اشتغال زنان، از تفریح تا تحمیل
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۲۸۳۹۵۰
برای مهمانیهای فامیلی و دید و بازدیدها وقت بگذارید و لذت بودن کنار بچهها را هرگز فراموش نکنید. گاهی کرکره کار را پایین بکشید و استراحت کنید. ۰۸ دی ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۳ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، از راه که میرسد نایی برای حرف زدن ندارد. تمام مسیر کار تا خانه را توی اتوبوس ایستاده و دستهایش احساس کوفتگی دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنهایی که کار برایشان تفریح است
با مجردها کاری ندارم. آنها دوست دارند محیط کار و استقلال را تجربه کنند و با این کار اعتماد به نفسی را که لازم دارند به دست میآورند. خیلی از آنها هرگز احتیاج مالی ندارند، اما خوششان میآید سرگرم باشند. سالها پیش وقتی کارمند بودم دختر یک آقازاده همکارم بود. پدر و مادرش هر دو سرشناس و پولدار بودند و خودش از سر تفریح توی کلاسهای مختلف گشت میزد. تا اینکه با یک بند آشنا به نام پارتی آن هم از نوع کلفتش و با غرهای مادرش که چقدر توی خانه میمانی در ادارهای دولتی مشغول شد. آن زمان من تازه ازدواج کرده بودم و میخواستم وام ازدواج بگیرم. با همکارم صحبت کردم ضامن بانک بشود و او هم پذیرفت. این همکار جوان وقتی فهمید از همکارم خواستهام که ضامنم بشود، پوزخندی زد و گفت چرا وسایلت را نقد نمیخری که مجبور نباشی به این همکاران مرد رو بزنی؟ کار کردن برای او عین تفریح بود. پدر و مادرش توی خانه نبودند و، چون حوصلهاش سر میرفت سر کار میآمد. هر چند حقوقش کفاف تیپهای رنگارنگ هر روزش را نمیداد و باید یک چیزی هم دستی خرج میکرد.
اینها را گفتم که بگویم بعضیها از سر شکم سیری اشتباهی جای دیگران آمدهاند. انگار آمدهاند تا پول تو جیبی ماهانه خودشان را دربیاورند و پول دورهمی و سفرهای آخر ماهشان جور شود. با این دسته از آدمها کاری ندارم. اینها تکلیفشان معلوم است. کسی به آنها نمیگوید بالای چشمتان ابرو.
زنانی که از درد نان مجبورند کار کنند
روی سخنم با آنهایی است که از درد نان مجبورند کار کنند. آنهایی که راهشان به محل کار دور است و باید صبحها زودتر از دیگران بیدار شوند. آنهایی که با صبحانه خانوادگی بیگانهاند و بچههایشان همیشه لقمه را توی راه یا توی کلاس میخورند. خودشان آنقدر خستهاند که تمام مسیر را خوابشان میبرد. آنها توی محل کار هم وظایف مادری رهایشان نمیکند. باید به بچههایشان تلفنی املا بگویند. برای مریض توی خانهشان ساعت قرصها را یادآوری کنند. خودشان را به نوبت دکتری که گرفتهاند برسانند یا اگر کودک شیرخواره دارند چند باری برای شیر دادن به مهدکودک بروند. آنها باید به مادر پیرشان هم سرکشی کنند و کلی فوق برنامه شخصی که میتواند کلاسهای آموزشی دانشگاه یا باشگاه ورزشی باشد. اینها همه دغدغههای زنان شاغل است. با یک تلفن از سر کار تمام امور خانه را از راه دور مدیریت میکنند. انگار به جای دورکاری در منزل دورکاری از خانه انجام میدهند. هر لحظه مانند زنگ هشدار باید تمام وظایف همسر یا فرزند در خانه را یادآوری کنند و این شرایط نرمال یک زن شاغل است. زنی که در یک اداره دولتی با قوانین مشخص اداری کار میکند، حقوق مشخصی دارد و از مزایای مرخصی هم برخوردار است. حداقل امکانات او یک میز، یک کامیپوتر و تلفن است. اینترنت هم که این روزها پای ثابت ادارات و شرکتهای معتبر است. خیلی از کارهای اداری و مالی را میتوان از طریق اینترنت پیگیری کرد و دیگر لازم نیست برای پرداخت یک قسط وام یا جابهجایی پول مرخصی ساعتی گرفت و به نزدیکترین شعبه محل کار رفت. اکثر ادارات تایم مشخص ناهار و نماز دارند. بانوان شاغل یا توی رستوران یا در نمازخانه در حال گذراندن یک ساعت استراحت قانونی خود هستند. هیچ قانونی آنها را از خواندن نماز جماعت یا کمی چرت زدن منع نمیکند. این شرایط یک کارمند معمولی سطح متوسط است. حالا به این وظایف، مسئولیتهای کاری، آماده کردن مقالات، طرحها یا رسیدگی به حسابها را اضافه کنید. آنهایی که علاوه بر حضور فیزیکی در محل کار فکرشان هم درگیر کار میشود و اغلب توی خانه هم استرس کار دارند، اینها علاوه بر مادر و همسر بودن وظایف کاری بر عهده دارند که در قبالش مسئولند و باید به بهترین نحو انجام دهند.
وضع این زنان از کارمندها بدتر است
یک مدل دیگر هم زنان شاغل داریم؛ زنهایی که برای امرار معاش یا اجاره سنگین خانه و مشکلات معیشتی مجبور به کار در بیرون از خانه هستند. شرایط کاری آنها با کارمندها فرق دارد. آنها از وقتی از خانه خارج میشوند حکم برده را دارند. هر چند قوانین نظام کار در بعضی موارد برای همه یکسان است، اما کارگاهها و شرکتهای خصوصی قانون خاص خودشان را دارند. آنها پول مفت به کسی نمیدهند و نمیتوانند به فرد حقوق یک ماه بدهند در حالی که کارکرد یک کارمند شاید روزی یک ساعت کار مفید هم به زور باشد. آنها از لحظهای که وارد محیط کار میشوند زیر ذرهبین هستند. حق بردن گوشی سر کار را ندارند. آنها مثل کارمندها اجازه مدیریت از راه دور خانواده را ندارند. آنها حتی جز نیم ساعت وقت ناهار حق گفتوگوی دوستانه با یکدیگر را ندارند. اگر بخواهند یک تولد دوستانه بگیرند باید دم 10 نفر را ببینند که هوایشان را داشته باشد که به گوش مدیر نرسد. این زنها مثل دیگران دچار درد و بیماری میشوند، اما آنها انگار از سنگند، انگار که آدمآهنی! آنها اختیار تعطیلات دست خودشان نیست. نمیتوانند برای رفتن به عزا یا عروسی برنامه بریزند زیرا ممکن است کارگاه دلش بخواهد روز تعطیل سفارش مشتری را تولید کند و هیچ دستگاهی خاموش نباشد. این زنها در اختیار کارند. کار است که زندگی آنها را مدیریت میکند نه برعکس. خیلی از ادارات دولتی برای بانوان عین کویت است و دوست دارند ساعت بیشتری توی دفتر بمانند برای اضافهکاری بیشتر. اما زنان کارگر دوست ندارند بمانند ولی مجبورند. چون اینجا خانه خاله نیست که هر وقت دلش نخواست نیاید. کافیست غر بزند و قرارداد سه ماه بعدش تمدید نشود. کافیست به کارفرما غر بزند، نانش آجر میشود. کافیست مرخصی بخواهد.
این زنها شأن اجتماعیشان متأسفانه حفظ نمیشود. اینها برای روحیه و شاد بودن سر کار نمیآیند. میآیند و به هر خفت و شرایط دشواری تن میدهند، چون مجبورند. چون به همان شندرغاز حقوق بخور نمیر هم عجیب محتاجند. اگر کار نکنند اسباب خانهشان آواره کوچه میشود. اگر نیایند پول خیلی از درمانها یا داروهایی که مدام مجبور به تهیه آن هستند جور نمیشود.
انگار زنها هم ژن خوب و بد دارند. ژن خوبها با شرایط تحصیلی برابر توی ادارات پادشاهی میکنند و ژنهای بد توی شرکتها و کارخانهها بردگی. آنها نه شأن و منزلتشان در مقام یک زن حفظ میشود و نه حق و حقوشان آنطور که شایسته است، پرداخت میشود. در حال حاضر حقوق زیر 5 میلیون خط فقر محسوب میشود. حالا شما حساب کنید مردان یا زنان سرپرست خانواده که تنها شاغل خانه هستند و حقوق وزارت کاری میگیرند چطور میتوانند از پس زندگی سخت برآیند؟ آیا این آدمها به صرف نوع کار و قراردادشان متهم به زندگی اجتماعی پایینتر از دیگران هستند؟ یا آنها در قاره دیگری زندگی میکنند که خورد و خوراک و مسکنشان با بقیه فرق کند؟ همان غذا را میخورند و همان هوا را استشمام میکنند، اما با حقوق ناعادلانه. حقوق کم در مقابل این همه دشواری؟ به قیمت دور ماندن از اصل تربیت؟ به قیمت از دست دادن نشاط و شادابی زنانه؟ به قیمت دور شدن از خانواده و غفلت از فرزندان؟ به قیمت فراموش کردن فرزند دوم آوردن از ترس بیکار شدن؟
بله، عدهای از روانشناسان معتقدند زنان شاغل شادترند و اعتماد به نفس بیشتری دارند. درجه رضایتشان از زندگی بالاتر است. اما نه آن مادری که تمام 10 ساعت را روی پا پای دستگاه میایستد. نه مادری که تمام روز را بیوقفه سوزن میزند یا کالاهایی را در مقابل دوربینهای کنترل، بستهبندی میکند. اینها چرا باید شاداب باشند؟ چرا در مقابل این همه کار حقوقشان با مردها فرق دارد؟ چرا خیلی شرکتها زن استخدام میکنند به شرط بیمه نکردن. یا فقط مجرد استخدام میکنند برای فرار از حق اولاد دادن؟ شرکتهای خصوصی وضعیت درست و درمانی ندارند. هر وقت دلشان بخواهد حقوق میدهند و هر وقت بخواهند نیرو اخراج میکنند. کسی با پیمانکارهایی که قرارداد کلان میبندد کاری ندارد. کسی با کارگری که زیر دست این پیمانکار است، کاری ندارد. مخصوصاً اگر این نیرو زن باشد و بدون بیمه و صرفاً روزمزد.
محیط کار ناایمن برای زنان
بعضی محیطها برای بانوان ایمن نیست. توی ادارات بنا بر حساسیتها و پایشهای پی در پی کمتر دست از پا خطا میکنند و قانون هر چیزی را که موجب آلودن به گناه باشد ممنوع میکند. مثل ممنوعیت داشتن رئیس دفتر مؤنث در ادارات. اما در شرکتها اوضاع فرق میکند. زنها کنار عدهای مرد به مدت طولانی کار میکنند. اغلب تعدادشان کمتر است و برای دور ماندن از نگاههای غیرسالم مجبورند مردانه رفتار کنند. کم کم طنازی و خوی زنانه خود را فراموش میکنند و این برایشان آسیبزاست. آنها خودشان هم این نقش مردانه را باور میکنند و توی خانه هم مثل یک مرد رفتار کرده و سخن میگویند. حتی شوخیهایشان مردانه میشود. هنوز توی جامعه برای مردان جا نیفتاده که چگونه در یک محیط تولیدی کنار بانوان کار کنند بدون اینکه نگاه جنسیتی داشته باشند. زنان هم میتوانند در برخی مشاغل پا به پای مردان کار کنند اگر حرمتشان حفظ شود.
اشتغال در خانه مطلوبتر است
این روزها زنان زیادی برای استقلال مالی و فرار از حس بیهودگی و تکرار روزمرگیها برای خود در خانه کار میکنند. هم سر زندگیشان هستند و هم به اقتصاد خانواده کمک میکنند. آنها در عین داشتن درآمد، زندگی شادتری دارند و اختیار زندگی در دست خودشان است. هر چند توی این نوع اشتغال هم برنامهریزی و مدیریت زمان بسیار مهم است. یک بار ساعت هفت و نیم صبح بنا به ضرورت خانه یک بانوی خیاط رفتم. برایم جالب بود اگرچه توی خانهاش بود و کار مال خودش، اما آن وقت صبح ناهارش روی گاز بود. خانه مرتب و توی اتاق کارش مشغول جابهجایی وسایل کارش بود. او به کار و حرفهاش علاقه و تعهد داشت و این به نظرم ستودنی آمد.
کار جای خودش، خانواده مهمتر است
برای خودتان وقت بگذارید. مسئولیتهای شما تمامی ندارد و ظاهراً تا موعد بازنشستگی مجبور به تحمل هستید. پس بهتر است خودتان بسته به شرایط کاریتان برنامههایی برای خود ترتیب دهید که کمی به روح و روانتان برسید. کمی برای خود وقت بگذارید. کارهایی را که علاقه دارید حتی شده در روزهای تعطیل دنبال کنید. کتاب بخوانید و اطلاعات کاری خود را مدام به روز کنید. برای مهمانیهای فامیلی و دید و بازدیدها وقت بگذارید و لذت بودن کنار بچهها را هرگز فراموش نکنید. گاهی کرکره کار را پایین بکشید و استراحت کنید.
مسئولیتها را در خانه تقسیم کنید. درست است که بانوان کدبانوهای ماهری هستند و همیشه خانههایشان مرتب است اشکال ندارد گاهی برای خودتان نیروی کمکی بیاورید. گاهی اگر والدین نزدیکتان هستند فرزندان را به آنها بسپارید و با همسرتان که در طول هفته فرصت گفتگو نداشتهاید بیرون بروید. شما قبل از اینکه در یک سازمان یا شرکت مشغول کار باشید، یک زن هستید که نیازها و مسئولیتهای خانوادگی دارد.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R41383/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۸۳۹۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
المیادین: ایران قواعد جدیدی را به آمریکا و اسرائیل تحمیل کرد
«ایران با استفاده از بخش اندکی از قدرت و تواناییهای خود معادلات بازدارندگی جدیدی را در برابر واشنگتن و تلآویو ترسیم کرده و پیامدهای استراتژیکی را ایجاد کرده که بر آینده منطقه و هرگونه رویارویی در آینده تأثیر خواهد گذاشت.»
به گزارش ایسنا، بعد از پایان وضعیت انتظار بینالمللی و منطقهای برای پاسخ ایران به حمله به کنسولگری این کشور در دمشق که حدود دو هفته طول کشید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران عملیاتی را انجام داد که نظیر آن در تاریخ قدیم و جدید کم است و با این مسئله منطقه به طور کامل وارد یک بستر جدید شد که عنوان آن تقابل مستقیم ایران و رژیم صهیونیستی است.
المیادین با بیان این مطلب افزوده است: در این رویارویی از همان دقایق اولیه مشخص شد که رژیم صهیونیستی ضعیفتر از آن است که بتواند به تنهایی با یک استراتژی کامل و حملهای با قابلیتهای متنوع از سوی طرفهای محور مقاومت مقابله کند.
اگر آمریکا، فرانسه، انگلیس و اردن نبودند پیامدهای حمله ایران بسیار بزرگتر بود. امروز آمریکا در خاورمیانه متلاشی شده و رژیم صهیونیستی رسوا شده است. این توصیف مجله اکونومیست و سایت واللا است که توضیح میدهند چگونه ایران قبل از عملیات اخیر و بعد از آن توانست از قدرت بازدارندگی علیه واشنگتن و تلآویو استفاده کند.
با اینکه ایران در عملیات «وعده صادق» از بخش اندکی از قدرت خود استفاده کرد تحلیلگران و مسئولان صهیونیست در این مسئله اتفاق نظر دارند که ایران از رژیم صهیونیستی نمیترسد بلکه به تواناییهای خود اعتماد دارد و قواعد بازی را تغییر میدهد.
این تحول بعد از بیش از سه دهه اتفاق میافتد. تاکنون هیچ کشوری جرأت نکرده به مرزهای رژیم صهیونیستی نزدیک شود چه برسد به اینکه بتواند حملهای را در داخل آن انجام دهد.
طبق گزارش فایننشال تایمز با این حمله ایران خط قرمزی را شکست و به مقامات صهیونیست این مسئله را فهماند که ایران آمادهتر از چیزی است که آنها فکر میکنند و آماده است در صورت لزوم عواقب جنگ را تحمل کند.
چهار سال پیش کمی بعد از ترور شهید سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران توسط واشنگتن، ایران همین کار را با آمریکا کرد و قواعد جدیدی را علیه این کشور تحمیل کرد.
حمله به پایگاه عین الاسد؛ شکستن خطوط قرمزاز زمان حمله ژاپن به بندر پرل هاربر در سال ۱۹۴۱ اتفاق نیفتاده که یک کشور حملهای را به پایگاههای نظامی آمریکایی انجام دهد و واشنگتن جنگی را علیه آن آغاز نکند یا سرزمین آن را اشغال نکند، اما در یک حادثه تاریخی ایران سال ۲۰۲۰ پایگاه عین الاسد را در واکنش به ترور شهید سلیمانی هدف قرار داد. از آن زمان صحبتهای غرب درباره کاهش سطح بازدارندگی آمریکا در خاورمیانه افزایش یافته است.
در آن زمان پایگاه آمریکا با ۱۳ موشک بالستیک در طول ۸۰ دقیقه هدف قرار گرفت که آسیبهای بزرگی را به تاسیسات نظامی آن وارد کرد. این حمله بزرگترین حمله بالستیک علیه آمریکاییها بود، زیرا هیچ نیروی زمینی قبلا در معرض این مقدار موشک بالستیک قرار نگرفته بود. درباره عین الاسد حمله ایران نشان دهنده جرأت زیاد این کشور بود. این نخستین باری بود که یک کشور این پایگاه را که در سال ۱۹۸۰ ساخته شده است، هدف قرار داد. بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی در این پایگاه هستند و از نظر حجم دومین پایگاه بزرگ در عراق محسوب میشود.
پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی؛ فصلی جدید برای رقبای قدیمیدر طول ۲ هفته رژیم صهیونیستی با نگرانی زیاد منتظر پاسخ ایران بود تا اینکه ۱۴ آوریل عملیات وعده صادق اتفاق افتاد و گروهی از پهپادها و موشکهای ایرانی در آسمان فلسطین اشغالی به پرواز درآمده و مقرهای نظامی صهیونیستها را هدف قرار دادند. ایران در این گام بیسابقه خود خط قرمزی را برای رژیم صهیونیستی ترسیم کرده و یک معادله جدید را تحمیل کرد که محتوای آن این است که هرگونه حمله رژیم صهیونیستی علیه ایران با یک پاسخ مستقیم مواجه خواهد شد و این مسئله فصل جدیدی را برای این دو رقیب قدیمی باز میکند.
این اتفاق در حالی میافتد که ایران از بهترین و تمام ظرفیتها و تواناییهای خود استفاده نکرده است. این یعنی تهران قادر است در صورت حمله دیگری از سوی رژیم صهیونیستی یک پاسخ مضاعف دهد. با اینکه رژیم اشغالگر، غرب و کشورهای عربی که با این رژیم سازش کردهاند، برای کاستن از اهمیت و حجم دستاورد ایران تلاش زیادی کردهاند، رونین برگمن، خبرنگار نزدیک به موساد گفت: اگر وقایع دیدارهای این هفته ثبت شده و به صورت مستقیم در یوتیوب پخش شود میبینیم که چهار میلیون نفر یعنی نیمی از شهرک نشینان اراضی اشغالی به دنبال راه فرار هستند.
پایگاههای هدف قرار گرفته در حمله ایرانحمله ایران علیه رژیم صهیونیستی توانست از سامانههای دفاعی غربی و اردنی عبور کند که برای رهگیری موشکها و پهپادهای ایرانی آماده شده بودند. ایران با این حمله توانست به پایگاه نواتیم و مقر اطلاعاتی در جبل الشیخ آسیبهایی وارد کند. این پایگاه هوایی که یکی از مهمترین اهداف بود ۱۱۰۰ کیلومتر از خاک ایران فاصله دارد و در مسافت ۱۵ کیلومتری جنوب شرق شهر بئر السبع واقع است و مقر اصلی جنگندههای اف ۳۵ است. این پایگاه فرودگاهی سه باند دارد که اخیرا برای استقبال از این نوع جنگندهها بازسازی شده است و با رادار ایکس باند فعالیت میکند که قادر به کشف تهدیدات هوایی از مسافت ۵۰۰۰ کیلومتری است.
همچنین این پایگاه یکی از مقصدهای اصلی اراضی اشغالی است که از طریق پل هوایی آمریکا از هفت اکتبر سلاح به آنجا منتقل میشود، اما مقر اطلاعاتی در جبل الشیخ در ارتفاع ۲۱۰۰ متری است و یگان ۸۲۰۰ که بزرگترین یگان در ارتش رژیم صهیونیستی است در آنجا فعالیت میکند. این پایگاه شامل تجهیزات نیروی هوایی است و از طریق آن عملیات شنود با هدف استخراج اطلاعات صورت میگیرد.
پاسخهای ایران با پیامدهایی استراتژیکایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی واکنشهای فوری به حملاتی که در معرض آن قرار گرفته، نداشته است و «صبر استراتژیک» را دنبال کرده و طرحهای خود را با دقت ترسیم میکند، اما یک هفته بعد از ترور شهید سلیمانی موشکهای ایران به سمت پایگاه عین الاسد شلیک شد و بعد از دو هفته از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق پهپادها و موشکهای ایرانی اراضی اشغالی را هدف قرار دادند.
در هر دو مورد اهمیت پاسخ ایران در پیامدهای استراتژیکی است که شامل تقویت بازدارندگی ایران و ترسیم مجدد توازن منطقهای و بینالمللی در تعامل با ایران است.
این دو پاسخ ایران قدرت تهران را برای مقابله با یک ابرقدرت جهانی به اسم آمریکا و اسرائیل که تعدادی از قدرتهای جهانی و منطقهای از آن حمایت میکنند ثابت میکند. این پاسخها که همراه با حملات دقیق و سنجیده از مسافتهای دور بود، واشنگتن و تل آویو را مجبور میکند تا پیش از آنکه بخواهند هرگونه تجاوزی علیه ایران انجام دهند، خوب فکر کنند به ویژه اینکه ایران تأکید کرده که پاسخ این کشور به هرگونه حمله آتی اسرائیل شدیدتر و ویرانگرتر خواهد بود و در هرگونه درگیری آتی خطر تنها علیه پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه یا اسرائیل نخواهد بود بلکه احتمالا زیرساخت حیاتی شرکای واشنگتن که تسهیلاتی را به رژیم اشغالگر در حملاتش ارائه میکنند، در معرض خطر و تهدید قرار میگیرند.