راهی قدس شده لشکر آزادی قدس/ این خبر را برسانید به سفیانیها
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۳۶۴۶۰۲
گروه ادب ــ درپی شهادت مظلومانه سردار پاسدار اسلام سپهبد حاج قاسم سلیمانی جمعی از شعرای کشورمان در وصف این شهید اشعاری سرودند.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ پس از انتشار خبر شهادت سردار قاسم سلیمانی و همراهانش، بسیاری از اهالی قلم و ادب احساس اندوه و خشم خود را نسبت به این اقدام تروریستی آمریکا با انتشار پیام و سرودن شعر اعلام و آن را محکوم کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمدحسین نعمتی، شاعر با سرودن شعر «شهید من» در قالب واژهها به سوگ نشسته است؛
الا رفتنت آیه ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
ز هر قطه خون تو لاله روید
گلستان بماند چنین میهن ما
گناهی نداریم جز بیگناهی
گواه است این پاره پیراهن ما
به تن جامه رزم داریم و آن را
نیارد به در مرگ هم از تن ما
به جز شوق دیدار در ما نیابی
به جز عجز در چهره دشمن ما
شهید منای جاودان، از تو گفتن
گرانمایه عهدیست بر گردن ما
به خون خفته چشمان تو خیره مانده
به فردا به آینده روشن ما
رضا اسماعیلی
ما بر چکاد خوف و خطر ایستادهایم
با زخم و داغ و خون جگر ایستادهایم
در فتنهخیز حادثهها قد کشیدهایم
در روشنان صبح ظفر ایستادهایم
تا بشکفیم از نفحات سپیده دم
در مقدم نسیم سحر ایستادهایم
با نشر نور، رونق شب را شکستهایم
آماده تا ظهور سحر ایستادهایم
تا در زمین دوباره ببالد غرور سرو
با آرزوی مرگ تبر ایستادهایم
بیعت نموده فطرت ما با امام عشق
با «یا علی»، مقابل شر ایستادهایم
ما شهرهایم در همه عالم به عاشقی
با داغ عشق، شعله به سر ایستادهایم
«هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق»
ما عاشقیم و زنده، اگر ایستادهایم
نفیسه سادات موسوی
دستشان باز شد آلوده به خون، جانیها
بیدوام است، ولی خنده شیطانیها
کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا
کم نبودند در این خاک سلیمانیها
جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت
کی جهان دیده از این گونه فراوانیها؟
آرزو داشت به یاران شهیدش برسد
رفت پیوست به حاج احمد و طهرانیها
شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ
کم مباد از سرشان سایه نادانیها
برسانید به آنها که پشیمان نشوند
ثمری نیست در این دست پشیمانیها
غیرت است این که همه پیر و جوان میبندند
گره بر چکمه و سربند به پیشانیها
انتقامش به خدا از حججی سختتر است
وای از مشت گرهکرده ایرانیها!
راهی قدس شده لشکر آزادی قدس
این خبر را برسانید به سفیانیها
عبدالمجید فرایی
حیف است، در بستربمیرد، یک مجاهد
بیبهره باشد، از مزیتهای شاهد
گرچه نفسهای سلیمانی گواه است
در هر دم و درباز دم، درشاهراه است
رزمندهای دلداده، بر امر ولایت
مخلصترین سرباز باشد، باکفایت
قاسم سلیمانی، چه زیبا پرکشیده
شهد شهادت را، به زیبائی چشیده
او را پسندیده، تراشیده، سترده
او را خدای عاشقان، باخویش برده
دشمن ز نامش بود، لرزان و هراسان
خواهدشد از کردار زشت خود پشیمان
ایران اگرچه زین مصیبت، داغداراست.
اما برای دشمنان، پایان کار است
روح بلند او، به همراه سپاه است
دشمن بداند، بعد از این روزش سیاه است
****
تکثیر شهید را، تماشا باید
فرمانده پاک دیگری میآید
دشمن بخیال خام خود، مینازد
در لاک پلید خویش، میآساید.
اما بخورد سیلی محکم، به یقین
بر رنج و شکست خویش میافزاید
ولیالله کلامی زنجانی
فنا فیالله شد، اما بقا دارد سلیمانی
مقام قدس در قُرب خدا دارد سلیمانی
شهید فی سبیل الله، عزیز جان روح الله
بلی در قلب حزب الله جا دارد سلیمانی
به رضوان کرد کاشانه به دنیا بود بیگانه
که میثاق وفا با آشنا دارد سلیمانی
علی را یار شیدا بود، بلی سردار دلها بود
که بیعت با حسین سر جدا دارد سلیمانی
همای رحمت ایزد به اوج آسمان پر زد
که آوازه چو پرواز هما دارد سلیمانی
بُوَد آن کشته توحید همیشه زنده و جاوید
به گوش جان سرود دلربا دارد سلیمانی
از او آوای «حتی لا تکون فتنه» میآید
پیام نور بر اهل وفا دارد سلیمانی
برادر استقامت پیشه مردان حق باشد
که ثابت کرد شور کربلا دارد سلیمانی
عبدالرحیم سعیدیراد
مرحبا شیر مرد کرمانی
مرحبا قاسم سلیمانی
مردی از نسل ذوالفقار علی
با خروشی همیشه طوفانی
مالک اشتر است بیتردید
عزت شیعه در مسلمانی
مثل عمار مانده در میدان
یاور سید خراسانی
شیرمردی همیشه آماده
تا کند جان خویش قربانی
مردی از جنس همت و صیاد
کاظمی، باکری و تهرانی
مردی از نسل پاک خرازی
با نگاهی دقیق و چمرانی
سوریه یا عراق یا لبنان
مقصدش جلوه گاه انسانی
پهلوانی همیشه توفنده
در نگاهش غرور ایرانی
در رکابش چه خوب میجنگند
شیعیان سپاه افغانی
مثل عباس میرود محکم
تا کند از حرم نگهبانی
همرکابش مدافعان حرم
همقطارش بلند پیشانی
از همین رو، سپاه تکفیری
در هراساند و در پریشانی
داعش، اما برای او دارد
دائما نقشههای شیطانی
او، ولی در سکوت میرزمد.
چون پلنگان بیشه پنهانی
از حلب تا دیاله و کرکوک
رد پاهای اوست نورانی
این یل قهرمان و رزمنده
این چنین است و آنچه میدانی
داود رحیمی
خبر رسید مالک از سپاه عشق پر کشید
خبر رسید حاج قاسم دمشق پر کشید
خبر فراق مالک و خبر عروج اشتر است
کسی که داغدارتر دراین غم است، حیدر است
خبر چه کرده با دلم؟ خبر چه کرده با علی؟
بلندشو دلاورا! بگو دوباره یاعلی
محاسنت چنان حبیب، قاسم است نام تو
محاسنت ز خون و از عسل پر است کام تو
هراس داشت دشمن از نگاه بی بدیل تو
تو شیر بودی آنچنان که گرگها ذلیل تو
قسم به راه روشن و شکوه و اقتدار تو
نه بسته است راه تو، نه نا تمام کار تو
پس از تو بیرق تو را به روی شانه میبریم
گذشتهایم از سر و از انتقام نگذریم
به خاک میزنیم پادشاهی سعود را
و سر به نیست میکنیم دولت یهود را
تمام میکنیم کار ناتمام مانده را
به قدس میبریم بیرق به شام مانده را
کنون که لشکر علی به پشت خیبر آمده
ببین سپاه کفر را که کفرشان در آمده
آهای مدعی بترس از انتقام سخت ما
بترس از خروش ما از آن قیام سخت ما
بدان که خون کشتههای ما هدر نمیرود
بکش، ولی بدان که شورمان ز سر نمیرود
میان معرکه ز روبهرو چرا نمیزنی؟
چرا شبانه مخفیانه بزدلانه میزنی؟
همیشه رسم گرگها زبونی است و ذلت است
همیشه رسم شیرها، شجاعت است و عزت است
بدان که مرگ بر شما همیشه در شعار ماست
همیشه گفتهایم که شهادت افتخار ماست
حیدر دهقان
بنام پاسدار حرمت عشق
جدا از تن سرش در غربت عشق
جوانی که مدافع از حرم شد
سپر کرد سینه را با رخصت عشق
به زیر تیغِ ظالم هر رگش گفت:
فدای روضههای حضرت عشق
از اول هم بنایش ترک سر بود
همان دم که چشید از تربت عشق
طریق عاشقی آری چنین است
به عزت مردن اعلاء رتبت عشق
بساط خویش برچیدند و رفتند
شهیدان از سرای حیرت عشق
به خون پاک سرداران بی سر
جهانی خیره ماند از قدرت عشق
بهروز نامدارپور
سینهها لبریزِ درد و دستها روی سر است
ملت ما غصهدار یک عزیزی دیگر است
تسلیت گوییم بر فرمانده کل قوا
حضرت آقا عزادار غم سر لشکر است
گرچه جای هر شهیدی در دل مردم یکی است
این شهیدِ خط اول، قهرمان کشور است
حاج قاسم با شهادت الفتی دیرینه داشت.
چون شهادت خط سرخ عترت پیغمبر است
این خبر خواب است یا کابوس، کی باور کند؟
پیکر سردار ما از هم جدا و پرپر است
انتقامی سخت میگیریم از کاخ سفیدو از ترامپ
پاسخ ایران به این نامردها محکمتر است
مقتلش دیدم، به یاد قتلگاه افتادهام
بازهم شکر خدا در دست او انگشتر است
محسن ناصحی
به پیمان خود اهل ایمان عمل میکنند
به قولی که دادند مردان عمل میکنند
چه اندازه ما سخت از عشق دم میزنیم
شهیدان چه اندازه آسان عمل میکنند
چه باک از سر و تیغ و خنجر، که در پای عهد
شهیدان نه با حرف با جان عمل میکنند
دم از جنگ میزد یهود و نفهمیده بود
که مردان مُلکِ سلیمان، عمل میکنند
خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از الست
بلیَ گفتهاند و به پیمان عمل میکنند
خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از غدیر
علی باورند و به قرآن عمل میکنند
چه سلمان چه بوذر چه مالک، علی یاوران
چه آغاز باشد چه پایان، عمل میکنند
بخشی دیگری از ابراز ارادت شاعران کشورمان را که روز گذشته منتشر شده است اینجا مطالعه کنید.
انتهای پیاممنبع: ایکنا
کلیدواژه: سردار قاسم سلیمانی شهادت شاعران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۳۶۴۶۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این شهید پسردایی ۱۵۰ افغانستانی بود!+عکس
همسر شهید بافنده می گوید: زمان اعزام که رسیده بود همه ایرانیها که در لشکر فاطمیون بودند شناسایی و برگردانده شدند و «حامد» نیز در آخرین دقایق شناسایی شد، ولی نیروهای فاطمیون میگویند که او پسر دایی ما است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مدافع حرم «حامد بافنده» به سال 1366 متولد شد و از همان دوران کودکی همراه پدر و مادرش به مسجد رفت و آمد می کرد. همین آشنایی با مسجد او را به سمت مداحی و تلاوت قرآن کشاند و شروع کرد به سبک عبدالباسط تمرین قرائت کردن.
نوجوانی و جوانی شهید بافنده نیز در مشهد مقدس، به همین راه گذشت. پس از شروع جنگ سوریه و تجاوز تکفیری ها به خاک این کشور او علی رغم یک دختر کوچک تصمیم گرفت عازم دفاع از حرم حضرت زینب(س) شود اما هر کاری میکرد راهی برای او وجود نداشت. تا اینکه متوجه شد نیروهای افغانستانی در قالب لشکر فاطمیون میتوانند به سوریه بروند. تصمیم گرفت با آموختن زبان و لهجه افغانستانی هر جور که میشود خود را به سوریه برساند.
مادر شهید اقتدار: عملیات وعده صادق دلم را آرام کردهمسرش ماجرای رفتن او را اینطور روایت میکند: «حامد» برای رفتن به سوریه مشغول یادگیری زبان افغانستانی شد، چون میخواست از طریق لشکر فاطمیون به سوریه برود و چون ارتباط خوبی هم با افغانستانیهای اردوگاه داشت و برای شهدای آنها مداحی میکرد و خیلی با آنها رفت و آمد داشت، خیلی سریع به زبان افغانستانی مسلط شد. زمان اعزام که رسیده بود همه ایرانیها که در لشکر فاطمیون بودند شناسایی و برگردانده شدند و «حامد» نیز در آخرین دقایق شناسایی شد، ولی نیروهای فاطمیون میگویند که «حامد» پسر دایی ما است، اگر وی را برگردانید همه ما 150 نفر با هم برمیگردیم و بدون «حامد» به سوریه نمیرویم.
بعد از عملیات که با موفقیت انجام میشود، «حامد» و دوستان برای انتقال شهدا با هم همراه میشوند، پیکر چند شهید فاطمیون را آماده انتقال میکنن دو مسیر را برای یافتن پیکر بقیه شهدا ادامه میدهند، در کنار جاده خاکی وی و دوستانش راه میرفتند که ناگهان متوجه یک تله کنار جاده میشوند. تخریبچیها اقدام به خنثی کردن آن کرده و صدای انفجار در منطقه میپیچد، دوستان «حامد» متوجه شدند که وی وسط همان جاده خاکی در حالی که دستهای وی باز و رو به آسمان بوده دراز کشیده است، ترکشی به شاهرگ گردن «حامد» خورده بود که همین باعث شهادت وی روز 3 اردیبهشت سال 96 همزمان با شهادت امام موسی کاظم(ع) شد.
انتهای پیام/