Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-04-25@16:24:34 GMT

با کودکان مبتلا به صرع چگونه رفتار کنیم؟

تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۴۲۷۰۵۳

با کودکان مبتلا به صرع چگونه رفتار کنیم؟

 وقتی وجود بیماری صرع در یک کودک تشخیص داده می‌شود، والدین اغلب دچار شوک شده و احساس خشم، افسردگی، بی کفایتی، شرم و حتی گناه می‌کنند، اما باید به خاطر بسپاریم که این واکنش‌ها طبیعی و گذرا هستند.

خواندن مطلب و کسب اطلاعات در مورد صرع و برقراری ارتباط با سایر افرادی که فرزندان مبتلا به صرع دارند، می‌تواند در ایجاد آرامش و اطمینان خاطر در والدین نقش موثری داشته باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
تمام والدین می‌خواهند یک محیط سرشار از عشق و حمایت گرایانه در خانه ایجاد کنند. جایی که فرزندشان بتواند رشد کنند و متکی به خود باشد.

باید توجه داشت آنچه که کودک مبتلا به صرع در مورد بیماری خود در محیط خانه می‌آموزد، تعیین کننده شخصیت او در آینده است. کودکی که یاد می‌گیرد از صرع بترسد، ممکن است در آینده فردی وابسته و رشد نیافته باشد. کودکی که مورد تشویق قرارمی گیرد، تشنج خود را یک ناراحتی موقتی و گذرا می‌داند در فعالیت‌های سایر کودکان هم سن خود و در زندگی خانوادگی، اجتماعی مشارکت می‌کند و می‌تواند فردی مستقل و متکی به خود باشد.

در مورد صرع با کودک خود برخورد صادقانه داشته باشید و درباره بیماری ساده و در عین حال منطبق با واقعیت توضیح دهید تا بداند ابتلا به صرع مسئله‌ای نیست که بخاطر آن شرمنده و خجل باشد. توجه داشته باشید که ایحاد محدودیت زیاد منجر به کاهش اعتماد به نفس و ترس کودک می‌شود. از طرف دیگر آزادی زیاد منجر به مشکلات رفتاری کودک خواهد شد.

کودک ممکن است نسبت به تشنج و طرز تفکر سایرین نگران باشد، احساس گناه کند یا بترسد که به خاطر آنچه در حین حمله اتفاق می‌افتد، تنبیه می‌شود. در چنین مواقعی با توضیح درباره صرع به کودک آرامش می‌دهید و او را تشویق کنید تا خود را با آنچه که دوست دارد، مشغول کند.

در مواردی که دارو حمله‌ها را کنترل نمی‌کند، برخی از کودکان مبتلا تصور می‌کنند مقصر هستند، از این نظر به آنان اطمینان دهید.

هر بیماری مزمن، مانند صرع می‌تواند روال عادی خانواده را بر هم زند. حمله‌های تشنجی غیر قابل پیش بینی هستند و می‌توانند برنامه همه خانواده را مختل کنند. از این رو خواهران و برادران کودک مبتلا به صرع ممکن است احساس کنند والدینشان کودک مبتلا را بیشتر دوست دارند، آن‌ها را فراموش کرده‌اند و حس حسادت نسبت به کودک مبتلا به صرع داشته باشند. کودک ممکن است دوران سختی را به دلیل مورد تمسخر قرار گرفتن تجربه کند. در مدرسه نیز طرز تفکر معلمان و رفتار سایر شاگردان می‌تواند تمایل کودک را از رفتن به مدرسه تحت تاثیر قرار دهد.

مواردی برای بهبود شرایط زندگی بیماران مبتلا به صرع

در مورد صرع با سایر افراد خانواده صحبت کنید و فرزندان خود را به سوال کردن در مورد این بیماری تشویق کنید. صرع وضعیتی است که در رابطه با آن باور‌های غلط و خرافات وجود دارد. مخصوصا این که موارد ممکن است از سوی هم شاگردی‌ها و فرزندان سالم به کودک منتقل شود. مهم این است که بلافاصله با روش مناسب، این باور غلط را از ذهن آن‌ها دور کنید. سایر افراد خانواده را در دادن مسئولیت‌های خانوادگی به کودک مبتلا به صرع تشویق کنید و خواهر و برادر کودک را به عنوان نگهبان او قرار ندهید.

زمانی که کودک مبتلا به صرع عصبانی می‌شود، هیچگاه تسلیم نشوید. همان مقرراتی را اعمال کنید که با سایر کودکانتان انجام می‌دهید. با توجه به اینکه بیمار یک فرد عادی تلقی می‌شود، به فرزند خود بیش از حد محبت نکنید و سعی کنید در تربیت او قاطع باشید. با معلم کودک در ابتدای هر سال تحصیلی ملاقات کرده و نه تنها در مورد بیماری و دارو‌های مصرفی کودک، بلکه در مورد رشد و نمو اجتماعی او نیز صحبت کنید. هرگز صرع فرزند خود را از اولیای مدرسه پنهان نکنید؛ زیرا عواقب بی اطلاعی مسئولان مدرسه متوجه فرزندتان خواهد بود.

کودک خود را تشویق کنید تا یاد بگیرد، کشف کند و موقعیت‌های جدید را تجربه کند، توقعات واقع گرایانه داشته باشد، احساسات خود را آزادانه بیان کند، صرع را به عنوان یک قسمت طبیعی زندگی‌اش بپذیرد، راه‌هایی بیابد که صرع را برای دیگران توضیح دهد و در کنار صرع برای کسب موفقیت‌های شخصی خود بکوشند.


منبع: پارسینه

کلیدواژه: بیماری صرع والدین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۲۷۰۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«کودک شو» : تلاش بودجه‌سوز برای استمرار یک تجربه‌ی تمام‌شده

«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربه‌ی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکه‌ی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کم‌حاشیه‌ی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربه‌ی مجری‌گری در مسابقه‌ی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبه‌ی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصل‌های قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.

حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!

«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.

به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربه‌ی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندان‌گیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکه‌ی نسیم برای ادامه دادن به این تجربه‌ی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.

در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایه‌ی باقی‌مانده از فصل چهارم به بعد مسابقه‌ی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکت‌کننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامه‌ای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.

چنین مسابقه‌هایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایده‌ها بسیار پیش‌پاافتاده و اجرای آن‌ها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرین‌زبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کرده‌اند، نشان از ساده‌انگاری و سهل‌پنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامه‌ی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.

برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامه‌هایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکت‌کنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربه‌ای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.

ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپه‌چاله‌های اجرای خود را با قربان‌صدقه رفتن کودکان جبران می کند.

به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.

البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیه‌ی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفی‌نیا به واسطه‌ی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.

جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایده‌ها و گفتارهای از پیش تعیین‌ و نوشته‌شده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونه‌ای حاضرجوابی، بداهه‌پردازی و شوخ‌طبعی غریزی باشد.

در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه‌ با تم خاص(در این‌جا کودکانه) یک شخصیت‌پردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفی‌نیا علی‌رغم سابقه‌ی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقه‌ی کودک‌محور را سهل و ساده فرض کرده‌اند.

بی‌انصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژه‌ی شکست‌خورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطه‌ی ایده‌ی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامه‌های موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحه‌ی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.

معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دست‌کم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبه‌ی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.

برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقه‌ی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکه‌های بزرگ دنیا، دارای یک ایده‌ی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروف‌ترین برنامه‌ها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.

یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقه‌ی «Genius Junior» صحنه‌ای برای معرفی و جلوه‌گری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقه‌ی بسیار جذاب و هیجان‌آور به تصویر کشیده می شود.

شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایده‌های ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقه‌ی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیه‌سازی شده در محیط‌هایی چون جنگل به سنجش می گذارد.

در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهره‌گیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانه‌های معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آن‌ها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.

ملاحظه می شود که انواع ایده‌های مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علی‌رغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایده‌ی منسجم‌کننده و خلاقیت‌سازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازی‌های طراحی‌شده بدیع و سرگرم‌کننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربه‌ی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکت‌کننده رقم زده می شود.

ظاهرا تلاشی بی‌وقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجه‌های عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیم‌های برنامه‌سازی(دقیق‌تر: برنامه پر کُن)، با بسیط‌ترین ایده‌ها، تکراری‌ترین شیوه‌ها و البته کشدارترین زمان‌ها تلف شود. این سطح از کیفیت‌ستیزی برنامه‌سازان از یک سو، و نظارت‌گریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامه‌سازی در شبکه‌های سیما دارد.

دیگر خبرها

  • «کودک شو» : تلاش بودجه‌سوز برای استمرار یک تجربه‌ی تمام‌شده
  • شناسایی ۱۰۰ کودک مبتلا به اوتیسم در نیشابور
  • پینوکیویی که کارآفرین است
  • با «کودک استرسی» چگونه برخورد کنیم؟
  • نخستین دور گفتگوهای روسیه و اوکراین با میانجیگری قطر انجام شد
  • سرباز وکارمند دادگستری کودکان را ازسیل نجات دادند
  • قطع عضو؛ سرنوشت تلخ کودکان معصوم فلسطینی
  • سازمان ملل: بیش از ۲۳ هزار کودک قربانی سلاح های انفجاری شدند
  • پرتناقض‌ترین سن کودک کدام است؟
  • کودکان پسر ۴ برابر بیشتر از دختران به اختلال طیف اوتیسم مبتلا می‌شوند