت‌خوان رستم عبور کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس از ارومیه، قانون بهبود مستمر محیط کسب‌ و کار، در 16 بهمن 1390 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، از مهم‌ترین اهداف این قانون که با رویکرد رفع موانع تولید و سرمایه‌گذاری تدوین شد شامل تسهیل آغاز کسب‌ و کار به‌ویژه از طریق تسریع در صدور مجوزها و الزام مسوولان به مشورت با فعالان اقتصادی پیش از تصمیم‌گیری اقتصادی بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همچنین براساس این قانون، باید ضمن شفاف‌سازی اطلاعات و آمار مورد نیاز فعالان اقتصادی، دسترسی به بازار برای تولیدکنندگان کوچک فراهم شده و سامانه‌های پنجره واحد معاملات بخش عمومی و تجارت فرامرزی ایجاد می‌شد.

با وجود اینکه این قانون بر تسریع در صدور مجوزها و تسهیل در روند آغاز کسب و کار تاکید دارد اما متاسفانه در عمل، هیچ تسریع و تسهیلی در کار نیست و با وجود اینکه دولت در اشتغالزایی ناکام مانده و از بزرگترین مشکلات حال حاضر جوانان بیکاری است، اما از کارآفرینانی که می‌توانند در اشتغال‌زایی و کسب درآمد کمک‌حال دولت باشند هیچ حمایتی نشده و حتی مانع کارآفرینی آنان می‌شوند.

در این گزارش، سه تن از کارآفرینان ارومیه‌ای در مورد مشقت‌هایی که بر سر گرفتن مجوز کسب و کار با آن رو به رو شده‌اند، با خبرنگار فارس در میان گذاشته‌اند که در پی آمده است.

«آرزو سلطان‌زاده» از جمله کارآفرینانی ارومیه‌ای است که تاکنون برای 200 نفر اشتغال‌زایی کرده و زمینه فعالیتش در مورد تولید چیپس میوه، قارچ و زعفران است.

روند مجوز کسب و کار در ارومیه با هزاران مصیبت انجام می‌شود

وی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به اینکه تمامی مجوزهایی که برای فعالیت خود لازم بوده را اخذ کرده است افزود: این مجوزها با هزار و یک مصیبت اخذ می‌شود و افراد بسیاری در میان راه نا امید می‌شوند و دیگر امیدی به ادامه ندارند.

این کارآفرین بیان کرد: متاسفانه در ارومیه برای کسب مجوز باید به چند اداره و سازمان مختلف مانند جهاد کشاورزی، معاونت غذا و دارو، محیط زیست و بنیاد مسکن مراجعه شود.

وی افزود: متاسفانه در موقع رجوع به این ادارات، عنوان می‌شود که رئیس یا مدیر مربوطه، در جلسه است و فردا مراجعه کنید و در حالت کلی باید از صبح تا ظهر در یک اداره خاصی وقت‌گذرانی کرد تا رئیس از جلسه خارج شده تا بتوان از وی تنها یک سوال کرد.

ادارات با یکدیگر هماهنگ نیستند

سلطان‌زاده با تاکید بر اینکه متاسفانه هیچ کدام از ادارات نیز با یکدیگر هماهنگ نیستند اظهار کرد: برای مثال به واژه اداره محیط زیست به کلمه«چیپس میوه» ایراد می‌گیرد و زمانی که در تمامی ادارات کار را انجام داده و تمام می‌شوی، اما یک اداره با قبول نکردن واژه چیپس میوه و اینکه این کلمه در طرح من وجود ندارد کار را لنگ می‌کند در حالی که اگر اینگونه بود چرا ادارات با یکدیگر هماهنگ نیستند؟

وی تصریح کرد: عدم هماهنگی ادارات با یکدیگر سبب می‌شود که از کارآفرین بخواهند که پرونده باید تغییر یابد و فرد را مجبور می‌کنند که دوباره به جهاد کشاورزی مراجعه کند و تازه در این شرایط نیز باید دنبال مسوول مربوطه باشی که در اداره باشد یا نباشد و بتوانی وی را ملاقات کنی یا نکنی و با توجه به اینکه سازمان جهاد کشاورزی نیز در خارج از شهر قرار دارد، همین نیز کار را بسیار دشوار می‌کند.

برای گرفتن یک مجوز 9 ماه دوندگی کردم

این کارآفرین گفت: همین سنگ‌اندازی‌ها و اذیت‌ها سبب شد که در سال گذشته برای گرفتن یک مجوز، 9 ماه در رفت و آمد باشم و حتی در بیشتر مواقع به هدف خود نرسیده‌ام.

وی بیان کرد: من برای انجام بیشتر کارهایم از طریق تهران یا سایر شهرها مراجعه کرده اما در ارومیه فشارهای بسیاری را متحمل شده‌ام چون برخلاف ارومیه، در تهران اگر رئیسی بر سر کار خود نباشد، نفرات جایگزینی هستند که بتوانند کار را انجام دهند.

گرفتن مجوز کسب و کار در ارومیه نوعی اتلاف وقت است

سلطان‌زاده با تاکید بر اینکه در شهر ارومیه به دنبال مجوز کسب و کار رفتن، نوعی اتلاف وقت است افزود: متاسفانه هیچ کدام از مسوولان کمکی به کارآفرینان نمی‌کنند چون به بانک مراجعه می‌کنی وام نیست، در سامانه کارا ثبت نام می‌کنی و یا اداره کار و صندوق کارآفرینی امید مراجعه می‌کنی هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

وی افزود: بنده نفراتی را می‌شناسم که پول‌های کلانی به اسم کارآفرینی و اشتغال اخذ کرده اما آن را در جای دیگر مانند خرید خودرو و زمین خرج کرده‌اند و متاسفانه کسی نیز نمی‌پرسد که این وام‌ها را در کجا هزینه کرده‌اند.

 

 

این کارآفرین ارومیه‌ای اظهار کرد: بنده از  یک سال گذشته از تمامی مسوولان چشم پوشانده و سراغ کسی نرفته‌ام و به کسی نیز التماس نمی‌کنم که کار مرا راه اندازد بلکه به صورت خودجوش با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب فرمودند امسال سال رونق تولید است، به رونق تولید پرداخته و 10 تا 15 سالن قارچ راه‌اندازی کرده‌ام و در حال افزایش نیز هستند.

سلطان‌زاده بیان کرد: خوشبختانه با رونق تولید نیز از تمامی شهرهای ایران مراجعه‌کننده دارم چون مردم به دنبال شغل و درآمد هستند.

وی در ادامه با اشاره به اینکه با پایگاه‌های اطلاع‌رسانی مجوزهای کسب و کار آشنایی نیستم گفت: اگر واقعا چنین پایگاه‌هایی وجود دارد چرا به مردم نمی‌گویند که فلان مدارک برای مجوزها نیاز است؟و هر روز می‌گویند فلان مدارک را بیاور؟

نباید دنبال مسوولان برای اخذ مجوز رفت

این کارآفرین موفق به تجربه خود در راه ایجاد کسب و کار اشاره کرد و افزود: به تجربه دریافته‌ام که نباید دنبال مسوولان برای اخذ مجوز رفت بلکه باید کار خود را آغاز کرد و دنبال مجوز نبود چون در این صورت از کار اصلی بازمی‌مانی و اتلاف وفت است و در نهایت نتیجه مورد نظر نیز حاصل نمی‌شود.

بسیاری به علت عدم جواز کسب و کار از فعالیت اقتصادی باز مانده‌اند

سلطان‌زاده بیان کرد: هم‌اکنون بسیاری از دوستان را می‌شناسم که به علت عدم جواز کسب و کار از فعالیت اقتصادی باز مانده‌اند.

در ادامه با یک کارآفرین دیگری به نام« سوسن محمدی» با نام هنری« سبزی‌کار»گفت وگو می‌کنیم که کار در این عرصه را تقریبا با هیچ آغاز کرده‌ و مدیر عامل انجمن هنری کار آفرینان استان، مدیر و موسس آموزشگاه سبزیکار و همچنین مدرس دانشگاه جامع است.

«سبزیکار»کار خود را در زمینه گلدوزی با چرخ‌خیاطی ساده آغاز کرده و پس از چندین سال توانسته در ۴۰ رشته هنری از سازمان وزارت تعاون اجتماعی و سازمان فنی و حرفه‌ای کشور مجوز رسمی گرفته و هم‌اکنون در ۴۰ رشته هنری مشغول به‌ کار است.

وی نیز که دلخوشی از مسوولان ندارد در گفت‌وگویی که اخیرا با خبرگزاری فارس انجام داده بود بیان کرد:کمک‌های مالی مسؤولان در حد زیر صفر بوده و در واقع هیچ کمک دولتی و غیردولتی به ما نشده است.

مسوولان استان هیچ اطلاعی از کارآفرینی ندارند

این کارآفرین نمونه گفت: مسوولان استان هیچ اطلاعی از کارآفرینی ندارند که بخواهند در این زمینه به کارآفرینان کمک کنند و تنها در این مدت به جز تبلیغات رایگان در سطح شهر هیچ حمایتی از جانب مسوولان نشده است.

وی با اشاره به اینکه در سال 90 برای تاسیس آموزشگاه فنی و حرفه‌ای آزاد از طریق سازمان فنی و حرفه‌ای اقدام کرده است افزود: در آن زمان، شرایط مانند امروز دشوار نبود و چون مدرک تحصیلی‌ام در سال 90، دیپلم بود اذیت کردند.

سبزی‌کار در ادامه نیز بیان کرد: از پایگاه‌های اطلاع‌رسانی مجوزهای کسب و کار آشنایی ندارم.

در ادامه با بانوی کارآفرین دیگری به گفت‌وگو می‌نشینیم که چند مرتبه به عنوان کارآفرین نمونه انتخاب شده و هم اکنون در زمینه پرورش گل‌های زینتی فعالیت دارد.

روند مجوز کسب و کار ماه‌ها طول می‌کشد

«هانیه عیدنژاد» در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به اینکه در این ۱۵ سال فعالیت، مجوزهای بسیاری برای کسب و کار اخذ کرده‌ام اظهار کرد: آخرین مجوزی که توانستم با آن وام کار‌آفرینی دریافت کنم در زمینه گلهای زینتی بود.

وی افزود: با توجه به نوع فعالیت، هر بار به ارگان مربوطه مراجعه می‌کردیم البته از یک مشاور حقوقی نیز بهره‌مند بوده و تا حد امکان وارد روند مجوز نمی‌شویم.

این کارآفرین نمونه بیان کرد: با اینکه دولت الکترونیک شده و یک کارآفرین باید از سایت فرم پر کند اما برای هر مجوز حداقل یک ماه زمان لازم است چون دو هفته طول می‌کشد تا درخواست بررسی شده و ۱۰ روز در نوبت بازدید قرار می‌گیرد و دو یا سه هفته نیز طول می‌کشد تا پاسخ دهند که آیا مجوز می‌دهند یا نمی‌دهند و اگر پاسخ منفی باشد، پس از رفع اشکال باز هم یک ماه دیگر تا اخذ مجوز زمان نیاز است.

مسوولان به راحتی عنوان می‌کنند که مجوز نمی‌دهیم

عیدنژاد با اشاره به اینکه ماهیت کار ما با توجه به اینکه با جوانان سر و کار داریم، بیشتر رویکرد نوآوری و ایده‌های جدید کسب و کار است افزود: بزرگترین مشکل ما که حتی در مورد راه‌اندازی «خانه آلبالو» پیش آمد این بود که پای وزیر ورزش و جوانان نیز به میان آمد چون آنها تا به حال این نوع مجوز را نداده و نمی‌دانستند که در این موضوع چه کاری باید انجام دهند و به راحتی عنوان می‌کردند که مجوز نمی‌دهیم!چون در خانه آلبالو کارهایی آموزش داده می‌شد که برای اولین بار در ارومیه بوده و کارهای جدیدی بودند.

وی با اشاره به اینکه یک اشل‌هایی برای انواع مجوزها به صورت استاندارد مانند مساحت و فاصله از شهر و روستا در نظر گرفته‌اند گفت: اما آنهایی که این قانون را وضع کرده بودند به این موضوع فکر نکردند که بسیاری از موقعیت‌های خوب ممکن است به واسطه نبود یکی از این شرایط از دست برود.

عیدنژاد تصریح کرد: مثلا برای کسب مجوز در زمینه گردشگری باید ملک مال خود شخص باشد، بنابراین بنده به معاون وزیر ورزش و جوانان گفتم شما که حقوق معاون وزیری می‌گیرید چند خانه با مساحت هزار متری دارید که اینها انتظار دارند یک جوان بتواند چنین ملکی داشته باشد؟! وی نیز خندید و گفت من که سهل است، پدرم هم چنین خانه‌ای ندارد!

قانون تسهیل کسب و کار دردی دوا نکرد

وی با تاکید بر اینکه این قانون تسهیل کسب و کار  دردی دوا نکرد  افزود: مشکل اصلی این است که متاسفانه در چارچوب‌های خشک گرفتار هستیم و مدیران به اندازه کافی جسارت ندارند که انعطاف داشته باشند.

این بانوی کارآفرین گفت: فردی را می‌شناسم که برای کسب و کارش زحمات بسیاری کشید اما در نهایت وی را مجبور کردند که کارش را رها کند و هم‌اکنون به ترکیه عزیمت کرده و کارش رونق بسیاری دارد.

وی تصریح کرد: بسیاری از دوستان در چهار پنج ساله اخیر نا امید شدند چون در ارومیه به هیچ وجه نمی‌توانستند کار کنند چون اگر پس از سال‌ها می‌توانستند کسب و کاری راه‌اندازی کنند، از همان سال اول یک شریک با درصد سهم بالا به اسم مالیات و دارایی دارند و از سوی دیگر اگر خدایی ناکرده از بانک وام بگیری باید همه چیز را فروخت و کمی هم قرض کرد که بتوان اقساط وام را برگرداند!

 

گزارش از نصیبه نیک‌زاد قوشچی

انتهای پیام/61024/ن

منبع: فارس

کلیدواژه: ارومیه کسب و کار قانون اساسی اتلاف وقت فارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۷۱۸۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاهد آخرین نفسِ پدرم در دنیا

  غلط نکنم تابستان ۱۳۷۱یا۱۳۷۲بود و آن،زمانی بودکه درسختی روزهای بعد ازقطعنامه(قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد که درتابستان ۱۳۶۹تصویب شد و پذیرش آن ازسوی ایران درست یک سال طول کشید)وجام زهری که به خورد امام داده شده بود، پاسدارها‌ گیر کرده بودند درنرفتن ذیل عناوین ودرجات وهمچنان برادرخطاب کردن هم وتمکین به بخشنامه که می‌گفت باید با لباس و درجه مصوب دراماکن رسمی حاضرشوید‌ وهنوزمشق به آنجانرسیده بودکه بدانیم آرمانی ماندن وانقلابی عمل کردن در این چارچوب‌ها نمی‌گنجد وچیزی فراتر است.دروغ چرا،آدمی که من به عقل وشناخت آن روزهایم شناخته بودمش،آدم رفتن زیر این‌جور بارها نبود.هنوزهم نیست! وندانستم آن‌روز چطورخودش رامجاب کرده بودکه درجه‌های سرهنگ‌تمامی‌ا‌ش را بزند.یعنی اصلش این است که اوهمیشه به دانسته وتکلیفش عمل کرده ودرقیدوبند معذورات وملاحظات نبوده ونیست وحقیقت این است که بارانقلاب هیچ وقت روی دوش عقول محاسبه‌گر اتوکشیده‌‌ تکنوکرات،جلونرفته وآدم‌هایی ازنوع اوبودند وهستندوخواهند بود که زیر یک خم این کار رفته و می‌روند و خواهند رفت؛ آن‌سان که افتد و دانی... . 
     
رژه فرزندان شهدا در محضر رهبری
مهر۱۳۷۵وقتی چو پیچید که قراراست حضرت آقا بیاینداستان وهی همه دربه در دنبال جورکردن وقت دیدار با حضرت‌شان بودند، او که آن روزها فرمانده پادگان حر بود، جمع‌مان کردوذیل عنوان یگان فرزندان شهدا‌ با مینی‌بوس بنیاد شهید که کلیدش تا روز آخر دست خدابیامرز آقا سلیمان شفقت بود،بردمان ارومیه و بماند که یادش رفته بودهماهنگ کند این ۲۵ - ۲۰ بچه شهید نورس نوجوان تازه ریش و سیبیل پیدا کرده با صدای دو‌رگه، دقیقا کجا قراراست جلوی فرمانده کل قوا رژه بروند و تا رسیدیم ارومیه، بعد از این‌که کلی گشتیم و هی این در وآن درزدیم ودست آخر کسی صاحب ما نشد، یک پدرآمرزیده‌ای ازسپاه ارومیه پیدا شد و یک ناهار در بازارباش به‌ما داد و سر و ته‌مان کرد خوی‌؛ که کار دیدار و رژه و خیرمقدم‌گویی در لحظه ورود در فرودگاه، حساب و کتاب و هماهنگی دارد و الکی نیست و مغموم و مأیوس با ذکر مدام «طبل بزرگ زیر پای چپ» برگشتیم خوی.اما او همچنان که گفتم‌، از آنهاست که حدیث داریم درباره به‌شان که می‌فرماید: «مومن در هیچ چارچوبی نمی‌گنجد!» و او در آن ۲-۳ روز ناامید نشد و چنان زمین و زمان را به هم دوخت که دست آخر برای شامگاه مشترک نیروهای مسلح استان در محل قرارگاه حمزه سیدالشهدا‌ و نه به عنوان مهمان برنامه که به‌عنوان یگان پیشرو، جا رزرو کرد در رژه و باز ریسه‌مان کرد و رفتیم ارومیه و در مدرسه‌ای متروکه در محله اخگر و ظرف دو روز به‌مان نظام‌جمع و خبردار و تعلیمات میدان مشق و مهم‌تر از همه، «بدو رو» یاد داد و خودش فرمانده یگان‌مان شد و عصر یک روز دل‌انگیز پاییزی رفتیم قرارگاه که جلوی آقا رژه برویم وهنوز بعد از ۲۸سال خاطره لبخندی که آقا حین سان نثارمان کرد،فراموشم نشده؛ وقتی ما حواس‌مان درگیر صدای طبل بزرگ بود و تطبیقش با ضربه پای چپ‌مان!او که دوست دارد به معمول و مرسوم جوانان دهه ۵۰ و ۶۰ کت و پیراهنش را اتو و آنکارد نکرده تن کند، یک روز پنجشنبه‌ سرد زمستانی در خلال روزهای دی۱۳۸۳وقتی با مادرم دو تایی نشسته بودیم سر مزار بابا، آمد و زانو زد به فاتحه و انگشت میانی‌اش را در نبود انگشت اشاره دست راستش ــ که درجبهه جایش گذاشته ــ گذاشت روی سنگ ابری مزار بابا و فاتحه داد و بعد نمی‌دانم چرا برخلاف معمول، جدی شد وشروع کردبه نقل آن دفعه‌ای که باهم از خوی با تویوتا گازش راگرفتند تا دزفول و ریز و درشت آن سفر را که وقتی رسیدند، صدام با اولین موشکی که به دزفول زد، آمد استقبال‌شان گفت وحتی جلوی مادرم گفت بابا او را به چه اسمی صدا می‌کرد و گفت با وجودی که خدابیامرزخسته‌ خواب بود،دلش رضا نشد واعتماد نکرد وماشین را نداد دست من و خودش تا دزفول پشت رل بود و بینش حکایت آن دو کیلو نارنگی که ازهمدان خرید وچه شدکه همه‌ دو کیلو راخودش خوردو حتی یکیش را هم به او نداد تعریف کرد و بین شوخی و جدی رسید به‌روز دوم عملیات والفجر یک درفروردین۱۳۶۲ و گفت آخرین کس، او کنار پدرم بود وقتی آن ترکش ریز قد عدس، پدرم را تا بهشت بالا کشید... .  
     
خاطراتی با رنگ طنز
آن شبی هم که دربهار۱۳۸۷ وقتی در فرمانداری جمع بودیم و صندوق‌‌های آرای مرحله دوم انتخابات مجلس داشتند برمی‌گشتند و فرمانداری آبستن آن اتفاق(مبسوط آن اتفاق را تاجایی‌که جاداشته ومی‌شود درکتاب«امین آراء» درفصل انتخابات سال۸۶ آورده‌ام.‌) بود و او فرمانده سپاه بود و غضب کرد و کلاهش را گذاشت روی سرش و پله‌ها را دو تایکی سرید پایین و زد بیرون و هر قدر داد زدم نرو، گوشش بدهکار نشد و رفت که رفت... .روزی هم که درتابستان۱۳۸۸وقتی برای کتاب بابا داشتم تحقیقات می‌کردم، خیلی جدی و حرفه‌ای رفتم سراغش که بیا صفرتاصد ماجرایی که با پدرم داشتی را موبه مو برایم بگو، ۹تا از۱۰تا خاطره‌ها ودر یاد مانده‌هایش،رنگ طنز داشت و او ریزودرشت ماجرای پیوستن‌اش به سپاه راکه ازمعبرپدرم بوده درست وجامع ومانع برایم گفت و در چارچوب نگنجیدن‌هایش را و شلتاق دادن‌هایش به بابا که فرماندهش بود واززیردستش دررفتن‌ها به مقصد جبهه و ممانعت‌های پدرم و دست آخر باهم رفتن‌شان به جبهه را و بازآن حسرت عمیق دست نایافتنی وحسادت دیربازم به او در من زنده شد که آدمی که او باشد‌ آن‌قدر پیش خدا آبرو داشته که شاهد آخرین نفس پدرم در دنیا باشد وقتی که داشتند به رزمندگان لشکر عاشورا آب می‌رساندند... .اوآخرین آدم ازاهل دنیاست که گرمی تن پدرم راحس کرده و او پاسدار اسلام، حاج علی یوسفی است. 

دیگر خبرها

  • برگزاری ۷ میز خدمت در نماز جمعه ارومیه
  • برنامه پروازهای فرودگاه بین المللی ارومیه در ششم اردیبهشت
  • ساخت گرمخانه شهرداری ارومیه در حال اجرا است 
  • قطعی برق برخی از مناطق ارومیه
  • کتاب‌های کارآفرینان که باید قبل از تأسیس استارت‌آپ بخوانند
  • برنامه پرواز‌های فرودگاه بین المللی ارومیه
  • یک کودک ارومیه‌ای با غرق شدن در استخر آب باغ جان خود را از دست داد
  • شاهد آخرین نفسِ پدرم در دنیا
  • کارآفرینان با همکاری اتاق بازرگانی مشارکت فعالانه مردم در اقتصاد را زمینه‌سازی کنند
  • نیروی جوان به عنوان یک قوه پیشران ظرفیت‌های کشور را شکوفا می کند