عکسهای شهدای غواص گردان ولیعصر(عج) و حبیب در عملیات کربلای ۴
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۳۲۲۷۶
عکسهای این گزارش یادآور تمرینات غواصان تخریب گردان حبیب و ولیعصر(عج) است که از ماهها قبل خود را برای عملیات کربلای ۴ در رودخانه کارون آماده میکردند. ۰۳ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۱۵ فرهنگی فرهنگ حماسه و مقاومت نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، به مناسبت سالروز عملیات "کربلای چهار" که در تاریخ 3 دیماه سال 1365 در منطقه مرزی شلمچه برای تهدید شهر بصره عراق اجرا شد، عکسهای غواصان تخریب گردان حبیب و ولیعصر(عج) از لشکر 31 عاشورا و همچنین نامهای شهدای این دو گردان که از مدتها قبل خود را برای این عملیات مهم در رودخانه کارون، روستای قجریه، موقعیت شهید اجاقلو آماده میکردند منتشر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جمعی از غواصان تخریب گردان حبیب در منطقه رودخانه کارون، روستای قجریه، موقعیت شهید اجاقلو
سال 1365، آمادگی برای عملیات کربلای 4 و 5
ایستاده از راست: 4. شهید فایطونچی 5. شهید غلامرضا جشنپور 10. شهید مقصود باغبان 11. شهید حسین نصیری
نشسته از راست: 1. شهید احمد محمودیان 4. شهید حمید غمسوار 5.شهید مازیار نوری
ایستاده از راست: 1. شهید حبیب هاتف 6. شهید منصور موحد 7. شهید عبدالواحد موحدی
8. شهید محمد صادق جاویدی 9. شهید اسلام عظیمی 11. شهید حاجیپور 15. شهید سید احمد خیاط انوری
نشسته از راست(وسط): 6. شهید جواد زیرک
نشسته از راست: 1. شهید قنبر امانی 2. شهید بیوک باغبانزاده
ایستاده پشت: شهید ابراهیم اصغری
ایستاده از راست: 1. شهید حسین نصیری 13. شهید مهدی فایطونچی 15. شهید حسین زکی
نشسته از راست: شهید سیدحسین مهدیپور
از راست: شهید عبدالله حقوقی
جمعی از غواصان تخریب گردان ولیعصر(عج) در منطقه رودخانه کارون، روستای قجریه، موقعیت شهید اجاقلو
سال 1365، آمادگی برای عملیات کربلای 4 و 5
استاده از چپ: شهید چمنی
از راست: 3. شهید چمنی
وسط: شهید رضا بیگدلی
از راست: شهید مهدی رضایی
ایستاده از راست: 3. شهید حبیب هاتف 6. شهید منصور موحدی
نشسته از راست: 1. شهید حسنی 8. شهید سید داود علوی
نشسته از راست: 2. شهید رسول محرمی
از راست: 1. شهید سید احمد موسوی
منبع: کتاب غواصان (آلبوم عکس غواصان لشکر 31 عاشورا دفاع مقدس). مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بسیج سپاه عاشورای آذربایجان شرقی. بهار 1393.
انتهای پیام/
R1392/P/S4,38/CT1 واژه های کاربردی مرتبط حماسه و پایداری دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس شلمچه اروند مناطق عملیاتی دفاع مقدسمنبع: تسنیم
کلیدواژه: حماسه و پایداری دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس شلمچه اروند مناطق عملیاتی دفاع مقدس حماسه و پایداری دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس مناطق عملیاتی دفاع مقدس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۳۲۲۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشار زندگینامه فرمانده گردان تبوک در «خوابهای زنگدار»
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «خوابهای زنگدار» نوشته رضا وحید به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب زندگینامه شهید اکبر خردپیشه شیرازی است.
شهید اکبر خرد پیشه شیرازی طلبه حوزه علمیه قم، پایه گذار کمیته دِه بید فارس و فرمانده گردان تبوک در عملیات بیت المقدس بوده است. وی همچنین مسؤول آموزش پادگان ۲۱ حمزه تهران، فرمانده یکان دریایی سپاه، مسؤول پادگان شهدای خیبر قم و آموزش سربازان و بسیجیان بوده است.
شهید خرد پیشه شیرازی پس از چند سال فعالیت در مسوولیتهای مختلف در عملیات کربلای ۴ در جزیره بوارین به شهارت رسید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
روزهای آموزش که تمام شد، نوبت پذیرش اکبر شد، اما بعد از آموزش گفتند: «چند روز برو مرخصی و شنبه بیا سپاه.»
وقتی بعد از دو سه روز آمد سپاه، دید خبری نیست. هر روز میآمد و تا ظهر در آسایشگاه مینشست؛ ولی کسی کاری به او نمیسپرد. دیگر خسته شده بود. یک روز آمد آسایشگاه و دید تعدادی نیرو آمد. پرسید: «خبریه؟!» گفتند: «قراره توی میدون آستانه رژه بریم.»
تعدادی کلت و کلاش تاشو بود که بچهها سرش دعوا داشتند. یک تیربار هم کناری افتاده بود؛ ولی کسی به آن محل نمیگذاشت. شیخ اکبر تیربار را برداشت و روی کولش گذاشت و دو سه ردیف نوار فشنگش را دور کمرش بست و آماده شد برای رژه.
وقتی با آن تیربار سنگین جلوی فرمانده آن وقت سپاه، مرحوم حجتالاسلام «ایرانی» رژه رفت، از اکبر خوشش آمد و مشخصاتش را از بچهها گرفت.
این کتاب با ۳۵۲ صفحه و قیمت ۱۴۰ هزارتومان عرضه شده است.
کد خبر 6086231 فاطمه میرزا جعفری