چرا باید پس از ۴۰ سال، این همه حاشیهنشین و بیسواد داشته باشیم که تبدیل به تهدید برای کشور شوند؟
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۶۳۹۶۴
آفتابنیوز :
غلامحسین مجذوبی*- سردار نجات، معاون فرهنگی سپاه در دوازدهمین همایش نخبگان عصر ستایشگری با حضور جمعی از مداحان کشوری و همکاری هیات رزمندگان اسلام و سازمان بسیج مداحان در مشهد مطالبی را فرموده بودند.(اینجا) اینجانب عدم پاسخگوئی به اینگونه مطالب را حمل بر تأیید آنها میدانم و به عنوان یک پژوهشگر معتقدم این عدم پاسخگوئی ممکن است این سخنان را تبدیل به قاعده کند و این گمان را به وجود آورد که این سخنان مورد تأیید جامعه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخی از این سخنان ناخواسته تأیید سخنان مخالفان نظام است که در فضاهای مجازی و کانالهای ماهوارهای به صورت 24 ساعته در حال انتشار آنها هستند. اینجانب فارغ از هرگونه گرایش سیاسی به فرازهائی از سخنان ایشان اشاره میکنم.
-سردار نجات فرمودهاند مدل براندازی غرب در مقابل انقلاب اسلامی طی این ۴۰ سال تغییر کرده است و در این مدل جدید براندازی، تکیه بر افراد فرودست جامعه و کسانی است که محصول حاشیهنشینی و بیسوادی هستند و در فضای مجازی آلوده شدهاند.
جواب: اگر بپذیریم این تئوری درست است آنگاه مسئول این حاشیهنشینی و بیسوادی کسی جز حکومت و دولت است؟ چرا باید پس از چهل سال، اینقدر حاشیهنشین و بیسواد داشته باشیم که تبدیل به تهدید برای کشور شوند. در اینجا به عظمت روح امیرکبیر پی میبریم که در ماجرای آبله کوبی نقل میشود: امير کبیر سر برداشت و با خشم به او نگريست، آنچنان که ميرزا آقاخان از ترس بر خود لرزيد. امير اشکهايش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى اين ملت را بر عهده داريم، مسئول مرگشان ما هستيم. ميرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اينان خود در اثر جهل آبله نکوبيدهاند. امير با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نيز ما هستيم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خيابانى مدرسه بسازيم و کتابخانه ايجاد کنيم، دعانويسها بساطشان را جمع مىکنند. تمام ايرانىها اولاد حقيقى من هستند و من از اين مىگريم که چرا اين مردم بايد اين قدر جاهل باشند که در اثر نکوبيدن آبله بميرند.
-سردار نجات: وظیفه ما بالا بردن تابآوری مردم است.
جواب: این یعنی ما مردم را برای مدل کره شمالی آماده کنیم. آیا بهتر نبود میفرمودید " وظیفه ما بالا بردن رفاه مردم است". مقاومت در مقابل فشار دشمن به عنوان یک تاکتیک درست است اما به عنوان یک استراتژی خیر.
-سردار نجات: علت دشمنی آمریکا با ما این است که آنها وارث تمدنی مبتنی بر اومانیسم هستند که از آن تحت عنوان دهکده جهانی یاد میکنند که این تمدن با آرمانهای انقلاب اسلامی همخوانی ندارد پس دشمنی آمریکا با ما دشمنی دو تمدن است.
جواب: اختلاف ایران و آمریکا محصول حوادثی تاریخی مانند کودتای 28 مرداد، انقلاب اسلامی، تسخیر لانه جاسوسی، کودتای نوژه از یک طرف و خوی استکباری و امپریالیستی آمریکا از سوی دیگر است و هیج ارتباطی با اومانیزم ندارد. انسانگرایی یا به قول جنابعالی اومانیسم یک جهانبینی فلسفی و اخلاقی است که بر ارزش و عاملیت انسانها به صورت فردی یا جمعی تأکید دارد و عموماً عقلانیت و تجربهگرایی را بر پذیرش دگماندیشی و خرافات ترجیح میدهد. واژه انسانگرایی توسط فردریچ نیتام آلمانی در اروپا متولد شده و اگر اینطور باشد باید ما با با آلمانها هم نبرد بر سر مکتب اومانیزم داشته باشیم. اتفاقا ما اگر با مکاتبی مانند مارکسیسم و نیهیلیزم تضاد 100% داشته باشیم با برخی جنبههای اومانیزم مشترک هستیم چرا که در قرآن و در گفتار ائمه به انسان ارزش و منزلت بسیار بالائی داده شده و با خرافه و جهل مبارزه شده و به خردگرائی توصیه فراوان. این وجوه مشترک چیزی نیست که برخورد دو تمدن را به دنبال داشته باشد.
-سردار نجات: آمریکا درحال فروپاشی است. خود آمریکاییها میگویند لیبرال دموکراسی 70 سال است که در آمریکا مرده و این کشور در تعداد فقرا، معتادان و زنان قربانی تجاوز جنسی جزء پنج کشور نخست دنیاست.
جواب: گیریم همه آمار فوق صحیح باشد. چرا از رتبههای کشور خود ما چیزی نمیگوئید؟ رتبه فساد در ایران 138 در سال 2018 است. رتبه سهولت کسب و کار 128، رتبه 5 جهان در تورم بین 168 کشور در 2019، آزادی اقتصادی رتبه 148، رتبه دمکراسی 150، از نظر قدرت خرید رتبه 98 جهان هستیم. ما دارای بزرگترین ذخائر انرژی و نیروی انسانی در جهان هستیم اما در بسیاری از شاخصها همردیف کشورهایی مثل زیمبابوه، اریتره، افغانستان، .... هستیم. چرا از عقبماندگیهای خودمان چیزی نمیگوئید؟ آیا فسادها و اختلاسهای گسترده و آمارهای فوق هم نتیجه دشمنی آمریکا با ماست یا نتیجه بیتدبیری و ضعف و فساد در بدنه مدیریتی کشور؟ فکر میکنید اگر همین امروز آمریکا فروبپاشد و از صفحه روزگار محو شود فساد و بیتدبیری در کشور ما ریشه کن میشود؟
در پایان به عنوان یک عضو هیأت علمی امیدوارم مسئولین کشوری در سخنان خود از اظهارنظرهای سطحی و بدون مطالعه کافی خودداری کنند و از ذکر مطالبی که ممکن است ناخودآگاه آب به آسیاب دشمنان بریزد بپرهیزند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا (ای مؤمنان از خداوند پروا کنید و سخنی درست و استوار بگویید)
*عضو هیات علمی گروه مکانیک دانشگاه بوعلی سینا
منبع: آفتاب
کلیدواژه: سردار نجات سپاه فقر شورش مردم حکومت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۶۳۹۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خیز بلند چین در افغانستان؛ چالشها و چشمانداز
به گزارش خبرآنلاین به نقل از پایگاه بررسی تحولات افغانستان، طبق اعلام مقامات حکومت سرپرست افغانستان ، چین بیش از دو میلیارد دلار در افغانستان سرمایهگذاری کرده است و این سرمایهگذاری بیشتر در حوزه معادن، پارکهای صنعتی، خانهسازی و استخراج نفت بوده است. در آخرین مورد، ابتدای سال جاری شمسی، چین با ۷۱ میلیون دلار، پروژه شهرک مسکونی «نیله باغ» را در شهر کابل آغاز کرد.
پس از حاکم شدن طالبان در افغانستان، چین با راهبردی واقعبینانه، ریسک تعامل با حکومت طالبان را متقبل شد و به عنوان اولین کشور، استوارنامه سفیر حکومت سرپرست افغانستان را پذیرفت و گامی معنادار به سوی شناسایی دوفاکتوی حکومت طالبان برداشت. پس از این اقدام جسورانه چین، زمینه برای تعاملات بزرگ اقتصادی بین چین و افغانستان بیش از پیش فراهم شد.
تمایل سرمایهگذاران چینی به افغانستان و افزایش حجم سرمایهگذاری به ۲ میلیارد دلار، دلالت بر خیز بلند و آرام چین در افغانستان پسا خروج آمریکا دارد. این سئوال مطرح میشود که پس از شکست شوروی سابق و آمریکا در افغانستان، آیا واقعا چین به عنوان رقیب مسکو و واشنگتن، سرنوشت موفقی در افغانستان خواهد داشت؟
بارزترین تفاوت در نحوه ورود این کشورها به افغانستان است. شوروی و آمریکا با تهاجم و قدرت نظامی وارد افغانستان شدند که این رفتار نظامی سرانجام باعث خیزش مسلحانه مردم افغانستان با این دو قدرت اشغالگر شد. علاوه بر این، کشورهای منطقه نیز از حضور نظامی این دو کشور در افغانستان ناراضی بودند. بالعکس، چین از دریچه اقتصاد وارد افغانستان شده است. حکومت و مردم افغانستان و همچنین کشورهای منطقه حساسیتی به این حضور نرم ندارند و از سرمایهگذاریهای چین در بخشهای مختلف استقبال میکنند.
تهدیدهای فرا روی حضور اقتصادی چین در افغانستان
با وجود این که مردم افغانستان از حضور اقتصادی چین در افغانستان استقبال میکنند، اما تهدیدهایی هم فرا روی چینیها در افغانستان وجود دارد.
خطر بازگشت آمریکا
نخستین تهدید احتمالی، بازگشت آمریکا به افغانستان است. با بازگشت آمریکا به افغانستان که متحدان اروپایی و آسیایی آن هم بازخواهند گشت، سرنوشت و موقعیت چین در افغانستان چه خواهد شد؟ هر چند شعار حکومت طالبان سیاست خارجی متوازن است، اما آیا آمریکا خواهد پذیرفت که در جایگاه برابری با چین قرار گیرد؟ نظام جمهوری هم در سیاست خارجی اعلامی خود از توازن سخن میگفت اما در عمل به دلیل فشارهای آمریکا، قادر به تطبیق آن نبود. لذا بازگشت آمریکا یک تحلیل احتمالی برای حضور اقتصادی چین در افغانستان است.
تهدیدهای امنیتی
تهدید دوم، مسائل امنیتی است. در چند سال اخیر طرحهای کلان چین و سرمایهگذاران چینی به طور مکرر از سوی گروههای شورشی بلوچ و داعش در پاکستان هدف حمله قرار گرفتهاند. در افغانستان نیز داعش مرکز اقامت اتباع چینی در کابل را هدف حمله تروریستی قرار داد. لذا، گروههای شبهنظامی و تروریستی در ژئوپلیتیک رقابتی افغانستان میتوانند یکی از تهدیدهای بالفعل برای حضور اقتصادی چین در افغانستان قلمداد شوند. این تهدید زمانی جدیتر میشود که به نقش پیمانکاری این گروههای تروریستی در منطقه پرداخته شود و نقش رقبای چین در آن در نظر گرفته شود.
خلاهای قانونی
تهدید سوم، فقدان قانون اساسی و حکومت ثابت در افغانستان است. با گذشت بیش از دو و نیم سال از حاکمیت طالبان بر افغانستان تا هنوز قانون اساسی به عنوان یکی از مهمترین ارکان یک نظام وجود ندارد و حکومت موقت بر آن حاکم است. هر چند که حکومت طالبان به طور مکرر از تلاش برای تدوین قانون اساسی سخن میگوید اما در نبود این رکن اساسی، سرنوشت بسیاری از مسائل قانونی از جمله قانون سرمایهگذاری خارجی مبهم و نامشخص است.
چشم انداز حضور اقتصادی و سیاسی چین در افغانستان
به وجود این تهدیدها که به طور قطع از دید سیاستمداران پخته چین پنهان نمانده است، پکن احتمالا به چهار دلیل، همچنان سیاست حضور اقتصادی در افغانستان را ادامه خواهد داد.
نخست، چین تلاش دارد از طریق تعامل اقتصادی در افغانستان، حکومت طالبان را به همکاری برای دفع خطر ایغورهای جدایی طلب تشویق کند. در حال حاضر حکومت طالبان، جنگجویان ایغور را دور از مرزهای چین و در مکانهای تحت نظارت نگهداری میکند. دوم، دولت چین دسترسی به مواد خام، نزدیک و ارزان افغانستان را برای نظام صنعتی خود، یک فرصت طلایی میداند. به ویژه لیتیوم افغانستان برای چین ارزش خاصی دارد و احتمالا حاضر باشد برای این ماده معدنی کمیاب، امتیازهای خاصی به افغانستان بدهد.
سوم، چین شکلگیری نظم پایدار و متمرکز در افغانستان را یک فاکتور مهم برای تحقق رویای ابتکار کمربند – راه میداند. بیثباتی در افغانستان میتواند شاخه کریدور اقتصادی چین – پاکستان و شاخه شمالی کمربند – راه را که از آسیای مرکزی میگذرد، به خطر اندازد. چهارم، چین درک میکند که آمریکا به افغانستان بازخواهد گشت و فضا برای حضور پکن را تنگ خواهد کرد. بنابراین بنا دارد که پیش از بازگشت، فرصتهای متعددی را از آن خود کند.
به دلایل فوق باید گفت چشمانداز حضور اقتصادی چین در افغانستان در میان مدت مثبت است. در دراز مدت به عوامل مختلف از جمله نحوه تعامل حکومت مستقر در افغانستان و حضور یا عدم حضور آمریکا در افغانستان بستگی دارد.
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898680