وقایعی رخ داد تا غرور ما را از خدا غافل نکند
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۰۹۴۸۲
گروه شبکههای اجتماعی ـ حجتالاسلام حسین سوزنچی در یادداشتی نوشت: شهادت مظلومانه بزرگی مثل حاج قاسم در وقتی که همه خواب بودیم، سینهمان را مالامال از درد و خشم و انتقام کرده بود و میرفت آتشی که در وجودمان شعلهور شده بود کاخ ستم را در جهان براندازد. با این حال وقایعی رخ داد تا غرورمان ما را از خدا غافل نکند و عجز خود در پیشگاه او را فراموش نکنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این حال وقایعی رخ داد [۱]تا غرورمان ما را از خدا غافل نکند و عجز خود در پیشگاه او را فراموش نکنیم.
این وقایع، منافقانی را که در اثر آن حضور میلیونی مردم، جرأت نُطُق کشیدن نداشتند به وجد آورد.
یاوهگوییها آغاز شد.
و این یاوهگوییها محمل را چنان مهیا کرد که در حالی که هنوز کفن حاج قاسم خشک نشده، عدهای کینههای بدری و خیبری و حُنَینی خود را بروز دادند.
وحتی از پاره کردن عکس او، که توهینی مستقیم به میلیونها مردم عزادار بود، دریغ نکردند!
خدا میداند.
شاید قرار است آتش انتقامی که اندکی آرام گرفته بود با شدت بسیار بیشتر شعلهور شود.
خواستم چند کلمه درباره این اوضاع و احوالمان در این ایام بنویسم.
اما برای بیان آن.
سخنی رساتر از سخنان امام کاظم ع در دعای جوشن صغیر نیافتم:
خدایا!
چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنیاش را به روی من کشید.
و لبه تیغش را بر من تیز کرد
و تیزیِ سلاحش را برایم آماده نمود
و زهرهای کشندهاش را برای من درهم آمیخت
و تیرهای بیخطایش را سوی من نشانه گرفت
و چشم نگهبانش از من به خواب نرفت.
و مخفیانه درصدد است که به من آزاری رساند و زهر جگر سوزش را به من بچشاند.
خدایا!
پس تو نگاهی افکندی به ناتوانیام در تحمل حوادث ناگوار.
و درماندگیام از انتقام گرفتن از آن که با ستیزهجوییاش قصد مرا کرده.
و تنهاییام در برابر بسیاریِ آنان که آزار مرا در سر دارند و سرِ راهم کمین کردهاند و فکر من درخلاصى از آنها به جایى نمىرسد.
پس به نیرویت مرا تأیید کردی.
و با یاریت پشتم را محکم نمودی.
و تیغ برنده او را بر من کُند نمودی.
و او را پس از اینکه عِدّه و عُدّها گرد آورده بود، خوار کردی
و موقعیت مرا بر او برتری دادی
و شرِّ آن نقشه هاى شومى که براى من کشیده بود به خودش برگرداندى.
در حالی که نه عطش کینهاش فرونشسته بود و نه هنوز دلش از کاری که میخواست با من بکند خنک شده بود.
از غیظش بر من انگشت به دندان میگزید و پشت کرده، پا به فرار نهاد و تجهیزات و نفراتش تارومار شد.
پس تو را سپاسای پروردگار.
که مقتدری شکست ناپذیری و بردباری بدون شتاب!
بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست
و مرا در برابر نعمتهایت از شکرگزاران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده.
خدایا!
چه بسیار ستمگری که با نقشههایش به من ستم کرد.
دامهای شکار را در راهم نهاد
و و مرا دقیقا زیر نظر گرفت و مانند درنده اى که براى شکار خود کمین مى کند به دست آوردن فرصت مناسب در کمین من نشست.
درحالیکه در ظاهر با من خوشرویی نشان میداد و گشادهروییِ بىحقیقتى به من مىنمود.
پس، چون دغلکاری باطنش و زشتی آنچه را حتی برای همکیشان در دل نهفته کرده بود مشاهده نمودی
و دیدی که چگونه مرا میخواهد مرا در دام ستم خود گرفتار آوَرَد.
او را سرنگون ساختی
و ریشهاش را از بیخوبن برکندی
و او را در چاهی که برای من کنده بود و در ژرفای گودال خودش انداختی
و گونهاش را در ردیف خاک پایش قرار دادی.
او را به بدن و روزی خودش سرگرم کردی
و با سنگ خودش زدی
و با زه کمان خودش خفهاش نمودی
و با سر نیزههای خودش هلاک کردی
و به رو به خاک مذلّت افکندی
و حیلهاش را به خودش برگرداندی
و از فرط حسرت به باد فنایش دادی.
ازاینرو.
پس از کبر و نخوتش خوار گشت
و به دنبال گردنفرازیاش درهم کوبیده شد
و گرفتار در بند دامی که در آن هنگام غرورش آرزو داشت مرا در میان آن ببیند.
و پروردگارا!
اگر نبود که رحمتت بر من فرود آمد، نزدیک بود آنچه دامن او را فرا گرفت، بر من وارد آید.
پس تو را سپاس پروردگارا
که مقتدری شکست ناپذیری و بردباری بدون شتاب.
بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست
و مرا در برابر نعمتهایت از شکرگزاران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده.
خدایا!
چه بسیار حسودی که از حسرت برافروخته گشت
و دشمنی که غیظش افروخته شد
و مرا در معرض نیش زبانش قرارداد
و [با نگاه بغضآلود]مژگانش را، چون نیزهای به بدنم فرو بر
و مرا هدف تیرهای سرزنش نمود و کاستیهایی را که همواره در خودش بود به گردنم انداخت.
پروردگارا!
پناهجویانه تو را خواندم، درحالیکه اطمینان به سرعت اجابت تو داشتم.
و بدانچه همواره از خوب دفاع کردنت میدانستم، توکل کردم.
آگاه به اینکه هرکس به سایه حمایت تو پناه بَرَد، تحت فشار نماند.
و کسی که به قلعه مددجویی تو پناه آورد، هرگز حوادث روزگار او را درهم نکوبد.
پس به قدرتت مرا از آزار او حفظ کردی.
پس تو را سپاس پروردگارا
که مقتدری شکست ناپذیری و بردباری بدون شتاب.
بر محمّد و آل محمّد صلوات فرست
و مرا در برابر نعمتهایت از شکرگزاران و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار ده؛ انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: شهید سلیمانی ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۰۹۴۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد یک روزنامه از حضور صدیقی در نماز جمعه و راه اندازی دوباره گشت ارشاد
فتح الله آملی در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت: گمان نکنیم که حال جامعه ما بی آرمان یا غربزده یا بیتوجه به ارزشها شده است و مثلا حاضر است به هر قیمتی به هر رابطهای از سر عافیت طلبی تن دهد.
اتفاقاً جامعه ایرانی و مرد و زن ایرانی همواره بر سر دفاع از آرمان و آب و خاک و استقلال و عزت خود حاضر به تحمل هزینههای آن هم بوده و هست.
لیکن یک سخن و یک مطالبه به حق دارد و آن هم باور به صداقت، عدالت و تقسیم عادلانه. زحمات و مشقات آن توسط نظام حکمرانی و مهمتر از همه اتخاذ بهترین تدبیر برای اداره کشور در شرایط دشوار است نه اینکه از این جنگ و تخاصم با بیتدبیری فرصتی بسازیم برای عدهای محدود و معدود که هر چه آتش این ورطه شعله ورتر، بهره و نصیب آنان هم بیشتر...
اگر قرار است ما با دولت و حاکمیت آشتی و همراهی کنیم بسیاری میگویند با عشق یکطرفه که نمیشود. او هم باید ما را ببیند و از درد و رنج ما بکاهد.
مثلاً هر روز کم و کسریهای خود را با تورم از جیب تودههای ضعیف ملت بیرون نکشد. اجازه ندهد فاصلههای طبقاتی هر روز بیش از گذشته آزارمان دهد. در برابر فساد حساس باشد و قاطع عمل کند جلوی رانت و ویژهخواری را بگیرد. با تصمیمات نسنجیده و نمایشی و پوپولیستی پرهزینه و بیفایده بودجه مملکت را به هدر ندهد. دخل و خرجش را تنظیم کند که مجبور به چاپ پول و کاستن از ارزش پول ملی و افزایش تورم نشود.
خودی و غیرخودی نکند. وقتی فسادی رونمایی میشود به افکار عمومی اراده خود را در مقابله با آن نشان دهد. وقتی شعار شفافیت سر میدهد در حد شعار و نمایش نماند. مثلاً به عنوان مشت نمونه خروار وجدان عمومی را در رابطه با همین فساد چای دبش قانع کند یا وقتی بحث باغ ازگل عمومی میشود حتی با علم به اینکه امام جمعه نیّت سویی نداشته و تنها مرتکب غفلت شده است برای اقامه نماز از ایشان دعوت نکند که بخشی از جامعه حتی دینی آن را حرکتی از سر لجاج بدانند (اگر چه نگارنده هم معتقد است غفلت بوده که البته آن هم قصور کمی نیست) یا در شرایطی که بیش از همه به حمایت سرمایه اجتماعی در شرایط جنگی نیازمندیم، اصرار بر افزایش گشتهای خیابانی عفاف و حجاب نداشته باشیم و وقتی میدانیم ارز چند نرخی چه فساد و رانت عظیمی به بار آورده و میآورد، همچنان این سفره مفت خوارگی را پهن و گسترده نگذاریم، نظام مالیاتی را از این وضع خنده و شوخی در آوریم و در برابر دوبرابر شدن بدهی بانکها به بانک مرکزی و افزایش حجم نقدینگی چشمانمان را نبندیم و وقتی میبینیم سیاستهای تشویقی پرهزینه ما درباره ازدواج و فرزندآوری نتیجه عکس داده است از سر بیتدبیری یا لج و عناد و روکم کنی بودجهها و هزینههای قابل توجه آن را بیشتر نکنیم و...