Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-04-23@17:00:12 GMT

واکنش علیخانی به دستمزد بالای عصرجدیدی‌ها

تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۸۵۸۸۸

واکنش علیخانی به دستمزد بالای عصرجدیدی‌ها

احسان علیخانی طراح و مجری «عصر جدید» درباره شایعه مطرح شده درباره درخواست دستمزد بالا از طرف برگزیده‌های این مسابقه برای حضور در برنامه‌های دیگر اظهار بی‌اطلاعی کرد.

به گزارش «تابناک» به نقل از مهر، شب گذشته مستند «شیب تند» به کارگردانی لقمان خالدی و تهیه‌کنندگی احسان علیخانی در پردیس چارسو و در جشنواره مستند حقیقت به نمایش گذاشته شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

احسان علیخانی قبل از نمایش این مستند دقایقی کوتاه در گفتگو با خبرنگار مهر درباره دلیل ساخت مستند «شیب تند» که با طرحی از وی و تهیه‌کنندگی او ساخته شد، اظهار کرد: سال ۹۷ که یک سال از زلزله کرمانشاه گذشته بود، من و چند نفر از دوستانم رفتیم برای بازدید تا ببینیم می‌توان بعد از یک سال کاری انجام داد یا خیر و اینکه روند سرویس رسانی و خدمات‌دهی به مردم چطور است. صرفاً می‌خواستیم کنکاشی داشته باشیم.

زندگی زیر سایه تهدید یک‌ «سنگ»

وی ادامه داد: ما دو روز سرپل ذهاب بودیم و بعد یکی از دوستان گفت برویم سمت روستاها؛ وارد روستایی شدیم که بعد از یک سال حتی در آن آواربرداری هم نشده بود. دو سنگ بزرگ بالای روستا بود و اهالی از اینکه هر لحظه سنگ‌ها پایین بریزند نگران بودند. تجربه تلخی هم در روستایی چند کیلومتر آن طرف‌تر اتفاق افتاده بود و سنگی ریزش کرده، خانه‌ای را خراب کرده بود و جان فردی را گرفته بود که موقعیت بسیار دردناکی بود.

تهیه‌کننده مستند «شیب تند» اظهار کرد: من حس کردم اتفاقی فراتر از آنچه ما می‌دیدیم اتفاق افتاده است که می‌طلبید هم کار پژوهشی روی آن شود و هم یک مستند درباره‌اش بسازیم. من برگشتم تهران با لقمان خالدی کارگردان این مستند که سال‌ها با او در ماه عسل، فضاهای مستند و یا شخصیت‌پردازی در برنامه‌های گفتگومحور کار کرده بودم، حرف زدم. او یک شخصیت کرمانشاهی هم دارد و رفت تا کار را بسازد.

علیخانی در ادامه درباره دغدغه‌اش نسبت به ساخت این مستندها عنوان کرد: خواهشم این است که مستند را ببینید، این مستند صرفاً یک عکس و قاب نیست به نظرم حرفش برای جامعه امروز خیلی جدی‌تر است. صرفاً یک اسیب فیزیکال نیست و شاید درد عمیق‌تری را بیان می کند که شاید برخی با آن آشنا هستیم.

تلنت‌شو زیاد شود، «عصر جدید» را رها می‌کنم

این مجری تلویزیون همچنین درباره نظرش نسبت به افزایش ساخت مسابقه‌های استعدادیابی که بعد از «عصر جدید» در تلویزیون بیشتر شده‌ و اینکه چه رویکردی باید در آن‌ها وجود داشته باشد تا بومی باشند؟ اظهار کرد: دوستی به من گفت چرا ماه عسل را رها کردی؟ گفتم اینقدر برنامه‌های مشابه و خرده مشابه ماه عسل زیاد شد که به نظرم ذایقه مخاطب داشت پر می‌شد و درواقع سرریز می‌شد و پرسید عصر جدید را کی رها می‌کنی؟ که جواب دادم وقتی تلنت شو در تلویزیون زیاد شود. معمولاً وقتی کاری در تلویزیون می‌گیرد، مشابه شاکله آن زیاد رخ می‌دهد ولی «عصر جدید» خیلی کار سختی است.

علیخانی در پایان درباره این شایعه که شنیده شده است برخی از هنرمندان این برنامه دستمزدهای بالایی برای حضور در دیگر برنامه‌های تلویزیونی درخواست می‌کنند هم گفت: من اطلاعی ندارم، ولی یکی از دلایلی که این برنامه ساخته شد،‌ برای این بود که این بچه‌ها استعدادهایشان دیده شوند، بروند کار کنند و اتفاقاً پول دربیاورند. اینکه خودشان چقدر عدالت داشته باشند و منصف باشند دیگر دست خودشان است. من خیلی در جریان کم و کیف ماجرا نیستم.

منبع: تابناک

کلیدواژه: انتخابات مجلس یازدهم آنفلوانزا استان تهران جنوبی بودجه 99 پست پلاس عبدالمالک ریگی جشنواره سینماحقیقت لیلا واثقی پایتخت 6 پوکی استخوان احسان علیخانی مجری عصر جدید دستمزد بالا مسابقه استعدادیابی انتخابات مجلس یازدهم آنفلوانزا استان تهران جنوبی بودجه 99 پست پلاس عبدالمالک ریگی جشنواره سینماحقیقت لیلا واثقی پایتخت 6 پوکی استخوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۸۵۸۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از جان گذشتگی در عمق چاه

  نجات چهارنفر از مرگ وفوت ناجی، تراژدی بود که دیروز رقم خورد. این حادثه شاهدان زیادی داشت‌ که حالا با حسرت در مورد آن صحبت می‌کنند. سیوان نجفی یکی از شاهدان و دوستان آرمان است ‌که روزحادثه در محل حضور داشت. آن روز، نجفی در حال جوشکاری در ساختمان دوستش بود که اووهمکارانش متوجه صدای فریاد شدند. نجفی شرح ماجرا را برای جام‌جم توضیح می‌دهد: «وقتی به محل رسیدیم، دیدیم تعدادی زن و بچه آنجا هستند.گفتیم شاید بحث خانوادگی است و دوربزنیم و برگردیم، اما یکی از زن‌ها خودش را روی زمین انداخت و گفت آقا نرو شما را به خدا کمک‌کنید، داخل چاه هستند. بالای چاه رفتم و اول فکرکردم یک نفر است، اما بعد متوجه شدم پنج نفر داخل چاه گرفتار شده‌اند.ماجرا این‌طور بود که یدا...نجفی صاحب باغ و چاه، بالای چاه رفت تا موتور آب را روشن‌کند که یکدفعه پایش لیز خورد و افتاد داخل چاه که بعد از روشن کردن موتور آب پر از دود شده بود. یدا...۷۰ساله، سه پسر به نام‌های بهمن و بهرام و بختیار دارد که همگی بالای ۳۵سال هستند. وقتی یدا...دچار مشکل شد، سه پسر به ترتیب وارد چاه شدند تا همدیگر را نجات دهند، اما هرچهار نفرگرفتار شدند. با گرفتارشدن آنها، زن وبچه‌های‌شان و خانواده یدا... شروع به داد و بیداد کردند. آرمان، همسایه یدا...با شنیدن صدای کمک‌خواهی به طرف چاه آمد ووارد آن شد، اما وقتی متوجه حادثه شد و فهمید به تنهایی نمی‌تواند آنها را بیرون بکشد، ازخانواده یدا...خواست تا ازاهالی روستا درخواست ‌کمک‌ کنند. همان موقع بود که متوجه سروصدا شدیم و فکرکردیم دعواست، در حالی‌که دنبال‌کمک بودند.»
شدت ضجه‌های زن و بچه‌ها دل نجفی را به درد آورده بود و بدون معطلی مثل آرمان بدون طناب وارد چاه شد. یدا... در بدنه چاه میلگردهای فلزی قرار داده بود تا به عنوان پلکان از آن برای بالا و پایین رفتن استفاده کند. نجفی هم از پلکان‌ها آن‌قدر پایین رفت تا بالای سر آرمان رسید:«وقتی رسیدم، یکی از عجیب‌ترین صحنه‌های عمرم را به چشم دیدم. شبیه معجزه و باورنکردنی بود. آرمان روی پلکان فلزی ایستاده، پشتش را به دیواره چاه تکیه داده و یکی از پاهایش را به بدنه چاه چسبانده بود. دو نفر را به پایش تکیه داده و یقه لباس دو نفر دیگر را هم محکم با دست‌گرفته بود. یک دستش را هم به پلکان فلزی بندکرده بود تا نیفتد. آرمان جوان قدرتمندی بود. از او پرسیدم چطور توانستی این چهار نفر را نگه‌داری؟! آرمان‌گفت دیگر جانی ندارم، نمی‌توانم این دو نفر را نگه دارم، پس از من بگیرشان. هفت متر آب داخل چاه بود. همان لحظه مردم زیادی دور چاه جمع شده بودند. دوستانم از بالای چاه طناب انداختند و هرچهار نفر را فرستادم بالا. موقع فرستادن یکی از آنها، طناب رها شد و یکی از مصدومان روی من افتاد، اما چون پلکان را محکم‌گرفته بودم، خودم را ول نکردم. بعد از این‌که داخل آب افتاد، دوباره برگشتم و با گرفتن یقه و بستن طناب به بدنش او را به بالای چاه فرستادم. بعد از فرستادن آخرین مصدوم، آرمان به من‌ که یک پله از او بالاتر بودم گفت سیوان برو راه را باز کن تا من هم بیایم. رفتم و طناب را فرستادم پایین و گفتم آرمان بگیرکه ‌گرفت. چون داخل چاه دچار گازگرفتگی شده بودم، بعد از خروج دچار تنگی نفس، حالت تهوع و استفراغ شدم. آرمان هنوز داخل چاه بود. حدود ۱۰۰مرد آنجا بودند، اما هیچ‌کس حاضر نشد وارد چاه شود.کمی که بهتر شدم مردم‌ گفتند آرمان به خاطر تحلیل توان جسمی طناب رارها کرده و داخل چاه افتاده است. با همان حال دوباره وارد چاه شدم وتاسروگردن داخل آب شدم تاشاید دست وپایم به آرمان برسد وبا زدن ضربه‌ای پیکرش را بالا بیاورم، اما چون نفس و توانی نداشتم، نتوانستم او را پیداکنم.»
به گفته نجفی، آتش‌نشانی سنندج دیر به روستا ومحل حادثه آمد، درحالی‌که با خودروی معمولی،می‌توان هفت دقیقه‌ای به محل رسید: «آتش‌نشانی زمانی رسیدکه آرمان دیگر جانش تمام شده بود. غواص‌شان پس ازپوشیدن لباس مخصوص وارد چاه شد اما به محض برخورد با آب‌ گفت نمی‌توانم ادامه دهم و از همکارانش خواست او را بالا بکشند. برای بیرون آوردن آرمان، چنگک قلاب‌داری درست‌کردند. یکی از هم‌روستایی‌های ما وارد چاه شد و با چرخاندن و تاباندن قلاب که به لباس آرمان‌گیرکرد، او را از عمق چاه بیرون‌کشید. همان موقع هم آتش‌نشان وارد چاه شد و آرمان را بعد از ۳۰ دقیقه از آب بیرون آوردند.»
   
کاش آرمان زنده می‌ماند
آه وحسرت را می‌شود در جملات سیوان حس‌کرد.اومی‌گویدبا این‌که دست وپایش جراحت برداشته،ولی حال عمومی‌اش خوب است: «بعد از این‌که با تنگی‌نفس ازچاه بیرون آمدم ازاورژانس خواستم به من هم اکسیژن وصل کند،اما گفتند نداریم وچهار مصدوم در حال استفاده از آن هستند. ازچهارمصدوم سه نفر حال‌شان خوب است، اما بهرام دربخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری است. آرمان شجاعت زیادی به خرج دادکه کارهرکسی نیست. اومجرد بود و مثل یدا...درسنندج زندگی می‌کرد،اما زمین‌های هر دو در روستای قلیچیان بود. دوستم هم کشاورز بود و هم شغل آزاد داشت. بعد از فوت برادرش ‌که پارسال اتفاق افتاد، آرمان خرج زن و بچه‌ او را می‌داد. »

دیگر خبرها

  • رادیو صدای لحظه‌هاست
  • افتتاحیه سومین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک
  • «نقاشی قشنگ» براساس حدیثی از امام رضا(ع) کتاب شد
  • ویژه‌برنامه‌های رادیو برای ۸۴ سالگی
  • از جان گذشتگی در عمق چاه
  • صدای اردیبهشت رادیو در ۸۴ سالگی
  • دشواری ساخت مستند‌های رادیویی | ضرورت آموزش و مهارت در تولید مستند‌های رادیویی
  • ارائه الگوی صحیحِ مستندهای موفق رادیویی
  • پژواک سوم به گوش می‌رسد
  • اجرای دو هزار میلیارد تومان طرح راهداری در استان بوشهر