فرهنگ حقیقتاً مسئله زمان ماست/ راه گریزی از توسعه نیست
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۱۰۷۳۶
به گزارش خبرنگار مهر، جلسه هفتم از سلسله نشستهای مسئله فرهنگ، عصر روز گذشته ۹ دی ماه در سرای اهل قلم برگزار شد. در این نشست رضا داوری اردکانی استاد فلسفه دانشگاه تهران و آیت الله سید مصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی سخنرانی کردند.
در ادامه گزارشی از سخنان داوری اردکانی میآید:
فرهنگ حقیقتاً مسئله زمان ماست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زندگی، دو معنا دارد یا بهتر است بگویم زندگی دو صورت دارد؛ اما این دو صورت از هم جدا نیستند. زندگی، دو زندگی است: یکی زندگی به معنای زیست شناسی است. این زندگی از تولد شروع میشود، و از رشد و تعالی میگذرد و به مرگ میرسد و با مرگ به پایان میرسد.
زندگی دیگر از مرگ شروع میشود و بر میگردد و دوباره به سمت آینده میرود یعنی در رفت و آمد است. این زندگی دوم، در مقابل فنا است. این زندگی دوم سازنده است. این زندگی دوم با تفکر و زبان و با ساختن و بنا نهادن است. آدمی موجودی است که زبان دارد و بنیادگذار و است و تاریخ را میسازد و قصد نیست، اما اختیار را میسازد. بنای فرهنگ هم با آدمی است، علم و ادب و تاریخ و.. با آدمی است، هیچ موجود دیگری اینها را ندارد. اینها متعلق به ماست. اینها موهبتی است که آدمی دارد و هیچ موجود دیگری این موهبت را ندارد. هیچ موجود دیگری تاریخ ندارد، یعنی وجود خودش را پایدار نمیکند. گفتم بعد از مرگ بر میگردد، به خاطر اینکه وجودش را پایدار کند.
ما تنها موجودی هستیم که میدانیم میمیریم و فانی هستیم. ما محدودیت خود را میشناسیم و میخواهیم آن را در هم بشکنیم. فرهنگ به نوعی شکستن این محدودیت است. از وقتی بشر بوده، فرهنگ هم بوده است. هیچ وقت نبوده که بشر باشد اما فرهنگ نبوده باشد. ما بشری را نمیشناسیم که آداب و رسوم و اعتقاد نداشته باشد. بد و خوب را تشخیص ندهد، از وقتی که آدمی را میشناسیم، هر جا که آدمی بود تشخیص بد و خوب هم هست. اینکه ملاک تشخیص خوب و بد چیست، و اینکه بد و خوب دیروز همان بد و خوب دیروز است، مطلب دیگری است. مهم این است که آدمی تشخیص میدهد و بد و خوب را از هم تفکیک میکند.
این دو زندگی با هم هستند و از هم جدا نیستند، نمیتوان گفت ما دو تا زندگی داریم؛ نمیتوان گفت ما دو زندگی یکی رفع حوائج زیستی و یکی زندگی فرهنگی داریم. البته یونانیها اینها را از هم جدا میکردند، یونانیها به دو زندگی قائل بودند و دو نام برای این زندگیها داشتند. یک زندگی شأن زندگی فرهنگی بود، یکی زندگی سیاسی، یکی زندگی آزادی بود. آزادی سیاسی مربوط به دوره جدید است اما آزادی انسان به معنای اختیار انسان از ازل بوده است. از وقتی که آدمی بوده، با اختیار و با علم نظر و اختیار کرده و ساخته است. اینها که دو وجه زندگی هستند، با هم چه ارتباطی با هم دارند. در دوره قدیم تا دوره جدید (۴۰۰ سال پیش) همه تاریخها، همه تمدنها و … با همه اختلافهایی که با هم دارند در این مورد شریک هستند که دومی را بر اولی ترجیح میدهند یعنی زندگی فرهنگی را بر زندگی برای رفع حوائج روزمره را ترجیح میدهند یعنی اولی گذری است برای دومی. زندگی برای فرهنگ. معاش برای فرهنگ. در تاریخهای قدیم، در فرهنگ قدیم جایی را نمیبینید که فرهنگ، علم و معرفت برای معاش باشد.
حساب معاش جداست و جای خود را دارد اما در قدیم، فوز، فلاح و رستگاری و سعادت غایت بوده است. فرهنگ در قیاس با زندگی معمولی و گذران معیشت، غایت است و این باید تابع آن باشد. در دوره جدید اتفاق عجیبی افتاده است، اتفاقی که فهمش چندان راحت نیست، خیلی مکانیکی نباید در این مورد فکر کرد و گفت، اما آنچه محرز است این است که فرهنگ در خدمت بشر است. فرهنگ در خدمت معاش بشر و گذران زندگی روزمره بوده است، یعنی شما نمیتوانید بگویید اروپا فرهنگ را پایین آورد تا سطح گذران زندگی بشر. اروپا، بشر و زندگی هر روزه بشر را ارتقا داد و آن را با فرهنگ برابر کرد و این دو را با هم درآمیخت. در هیچ یک از فرهنگهای قدیم، فرهنگ به تمدن کمک نمیکند. فرهنگ برای تمدن نیست. در دوره جدید است که کل فرهنگ برای زندگی است، اصلاً مسئله فرهنگ و زندگی در دوره جدید مطرح میشود.
دکتر عیسی صدیق، اومانیسم را در چاپ جدید کتاب تاریخ فرهنگ ایران و اروپا، فرهنگ پژوهی ترجمه کرده بود، در چاپ قدیم اومانیسم را انسان دوستی ترجمه کرده بود. از ایشان در این زمینه پرسیدیم، مردد بودند و بالاخره به نتیجه نرسیده بودند. مسلم است از نظر لغوی که این معنا را در نظر نگرفته بودند. اومانیستها اهل فرهنگ بودند. اومانیستها برخلاف آنچه که گفته میشود، بی دین نبوده اند اما دین را به فرهنگ تبدیل کردند. اومانیستهایی مانند اراسموس، تامس مور و … تفسیری از مسیحیت کردند که مسیحیت برای اخلاق و مردم بود، دین برای اخلاق. غالب این افراد با لوتر مخالف بودند. اصلاً فکر نکنید که اراسموس، تامس مور و دیگران افراد بی دینی بودند.
تامس مور کتابی بنام یوتوپیا نوشته است که در واقع تصویری از زندگی خیالی نوشته که دویست سال بعد محقق میشود و نشانی از دین در آن نیست. در سرتاسر این کتاب، نشانی از دین نیست، در صورتی که خودش به علت وفاداری به کلیسای کاتولیک، شهید دین و مسیحیت نامیده میشود. علت این امر مشخص است؟ او اروپا را سکولار نکرده است. اگر گفتم فرهنگ سازی با اختیار است نه با قصد، مثالش این افرادی هستند که با رنسانس چه کردند، چگونه با اختیاری که داشتند با درک و فهمی که داشتند، جهان آینده را درک کردند و جهان آینده را تصویر کردند اما قصدشان این نبوده است که جهان را تغییر بدهند. آنها فکر نکردند که باید جهان را تغییر بدهند و نیازی وجود دارند که باید جهان را تغییر دهند. هر چه بود مأموریت جهان جدید این شد که تمدن ساز باشد. تمدن سازی که در قدیم معنا نداشته، بشر که تمدن نمی ساخته، بشر زندگی باثباتی داشته، فهم و فکر داشته و زندگی ای را که ثبات داشته. او هم توانسته کاملترین صورت این ثبات و نظم را نشان بدهد، توانسته چیزی را تولید کند که بعدها تمدن نامیده شد. دستور تولید تمدن و تغییر جهان داده نمیشود. با این پیشامد معنی فرهنگ تغییر میکند.
در دوره جدید، همه شئون فرهنگ از فلسفه تا ادبیات، رمان و شعر و … به زندگی انسان میپردازد. همه اینها به جامعه انسانی میپردازد که چگونه این جامعه انسانی میتواند سیاست داشته باشد. درست است که فلسفه یونان به سیاست توجه داشته است، اما سیاست ثابت بوده است. فلسفه جدید تمام به سیاست توجه دارد. دکارت به علم اهمیت میدهد و تأکید میکند که علم دگرگون کننده جهان است و…، از اسپینوزا مسئله سیاست مطرح میشود. کانت فیلسوف سیاسی بود. کانت آموزگار سیاست است. هگل به یک اعتبار یکسره فلسفه است و به اعتبار دیگر یکسره سیاست است. فکر از سیاست، تمدن و تاریخ جدا نیست و اصولاً نمیتواند جدا شود. این گونه نیست که سیاست فصلی، اخلاق فصلی دیگر و زندگی و معاش فصل دیگری، همه اینها در هم تنیده هستند. آدام اسمیت کار خودش را انجام میدهد و جان لاک هم کار خودش را انجام میدهد و…، اینها دو اندیشمند جدا از هم هستند اما وقتی که اینها را به خوبی مشاهده میکنیم چیزی هست که همه آنها را به هم متصل میکند و…، که آن فرهنگ اروپا است. بین علم و سیاست و ادب و تاریخ ارتباط برقرار میکند.
این تناسب به زندگی جدید، به رفاه انسان میپیوندد. این کوششی که انجام شده تا حدودی انجام شده، اگرچه اروپا هم نقایص خود را داراست. ما هم نقایص خود را داریم، نقایص ما بیشتر است چون ما وابسته به آنها هستیم. ما در سایه اروپا قرار داریم، بنابراین ما گرفتاری بیشتری داریم. آنها هم بحرانهای خاص خودشان را دارند، ما هم بحران داریم.
در دوره جدید نسبتی که از قدیم بین دو نحوه زندگی بود به هم میخورد. در دوره جدید این دو به هم نزدیک میشوند و متحد میشوند. این دو یکی میشوند. فرهنگ و زندگی با هم در میآمیزند. فرهنگ در خدمت زندگی قرار میگیرد؛ برای اینکه زندگی باید ارتقا پیدا کند. آدمی باید ارتقا پیدا کند. استدلال دوره جدید این است که قرون وسطی انسان را خوار کرده است، آدمی را تحقیر کرده است. آدمی باید شأن خود را پیدا بکند، برای اینکه شأن خود را پیدا کند، آدمی نباید تحت ظلم و ستم و قهر و گرسنه و بیمار باشد. اینها را کوچک نبینید، ما هم تابع این ارزشها هستیم، یعنی همه مردم جهان تابع این ارزشها هستند. آدمی در دنیا زندگی میکند و زندگی دنیوی آدمی اهمیت دارد و غرب جدید به این زندگی دنیوی اهمیت میدهد و معنای دیگری به این زندگی جدید داده است.
یک نسبت دیگری هم هست که فرع نسبت دومی است. نسبتی که فرهنگ جهانهای غربی شده با زندگی زیسته (رفع حاجات حیاتی) خودشان دارند؟ این کشورها میخواهند تمدن بسازند، آینده بسازند، میخواهند تکنیک، علم، اقتصاد و … داشته باشند، اما نمیدانند چرا نمیتوانند؟ ممکن است این نتوانستن ریشه در فرهنگ داشته باشد. همه این کشورها دانشمند دارند، فیزیکدان پاکستانی جایزه نوبل میگیرد. ما دانشمندان بزرگی داریم. پس چرا این کشورها توسعه نمییابند یا به تعبیر من فرهنگ به زندگی و معاش مدد نمیرساند، این ناشی از دو اشتباه است. ما فرهنگ اروپا را گوش دادیم و آموختیم، اما به جان ما نزده است. علمی که به جان میزند، تأثیرگذار است. علمی که به تن میزند، ما فقط آن را حمل میکنیم. علوم پایه که به جان نمیزند، معرفت و فرهنگ است. علم و فرهنگ و ادبیات اروپا را میشناسیم، کتابهای مختلفی در این زمینه ترجمه شده است اما به قول مولا علی (ع) این علم مصنوع است. ما سواد و اطلاعات داریم اما به جان نرسیده است و به همین خاطر جان هم قدر آن را نمیداند و از آن مؤثر نمیشود و کاری نمیتواند انجام دهد.
اگر کانت را درک کردیم و دانستیم که دردش چه بوده، چرا به این مسائل پرداخته، چرا مهم شده و… آن وقت فرهنگ خودم را هم بهتر درک میکنم. ما نیاز داریم که گذشته خود را درک کنیم، فرهنگ گذشته را درک کنیم. همه ما گرفتار نگاه عینک شرق شناسان به فرهنگ خودمان هستیم. ما گذشته را آن طور میبینیم که شرق شناس میگوید، شاید به همین خاطر باشد که درست نمیتوانیم چنان که باید با گذشته ارتباط برقرار کنیم. اگر جایگاه فرهنگ جدید را بشناسیم، اگر متوجه شویم و درک کنیم که ما چه ارتباطی با غرب جدید و تجدد داریم و از تجدد چه آموخته ایم و تجدد با ما چه کرده است، آن وقت ارتباط با گذشته و آینده طور دیگری شود. حاصل سخن اینکه اگر میپرسید، ما امروز با فرهنگ چه کنیم؟ فرهنگ، امروز با ما چه میکند؟، فرهنگِ امروز با ما چه میکند؟ این فرهنگ، وقتی فرهنگ پیشرفت میشود که با جان و مغزش فرهنگ اروپایی آشنا شویم، یعنی آن را فرابگیریم و در تمامیت و کلیتش در عمل اجرا کنیم.
برای اینکه به آینده برسیم باید راه توسعه را برویم، گریزی از این امر نیست. آینده تاریخ هر چه باشد باید از این راه بگذرد. تمدن اسلامی هم اگر میخواهید باید از این مرحله دورافتادگی و عقب افتادگی بگذرید تا به مرحلهای برسید که توانایی و اختیار پیدا کنید، آن وقت شاید گشایش دیگری باشد. شاید زندگی، زندگی دیگری شود.
کد خبر 4811733منبع: مهر
کلیدواژه: رضا داوری اردکانی فرهنگ عمومی توسعه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نشست علمی کنفرانس بین المللی هیات مذهبی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیت های قرآنی آیت الله جوادی آملی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران جامعه ایمانی مشعر معرفی کتاب جامعه شناسی گام دوم انقلاب علوم انسانی فلسفه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۱۰۷۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسحاق جهانگیری : صدای شکسته شدن استخوان مردم به گوش میرسد
اسحاق جهانگیری گفت: یک وقتی اصرار میکردیم که اجازه دهید زنها به ورزشگاهها بروند. یک عده میگفتند این عین ضدیت با اسلام است. دیدید که نیست و خودتان اجازه دادید برود فقط انقدر معطل کردید که یک دختر مجبور شود خودسوزی کند. بخشهایی از گفتگوی اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم با «سالنامه اعتماد» را در ادامه می خوانید؛ کسانی که دلسوز اسلام و تشیع هستند، بگذارند ایران توسعه پیدا کند *اگر امروز مردم و رهبری کلید مدیریت کشور را در اختیار شما قرار میدادند چه دستور کاری را برنامهریزی میکردید؟ چه اقداماتی را انجام میدادید؟ اهمیت پاسخ دادن به این سوال در این است که مشکلات و اولویتهای کشور را هم میتوان از پاسختان استخراج کرد. ما الان هیچ مسئولیتی نداریم و هیچ کلیدی هم دستمان نیست (با لبخند) و هیچ کلیدی هم نمیخواهیم دستمان باشد نه دیگران علاقهای دارند که کلیدی به دست ما بسپارند. ولی ما بالاخره تجربهای که اندوختهایم، مربوط به مردم ایران است. این تجربه مربوط به شخص اسحاق جهانگیری نیست که بگویم میخواهم برای خودم ذخیره کنم. وظیفهام این است که هرکس که مدیر کشور باشد این تجربه را از من بخواهد، برایش بنویسم و مشورت بدهم که این کارها باید انجام بگیرد. الان فکر میکنم مسائل ایران در دید کلانش را اگر نگاه کنیم، حق ایران این بود که ایران کشوری توسعهیافته باشد. ایران همه ظرفیتها برای اینکه یک کشور توسعهیافته باشد را دارد. ایران رتبه اول یا دوم نفت و گاز است. «یا» که میگویم به خاطر این است که در برخی از آمارها بر اساس آمار اکتشافاتی که از نفت و گاز داریم، در مجموع این دو اول هستیم و در برخی از آمارها با اختلاف کمی میگویند دوم. ولی به هر حال ایران یا اول یا دوم است. در ذخایر معدنی غیر از نفت و گاز، ایران در اکثرشان صاحب رتبههای خوبی است. به خصوص در ۱۰ مورد جزو رتبههای اول تا دهم دنیا هست. در خیلی از موارد مثل سنگ آهن و مس و مواردی از این قبیل. موقعیت جغرافیایاش استثنایی است. ۸۵ -۹۰ میلیون نفر جمعیت دارد. یک بازار بزرگی دارد. کشورهایی که حلقه اول و دوم ایران هستند، کشورهای با جمعیتهای بزرگی هستند که در حال طی کردن مسیر توسعه هستند. یعنی یک بازار بسیار بزرگی در نزدیکی ایران قرار دارد. یک تجربه چند ده سالهای دارد که میخواهد به سمت توسعه پیش برود و زیربناهایش را تا حد زیادی ساخته؛ بنادر، فرودگاهها، اتوبانها. بخشهایی هم ناقص مانده که باید ساخته شود. جوان تحصیلکرده هم بحمدالله به اندازه کافی دارد. هم در دانشگاههای خوب داخل کشور و هم در دانشگاههای خوب خارج از کشور تحصیلات کردهاند. این عوامل ایران را توسعه میدهد. هرکس بخواهد برای ایران دلسوزی کند باید بگوید از توسعه ایران غفلت نکنیم. بگذاریم ایران توسعه پیدا کند. کسانی که دلسوز اسلام و تشیع هستند، به نام اسلام و تشیع حکومت میکنند، بگذارند در دوره این حکومت ایران توسعه پیدا بکند. شدنی است. موانع را میشود برطرف کرد، راهکار دارد. هر جنگ اقتصادی باید دورهای داشته باشد؛ بینهایت ادامه بدهیم، قربانیاش مردم هستند حتماً اگر قرار باشد یک نکته بگویم توسعه ایران است. موضوع دوم مسائل جاری ایران است. معیشت مردم ایران سخت شده. روزی که آقای روحانی در سال ۹۲ دولت را شروع کرد، تورم حدود ۴۰ درصد بود و رشد اقتصادی سال ۹۱ منفی ۷ درصد بود. خب ماها میدانستیم که این اعداد وقتی در اختیار ما قرار میگیرد، تورم ۴۰ درصد، رشد اقتصادی سال قبل منفی ۷ درصد، یعنی سفره مردم کوچک شده. یعنی کیک زندگی مردم ایران کوچک شده. به هر کسی سهم کمتری نسبت به سال قبل میرسد. مردم هر سال میخواهند کمی این کیک بزرگتر شود و سهم بیشتری به زندگیشان بیاید. وقتی این کیک کوچکتر میشود و جمعیت هم زیادتر میشود، سهم مردم خیلی کم میشود و مردم این را در زندگیشان حس میکنند. بلافاصله یک امیدی آمد، تورم شروع به کاهش پیدا کردن شد. تورم ۴۰ درصد به ۲۵ رسید و بعد ۱۱ درصد، ۶ درصد، ۸ درصد. معلوم است که میشود تورم را کاهش داد. نمونه روشن وجود داشته. ۹۲، ۹۳، ۹۴، ۹۵، ۹۶ هر سال تورم کاهنده از ۴۰ درصد به شش درصد رسیده. مسائل بینالمللی که حل میشود، برجام که حل میشود، در یک سال که فقط برجام داشتیم بیش از ۸۰ میلیارد دلار شرکتها و کشورهای خارجی با ایران تفاهمنامه و قرارداد امضا کردند که به ایران خط اعتباری بدهند که برنامههای توسعهای در ایران اجرا شود. پس این کشور جاذبه دارد. وقتی این شرایط باشد میتوان کشور را به توسعه رساند. ترامپ که از برجام کنار رفت، معلوم بود وارد دوره جدیدی شدهایم. معلوم بود یک آدم ابله رئیسجمهور آمریکا شده، قدرت هم دارد و میتواند ایران را اذیت کند. ما گفتیم اقتصاد را یک جوری اداره کنیم که زندگی مردم آسیب نبیند. این سفره از این کوچکتر نشود. مگر کسی دیگر هست که بگوید مسائل اقتصادی را میدانم ولی دوباره ارز ترجیحی میگذارم. نه آقا یک مواقعی هست مثل جنگ اقتصادی شما مجبور میشوید کوپن بدهید، سهمیهبندی کنید، مجبور هستید یک کاری کنید که از زندگی مردم حفاظت کنید. آقای مهندس موسوی چه کار میکرد؟ کالاها را کوپنی کرده بود و سهمیه هر چیزی مشخص بود و میگفت حداقلها را باید به خانواده ایرانی برسانم. این هم جنگ اقتصادی بود. ولی هر جنگی یک دورهای باید داشته باشد. نمیشود بینهایت ادامه داد. بینهایت ادامه بدهیم، قربانیاش مردم هستند. نباید در این تردید کرد. یک دورهای بود که میشد از موضع عزت مسائل را با دنیا حل کرد. من فکر میکنم معیشت مردم مسئله دوم است. از ۹۷ تا الان مردم با تورم حدود ۴۰ درصد روبهرو هستند. همین امسال که دولت گفت کنترل میکنیم، رهبری سال «کنترل تورم» نامگذاری کرد، الان تورم دی ماه نسبت به دی ماه سال قبل، ۴۳ و خردهای درصد است و حتماً تا پایان سال هم بالاتر میرود. فرهنگی و کارمند ناراضی میشوند. حقوق کم میشود، کارگر ناراضی میشود، سفره مردم کوچک میشود. دومین موضوعی که خواهم گفت این است که مسئله معیشت مردم را جدی بگیرید. صدای شکسته شدن استخوان مردم به گوش میرسد. باید مسئله اقتصاد مردم را حل کنیم. دولت میتواند راهکار پیدا کند و حل کند. ناترازیها مسئله جدی است. ما ناترازیهایی داریم که به دلیل عدم تصمیمگیری بموقع پیچیدهتر و سختتر شده و هر روز بخواهیم تصمیم بگیریم، سختتر از روز قبلش خواهد شد. آب امروز یک مسئله جدی برای ایران است. ایرانی که میخواهد توسعه پیدا کند، الان وقتی برای مجوز مراجعه میکنید میگویند این واحد صنعتی، واحد تولیدی شما اگر آب بخواهد ما نداریم که بدهیم. هوا یک مسئله جدی مردم شده. کلانشهرها یک جور درگیر هستند. تالابها یکی بعد از دیگری در حال خشک شدن است. ناترازی انرژی وحشتناک است دریاچه ارومیه مسئله جدی است. ناترازی انرژی وحشتناک است. کشوری که رتبه اول انرژی نفت و گاز دنیا را دارد، امروز به عنوان یک تولیدکننده اگر مراجعه کنید و بگویید میخواهم یک واحدی بزنم و به گاز نیاز دارم، میگویند گاز نداریم. میگویید به برق نیاز دارم، میگویند برق نداریم خودت باید برق تامین کنی. اگر واحد تولیدی هستید از اردیبهشت که میرسد اولین اخطار داده میشود که از الان خودت را برای محدودیت مصرف برق آماده کن. در طول تابستان محدودیت مصرف برق به واحدها داده میشود. در زمستان به محض اینکه از برق خلاص میشوید اخطار بعدی میدهند که خودتان را برای محدودیت مصرف گاز آماده کنید. به واحدهای تولیدی محدودیت در مصرف گاز داده میشود. معلوم است که اینطور کار کشور پیش نمیرود. این ناترازیها نیاز به پول دارد. تحریمها باید حل شود که بتوانیم به پشتوانه حل شدن تحریم پول وارد ایران کنیم. ناترازی انرژی حداقل در بخش نفت و گاز همین الان بر اساس اطلاعات خودم میگویم بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار طرح آماده قابل عرضه هست که به سمت خودش پول جذب کنید و میتواند پول جذب کند بدون اینکه بخواهیم یک دلار خرج کنیم. دهها میلیارد دلار طرح در بخش حمل و نقل آماده هست تا ماشینهایی که اینطور سوخت بالا مصرف میکند و منابع کشور را هدر میدهد، هوا را آلوده میکند، بتوان نوسازی کرد و سیستم حمل و نقل خوبی متناسب با شأن و جایگاه مردم ایران ایجاد کرد. انقدر حضور زنان در ورزشگاهها را معطل کردند تا یک دختر مجبور به خودسوزی شد محدودیتهای مختلف اجتماعی که در کشور وجود دارد. چقدر یک وقتی اصرار میکردیم که اجازه دهید زنها به ورزشگاهها بروند. یک عده میگفتند این عین ضدیت با اسلام است. دیدید که نیست و خودتان اجازه دادید برود فقط انقدر معطل کردید که یک دختر مجبور شود خودسوزی کند. فیفا اعلام کند که شما را از گردونه حذف میکنیم و بعد اجازه دادید. میخواستیم وزیر زن بگذاریم گفتند زنها که نمیشود چنین پستی داشته باشند. رهبری اخیراً اعلام کردند زنها در هیچ مسئولیتی حتی در سطوح بالا و وزارت مانعی نباید پیش رویشان وجود داشته باشد. ایران یکی از مهمترین کشورهایی است که شایستگی دارد حمل و نقل بینالمللی از آن عبور کند اینها مسائلی است که هر کدامشان باید حل شود. از این دست موارد زیادی دارم که فکر میکنم هر کسی که مسئول کشور است اینها را باید در دستور کار قرار دهد. یا در مورد کوریدورها، ایران یکی از مهمترین کشورهایی است که این شایستگی را دارد که حمل و نقل از ایران عبور کند. حمل و نقل بینالمللی. لولههای نفت و گاز بینالمللی از داخل ایران عبور کند. فقط به خاطر لجاجت سیاسی برخی از کشورها این حق از مردم ایران دور نگه داشتند و مردم ایران را دور زدهاند. ما باید این مسیرها را باز کنیم. اینکه هند با آمریکا و دیگران تفاهم کند و کریدوری را ببرند به امارات و از آنجا به عربستان و حیفا که بتوانند به مدیترانه وصل شود، این مسیر، مسیر ایران بوده. مسیر اقتصادی است. ما باید از این جایگاه ایران دفاع کنیم. نباید اجازه دهیم جایگاه ایران اینطور تضعیف شود. نه اینکه دولتها نمیخواهند موانعی هست که همه نظام تصمیمگیری کشور باید با هم اراده کنند که برطرفش کنند. کانال عصر ایران در تلگرام