هنر یک بیان است که به دنبال مخاطب خود میرود
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۴۷۵۵۹۸
قبل از اختراع دوربین عکاسی، نقاشی یگانه وسیلهای بود که با استفاده از آن میتوانستند وقایع را به صورت دو بعدی و بدون نوشته و متن و تنها به شکل تصویر ثبت کنند. بنابراین موفقترین هنرمندان آن دسته از هنرمندانی بودند که با تسلط تکنیکی خود میتوانستند وقایع را هر چه بهتر و طبیعیتر ثبت کنند.
به گزارش خبرنگار ایمنا، هسته مرکزی و اصلی نقاشی سنتی را میتوان نقاشی رئالیسم دانست، در سالهای دور، نقاشی، ابزاری در خدمت گرایشات مذهبی و نشان دادن تمثالهای مقدس بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طهمورث بهادرانی در خصوص نقاشی کلاسیک به خبرنگار ایمنا میگوید: "هنر کلاسیک از قبل میداند چه میخواهد خلق کند و به بهترین شکل تلاش میکند تا آثارش را ارائه دهد و همان چیزی که به دنبال آن است را در نگاه مخاطب پیدا میکند."
این هنرمند نقاش ادامه میدهد: "برای خلق آثار کلاسیک و سنتی به ایجاد فضای آرام نیاز است چرا که بحث تکنیک و موضوع مطرح و حاکم است که موافق این شرایط نیستم چرا که در هنر معاصر و هنری که امروز خلق میشود ماهیت و نگاه هنرمند تغییر کرده و تکنیک تابع موضوع و مضمون است."
تعریف هنر مدرن نسبت به هنر سنتی بمراتب سادهتر است، میتوان اینگونه گفت که هر اثر هنری که خصوصیات هنر سنتی را دارا نباشد، میتوان هنر مدرن نامید. در نقاشی سنتی شاید پیچیدگیهایی در مورد حد مرز اجرا، انتخاب متریال و موضوع وجود داشته باشد. اما در نقاشی مدرن میتوان کاملاً آزادانه با نقاشی برخورد کرد و هیچ گونه محدودیتی در مورد موضوعات ذکر شده وجود ندارد.
بهادرانی در خصوص هنر معاصر میگوید: "در هنر معاصر در بدترین شرایط روحی، عاطفی، فیزیکی و زیستی عناصری در خور بیان کشف و در قالب اثر ارائه میشود."
در حقیقت نقاشی مدرن میتواند در مورد هر چیزی که هنرمند به آن میاندیشد باشد و همینطور برای اجرای آن میتواند هر متریالی را مورد استفاده قرار دهد. البته در نقاشی مدرن نیز حوزههای مختلفی وجود دارد و با بسط و گسترش آن، جنبشهای مختلف هنری نیز به وجود آمدند. سبکهایی مانند اکسپرسیونیسم، امپرسیونیسم، کوبیسم و ... . اما آنچه بسیار حائز اهمیت میباشد این است که هنر مدرن میتواند پیرامون هر موضوع و هر پدیدهای باشد و نمیتوان آن را در چهارچوب خاصی قرار داد.
بهادرانی در خصوص نقاشی مدرن معتقد است که "در هنر معاصر مخاطب بخشی از اثر است و حتی میتواند بخشی از اثر را کامل کند و بستگی به مخاطب دارد که چه تاثیری از اثر خلق شده بگیرد و وارد یک مرحله تأویلی میشویم چراکه بیانهای مختلفی را از اثر دریافت شده حتی بیانی که مد نظر هنرمند نباشد."
این هنرمند نقاش ادامه میدهد: "هنر یک بیان است که به دنبال مخاطب خود میرود و اول از همه هنرمند مخاطب اثر خود است، سپس سایرین حتی افرادی که در دورههای زیستی بعد آثار را تماشا میکنند."
یکی از اتفاقات مثبتی که با ظهور هنر مدرن رخ داد این بود که نقاشی از سیطره اشخاص ثروتمند و قدرتمند خارج شد و وارد بطن جامعه شد. به طوری که توده جامعه با این هنر آشنا شد و نقاشی مدرن باعث به وجود آمدن موزههای هنری، گالریهای نقاشی و حراجهای هنری شد. این پدیده باعث شد که عوام نیز دست به خرید و فروش آثار هنری زده و از دل نقاشی مدرن مارکت هنری متولد شد. کم کم این اتفاقات باعث شد که تابلوهای نقاشی به خانه اشخاص معمولی و توده جامعه نیز را پیدا کرده و به عنوان یک زبان بصری عمومی به رسمیت شناخته شود. همین امر باعث شد که هنرمندان نیز در آثار خود شروع به اندیشیدن در مورد پدیدههای اجتماعی و آثار مترتب آن بر جامعه بنمایند. به بیان دیگر تابلوهای نقاشی ارتباط گستردهای با معقولات روانشناسی، فلسفه و جامعه شناسی پیدا کردند و هنرمندان نقاش شروع به بیان مشکلات و احساسات درونی خود با استفاده از ابزار نقاشی نمودند.
بهادرانی با اشاره اینکه هنرمند به صورت کلی میخواهد تأثیر اندیشه و بیان خود را در ارائه آثار ببیند میگوید: اینکه از ابتدا قرار است چه اتفاقی برای آثار یک هنرمند رخ دهد و چه تاثیری برمخاطب خواهد گذاشت در هنر معاصر روشن نیست به خصوص که مخاطب هم بخشی از اثر محسوب میشود، در هنرچیدمان وهنرتعاملی یکی از بخشهای مهم مخاطب است مخاطب میتواند زن یا مرد کودک یا پیر متفکر یا عام باشد و هرکدام میتوانند برداشت و تأثیر متفاوت بر روی کار بگذارند و بخشی از آن را نمیدانیم چیست؟
کد خبر 405345منبع: ایمنا
کلیدواژه: هنر نقاشی نقاشی نقاشی اصفهان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۴۷۵۵۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جواد مجابی: کمالالملک شاگردان را به کپیه باسمههای فرنگی واداشت/حیدریان: دلش چون بید میلرزید که مبادا آن برگ پیش از آنکه در تابلو ترسیم شود بیفتد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، استاد علیمحمد حیدریان (۱۲۷۵-۱۳۶۹) یکی از شاگردان برجستهی کمالالملک و سالها استاد دانشکدهی هنرهای زیبا بود. در اوایل دههی ۵۰ خورشیدی وقتی اواخر هفتمین دههی عمرش را میگذراند در اوج شکوفایی به سر می برد، همچنان آثاری تازه خلق میکرد و بیش از نیمی از نقاشان سرشناس ایران شاگردش بودند. اردیبهشت ۱۳۵۲جواد مجابی نویسندهی برجستهی معاصر در زمینهی آثار استاد حیدریان و نقاشی معاصر ایران با او گفتوگویی انجام داد که روز سوم اردیبهشت همان سال در صفحهی هفتم روزنامهی اطلاعات منتشر شد. بخشهایی از آن گفتوگو را در پی میخوانید:
ساعت ۱۱ به کارگاه استاد حیدریان رفتم، دیدار با او چندان آسان نیست که پیر است و بیحوصله و کنج قناعت گزیده، نه سودای نام و نشان دارد و نه پروای این و آن، از این رو در خانهاش جز بر روی دوستان و شاگردان بسته است. در طبقهی دوم عمارتی در خیابان وزرا کارگاهی برای خود ترتیب داده است وقتی که وارد کارگاه شدم شاگردی در وسط سالن نشسته بود و تابلویی را بازسازی میکرد. حیدریان روی کاناپه دراز کشیده بود، انگار به تابلوی «میله» مینگریست که روبهرویش به دیوار آوخته بود، برخاست و چاقسلامتی کردیم، از آخرین دفعه که او را در دانشکده دیدم پیرتر به نطر میآمد و آسودهتر.
برای دیدن کارها آمدهام.
میدانی که حوصلهی گفتوگو ندارم.
استاد شما که آثاری بدین زیبایی و قدرت خلق کردهای چرا به کپیهی آثار نقاشانی چون رامبراند پرداختهاید؟
من کپیه نکردهام. من کسب فیض کردهام. دوباره ساختن این آثار علاوه بر اینکه مرا با رنگ و طرح و شیوهی کار این استادان آشنا کرده آن هیجان و شوری که هنرمند به هنگام ساختن آن اثر داشته من نیز در خویش حس کردهام، من از این رابطه فیضی بردهام وقتی که تابلوی «میله» را در لوور میساختم یک روز نگهبان آن اتاق آمد گفت از این اثر نقاشان زیادی تاثیر گرفتهاند یا بدلسازی کردهاند اما هیچکدام مثل کار تو خوب از آب درنیامده است. من این تابلوها را بیشتر در لوور ساختهام. بسیاری به من ایراد میگیرند که چرا حیدریان کپیه میکند. من در برابر استادان بزرگ تاریخ هنر شاگردی هستم و لاجرم از ساختن آثارشان بهرهها میبرم.
نکتهای را همواره من گفتهام و نوشتهام و میخواهم با شما در میان بگذارم، دو گروه در دگرگونی نقاشی ایران سهمی داشتهاند: کمالالملک و شاگردانش از یک سو و نوپردازان افراطی چون ضیاپور و یک دو تن از سوی دیگر اگر گرایشهای تند و بیحساب این دو گروه نبود شاید نقاشی ما راهی بهتر میگزید و سامان مییافت. کمالالمل شیفتهی هنر مغربزمین شد. همو بود که شاگردان را به کپیه باسمههای فرنگی واداشت و نقاشی سهپایه را در ایران رواج داد گرچه کار او در این زمینه به اعتدالی رسید و آثاری چون «تالار آئینه» «میدان کربلا»، «تکیه دولت» و «فالگیر بغدادی» پرداخت که رنگ و روی ایرانی داشت، اما با آوردن نقاشی اروپایی به ایران، نقاشی عامیانه، مینیاتور و آثار اصیلی چون تابلوهای صنیعالملک و محمودخان ملکالشعرا و دیگران را بیفروغ کرد. گرچه تقلید از باسمههای فرنگی پیش از او شروع شده بود اما کمالالملک با قدرت و نفوذی که در قلمروی نقاشی داشت بر این تقلید صحه گذاشت. رواجدهندگان کوبیسم در ایران بیآنکه به شرایط پدید آمدن مکاتب در جوامع خاص توجهی داشته باشند، این گرایش افراطی را به انحطاط رسانیدند.
کمالالمل به غایت وسواس داشت برای ساختن یک منظره از طبیطعت. دلش چون بید میلرزید که مبادا آن برگ پیش از آنکه در تابلو ترسیم شود از درخت بیفتد. از خود چیزی در تابلو به جای نمینهاد. آنچه را که میدید میساخت و ما را چنین تربیت کرده بود. ما: من و اسماعیل آشتیانی و یک دو تن دیگر در آغاز نقاش باسمههای فرنگی یا طبیعت بودیم. به عنوان یک نقاش که از خود طرحی در جهان میافکند حضور نداشتیم. تجربهای در مورد ساختن یک تصویر پیش آمد و من دریافتم که ارزش هر اثر در آن، در آن پاره از روح است که در اثر به جای گذاری.
«مرغان دریایی» را در چه مدت ساختهای؟
من خیلی سریع کار میکنم در سه ساعت این تابلو را ساختهام. بعدها دستی در آن میبرم اما اصل کار خیلی زود شکل میگیرد.
چرا دوستداران نقاشی را از دیدن آثارت محروم کردهای؟ چرا کارهای تازهات را در نمایشگاهی عرضه نمیکنی؟
از قضاوت مردم پروا دارم چه آنها که بیدلیل ستایشم میکنند و چه کسانی که از روی بیدانشی شاید بیذوقی به این آثار حمله خواهند کرد. من از نادانی پارهای کسان بیم دارم. نمایشگاهها ارزانی آنها باد که چشم به شهرت و ثروتی دارند. من این آثار را برای دل خود ساختهام. این تابلوها نردبانی بود که من از این زندگی حقیر روزانه بالا رفتهام تا بدانجا که خیلی چیزها در نظرم بیاعتبار شده است. حتی نام و نشان من. هنوز هم صبحها کار میکنم شاگردانم را تعلیم میدهم بعدازظهرها به استراحت و مطالعه میگذرانم و در این سن تحمل جنجال ندارم.
۲۵۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898282