Web Analytics Made Easy - Statcounter

گمانه‌زنی درباره ترکیب مجلس آینده

امیر محبیان، تحلیلگر سیاسی به روزنامه ایران گفت: «ترکیب شرکت‎کنندگان نشان می‎دهد اصلاح‎طلبان ناامیدند؛ اصولگرایان سنتی فاقد اعتماد به نفس لازم و جریان پایداری و هواداران احمدی‎نژاد امیدوارانه وارد صحنه انتخابات مجلس شده‎اند...

احتمالات را باید به صورت علمی و بر پایه تحلیل نظرسنجی‎ها به دست آورد؛ اما گمانه‌زنی تاحدی ممکن است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولین گمانه که در اذهان وجود دارد، کاهش میزان مشارکت است که متأثر از وقایع رخ داده بوقوع بپیوندد. در این مورد تجربه نشان داده است که احتمال این مورد با توجه به تجربیات سابق بویژه در انتخابات مجلس شاید چندان معنادار نباشد.

گمانه دوم وضعیت نامناسب اصلاح‎طلبان است. این گمانه از آن جهت که اصلاح‎طلبان بار انتقادات به دولت را نیز بر دوش دارند در صورتی که رقبا افکارعمومی را نترسانند، دور از واقع نیست. گمانه سوم؛ تسخیر مجلس توسط افراطی‎های پایداری یا هواداران دکتر احمدی‌نژاد است. در این مورد دو نکته باید لحاظ شود.

نخست موضع شورای نگهبان است که تیغ رد صلاحیت به جریان احمدی‌نژاد اصابت خواهد کرد یا نه. فکر می‎کنم پایداری‎ها راحت از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهند کرد. ملاحظه دوم؛ واکنش افکارعمومی است. اگر افکارعمومی احساس کنند- توجه شود ممکن است فی‎الواقع چنین نباشد- که شورای نگهبان راه را برای تسخیر مجلس توسط پایداری‎ها هموار می‏‌کند؛ این احتمال وجود دارد جریان ضعیف اصلاحات فقط در واکنش به حضور پایداری‏‌ها، مورد حمایت افکارعمومی قرار گیرد. البته اینها فقط گمانه‎های ذهنی است که باید با نظرسنجی‎ها مورد سنجش قرار گیرد.»

***

انتقاد عباس عبدی از سردار جعفری

عباس عبدي در اعتماد نوشت: «آقاي سردار جعفري در گفت‌وگويي تلويزيوني نكاتي را مطرح كردند كه بازتاب گسترده‌اي داشت و موجب تعجب فراوان براي مخاطبان شد. بد نيست كه برخي گزاره‌هاي مورد نظر ايشان را دقيق‌تر تحليل كنيم. در يك مورد اظهار داشته‌اند كه: «الان در همين كشورهايي كه مهد دموكراسي هم هستند بايد نگاه فرد با نگاه حكومت بخواند.

اما آقاياني كه اينجا روي كار مي‌آيند ابايي ندارند كه بگويند ديدگاه ما با رهبري اختلاف دارد... در همه كشورها اينطور است كه عقبه فكري افراد را بررسي مي‌كنند.» اين گزاره‌ها هيچ واقعيتي ندارند ولي مساله فراتر از واقعيت نداشتن است. فرض كنيم كه اين گزاره‌ها درست باشند، در اين صورت بايد پرسيد كه اين حكومت و نگاه آن از كجا آمده‌اند كه مردم بايد با آن هماهنگ شوند؟...

تنها در حكومت‌هايي كه برآمده از مردم نباشند، مي‌توان گفت كه نامزدها مجبورند كه خود را با نگاه حكومت هماهنگ كنند. و الا خواست مردم در يك حكومت دموكراتيك بايد همواره جاري و ساري باشد و اگر نباشد آن حكومت دموكراتيك نيست... حالا فرض كنيم همه جاي دنيا همين‌طور است كه ايشان توصيف كرده‌اند. فرض محال كه محال نيست.

در اين صورت بر اساس منطق خودشان اتفاقا ايران نبايد چنين باشد. چون هر وقت به جاهاي ديگر جهان استناد مي‌شود فوري گفته مي‌شود كه اينجا ايران است و فرق دارد. در هر حال نكته مهم اين است كه مردم نمي‌توانند خود را با حكومت هماهنگ كنند، ممكن است تبعيت كنند، ولي اين تبعيت از روي اختيار نيست.

اگر حكومتي به هر دليلي بخواهد مردم با آن هماهنگ شوند يا مديران و نمايندگان آن با حكومت هماهنگ باشند در اين صورت انتخابات بي‌معنا است. يا مشاركت گسترده انتخاباتي بي‌معنا است. مگر آنكه اكثريت مردم با ارزش‌ها و افكار مورد نظر هماهنگ باشند كه در اين صورت مشكلي نمي‌ماند و به‌طور طبيعي همان افراد مورد نظر را انتخاب مي‌كنند و نيازي به وجود چنين قيودي نيست...

بنابراين جمله آقاي عزيز جعفري نه‌تنها واقعيت ندارد، بلكه معقول هم نيست و حتي اگر واقعيت داشت و معقول هم بود در ايران نبايد اجرا مي‌شد. البته مفيد هم نيست زيرا تالي فاسد اين نگرش آنجاست كه بر اثر اجرايي شدن آن كم‌كم شكاف بزرگي ميان خواست‌ها و نگرش‌ها و مطالبات مردم و حكومت پيش مي‌آيد و هر چه مي‌گذرد اين شكاف بزرگ‌تر مي‌شود و در نهايت روند طبيعي امور متوقف و حكومت و كشور دچار بحران مي‌شوند.»

***

چرا نویسندگان یک نامه احضار و بازداشت شده‌اند؟

شرق نوشت: «واکنش‌ها به اعتراضات آبان و بازداشتی‌ها و خسارات وارده ادامه دارد و دادستان کل کشور نیز در این بین با تأیید حق اعتراض برای شهروندان پیشنهاد ارائه نامه کتبی به جای اعتراض خیابانی را مطرح کرده است. حجت‌الاسلام محمدجعفر منتظری که در نشست «حدود آزادی در کرسی‌های آزاداندیشی» دانشگاه فردوسی سخن می‌گفت، درخصوص روش‌های اعتراض پیشنهاد داد: «یکی از روش‌های اعتراض نوشتن نامه کتبی به صورت فردی یا گروهی است. روش دیگر استفاده از رسانه‌های زیادی است که ما داریم همچون صداوسیما و فضای مجازی که می‌توان از طریق آن اعتراض کرد».

البته دادستان که پیشنهاد ارائه نامه کتبی برای اعتراض را مطرح کرده است، از عواقب قضائی که در انتظار امضاکنندگان نامه خواهد بود، صحبتی نکرده است. دلیل این نگرانی از عواقب پیشنهاد دادستان ‌کل، برخوردی است که با برخی از اصلاح‌طلبان شده است. تعدادی از فعالان اصلاح‌طلب قبل از بروز اغتشاشات و هم‌زمان با اعتراضات مردمی در نامه‌ای خواستار توجه به خواسته معترضان شدند؛ حال با فروکش‌کردن نا‌آرامی‌ها، برخی از امضاکنندگان نامه احضار شده و برخی تحت تعقیب قضائی قرار گرفته‌اند. از این رو بسیار مهم است که نوشتن نامه به عنوان عملی مجرمانه تلقی نشود و امنیت نویسندگان نامه تأمین شود. اعتراض در رسانه‌ها هم عواقب خود را دارد‌.»

***

آذری جهرمی جوانگرایی را مبتذل کرده است

فرهیختگان نوشت: «حضور جواد آذری‌جهرمی، وزیر جوان و البته بلندپرواز در خانه سالمندانی که نامش دولت روحانی است فی‌نفسه یک اتفاق مثبت است اما رفتار او در چند ماه اخیر نشان داد به ‌شدت استعداد به ابتذال کشاندن این پروژه را دارد.

آذری‌جهرمی با هر نیتی؛ که می‌تواند سیاسی یا غیرسیاسی باشد -او صریحا اعلام کرده قصد سیاسی برای سال 1400 ندارد اما تجربه نشان داده آنها که خیلی سریع و محکم چنین مسائلی را تکذیب می‌کنند، از همه در آن مسیر جدی‌تر هستند!- مسیری را می‌رود که نتیجه‌ای جز این ندارد که مردم بگویند عقل حکمرانی در آنها که جوان‌تر هستند کمتر از باتجربه‌هاست و این یک خطر بزرگ برای پروژه است.

تحلیل اقدامات قبلی آذری‌جهرمی بماند برای فرصتی دیگر ولی بیایید به همین اقدامات یک ‌هفته اخیر نگاه کنیم؛ وزیر جوان چند روز بعد از عصبانیت مردم از فیلترینگ می‌گوید یک سورپرایز برای مردم دارد! خبر به شکلی غیرطبیعی در رسانه‌های رسمی و غیررسمی منتشر می‌شود، ماجرای سورپرایز تبدیل به لطیفه فضای مجازی می‌شود، همان رسانه‌ها حدس و گمان‌هایی درباره رفع فیلتر برخی شبکه‌ها می‌زنند، ناگهان وزیر جوان در صحنه حاضر می‌شود و از سورپرایز رونمایی می‌کند: پستچی هوایی!

آذری‌جهرمی همزمان می‌گوید زورش بیشتر از این نیست. دوباره سیل لطیفه‌سازی در همان شبکه‌ها راه می‌افتد، معلوم نیست مردم به جوک‌ها می‌خندند یا خنده عصبی‌شان از این است که یک دولتمرد دیگر هم آنها را سر کار گذاشته، شاید هم به دولتی می‌خندند که برای سه‌ برابر کردن قیمت بنزین هیچ کار رسانه‌ای نمی‌کند ولی برای تبلیغ پستچی هوایی یک هفته پروپاگاندا می‌کند، آذری‌جهرمی راست می‌گوید که زورش بیشتر از این نرسیده، اما برای روی مخ ملت راه رفتن! صحنه هم کمدی است هم تراژیک، متاسفانه آذری‌جهرمی یک نماد است،نماد عقل سیستم در حکمرانی، تلخند‌ها تشدید می‌شود،اعتماد که ذره‌ذره جمع شده است به سبک کباب ترکی تراشیده می‌شود و... .

***

عارف: درباره عملکرد دولت سیاه‌نمایی شده است

رییس فراکسیون امید افزود: شرایط در سال‌های 92 و 96 به گونه‌ای پیش رفت که اصلاح‌طلب‌ها پشت آقای روحانی آمدند این حمایت به آن معنا نیست که دولت فعلی اصلاح طلب است البته ما هم باید مسئولیت حمایت از دولت را بپذیریم. در عین حال فکر می‌کنم درباره این دولت مقداری سیاه‌نمایی می‌شود چون کارهای خوبی در توسعه زیر بناها، بهبود مناطق محروم و وضعیت بهداشت و درمان انجام داده است.

وی با بیان این‌که «دولت باید شفاف عملکردش را برای مردم توضیح دهد»، افزود: با وجودی که دولت کمترین تعامل را با فراکسیون امید داشته اما تلاش کردیم نقد مشفقانه کنیم بزرگترین مشکل این دولت این است با مردم حرف نمی زند؛ باید توضیح دهد درآمد نفت در سال 1391حدودا 110 میلیارد دلار بوده که یک مرتبه به 12 میلیارد دلار می‌رسد امیدورایم در یک سال و نیم باقی مانده دولت این رویه را اصلاح کند.

این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با انتقاد مجدد از رییس جمهور برای عدم توضیح و اغنای مردم درباره تصمیمات دولت گفت: یکی از انتقادات جدی ما این است که چرا در روز 16 آذرماه یعنی در روز مخصوص دانشجو شاهد حضور پررنگ وزاری دولت در دانشگاه‌ ها نبودیم. نتیجه این رویکرد وضعیت فعلی در دانشگاه‌هاست باید وزرای دولت و اعضای کابینه ارتباط خوبی با دانشگاه‌ها داشته باشند.

***

چرا اصلاح‌طلبان سرشناس در انتخابات مجلس ثبت‌نام نکردند؟

ایرنا نوشت: «بخش عمده عدم رغبت برخی اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات ریشه در جامعه‌ای دارد که روزهای دشواری را می‌گذرانند و اصلاح‌طلبان در خود امیدی برای اقناع مردم به منظور حضور در پای صندوق‌های رای نمی‌بینند و از بیم شکست میدان را ترک می‌کنند. بخش دیگر عدم ثبت‌نام در انتخابات را می‌توان مربوط به عملکرد این طیف در مجلس دهم و عمل به وعده‌ها دانست. تجربه مجلس دهم و فراکسیون امید نشان داد که عمل به وعده‌های داده شده به مردم به راحتی سخن گفتن درباره آن‌ها نیست و عمل نکردن به شعارهای انتخاباتی هم باری گران از پرسشگری بر دوش آن‌ها نهاده است که در بسیاری از زمان‌ها توان پاسخگویی به آن را ندارند. انشقاق درونی میان طیف‌های مختلف اصلاحات هم که طی ماه‌های منتهی به انتخابات نمود بیشتری یافته و یکی دیگر از عوامل بی‌انگیزه شدن ژنرال‌های اصلاح‌طلب بود.

گرچه می‌توان متغییرهای دیگری هم در این فهرست گنجاند اما جای خالی یک موضوع با همه هویدایی آن نهان به نظر می ‌رسد و آن ضعف احزاب سیاسی به طور عام و سیاسیون اصلاح‌طلب به طور خاص در پرورش نسل تازه‌ای از سیاست ورزان است که معیارهای اصیل اصلاح‌طلبی را دارا باشند و از معذورات و محذورات نسل اول بری. کاردسازی میان اصلاح‌طلبان به کندی پیش می‌رود و این با توجه به شتاب جامعه برای دسترسی به گروه‌های تازه نفس از این جریان فکری خطر آفرین است.»

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۹۸۴۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیش‌بینی عباس عبدی از شروع جنگ بین ایران و اسرائیل

عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «خطرناکی پاسخ دادن و ندادن» در روزنامه اعتماد نوشت: هفته پیش، پس از گذشت چند روز از حمله اسراییل به کنسولگری ایران در دمشق، در یادداشت کوتاهی توضیح دادم که چرا تا آینده‌ای نزدیک در موضوعات داخلی نخواهم نوشت. علت این بود که تنش خارجی و احتمال بروز جنگ هر چند محدود، بسیار زیاد بود.

در چنین شرایطی پرداختن به هر مساله دیگر به جز این موضوع، نه منطقی است و نه پذیرفتنی و چه بسا پرداختن به برخی مسائل داخلی با ابهاماتی ازجمله همراهی با بیگانگان همراه شود. پس اگر در موضوعات مهم داخلی نتوان نوشت، منطقا باید درباره مساله جنگ نوشت و، چون نسبت به سیاست خارجی ایران در این مورد نیز نقد دارم لذا نوشتن در این باره و در شرایط درگیری نظامی نیز شاید درست نباشد.

اکنون یک هفته گذشته است و به نظر می‌رسد که تنش و درگیری مذکور فروکش کرده است. هرچند وعده‌های پاسخ همچنان برقرار است و شاید امروز صبح که این یادداشت را می‌خوانید پاسخ داده شده باشد، ولی تا هنگامی که این پاسخ‌ها با نیرو‌های منطقه‌ای انجام می‌شود، مساله حاد نخواهد شد. در این یادداشت می‌کوشم که منطق نگاه خودم را نسبت به مساله اسراییل و اینکه بحران در چارچوب کنونی سیاست ایران حل‌نشدنی است، توضیح بدهم و اینکه چرا معتقدم تنش موجود دیر یا زود به درگیری خواهد انجامید و خطرات این وضعیت، حداقل برای ایران حتی بدتر از درگیری نظامی میان دو طرف است.

ابتدا بگویم که برخلاف تصور رایج معتقدم که حمله اسراییل در اصل واکنشی بوده است و نیازی به پاسخ و واکنش ایران ندارد. اسراییل در جریان جنگ غزه بزرگ‌ترین لطمه نظامی و حیثیتی و سیاسی را از سال ۱۹۴۸ تاکنون متحمل شده و هنوز نیز از زیر بار این ضربه خارج نشده است. درست یا نادرست آنان حداقل بخشی از این وضع را محصول سیاست‌های ایران می‌دانند و اقدامات خود را واکنشی به این وضعیت معرفی می‌کنند.

پس معتقدم که نیازی به پاسخ نظامی ایران نیست، ولی چرا افکار عمومی فقدان چنین پاسخی را به منزله شکست شعار‌های ایران می‌داند؟ چند علت دارد؛ اول، انتظارات بیهوده و شعاری که طرفداران وضع موجود می‌دهند؛ به‌ویژه حرف‌هایی که در زمان دولت روحانی می‌زدند. گویی روحانی باید پاسخ می‌داد و نداد، درحالی‌که همان زمان هم دولت بی‌اطلاع از اقدامات متقابل از سوی حکومت بود. نمونه آن، حمله موشکی به عین‌الاسد است.

آنان با مواضع تبلیغاتی و نابخردانه خود انتظارات را بالا می‌بردند و امروز در باتلاق آن شعار‌ها گیر کرده‌اند. علت دیگر تفاوت ماهوی حمله اسراییل است. گرچه اسراییل تاکنون هیچ کدام از حملات را در داخل خاک ایران یا سوریه به عهده نگرفته است، ولی روشن است که این‌ها همه به وسیله اسراییل انجام می‌شود.

اتفاقا زدن کنسولگری ایران در سوریه از حیث اقدام نظامی و جنگی به مراتب کم‌اهمیت‌تر از ترور فخری‌زاده در کنار گوش تهران بود، ضمن اینکه این حملات نه فقط اقدامی نظامی محسوب می‌شوند، بلکه ابعاد اطلاعاتی آن بسیار مهم‌تر و خطرناک‌تر هستند. درحالی‌که اقدامات تهران هیچ کدام مستقیم نیست و با حمایت نیرو‌های منطقه‌ای انجام می‌شود. متاسفانه مواردی هم هست که ربطی به ایران ندارد و برخی افراد نابخردانه به عهده می‌گیرند؟!

علت سوم نیز کوشش ایران برای پرهیز از تقابل مستقیم است، زیرا این نوع تقابل معنای خاص خود را دارد و نیرو‌های جهانی را درگیر ماجرا می‌کند و ایران مطلقا از آن استقبال نمی‌کند و این نکته‌ای است که اسراییل نیز می‌داند، به همین علت می‌کوشد که مستقیم ولو غیررسمی وارد درگیری شود؛ برخلاف ایران که غیرمستقیم و غیررسمی عمل می‌کند.

رفتار اسراییل گرچه غیررسمی است حتی مسوولیت حمله به کنسولگری را هم نپذیرفته است، ولی هیچ کس شکی در انجام آن‌ها ازسوی اسراییل ندارد، همچنان که اغلب اقدامات ایران نیز چنین است، گرچه مواردی پیش می‌آید که ربطی به ایران ندارد و ایران باید ثابت کند که مربوط به ایران نیست، مثل اقدام ماه‌های گذشته علیه پایگاه امریکایی در جنوب سوریه و شمال اردن.

مشکل سیاست ایران در این مساله چیست؟ اسراییل کشوری عضو سازمان ملل متحد است؛ کشور‌های جهان حتی اغلب کشور‌های عربی و اسلامی آن را به صورت کامل یا ضمنی به رسمیت می‌شناسند. درحالی‌که ایران نه تن‌ها آن را به رسمیت نمی‌شناسد، بلکه مُبلِّغ نامشروع بودن آن نیز هست و به صورت روشن در این چارچوب نیز گام بر می‌دارد. این سیاست دو مشکل جدی دارد؛ اول اینکه، امکان استفاده از ظرفیت‌های بین‌المللی رسمی علیه اسراییل را از ایران سلب کرده است.

یکی از عجایب این است که پس از حمله اخیر به کنسولگری ایران، در جلسه رسیدگی شورای امنیت شرکت می‌کنند درحالی‌که موجودیت آن کشور را به رسمیت نمی‌شناسند و حتی قادر نیستند علیه آن به مراجع بین‌المللی حقوقی شکایت کنند. در مجموع زبان دیپلماتیک آنان در مواجهه با اسراییل الکن می‌شود. مشکل دوم مهم‌تر است؛ اسراییل می‌داند که بهترین راه برایش به چالش کشیدن مستقیم ایران است؛ چیزی که ایران به علل روشنی از آن پرهیز دارد؛ بنابراین اسراییل می‌داند که ظرفیت بالا بردن دوز چنین حملاتی را دارد و چنین حملاتی ایران را در موقعیت بدتری از حیث پاسخ دادن قرار می‌دهد و با وقوع این‌گونه حملات، امکان دادن پاسخ همسنگ و مناسب از نیرو‌های نیابتی نیز وجود ندارد؛ بنابراین گرچه می‌توان علت عدم پاسخگویی مستقیم ایران را فهمید و حتی از آن دفاع کرد، ولی پاسخ ندادن نیز، طرف اسراییلی را تشویق به انجام اقدامات بیشتری می‌کند و از این نظر پاسخ ندادن نیز تبعات منفی دارد.

استفاده از گزاره پاسخ بازدارنده نیز در اینجا مصداق ندارد و اشتباه است، زیرا بازدارندگی یا از طریق تسلیحات اتمی محقق می‌شود مثل آنچه که میان دو بلوک شرق و غرب یا هند و پاکستان دیده می‌شود، یا براساس به رسمیت شناختن موجودیت یکدیگر و موازنه قدرت کلاسیک نظامی است، مثل ترکیه و یونان که در هر دو نوع بازدارندگی هزینه‌های جنگ بسیار بیشتر از منافع آن حتی در صورت پیروزی است.

ولی بازدارندگی از طریق تسلیحات متعارف با کشوری که موجودیت آن را به رسمیت نمی‌شناسند یا خواهان نابودی آن هستند بی‌معناست و قابل اجرا نیست؛ بنابراین دیر یا زود به مرحله‌ای می‌رسیم که ظاهرا تاکنون از آن پرهیز کرده‌ایم. راه‌حل چیست؟ جز تغییر سیاست‌های کلان منطقه‌ای هیچ راهی مانع درگیری احتمالی نخواهد شد.

دیگر خبرها

  • انتقاد تلویحی یک اصولگرا از مدیریت قالیباف بر مجلس /عملی نشدن وعده های دولت رئیسی تقصیر هیات رئیسه است
  • انتقادات صریح عباس عبدی : فکر می کنند با پرداخت قدری پول و اعتبار، مردم برای ازدواج و فرزندآوری صف می‌کشند؟ مشکل اصلی جوانان سقوط اقتصاد و درآمدست
  • انتقادات صریح عباس عبدی: فکر می کنند با پرداخت قدری پول و اعتبار، مردم برای ازدواج و فرزندآوری صف می‌کشند /مشکل اصلی جوانان سقوط اقتصاد و درآمدست
  • اعلام جرم دادستانی تهران علیه روزنامه اعتماد و عباس عبدی
  • دادستانی تهران علیه روزنامه اعتماد و عباس عبدی اعلام جرم کرد
  • کاهش 40 درصدی مالیات عملکرد تولید به معنای افزایش جذابیت این بخش است
  • از تعارض در تعریف سینمای اجتماعی تا اتهام سیاه نمایی
  • پیش‌بینی عباس عبدی از شروع جنگ بین ایران و اسرائیل
  • واکنش عباس عبدی به درگیری نظامی ایران و اسرائیل
  • انتقاد صریح عباس عبدی از حواشی تازه کاظم صدیقی