سکوی پرشی برای بانوان هنرمند کشور
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۴۶۲۲۸۳
مکتب هنر رضوان وابسته به مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی به عنوان یک مرکز آموزش تخصصی هنرهای ایرانی- اسلامی با بهرهگیری از همکاری مدرسان مطرح در رشتههای مختلف در مشهد فعالیت میکند.
آرزو مستأجر حقیقی/
مکتب هنر رضوان وابسته به مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی به عنوان یک مرکز آموزش تخصصی هنرهای ایرانی- اسلامی با بهرهگیری از همکاری مدرسان مطرح در رشتههای مختلف در مشهد فعالیت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این مرکز در کنار برگزاری کلاسها و کارگاههای آموزشی، توجه ویژهای هم به حمایت از هنرمندان کشور در پرتو بارگاه ملکوتی امام هشتم(ع) دارد. در این راستا فراخوان اعطای بورسیه هنری مکتب هنر رضوان به هنرمندان استانهای کمبرخوردار از نظر ارائه آموزشهای تخصصی در رشتههای تذهیب، نگارگری و گل و مرغ در سال ۱۳۹۶ اعلام شد. پس از بررسی درخواستها و نمونه آثار ارسالی هنرمندان، ۱۷ بانوی هنرمند از شهرهای دور و نزدیک کشور برای حضور در این دوره تخصصی انتخاب شدند. جلساتی از این دوره تخصصی در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ زیر نظر استادان برجسته مکتب هنر رضوان در مشهد برگزار شد و در نهایت، ۶ جلسه کارگاهی به منظور تکمیل و اتمام این دوره آموزشی در زمستان سال ۱۳۹۸(هر ماه دو جلسه) از سوی مکتب هنر رضوان در نظر گرفته شد. اولین و دومین جلسه سال جاری در همین روزها در این مرکز آموزشی برگزار شد. این گزارش ماحصل گفتوگو با تنی چند از بانوان هنرمند حاضر در این جلسات کارگاهی است.
انتقال تجربیات به استانهای کمبرخوردار
زمان استراحت هنرمندان فرا رسیده است و استادان یکی یکی از سه کلاس مکتب هنر رضوان ویژه نگارگری، تذهیب و گل و مرغ خارج میشوند. در این فرصت، وارد کلاس تذهیب شده و پای سخن هنرجویان آن مینشینم. شیما انجم شعاع، هنرمند کرمانی که سابقه ۱۵ ساله در فعالیتهای هنری مانند خوشنویسی دارد و در سال ۱۳۸۴ وارد رشته تذهیب شده است، میگوید: «شهر کرمان از نظر هنر تذهیب در فقر کامل به سر میبرد و ما از دسترسی به ابتداییترین امکانات آموزشی در این رشته محروم هستیم. حتی بسیاری از خوشنویسان کرمان با این هنر آشنایی ندارند. من به صورت خودآموز فعالیتم را در تذهیب با استفاده از کتاب آغاز کردم. همچنین تلاش کردم این هنر را به خوشنویسان شهرم معرفی کنم و در حد توانم کار هم انجام میدادم تا اینکه لطف امام رضا(ع) شامل حالم شد و به این دوره تخصصی در مشهد دعوت شدم. از محضر استاد نبیزاده در سالهای پیش در مکتب هنر رضوان استفاده کردیم. این دوره در سال جاری زیر نظر استاد علیرضا قزی در حال برگزاری است. در مجموع، بسیار خرسندم که به واسطه برپایی این کارگاهها و آشنایی با استادان، توانستم هنر تذهیب را به طور کامل بشناسم. در حال حاضر در زمینه تذهیب و خوشنویسی هم در شهرم تدریس میکنم».
زهرا فیروز جهانتیغ از دبیران آموزش و پرورش در رشته هنرهای تجسمی زاهدان است. او میگوید: «سیستان و بلوچستان از نظر دسترسی به آموزشهای حرفهای رشته تذهیب در محرومیت کامل به سر میبرد و تنها برخی دانشآموختگان دانشگاهی شهرهای بزرگ آموزشهای ابتدایی را در این رشته به علاقهمندان آموزش میدهند. امیدوارم با شرکت در این دوره بتوانم دانش خودم را در رشته تذهیب کامل کنم و دستم روان شود و اگر شرایطی فراهم شود به انتقال این یافتهها علاقه بسیار دارم».
به گفته سایر هنرجویان تذهیب، برگزاری این دوره با حضور بانوان هنرمند از استانهای مختلف کشور در مشهد موجب آشنایی آنان با فعالیتهای هنری سایر نقاط ایران هم شده است که میتواند به ارتباط و همکاریهای بیشتر این هنرمندان در انجام برنامههایی مثل برپایی نمایشگاه در گوشه و کنار کشور منجر شود.
توجه به ارتقای آثار دوسالانه تذهیبهای قرآنی
بعضی از بانوان جوان هنوز پشت میز بزرگ قهوهای رنگ نشسته و در حال طراحی و گفتوگو هستند. با هر حرکت مدادشان روی کاغذ سفید، نقشهای حیواناتی مثل آهو زندهتر میشود. در این بین، فاطمه جلیلنژاد که از کرمانشاه میهمان کارگاههای نگارگری دوره بورسیه هنری مکتب رضوان شده است، میگوید: «از سال ۱۳۸۳ در حال فعالیت در این رشته هنری هستم. حضور در این دوره موجب تغییر روش کاری ما شد و توانستیم بسیاری از نکات جدید را به شیوه بسیار ساده و آسان از مدرس دوره یاد بگیریم. به طور مثال قلمگیریهایمان تغییر کرد و طراحیها عالی شد». فایزه خالدی اهل بیرجند و دارای مدرک فوق لیسانس پژوهش هنر، از جمله هنرجویان نگارگری این دوره است. او بیان میکند: «از دوره دانشجویی در زمینه نگارگری فعالیت میکنم و از محضر مدرسان شهرم هم استفاده کردم، اما بیرجند استادان شاخص و حرفهای مانند مشهد در نگارگری و گل و مرغ ندارد. حضورم در این دوره روی سطح کارم بسیار اثر گذاشته تا جایی که شاهد حدود ۶۰ درصد رشد در کارم بودهام. در حال حاضر هم در تلاش هستم تا دانشآموزان و دانشجویان خودم را با رشته نگارگری آشنا و در مسیر فعالیت در این رشته هدایت کنم. بنابراین به نظرم برگزاری این کلاسها برای هنرمندان بااستعداد استانهای کشور ضرورت داشت تا آنان به عنوان نماینده استان خود بتوانند یافتهها و تجربیات جدیدشان را به علاقهمندان این رشتهها در شهر خود منتقل کنند. من هم سعی میکنم ارتباطم را با استادان مکتب رضوان حفظ کنم و به تلاشم ادامه دهم».
رضا مهدوی، استاد نگارگری دوره بورسیه تخصصی مکتب هنر رضوان میگوید: «آثار نگارگری بسیاری در زمان برگزاری نخستین دوسالانه تذهیبهای قرآنی همراه با بخش نگارگری از سراسر کشور به دبیرخانه دوسالانه رسیده بود، اما کیفیت بعضی از این آثار در سطحی نبود که بتوان آنها را به نمایش گذاشت. از سوی دیگر، برخی از هنرمندان با هزاران امید از راههای دور آثارشان را به این دوسالانه فرستاده بودند و پایین بودن سطح آثارشان هم به دلیل عدم دسترسی آنان به استادان خوب بود. بنابراین با علی ثابتنیا، مدیر عامل وقت مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی در آن زمان در زمینه امکان اعطای بورسیه هنری مکتب هنر رضوان به هنرمندان منتخب این استانها گفتوگو شد تا این هنرمندان بتوانند با بهرهگیری از تجربیات و دانش استادان مشهدی، هنرهای تذهیب، گل و مرغ و نگارگری را در شهر خود اشاعه دهند و آثار قویتری هم به دورههای بعدی دوسالانههای تذهیبهای قرآنی ارسال کنند. البته متأسفانه بخش نگارگری از ششمین دوره این دوسالانه با وجود امید هنرمندان این رشته به دوسالانه حذف شد».
تغییر مسیر زندگی هنرمندان
میز بزرگ آبی رنگ مملو از جعبههای کوچک و بزرگ آبرنگ و کاغذ است. مریم اکبری اهل شاهرود است و ۱۵ سال سابقه فعالیت در رشته گل و مرغ را دارد. او میگوید: «این هنر در شاهرود آنچنان که باید شناخته شده نیست و استادانی برای تدریس آن وجود ندارد. فقط بانویی در این شهر در سطح مقدماتی مشغول تدریس بود که من با توجه به علاقهای که از کودکی به گل و مرغ داشتم، در آن کلاس شرکت کردم. سپس حدود ۱۲ سال پیش با دورههای آموزشی مشهد آشنا شدم تا جایی که برای استفاده از محضر استادان به این شهر رفت و آمد میکردم و توانستم مدرک ممتاز رشته نگارگریام را از تهران بگیرم. سپس درگیر دانشگاه در مقاطع مختلف شدم به طوری که در حال حاضر دانشجوی ارشد هنرهای اسلامی هستم. در واقع یکی از دلایلی که تحصیلم را در مقطع ارشد در رشته هنرهای اسلامی ادامه دادم، دریافت این بورسیه هنری و ورود به هنر گل و مرغ به صورت تخصصی بود». در حال حاضر استاد عطاالله شاکری تدریس رشته گل و مرغ(لاکی و آبرنگی) این دوره را بر عهده دارد. طیبه سادات تقیزاده، اهل شهر قائن خراسان جنوبی و یکی دیگر از هنرمندان دوره تخصصی حاضر است. او زمانی که در رشته گرافیک نقاشی تحصیل میکرد، به دلیل علاقه به هنرهای سنتی وارد رشته گل و مرغ شد و سه سال است در این رشته فعالیت دارد. حتی دو سال پیش برای بهرهمندی از محضر مدرسان و شرکت در کارگاههای فشرده به مشهد رفت و آمد میکرد. تقیزاده با تأکید بر اینکه دریافت بورسیه مکتب هنر رضوان سکوی پرش او بوده است، بیان میکند: «اگر مجبور بودم همچون گذشته فراگیری این هنر را ادامه دهم، حداقل ۶ سال دیگر ممکن بود به نقطهای برسم که اکنون در آن قرار دارم. در حال حاضر از هنرم به صورت کاربردی برای طراحی نقوش روی لباس و کیف استفاده میکنم. امیدوارم با کسب تجربیات بیشتر بتوانم در زمینه آموزش گل و مرغ هم در قائن فعالیت کنم».
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: بانوان هنرمند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۶۲۲۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بانوان پلیس؛ مامن زنان آسیب دیده/ کسب ۴۰ مدال ورزشی
خبرگزاری مهر، گروه استانها- سمیه اسماعیل زاده: یک نفس از سالن مسابقات تیراندازی تا نزدیکیهای حرم امام رضا (ع) دویده بود، باجه تلفنی را دید و اولین حرفش با بغض و شوق و اشک این بود: «مادر مسابقه را بردم».
از آن روز، نزدیک به ۲۴ سال میگذرد و این قهرمانیها ادامه دارد و این روزها نیز، خبر کسب مقام قهرمانیاش در مسابقات تیراندازی نیروهای مسلح کشور را میتوان در رسانه و کانالهای مجازی شهرستان سوادکوه دید؛ درست چند روز قبل از مسابقه بود که از او وقت مصاحبه خواستم و تنها باشگاه تیراندازی شهر زیراب محل ملاقاتمان شد.
هوا تاریک شده بود و پیش از او وارد باشگاه شدم، باشگاهی که عایداتش وقف معلولان و جانبازان است و مدیریت آن را نیز رمضان صالحنژاد که قهرمان پارالمپیک تیراندازی و جانباز ۷۰ درصد است بر عهده دارد.
وارد باشگاه میشود و اولین مواجه رو در رویم با تنها بانوی سرهنگ پلیس سوادکوه، محجوبه بهاری، کسی که همزمان هم ابهت یک سرهنگ پلیس را دارد و هم عطوفت یک بانوی مهربان.
بعد از سلام و احوالپرسی، تپانچه مخصوص تمرین تیراندازی را میگیرد و با هم به سالن تیراندازی میرویم؛ سالنی که شاید اگر در کودکیِ او در شهر وجود داشت، استعدادش در عرصه تیراندازی زودتر کشف میشد و علاوه بر مقامهای کشوری، با کسب مقام در مسابقات بینالمللی میتوانست برای کشور افتخارآفرینی کند و خودش میگوید: این سالن کم نظیر در استان، با فداکاری استاد صالحنژاد که سرمایهاش را وقف کرده، ساخته شده و ایجاد امکانات برای استعدادیابی فرزندان این شهرستان، همت مسؤولان را میطلبد و در رابطه با من نیز، آنچه که اکنون هستم، به مدد دانشگاه افسری نیروی پلیس است که استعدادم در این عرصه کشف شد و از نیروی انتظامی ممنونم.
اتفاقی که انتخابش شد
ماجرای پلیس شدنش انگار سرنوشتش بود؛ مادرش عقیده داشت که درس باید پیشزمینه کار باشد و همین باعث شد که او برای رتبه خوب، دو سال پشت کنکور بماند و زمانی که رتبه خوبی آورد، مصادف با سالی شد که دانشگاه علوم انتظامی برای اولین بار پس از انقلاب، جذب نیروی زن داشت و او هم بدون هیچ پیشزمینهای، پس از معلمی و پرستاری، این رشته را انتخاب کرد و قبول شد؛ رشتهای که به بیان خودش موجب کشف استعدادهایش در ورزش شد، به شخصیتش وجوه جدیدی بخشید و اگر به گذشته برگردد بهعنوان اولین رشته انتخابش میکند.
آمادگی جسمانی یکی از فاکتورهای مهم در نیروهای پلیس است و او یکی از بخشهای خوب نیروی انتظامی را فعال بودن در حوزه ورزش میداند؛ دانشگاه علوم انتظامی، جایی که برای اولین بار با رشتههای رزمی و تیراندازی آشنا شد و در کنار کارش در نیروی انتظامی، به مدت ۱۷ سال مستمر در لیگ کشوری حضور دارد و حاصلش بیش از ۴۰ مدال رنگارنگ در رشتههای تیراندازی، والیبال، اسکی و آمادگی جسمانی است.
همه کسانی که به ما مراجعه میکنند آسیب دیده هستند و توقع دارند با صبر بالا به حرفهایشان گوش کنیم، همراهشان شویم و کمکشان کنیم
سرهنگ بهاری در کنار فعالیت و ورزش مستمر برای موفقیت یک پلیس، به فاکتور مهم معنویات و صبر و استقامت اشاره میکند و میگوید: همه کسانی که به ما مراجعه میکنند آسیب دیده هستند و توقع دارند با صبر بالا به حرفهایشان گوش کنیم، همراهشان شویم و کمکشان کنیم؛ پس اولین فاکتور صبر و معنویت است و بعد از آن توان جسمانی بالا که باید با فعالیت مستمر تقویت شود.
در تصور بسیاری کار پلیسی خشن است اما او به احساسات و رقت قلب نیروی پلیس اشاره میکند که گاه در مواجه با برخی صحنههای تاثرانگیز پلیسهای مرد و زن، بغض و حتی گریه میکنند و میافزاید: با وجود این احساسات اما کار ما ایجاب میکند که جدی باشیم چرا که اگر جدیت نباشد، تابعیت هم نیست؛ همچون ناظم یا معلمی که برای اداره خوب مدرسه یا کلاس و توجه دانشآموز به درس، امر و عتاب دارد و این رفتار دال بر خشونت آنها نیست.
کار در نیروی انتظامی را نه تنها منافی ظرافت زنانه نمیداند بلکه بر این عقیده است که دلیل جذب نیروی زن در نیروی انتظامی این است تا آنها بتوانند مامن و پناهگاهی برای بانوان مراجعهکننده به مراکز انتظامی باشند و این بانوان راحتتر بتوانند مشکلاتشان را بیان کنند؛ امری که از همان اولین مأموریت به آن رسیده است.
اولین تجربههای کاری عموماً سخت و پراضطراب است؛ خصوصاً در شغلهایی که مردانه مینماید و باید ثابت کنی که بهعنوان یک زن از پس کار بر میآیی و اولین تجربه مأموریتی این بانوی پلیس، همراهی با یک زن متهم به قتل و ماندن در کنارش برای یک شب بود؛ از نگرانیهایش میگوید، اینکه مدام حواسش به این بود که او چه عکسالعملی دارد و چطور میتواند ماموریتش را به درستی انجام دهد اما کم کم به این دید رسید که هرچند او یک قاتل است اما باید با او صحبت انساندوستانه داشته باشد تا همه چیز در آرامش پیش برود و در همان اولین مأموریت پی برد که به پلیس زن نیاز است چراکه حتی یک مجرم زن هم ترجیح میدهد که یک همراه پلیس زن داشته باشد.
تمام دخترانی که اطرافش هستند، بواسطه دیدن او علاقمند به حرفه پلیسی هستند، و این بانوی سرهنگ میگوید: هر وقت که به مدارس برای صحبت میروم؛ ابتدا دخترها از اینکه یک خانم پلیس است، تعجب میکنند و بعد کنجکاوانه میپرسند که میخواهیم پلیس شویم و من واقعیت کار را میگویم هم سختیها و هم خوشیها اما به همه (چه دختر و چه پسر) توصیه میکنم اول خودشان را بشناسند تا انتخاب درست داشته باشند و بتوانند موفق شوند.
در کنار یک زن موفق، یک مرد خوب وجود دارد
ورزش قهرمانی، کار مدیریتی در نیروی انتظامی، مادری، همسرداری و ارتباطات خانوادگی، وقتی میپرسم پیشبرد همه اینها با هم چگونه میسر شده؟ او برنامهریزی، سخت کوشی و حمایت خانواده و همسر را مهم میداند و میگوید: اول برنامهریزی، وقتی در دانشگاه افسری درس میخوانی یک سین کاری هر روز تکرار میشود و من بعد از ۲۴ سال همچنان ساعت ۵ بیدار میشوم و تا ساعت هفت که سرکار بروم یک سری کارهای مشخص را انجام میدهم و بعد از آن هم تا شب برنامهام مشخص است، دوم سختکوشی، پس از قبولی در دانشگاه، در رشتههای ورزشی مرتبط با کار انتظامی کارت مربیگری گرفتم و وارد مسابقات قهرمانی شدم و خودم را بهعنوان پلیسی که میتواند در این رشتهها موفق شود نشان دادم و در کنارش وقتی که صاحب فرزند شدم کنار مسؤولیت کاری، از تلاش در حوزه ورزش دست نکشیدم و کار و ورزش نیز موجب نشد که وظیفه مادری خود را فراموش کنم و البته حمایت مادر و پدرم و همسرم غیرقابل انکار است.
همسرش نیز مانند خودش پلیس و ورزشکار است؛ یک دوست، یک همراه و یک مشوق و به بیان خودش در کنار یک زن موفق یک مرد خوب وجود دارد و میگوید: بواسطه ورزش قهرمانی و شغلمان، سفر و انتقالی زیادی داشتهایم و در این مسیر، همسر و والدینم بسیار کمک کار بودهاند، حتی میتوانم بگویم من تا قبل از ازدواج، در حوزه ورزش در شهرستانم کمتر شناخته شده بودم و همسرم مبلغ من شد و با وجودی که خودش رزمی کار و قهرمانی جهان دارد اما بسیار سعی کرده است که راه را برای من هموار کند.
یک دلواپسیِ ناب
شهرستان سوادکوه امکانات چندانی ندارد و شهرهای کوچکی مانند زیراب و پلسفید، چندان که باید برای بانوان امکانات ورزشی در هر زمان مهیا نیست و همین بهانهای شد تا او و همسرش، زیرزمین خانهشان را تبدیل به یک باشگاه کوچک کنند؛ جایی که با هم ورزش میکنند و استرس یک روز کاری را میزدایند و حتی دختر کوچکشان هم یاد گرفته که انرژیاش را آنجا تخلیه کند و به بیان او، ما هر سه باهم در آنجا ورزش میکنیم و به هم یاد دادهایم که چگونه در کنار هم به آرامش و مسرت برسیم.
سرهنگ بهاری، با تمام ابهت پلیسی و مهارت ورزشیاش وقتی از فرزندش صحبت میکند، پر از احساس مادرانه و دغدغه میشود؛ با وجود گذراندن روزهایی که برای تمرین از دیوار ۳۰ متری با طناب بالا میرفته، همواره با ورزشهای رزمی خود را از نظر بدنی آماده نگه میدارد و در مهارت تیراندازی در میان همکارانش حرفی برای گفتن دارد اما در برابر فرزندش پر از دلواپسیِ نابِ مادرانه است و میگوید: همیشه در این فکرم که اگر اتفاقی برای من بیفتد فرزندم چه میشود؟ چراکه میدانم اکنون که من به اینجا رسیدهام به مدد حمایت مادر و پدرم بوده است و اولین تماسم پس از پیروزی در مسابقه با مادرم بوده و حالا دوست دارم این حمایتها را برای فرزندم داشته باشم تا روزی او با شوق، خبر موفقیتش را به من بگوید.
کد خبر 6086984