Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خرداد»
2024-04-23@08:43:30 GMT

نقد سخنان اخیر حسن رحیم‌پورازغدی و حسن عباسی

تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۶۳۲۹۶

خرداد: «به‌ کار بردن تعبیر «حجامتِ نظام» مورد تأیید عقلای نظام نیست؛ چنانچه رهبری هم در سخنان خود بر ضرورت به‌خرج‌دادن رأفت در حق دستگیرشدگان سخن گفتند و کشته‌شدگان بی‌تقصیر را شهید قلمداد کردند. با در نظر داشتن این گزاره می‌توان دریافت که سخنان رحیم‌پورازغدی و عباسی وجه اشتراکی با خوانش مقام معظم رهبری ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»
به گزارش خرداد، روزنامه شرق نوشت: «روی‌هم‌افتادگی براندازی و تمامیت‌‌‌خواهی تعبیری است که محمدجواد حق‌شناس درباره اظهارات اخیر حسن رحیم‌پورازغدی به کار برده است. رحیم‌پورازغدی چندی‌پیش در سخنانی گفته بود: «یک وقت کسی گفت اگر جمهوری اسلامی را نخواهید چه کار کنیم؟ گفتم اگر در ساختار جمهوری اسلامی و مردم‌سالاری دینی قرار می‌گیری، صد تا راه برای اصلاحش باز است؛ به شرط آن که قوی عمل کنی. [اما] اگر در ساختار جمهوری نیستی، انقلاب کن! ما انقلاب کردیم، هزاران شهید دادیم، هزاران نفر شکنجه شدند، تکه‌تکه شدند بعد هم برای نگه‌داشتن اصل جمهوری اسلامی مجموعا قبل و بعد از انقلاب۲۰۰، ۳۰۰ هزار شهید داریم. کشته بده! ما ۳۰۰ هزار شهید دادیم شما سه هزار تا بده!» حق‌شناس در پاسخ به این اظهارات در توییتر خود نوشت: «در‌ حال‌ حاضر شاهد روی‌هم‌افتادگی نگاه راهبردی ‎براندازان و تاکتیکی ‎تمامیت‌خواهان در رابطه با انتخابات هستیم و این دو جریان همسو، چون دو لبه قیچی عمل می‌کنند تا مشارکت حداکثری در انتخابات شکل نگیرد و صندوق رأی بی‌اعتبار شود.»
چند روز پیش هم یکی دیگر از سخنران‌های جریان تندروی اصولگرایان یعنی حسن عباسی گفته بود: «در حوادث آبان امسال نظام حجامت شد. یک مختصر خونِ کذایی در بدنش بود که حجامت شد. مثل لبنان که در ماه پیش حجامت شد. مثل عراق که ماه پیش حجامت شد. این اتفاقات را بد ندانید.» در واکنش به چنین سخنانی محمود صادقی در نطق میان‌دستور روز سه‌شنبه گفت: «برخی از فرومایگان از آن [حوادث آبان‌ماه] به‎عنوان حجامت نظام تعبیر می‌کنند. شرم بر ما، شرم بر شما که ریخته‌شدن خون جوانان معترضی که در اثر سیاست‌های غلط اقتصادی هیچ امیدی به آینده ندارند را حجامت نظام تلقی می‌کنید.»
در مواجهه با مناقشه میان افرادی چون صادقی و حق‌شناس با رحیم‌پورازغدی و عباسی از یک سو و با ارزیابی ابتدایی و ظاهری می‌توان گفت مجادله ایشان به پایگاه سیاسی و جناحی‌شان مربوط است و هر دو طیف در جهت گرفتن ماهی خود از آب ‌گل‌آلود این‌ روزهای کشور سخن می‌رانند اما وقتی پایگاه فکری موجود در سخنان ایشان را بررسی کنیم، درمی‌یابیم که میزان باور به اصل جمهوریت زاییده دو خوانش از حق حاکمیت ملت است و این تعارض در تمام تاریخ قابل مشاهده است. برای مثال امام علی(ع) در اهمیت بیعت یا همان رأی شهروندان می‌گوید: «همانا بیعت برای امام یک‌ بار بیش نیست و تجدید نظر در آن میسر نخواهد بود و کسی اختیار از سر گرفتن آن را ندارد. آن کس که از این بیعت عمومی سر باز زند، طعنه‌زن و عیب‌جو خوانده می‌شود و آن کس که درباره‌ آن دودل باشد، منافق است.» مفهوم بیعت در واقع همان مشارکت همگانی در تعیین سرنوشت است که حضرت امیر هم بر اساس همین اصل خانه‌نشین شد و سپس به حکومت رسید. این معنا در در آیه ۱۱ سوره رعد هم به وضوح قابل مشاهده است: «خداوند سرنوشت هیچ قومی و ملتی را تغییر نمی‌دهد، مگر آن که آنان آن چه را در خودشان است، تغییر دهند.» بنابراین حق مردم بر تعیین سرنوشت خویش نه‌تنها منافاتی با خوانش اسلامی ندارد بلکه به باور بسیاری از اندیشمندان یکی از ارکان حکومت است؛ مفهومی که دقیقا شکل‌دهنده یکی از پایه‌های جمهوری اسلامی ایران بود؛ چنانچه در شعارهای سال ۵۷ در کنار آزادی و اسلام، جمهوریت نظام هم مورد تأکید مردم قرار داشت و بر همین مشی رهبر فقید انقلاب گفته بود که «این حکومت در همه مراتب خود، متکی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.»
تبلور حاکمیت مردم با توجه به آموزه‌های دینی در قانون اساسی هم دیده می‌شود و در اصل ۵۶ این قانون آمده است: «حاکمیت‏ مطلق‏ بر جهان‏ و انسان‏ از آن‏ خداست‏ و هم‏ او انسان‏ را بر سرنوشت‏ اجتماعی‏ خویش‏ حاکم‏ ساخته‏ است‏. هیچ‌کس‏ نمی‌تواند این‏ حق‏ الهی‏ را از انسان‏ سلب‏ کند یا در خدمت‏ منافع فرد یا گروهی‏ خاص‏ قرار دهد و ملت‏ این‏ حق‏ خداداد را از طرقی‏ که‏ در اصول‏ بعد می‌آید اعمال‏ می‌کند.»
در حقیقت گرچه عناوینی مانند دولت - ملت، دموکراسی، آزادی بیان و... که زمینه‌های جمهوریت را شکل می‌دهند در زمره مفاهیم جدید محسوب می‌شوند و جزئیات نظری و عملی آن در تاریخ قدیم بشریت مشاهده نمی‌شود، اما مفهوم این عناوین مربوط به عصر کنونی نیست و گرچه قانون اساسی ایران شکل نظری حق ملت را از قانون اساسی فرانسه اقتباس کرده، اما ریشه‌های آن در آرای پیشینیان قابل مشاهده است و تکامل تدریجی حق حاکمیت ملت باعث شد که جان‌ لاک با تبیین علمی آن و در تشریح دولت و جامعه مدنی قدرت را ملک شخصی کسی نداند، بلکه وسیله‌ای بداند که با اراده مردم به وجود آمده است و مأموریت دارد تا جامعه داوطلبانه شهروندان را ایمن کند و دولت نباید بدون درنظرگرفتن خواست شهروندان به دنبال منافع شخصی خویش باشد، بلکه باید به‌عنوان ابزاری بی‌طرف در دست همه باشد.
بر اساس چنین گزاره‌هایی، وقتی فردی مانند عباسی کشته‌شدن افراد در اعتراضات را به حجامت نظام تعبیر می‌کند یا رحیم‌پورازغدی می‌گوید که اگر خواستار انقلاب هستید باید کشته شوید، تیغ علیه جمهوریت نظام می‌کشند. رحیم‌پورازغدی که احتمالا کشتار مردم توسط رژیم گذشته را محکوم می‌داند، همان نسخه‌ای را تجویز می‌کند که سال‌هاست محل نقد اکثریت جامعه ایران بوده است؛ یعنی اگر انقلاب اسلامی برای رفع و صدالبته منع کشتار و شکنجه به دلیل اعتراض روی کار آمده است، نباید همان راهی را برود که خود منتقدش بوده است. در سخن رحیم‌پورازغدی وجهی از قدرت‌طلبی دیده می‌شود به نوعی که پیدایی انقلاب اسلامی را در حد کسب قدرت تنزل می‌دهد، زیرا اگر خوانش او مبتنی‌ بر معنا بود، درمی‌یافت که معنای موجود در انقلاب اسلامی منع خشونت بود تا جایی که امام خمینی حتی در جریان مبارزات ضد حکومتی، ترورهای هیچ‌یک از گروه‌های مبارز را تأیید نکرد و مشخصا حتی از تأیید اقدامات جمعیت فدائیان اسلام هم سر باز زد.
دیگر آن که سخن عباسی و رحیم‌پورازغدی وجهی از خشونت دارد که نه‌فقط با هیچ‌یک از مبانی اخلاقی سنخیت ندارد، بلکه از لحاظ قانونی هم محل اشکال است، زیرا سلب حیات در نگاه قانون‌گذار بالاترین مجازات است و در تمام شرایط افراد ضد نظام را محکوم به اعدام نمی‌داند؛ در صورتی که هم‌فکران این دو سخنران گویا چنین باوری ندارند. از سوی‌ دیگر مصداق آنها، یعنی اعتراضات آبان‌ماه ۹۸ هم منطبق بر طرح ادعایی‌شان نیست و هیچ‌کس تمام اعتراضات را در ضدیت با اصل نظام نمی‌داند، بلکه خوانش رایج از اعتراضات اخیر ناظر به مشکلات معیشتی است که طبقات فرودست جامعه را وادار به اعتراض کرد؛ از این‌ رو به‌ کار بردن تعبیر «حجامتِ نظام» مورد تأیید عقلای نظام نیست؛ چنانچه رهبری هم در سخنان خود بر ضرورت به‌خرج‌دادن رأفت در حق دستگیرشدگان سخن گفتند و کشته‌شدگان بی‌تقصیر را شهید قلمداد کردند. با در نظر داشتن این گزاره می‌توان دریافت که سخنان رحیم‌پورازغدی و عباسی وجه اشتراکی با خوانش مقام معظم رهبری ندارد. در پایان باز هم باید گفت که بر خلاف سخن حق‌شناس، هدف نیروهای تندرویی مانند دو سخنران مذکور صرفا تحقق مشارکت حداقلی در انتخابات نیست، بلکه خاستگاه آنها در پی حذف نهاد انتخابی است و شاهد مثال این مدعا را هم می‌توان در پلاکاردهایی جست‌وجو کرد که برخی در راهپیمایی چهارم آذرماهِ میدان انقلاب تهران آورده بودند که روی آنها نوشته شده بود: «مجلس بی‌کفایت، دولت بی‌لیاقت، حاصل انتخاب است.» برچسب ها: رحیم‌پورازغدی ، حسن عباسی

منبع: خرداد

کلیدواژه: رحیم پورازغدی حسن عباسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۶۳۲۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«مشارکت مردم» جوهرۀ مردم‌سالاری دینی

شاید یکی از زیباترین عیدی‌هایی که کام همه را شیرین کرد این عملیات بود. حقیقتاً عیدی زیبایی بود. اقتدار دشمنان اسلام شکست و اقتدار زیبایی برای جمهوری اسلامی در دنیا مطرح شد.

موضوع بحث این دورۀ ما مقوله «مشارکت» هست که برگرفته از شعار سال هست که امسال مقام معظم رهبری مطرح کردند، بخش اول آن تولیدی و اقتصادی بود و بخش دوم آن «مشارکت مردم»، که ما می‌خواهیم درباره قسمت دوم آن بحث کنیم و به سهم خودمان روی این موضوع کار کنیم. سال‌هاست که مقام معظم رهبری بحث «جهاد تبیین» را مطرح کردند، خیلی بحث مهمی است و ما در این بخش کمبود داریم. جهاد تبیین برای این است که ما اندیشه انقلاب را در همه عرصه‌ها تبیین کنیم.

ما می‌خواهیم قدری علمی‌تر دربارۀ «مشارکت» بحث کنیم. تا الآن بحث درمورد مشارکت حداکثری و حضور مردم در پای صندوق‌های رأی بوده که لازم هم هست؛ اما به عنوان یک نظریه به مشارکت پرداخته نشده است.

الان در در دنیا می‌خواهیم بگوییم ما «مشارکت» داریم و با مشارکتی که شما می‌گویید تفاوت دارد؛ حقیقتاً اینجا دست ما خالی است. هیچ چیزی به اسم «نظریه مشارکت»در نظام اسلامی، در جمهوری اسلامی و در مردم‌سالاری دینی نداریم. خیلی راجع به آن حرف زده شده است ولی آن را به یک نظریه تبدیل نکرده‌ایم.

خود من که می‌خواستم در این موضوع مطالعه کنم، ‌رفتم سراغ متفکرینی که در نظریه مشارکت کار کردند، متفکرین مسلمان تقریبا نداریم اگر هم کسی کار کرده است ترجمه مقاله‌های دیگر است. امام خمینی به عنوان بزرگترین متفکر کل اسلام بزرگترین صحنۀ مشارکت را در دنیای مدرن به وجود آورده است ولی ما نتوانستیم آن را به نظریه تبدیل کنیم.

در قانون اساسی مشارکت را ملت به دولت می‌دهد ولی الآن برعکس شده است؛ دولت باید به مردم بگوید بیایید رأی بدهید یا مشارکت کنید، در حالی که با مشارکت و رأی بیش از۹۸درصد مردم این نظام تشکیل شده است و مردم که حق تعیین سرنوشت داشتند از طریق انتخاب‌های مختلف، نظام‌، رهبر، دولت، مجلس و... را انتخاب کردند همان مردمی که طبق قانون اساسی صاحب مشارکت هستند، همان مردم امروز هم باید پای کار باشند.

الان وقتی صحبت از مشارکت می‌شود تلقی برخی این است که مشارکت یعنی انتخابات، یعنی صندوق رأی. در حالی‌که همه مشارکت این نیست؛ شما یک نظام و انقلاب و سیستم جدیدی برای تشیع ایجاد کردید که امروز در قلب غزه اثرگذار شده است.

ما باید یک دستگاه معرفتی برای مشارکت درست کنیم که وقتی می‌گوییم مشارکت، یعنی روش زندگی در دنیای مدرن با همه سازوکارها و پیچیدگی‌های آن. چطور الآن به موشک هایپرسونیک خود که جدیدترین ورژن موشک دنیا است، می‌نازیم. به همین شکل به جدیدترین ورژن فکری و اندیشگی مشارکت در دنیای جدید هم باید بنازیم.

دنیا شگفت‌انگیز شده بودند که امام به عنوان یک روحانی چگونه یک انقلاب بزرگی در قلب دنیای دو قطبی ایجاد کرد؟ اما بعد از آن ما می‌توانستیم پیام‌های جدیدی به دنیا مخابره کنیم؛ یعنی نظریه‌پردازی کنیم. ما در این بخش ضعیف بودیم، به تعبیر دیگر حوزه و دانشگاه ما ضعیف بوده است که نتوانستیم تئوری‌پردازی کنیم و به صورت علمی دستگاه معرفتی ما فعال شود.

رهبری فرمودند که ما خوب «نهضت‌سازی» و «نظام‌سازی» کردیم اما در بحث «دولت‌سازی» متوقف شدیم. یعنی بعد از چهل و چند سال هنوز از مرحله دولت‌سازی عبور نکردیم، هنوز طبق دیدگاه رهبری به «جامعه‌سازی» و «تمدن نوین اسلامی» نرسیدیم. چرا؟ چون نظریه تولید نکردیم.

وظیفه ما و همه جریان‌ها و وظیفه حوزه و دانشگاه این است که به موازات پیشرفت‌های نظامی، آستین‌ها را بالا بزنیم و به میدان بیاییم و همه این ظرفیت‌ها روی هم گذاشته شود و کار کنیم. چرا بعد از چهل سال رهبری گلایه می‌کند که ما نتوانستیم از دولت‌سازی عبور کنیم. مگرچند سال برای نظریه‌پردازی لازم است که یک کشوری وارد نظریه‌پردازی شود؟ مشارکت هم همینطوری است؛ در بخش مشارکت ما نظریه نداریم. مشارکت یعنی اینکه جریان‌های فکری و احزاب، افراد، گروه‌ها، دست به دست هم بدهند نگذارند انقلاب مورد هجمه واقع شود.

آیا امر به معروف و نهی از منکر مسئولیت همگانی نیست؟ مسئولیت همگانی یعنی مشارکت. مگر قرآن برای مشارکت نمی فرماید «تعاونوا علی البر والتقوی»؟در همه امور خیر و تقوا و ... کمک و مشارکت کنید. آیا مسائل فرهنگی‌ای که در جامعه می‌بینیم، این از مصادیق بارز برّ و تقوا نیست؟ آیا نباید برای رفع این مسائل، مشارکت کرد؟ و نگذاشت ارزش‌های انقلاب از دست برود؟ آیا اینها مشارکت نمی‌خواهد؟

امام بود که ولایت فقیه را از این نگاه فردی وارد عرصه اجتماع کرد و بر اساس آن حکومت تشکیل داد و مشارکت ایجاد کرد. یعنی یک پدیده فردی به اضافه مردم به یک قدرت برای اسلام و زیستن در سایه ارزش‌های اسلامی تبدیل شد و این کار بزرگ باید به نظریه تبدیل شود.

مشارکت همگانی و فعال مردم در نظام اسلامی، جوهره و ذات اصلی مردم‌سالاری دینی است؛ مشارکت و مسئولیت همگانی در مدیریت جامعه اسلامی، نماد مردم‌سالاری دینی است. در نظام مردم سالاری دینی، مردم صاحب کار و ولی نعمت هستند. مردم داعی و دعوت کننده به مشارکت هستند نه اینکه برای حضور در صحنۀ مشارکت دعوت شوند. بر اساس این نگاه مشارکت حداکثری همواره ملازم با رقابت واقعی است.

خداوند در قرآن فرمود همه انبیاء را فرستادیم برای «لیقوم الناس بالقسط»؛ قیام به قسط یعنی مشارکت. یعنی مشارکت اسلامی ما بر خلاف مشارکت نظام لیبرالی و سکولاریسم، مبتنی بر عدالت و قسط و دین و ارزش‌ها است. لذا ما باید نشان بدهیم که مبانی نظریه مشارکت بر اساس قرآن و روایات است.

الآن تعارضی در کشور ما وجود دارد و کلیپ‌های آن در دنیای مجازی هست که برخی می گویند ما مشارکت حداکثری نمی‌خواهیم چون اگر مشارکت حداکثری بشود ممکن است که مثلاً من رأی نیاورم؛ این فاجعه است. یعنی ما میان ارزش‌های انقلاب تعارض ایجاد می‌کنیم. رهبری فرمودند که بین جریان‌های فکری و نیروها و حامیان انقلاب رقابت واقعی ایجاد شود ولی برخی می‌گویند رقابت و حضور حداکثری نباشد و این تعارض است.

در درون نظریه نباید تناقص وجود داشته باشد. همه عرصه‌ها و عناصر آن باید مکمل هم باشند. نظریه باید بتواند جامعیت داشته باشد و نقایص خود را رفع کند. یعنی بدانیم که مشارکت حداکثری مساوی است با نعمت، برکت، برخورداری، فراوانی و... یعنی مردم خودشان را صاحب کار و مالک این نظام و انقلاب و به تعبیر امام راحل خودشان را ولی نعمت ببینند.

نظریه مبتنی بر حقایق است و تخیلی نیست. بحث‌های ذهنی و انتزاعی و کلی و واقعیات باید دیده شود. ما چهل و چند سال تجربه داریم، این تجربه مدیریتی کافی است که ما فراز و فرودها، نقطه‌ضعف‌ها و آسیب‌هایی که داشتیم را ارزیابی و براساس آن نظریه تولید کنیم.

دنیای غرب گفت دموکراسی بهترین شکل حکومت است. ما هم می‌گوییم مردم‌سالاری بهترین شکل حکومت است؛ منتها با مبنای دینی خودمان. اگر می‌گوییم بهترین شکل حکومت است باید نظریه‌پردازی شود. غرب نظریه‌پردازی کرده است و متفکرین آن مشخص هستند.

نکته بعدی این است که نظریه باید قابل اثبات و دفاع باشد، اگر کسی او را نقد کرد بتوانیم از او دفاع کنیم. مردم سودمندی آن را ببیند. اصلاً یک تعریف این است که مشارکت یعنی سودمندی. یعنی اینکه مردم حس کنند سودی می‌برند و منفعتی دارد. سودطلبی و منفعت جزء مشارکت است و این نیاز به نظریه‌پردازی دارد.

ما باید این نظریه مشارکت را با نظریه مردم‌سالاری دینی جفت و جور کنیم. روزی که نظام ما جمهوری اسلامی در حال شکل‌گیری بود، امام محکم ایستاد و گفت «جمهوری اسلامی»؛ نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشتر. این را به رأی مردم بگذارید. آن دفاع جانانه امام از مردم‌سالاری دینی مبنا داشت. ما امروز این مردم‌سالاری دینی را باید برای مردم تبیین کنیم.

ما مشارکت را باید در نظام مردم‌سالاری دینی تعریف کنیم. مردم‌سالاری دینی یک الگویی از نظم سیاسی اسلام است. اگر اسلام یک نظام سیاسی دارد، قاعدتاً چهار مدل و الگو دارد؛ الگوی حکومت نبوی، الگوی حکومت علوی، الگوی حکومت مهدوی، الگوی حکومت ولایت فقیه در عصر غیبت. هر کدام از الگوها هم با هم فرق دارند. اینها مبانی این مردم‌سالاری دینی هستند.

حاکمیت به ذات از آن خدا است، اما همان خدا مردم را حاکم بر سرنوشت‌شان کرده است، مردم هم این نظام را تشکیل دادند، این نظام، نظام اسلامی است و مشارکت در این نظام باید تعریف شود. در این نظام، دین محور و مدار است و فضیلت، ارزش، رضایت مردم، رأی مردم، هدایت مردم، حق‌مداری، قانون‌مداری و... که در بیانات مقام معظم رهبری مورد تأکید است، جزء اصول و مبانی مردم‌سالاری دینی و جزء اصول مشارکت ما هستند که باید تبیین شوند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1895750

دیگر خبرها

  • اراده ایران در کنشگری فرامنطقه‌ای
  • فیلم/بخش‌هایی از سخنان رهبر انقلاب در مورد رضایت از سپاه
  • قدردانی رهبری از عملکرد نیرو‌های مسلح در حوادث و عملیات اخیر
  • نوآوری در تسلیحات و شناخت روش‌های دشمن همواره باید در دستورکار نیرو‌های مسلح باشد
  • قدرت اراده ملت ایران در حوادث اخیر ظهور کرد
  • رهبر انقلاب: در حوادث اخیر قدرت اراده ملت ایران ظهور کرد
  • جوهرۀ مردم‌سالاری دینی چیست؟
  • «مشارکت مردم» جوهرۀ مردم‌سالاری دینی
  • سپاه میدان‌دار صحنه‌های نظام و انقلاب اسلامی است
  • دفاع اخیر موشکی ایران در برابر صهیونیست‌ها تنبیه و تلنگری بیش نبود