Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-25@22:41:05 GMT

لانچر5؛ مردانه تا انتهای خشونت

تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۴۳۹۰۱۸

لانچر5؛ مردانه تا انتهای خشونت

لانچر5 روایت دیده‌ها و نادیده‌های «سرهای پرفکر و بی‌مو با تنهایی عظیم پست‌ها، برجک‌ها و لانچرها» است؛ «ارواح محصور پادگان‌ها و اشباح خاکی پوش» که برای پنهان کردن و افشاکردن راز یک جنایت، مردانه تا انتهای خشونت با هم می‌جنگند. سه نفر در پادگانی کشته می‌شوند، تلاش برای یافتن قاتلی که سه جنازه‌ روی دست مسئول پادگان گذاشته است، دستمایه نمایشی است با نام لانچر5 که تاکنون بیش از 150 اجرا در تهران را با سالن‌های پر و ظرفیت اضافه روی صحنه برده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 دکور، اتاق یک سربازخانه است؛ دیواری با عکس شاه که نور رویش افتاده و تأکید می‌کند زمان رویداد امروز نیست، دو میز قدیمی اداری که روی یکی ماشین تحریر با کاغذهایی با سربرگ شیر و خورشید قرار دارد و قفسه‌های فلزی که جا‌به‌جایش تعدادی زونکن جا خوش کرده‌اند.
میلاد ابراهیمی طراح صحنه نمایش لانچر5 از خاصیت «خنثی اما درگیر‌کننده و سردی و سختی فلز» استفاده کرده است. اما در کل دکور ساده است؛ گویا قرار نیست نقش پررنگ‌تری از چیزی که هست ایفا کند.
« با توجه به ایده‌های سعیدی، صحنه باید اتاق ساده‌ای طراحی می‌شد به‌عنوان مثال فلز ابزار باشد، فلز خنثی اما درگیر‌کننده بود که سخت و سرد بودن آن مورد توجه است به‌همین دلیل در قفسه‌ها از آن استفاده کردیم.» (مصاحبه با خبرگزاری ایرنا)
نمایش زمانی آغاز می‌شود که سه سرباز یکی در حال سابیدن میز و صندلی و زمین، یکی دلخوش به برنامه استخدام در ارتش و یکی احضار شده به‌خاطر فروش سیگار، پیش از آمدن تماشاچیان به سالن در جای خود قرار گرفته و مشغول فعالیت‌اند و البته پنکه سقفی در حال لک و لک کردن.
اولین دیالوگ‌ها و حرکات در قالب طنز لحن و موقعیت جای می‌گیرد و شروعی موفق را برای همراه کردن مخاطب رقم می‌زند. این شروع کمدی وار که شاید تمام پرده اول را به خود اختصاص می‌دهد کمی نگران‌کننده است و به فضای کلی صحنه‌ای که مخاطب در برابر آن نشسته‌ است، چندان نمی‌آید.
با آنکه مسأله قتل یا خودکشی سه سرباز خیلی زود مطرح می‌شود مواجهه کاراکترها با دیالوگ‌های به‌ظاهر جدی و اما به منطق طنز، صدای خنده تماشاگران را پیاپی می‌کند تا اولین ضربه‌های «شایگان» (امیر نوروزی) بر سینه «کمالی» (مجید یوسفی) که پیچیدن صدایش در سالن به آغازی کمدی‌وار، پایان می‌دهد. سربازان از قوم‌های مختلف و لهجه‌های متنوع که تک به تک برای بازجویی می‌آیند و در مقابل شایگان قرار می‌گیرند و کتک می‌خورند نمایشی قابل تأمل از تنوع فرهنگی و قومی کشور را در کنار تفاوت‌های واکنش منحصربه‌فرد هر سرباز را در برابر اتهام قتل، به نمایش می‌گذارند؛ از گریه کودکانه و تمارض تا قُدبازی گستاخانه و پنهان‌کاری و انکار در برابر تنها چاره شایگان برای کشف حقیقت، یعنی خشونت.
با صدای شتلق سیلی‌ها مخاطبان در خود جمع می‌شوند و با هر سیلی صداهای خفه «وای»شان در سالن تاریک می‌پیچد. اما این سیلی‌ها تازه آغاز ماجرایی است که به شکنجه بی‌خوابی و اشاره کمرنگی به غرق مصنوعی یا القای حس غرق‌شدن می‌انجامد. هرقدر که باورپذیری شکنجه روانی و فیزیکی را مرهون بازی خوب و پخته بازیگران روی صحنه بدانیم مسلماً برخی از آنها براستی روی صحنه سیلی می‌خورند و از ضربه‌های شایگان به سر کم‌موی‌شان در امان نمی‌مانند و این واقعیت تکان دهنده است. شاید در هیچ نمایشی مخاطب چنین آشکارا از خود نمی‌پرسد که خشونت در صحنه تئاتر تا چه اندازه پذیرفته شده است یا اصلاً چقدر از خشونت را می‌توان روی صحه نشان داد؟ خشونت با زیبایی‌شناسی و هنر سازگار است؟ قرن شانزدهم میلادی نمایش در دنیا چیزی کم از واقعیت نداشت، حتی قتل و خونریزی و درگیری هایش؛ این دوران در فرانسه با جنگ‌های صلیبی، عصر الیزابت در انگلیس و عصر طلایی در اسپانیا همدوره بود. تا آنکه در قرن هفده میلادی تئاتر دست‌کم در فرانسه تن به اصلاحاتی اساسی سپرد که یکی از آنها ممنوعیت نمایش خشونت بی‌حد و مرز روی صحنه بود.
موافقان وجود خشونت بر صحنه تئاتر دو رویکرد عمده را مطرح می‌کنند؛ گروهی به اندیشه سقراط مبنی بر اینکه مخاطب از عملی لذت می‌برد که در واقعیت از آن خوشش نمی‌آید اشاره می‌کنند و نیز معتقدند جان دادن به قصه و به عمل درآوردن آن نیاز به استفاده از واکنش‌های قدرتمندی است که خشونت یکی از آنهاست. اما گروهی دیگر، به خشونت زندگی و دنیا اشاره و باور دارند تئاتر قرار است نمایش حقیقت زندگی باشد و نه تطهیرکننده آن. این گونه می‌توان برای نمایش خشونت از آن استفاده کرد. گروه لانچر5 همانگونه که نبردی تمام عیار و مردانه را روی صحنه می‌برد، تمام‌قد از میزان خشونتی که به‌زعم بسیاری در این نمایش جریان دارد، دفاع می‌کند؛ اما هرکس به شیوه و با نگاه خود. امیر نوروزی (نقش شایگان) که بیشترین بار اجرا را بر دوش دارد و البته فاعل شکنجه‌ها به قصد گرفتن اعتراف است، می‌گوید: من مخالف زدن بودم اما برای چنین نمایشی نمی‌توانیم این صحنه‌ها را حذف کنیم. میزان خشونت این نمایش زیاد نیست اما حذف آن هم قابل قبول نیست. (همان)
محمد حق‌شناس (نقش عبدی) معتقد است در داستان واقع‌گرا اگر این اتفاقات نیفتد شبیه یک بالماسکه می‌شود. باسط رضایی (نقش هرسینی) اجرای لانچر5 را به‌هر شکل دیگری تصنعی خواند که کیفیت نمایش را خدشه دار می‌کند. (همان)
پویا سعیدی کارگردان نمایش بیشتر نگاهی متمایل به گزینه دوم را مطرح می‌کند و معتقد است: «نگو، نشان بده» یک اصل ساده و ابتدایی در نمایش است... زیرا وقتی ساحت نگارش به جایی مثل صحنه تئاتر تبدیل می‌شود باید همه چیز را نشان دهیم و باید خشونت را نشان داد تا بتوان آن را محکوم کرد. (همان)
کارگردان لانچر5 واقعیت را بسیار هولناک‌تر از چیزی می‌داند که در لانچر ۵ به نمایش درآمده است: «ما انتخاب کردیم دروغ نگوییم و به واقعیت وفادار بمانیم و در مقابل «فراموش میشه و یادمون میره» از اصل «نگو، نشان بده» استفاده می‌کنیم اما خشونت چون آزاردهنده است بیشتر دیده می‌شود». (همان) گره افکنی درگیرکننده در نخستین دقایق اجرا، تعلیق طولانی که گاه با صحنه‌های ثابت تغییر پرده‌های نمایش بر آن تأکید می‌شود و تابلویی زنده خلق می‌کند، گره گشایی مرحله‌ای و گام  به‌ گام و پایانی در اوج، همه نشان می‌دهد قصه‌پردازی در نمایشنامه لانچر5 اصولی و منطبق با منطق روایی است.
مهارت لانچر5، روایت فضای داستانی و مردانه دورانی است که برای بسیاری مردان جامعه تجربه زیسته محسوب می‌شود و استقبال از این نمایش شاید گواهی باشد بر موفقیت نویسندگان اثر در ایجاد فضایی باورپذیر. بخش دیگری از موفقیت لانچر را می‌توان به موضوع اصلی و تابوگونه آن نسبت داد. مخاطب در جریان حرکت‌های رفت و برگشتی میان طنز و درام متوجه می‌شود سه سرباز در پادگانی جان باخته‌اند اما دلیل اصلی قتل و خودکشی سنگین‌تر از ضربه شایگان به سینه کمالی به‌صورت تماشاگر کوبیده می‌شود؛ مسأله‌ای که صحبتی از آن به میان نمی‌آید اما به معنای نبود آن نیست حتی اگر خوشمان نیاید و چشم بر آن ببندیم. همان‌طور که خوشمان نمی‌آید صحنه‌های تداعی گر شکنجه و خشونت را روی صحنه شاهد باشیم.
لانچر5 با‌وجود همه طنزهای لحن و موقعیت که نمایش با آن آغاز می‌شود و جا به جا تنفسی به مخاطب متأثر می‌دهد، مردانه تا انتهای درام و خشونتی که توان نمایش آن را دارد به پیش می‌رود و سرانجام در اوجی مبهم و خونین به پایان می‌رسد.
شاید شایگان راست می‌گوید و همه مصائب از نبودن زن است. شاید نبودن یک زن در بدنه گروه لانچر5 هم سبب شده است تا کتک خوردن‌ها اینقدر واقعی باشد و فضای مردانه پادگان آن هم وقتی درگیر مسأله‌ای چون قتل در نیمه‌شب و پشت لانچرها بشود، اینقدر هراسناک.

نقل قول‌ها از مصاحبه تفصیلی ایرنا با گروه لانچر 5 در روزهای 9 و 10 دی ماه 1398

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۳۹۰۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نمایش «آلاء» به تونس می‌رود

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نمایش «آلاء» به نویسندگی و کارگردانی محمد کاظم تبار،   پیش از این در چهاردمین جشنواره بین المللی دائجون کره جنوبی، چهل و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر، تئاتر شهر و همچنین سالن اصلی تالار مولوی به روی صحنه رفته بود اینبار در هفته دوم اردیبهشت ماه  در ششمین جشنواره مونودراما در شهر نابل تونس به روی صحنه می‌رود.

شیما جعفرزاده به عنوان بازیگر و همچنین فرهاد قائمیان و محمدرضا آزادفرد با صدا در این نمایش محمد کاظم‌تبار را یاری خواهند داد.   

از دیگر عوامل نمایش «آلاء» می‌توان از: مربی اریال یوگا: سپیده صمد پور، طراح حرکت: امیر آقاجان، طراح لباس: سمیه پسندیده خواه، طراح صدا و موسیقی: علی خاتمی، مدیر تولید: حامد گودرزی، دستیار تولید: محسن صفری، طراح نور: حسین نادری، دستیار کارگردان: محمد قیاسی، علیرضا افیونی، مبین آریا، مشاور طراحی صحنه: سینا ییلاق بیگی، منشی صحنه: رضوان مقدسی، طراح پوستر و بروشور: رامین رستمی، مشاور رسانه: ناصر ارباب نام‌برد.  
در خلاصه نمایش آمده است:چیزی تا سحر نمانده، لحظه‌ی وداع گاه اندوهگین نیست. هنگامه‌ای که شوق رسیدن در آن باشد. اکنون که جدایی بینمان جاری است. من به طلوع خورشید وصالمان ایمان دارم. به خنده‌های ممتد کنار هم. به دستانی که دوباره هم قسم خواهند شد و عشق، تبلور وجودیمان می‌شود.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • «دروغ پارلمانی» در پردیس شهرزاد بازگو شد
  • «سالیوان در ایران» به هفته دوم رسید
  • صحرا فتحی «هواخوری» را به صحنه می‌آورد
  • «هواخوری» صحرا فتحی به صحنه می‌آید
  • «دروغ پارلمانی» به شهرزاد آمد/ با دروغ همه چیز به دست میاد!
  • ۶ سال زندگی با «در انتظار گودو»!/ بازی با زمان بر صحنه تئاتر
  • بهرام افشاری به اصفهان رفت
  • نمایش «آلاء» به تونس می‌رود
  • تور ایرانگردی نمایش «چه کسی جوجه‌تیغی را کشت» آغاز شد
  • اجرای «چه کسی جوجه‌تیغی را کشت» در اصفهان