وقتی هیأت داوران از کره ماه میآیند
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۰۵۶۸۶
جایزه ادبی جلال آل احمد در حالی به پایان رسید که این جایزه در بخشهای اصلی که بیشترین توجه به آنهاست ( در بخش رمان و مجموعه داستان) هیچ اثری را شایسته برگزیده شدن ندانست و به معرفی آثار شایسته تقدیر بسنده کرد.
قدس آنلاین: چندی پیش نیز جایزه شعر شاملو که در بخش خصوصی برگزار میشود، بدون معرفی اثر برگزیده به کار خود پایان داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید یکی از دلایل این امر این است که جایزهها و جشنوارههای ادبی کشور ما برای انتخاب هیأت داوران، همیشه داورانی را از کرۀ ماه دعوت میکنند! در کرۀ یاد شده، آثار ادبی چنان سطح بالاست و این داوران محترم هم چنان سطح توقعشان از ادبیات در اوج است که این آثار معمولی و سست و ضعیف راضیشان نمیکند و سعی میکنند با معرفی کردن یکی دو اثر شایستۀ تقدیر، سطح سواد و توقع خود را به ما ساکنان کرۀ زمین نشان دهند!
چطور میشود که داوران این جایزه و آن جشنواره، خودشان بخشی از جریان روز ادبیات امروز ما باشند، در طول سال آثار ادبی شعر و داستان را بخوانند و حتی یک اثر چشمشان را نگیرد و شایستهاش ندانند؟ پیامیکه از این جایزهها به مخاطبان ادبیات ارسال میشود، دقیقاً ضد هدفی است که این رویدادهای ادبی برایشان به وجود آمدهاند. جایزهها و جشنوارههای ادبی آمدهاند که تنور ادبیات را گرم کنند و به مخاطبان ادبیات نشان دهند که آثاری در ادبیات امروز ایران وجود دارد که باید با حوصله و توجه خواندشان و به آنان توجه کرد اما نتیجه برگزاری این رویدادهای بزرگ و پر تبلیغات این میشود که: ای مخاطب ادبیات امروز ایران! بدان و آگاه باش که ما همۀ آثار ادبی این مملکت را زیر و رو کردیم و حتی یک اثر، حتی یک اثر نبود که از طرف ما خلعت برگزیدگی به تنش سازگار باشد.
اگر ادبیات خلاقه در ایران تا این حد فقیر و بی مایه است که حتی در بزرگترین جایزه ادبی که با مصوبۀ شورایعالی انقلاب فرهنگی به وجود آمده است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیمتولی آن است، یک اثر برگزیده پیدا نمیشود، چرا وزارت ارشاد اینهمه بر ادبیات تألیفی و حمایت از نویسندگان و مؤلفان ایرانی اصرار دارد؟ وقتی از جشنوارۀ رسمیاین وزارتخانه این صدا بلند میشود که آثار نویسندگان ایرانی ارزش برگزیده شدن ندارند، مخاطب حق ندارد عطای خواندن کتاب نویسندۀ ایرانی را به لقایش ببخشد و از آثار ترجمه لذت ببرد؟
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: جایزه ادبی جلال آل احمد جایزه جلال آل احمد ادبیات تألیفی داستان نویسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۰۵۶۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت| پیمانهای که پُر شد
استاد اسلامی ندوشن از نامآوران کامروایی بود که پیمانه زندگیشان پُر و پیمان بوده، از مصادیق اعلای بزرگانی که زیست تام و مرگ بههنگام داشتهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در یادداشتی بهمناسبت دومین سالروز درگذشت زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن، یادی کرده است از خدمات این استاد بنام به فرهنگ و ادبیات ایران. یادداشت بهرامپور را میتوانید در ادامه بخوانید:
حقوق خواندهبود اما جانش سرشتهبا ادبیات و سرشار از مطالعاتِ فرهنگی بود. همچون چخوف که تناقضِ میانِ شغلِ پزشکی و هنرِ خویش را در عبارتی جاودانهکردهبود، او نیز میگفت حقوق عیال و ادبیات محبوبه من است! ادبدوستیِ خویش را بیشتر مرهونِ خالهاش میدانست؛ خالهای تنها که در خردسالی او را با آثارِ سعدی، این «شیخِ همیشهشاب» آشناکردهبود. جیمز جویس نیز میلِ بیمارگونهٔ خویش به داستاننویسی را متاثّر از عمهٔ قدّیسهمانندِ خود میدانست؛ عمهای که جویس را در خردسالی به تماشای تابلوی «روزِ قیامت» میبُرد.
استاد اسلامی گرچه مردی اروپا رفته، پاریسدیده و شرق و غربگردیده بود، اما دلی داشت که همواره در ایران بود و برای آن دُختِ پریوار میتپید. درک و دریافتام از مطالعهٔ مستمرِ آثار استاد را اگر بخواهم در چند واژه خلاصهکنم، این کلیدواژهها است: خردگرایی، مداراگری، فرهنگمداری و اندیشیدن به سرشتِ ایران و سرنوشتِ ایرانی.
اسلامی ندوشن در آینه خاطرات شاگردان/ او بزرگتر از نامش بود!استاد اسلامی مردِ «دیدهور»ی بود و هرگز فریبِ «افسانه و افسونِ» زمانه را نخورد. سالهای جوانیاش را شعر سرود، گاه نیز البته بهتفاریق و ازسرِ تفنّن، داستان و نمایشنامه نوشت. اما شغلِ شاغلش نقدِ ادب و فرهنگِ ایران بود. و ادبیات فارسی را بیشتر ازمنظر و زوایای انسانی و اخلاقیاش، پژوهید و تحلیلکرد. بیگمان نقدِ ادبیِ ما بسیار وامدارِ ایشان است و تاریخِ شاهنامهپژوهی و حافظشناسی نیز آراءشان را ازیادنخواهدبرد.
سهمِ استاد در شکلگیری ادبیاتِ تطبیقیِ ایران نیز شایانِ توجه است. استاد اسلامی آثارِ رنگارنگی (شعر و زندگینامه و ...) را به فارسی نیز برگرداند و چندین سفرنامه خواندنی و ماندنی نیز از خود به یادگار نهاد. بسیارند کسانی که از دریچهٔ دلانگیزی که او بهرویشان گشود، با کشورِ شوراها و شهرهای افغانستان و سرزمین چین آشنا شدند.
استاد جستارنویسِ پرکاری نیز بودند و مقالاتِ گوناگونشان در برترین مجلات هر دوره («پیامِ نوین»، «یغما»، «نگین»، «هستی» و ...) منتشرمیشد. اما اهتمامشان در همهٔ این آثارِ گوناگون، معطوف بود به دغدغههای ایراندوستانهٔ استادی که همیشه و همهجا چشمی به تاریخ و فرهنگ سرزمینِ مادریاش داشت و به ما نیز یادآورمیشد «ایران را ازیادنبریم».
استاد اسلامی بهخلافِ اغلبِ ادیبان، جانمایه و جوهرهٔ آثارِ ادبی را با زبان و بیانی روشن و رسا به مخاطب میشناساند. شاهنامه و شعرِ حافظ را با دید و دریافتی روزآمد مینگریست. اغلب درپیِ شناساییِ پیامِ انسانی و اخلاقیِ آثار بود. و خود نیز هرگز به جانبِ جدالهای قلمیِ فرصتسوزانه و فرهنگستیزانه میلنکرد.
بهگمانم در طولِ هزار سالی که از سرودهشدنِ شاهنامه میگذرد، کسی درستتر و خوشخوانتر و خلاقانهتر از استاد اسلامی و زندهیاد شاهرخِ مسکوب «داستانِ داستانها»ی شاهنامه را تحلیل نکرده است. گرچه ایشان ادعایی در حافظپژوهی نداشتند اما چند اثر در این زمینه نیز منتشرکردند و «ماجرای پایانناپذیرِ حافظِ» ایشان از درخشانترین آثار در حیطهٔ حافظپژوهی است.
ایشان بارها در نوشتههایشان کسانی را کامیاب خواندهاند که پیمانهٔ زندگیشان را پُرکردهاند و «ذخائر و استعدادِ وجودیشان را بهحدّاعلا شکوفاندهاند» و بهقولِ بیهقی «جهانخوردند»! ازجمله دربارهٔ بهار نوشتهاند: «من بهار را مردی کامروا میدانم، زیرا از زندگی نترسید و خود را دلیرانه در دهانِ آن انداخت». دربارهٔ اخوان نوشتهاند: «کوتاه یا بلند، مهم آن است که پیمانه پُر شود؛ و پیمانهٔ اخوان پر بود و پیمان را به آخر رساند». نیز دربارهٔ استاد غلامحسین یوسفی نوشتهاند: «برسرِهم [...] سعادتمند زندگی کرد [...]. زندگی پاکیزه و باحاصلی را گذراند».*
استاد اسلامیِ ندوشن خود نیز از نامورانِ کامروایی است که پیمانهٔ زندگیشان پُر و پیمان بوده! از مصادیقِ اعلای بزرگانی که "زیستِ تامّ" و "مرگِ بههنگام" داشتهاند. استاد دور از ایرانِ محبوبشان درگذشتند، اما «پیمانه چو پُر شود چه بغداد و چه بلخ»!
*عبارات نقلشده برگرفته از کتابِ «نوشتههای بیسرنوشت»، اثرِ استاد اسلامی ندوشن است.
انتهای پیام/