ناشنیدههایی از زندگی فرهاد مهراد
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۷۱۲۵۴
نتخوانی و سلفژ بلد نبود اما گوش و هوشی قوی داشت و همه نتها و ملودیها را به ذهن میسپرد. عاشقِ گل و گیاه و رسیدگی به آنها بود و از شلوغی و بینظمی بدش میآمد. او عاشقِ زندگی بود و عاشق هم ماند. فرهاد مهراد، آقایِ خاصِ خوانندگی در بیست و نهمین روز فصل زمستان سال 1322 در تهران متولد شد. به همین مناسبت، در ادامه چند برش از زندگی و فعالیت هنری او را میخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سازی که مادر شکست فرهاد با شنیدن صدای سازِ برادرِ بزرگ تر که با دوستانش تمرین میکرد، به موسیقی علاقهمند شد. این علاقه در رفتوآمد با بچه محلهای ارمنیاش که در خانه ساز داشتند، بیشتر هم شد. بالاخره برایش یک ویلونسل خریدند و فرهاد ساعتها مینشست و مینواخت. اما یک روز مادر عصبانیتش را بر سرِ سازِ کوچک ترین عضو خانواده خالی کرد و آن را شکست. البته این باعث نشد فرهاد از موسیقی و به خاطر سپردنِ نتها دست بکشد.
او عاشق موسیقی کلاسیک جهان بود و بعدها که بزرگ تر شد، ملودیِ بسیاری از آن آهنگهای خارجی را در گروهی که با سه نفر از دوستان ارمنیاش به نام «چهار بچه جن» راه انداختند، نواخت. در یکی از همین اجراها با نیامدنِ خواننده گروه، فرهاد برای اولین بار خواند و مسیرِ زندگی هنریاش تغییر کرد. از این به بعد فرهاد در کنار نوازندگی یک خواننده صاحب سبک هم بود و خیلی از ترانههای موسیقی غربی را بازخوانی کرد.
از فرهاد مهراد قطعات خاطرهانگیز بسیاری را در یاد داریم. روزهای ولادت پیامبر اکرم(ص) و عید مبعث، قطعه «وحدت» را که به «والا پیامدار» مشهور است، زیاد میشنویم یا دمِ عید که میشود، با شنیدن «بوی عیدی، بوی توپ» از تلویزیون قند در دلمان آب میشود. فرهاد گزیده کار میکرد و هر شعری را نمیخواند. او حتی وقتی بر سر مزار فریدون رهنما، شاعر ایرانی حاضر میشود از شعرِ «کتیبه» این شاعر که روی سنگ قبرش حک شده است، خوشش میآید و آن را میخواند و در آلبوم «برف» جای میدهد. فرهاد اعتقاد داشت باید با شعر و مضمون آن ارتباط برقرار کند تا بتواند آن را اجرا کند. از دیگر قطعههای فارسی مشهور فرهاد میتوان به «مرد تنها»، «جمعه»، «کوچ بنفشهها»، «تو را دوست دارم» و «شبانه» اشاره کرد.
شاید باورتان نشود که فرهاد مهراد با حسین الهی قمشهای، نویسنده، مترجم و مفسر برجسته معاصر دوستی و همنشینی داشته است. در کتاب «چون بوی تلخِ خوش کندر» که معتبرترین زندگی نامه این خواننده است، آمده او در دورهای پای صحبتهای الهی قمشهای در جلسهها مینشسته و بعدها این رفتوآمد به دوستی منجر شده است. جالب این که این دو یک بار تصمیم به تجارت و خرید و فروش کالا میگیرند و همان بار اول ضرر میکنند و از خیر تجارت میگذرند! گفتیم فرهاد عاشق ادبیات بود و همین علاقه او را به خانه شاعری مثل احمد شاملو کشاند تا از او برای خواندن قطعه «شبانه» اجازه بگیرد. شاملو هم موافقت کرد و حتی حاضر به دریافت پول نشد. فرهاد همچنین برای خواندن شعر «کوچ بنفشهها» به خانه استاد شفیعی کدکنی رفت و دیداری که قرار بود کوتاه باشد، یک روز به طول انجامید.
۲۴۱۲۴۱
کد خبر 1343706منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: خواننده موسیقی موسیقی پاپ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۷۱۲۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعترافات قاتلی که جنایت را انکار میکرد | پشت پرده کشف جسد در بشکه چه بود؟
همشهری آنلاین - حوادث: ۲۸ اسفند پارسال گزارش ناپدید شدن پسری جوان به نام فرهاد به پلیس اعلام شد. او به تنهایی در آپارتمانی در غرب تهران زندگی می کرد و پولی که پس از ناپدید شدن وی، از حسابش برداشت شده بود، پلیس را به فردی به نام شاهین رساند. شاهین آن روز در حالی که کارت عابربانک جوان گمشده را در دست داشت، به یک فروشگاه رفته و بشکه، اسید و دستکش خریداری کرده بود. همه شواهد نشان میداد که شاهین، جوان گمشده را به قتل رسانده است. حتی ماموران در ادامه فردی به نام بهنام را دستگیر کردند که مدعی بود به شاهین در جابجایی جسد جوان گمشده کمک کرده است.
بهنام میگفت: شاهین یک روز با من تماس گرفت و مدعی شد که دوستش به نام فرهاد(جوان گمشده) را کشته و جسدش را داخل بشکه قرار داده است. وی از من خواست که بشکه را در اطراف تهران رها کنم. من هم به خانه مقتول رفتم با دیدن جسدش که داخل بشکه با اسید سوزانده شده بود، بشکه را به ماشینم منتقل و در منطقهای در لواسان رها کردم.
در حالی که همه شواهد از این حکایت داشت که شاهین جوان گمشده را به قتل رسانده است، اما او مدعی شد که مقتول زنده است و به ترکیه فرار کرده. شاهین گفت: فرهاد(جوان گمشده) در درگیری فردی را به قتل رساند و به ترکیه فرار کرد و جسدی که پیدا شده جسد آن فرد است.
از آنجا که جسد با اسید سوزانده شده بود، دستور آزمایش دی ان ای صادر و دیروز تایید شد که جسد متعلق به فرهاد است.
به این ترتیب شاهین بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و روز گذشته در تازهترین اظهاراتش گفت: فرهاد از دوستانم بود و ما مشکلی نداشتیم. قرار بود کافه راه اندازی کنیم اما روز حادثه او به کام مرگ رفت. آن روز به خانه فرهاد رفته بودم و با هم مشروبات الکلی مصرف کردیم. فرهاد سپس کوکائین مصرف کرد و حالش خیلی بد شد. ناگهان دیدم نفس نمی کشد و جان باخته است. من هم ترسیدم مبادا قتل را گردن من بیندازند و به همین دلیل بود که تصمیم گرفتم جسد وی را داخل بشکه اسید قرار داده و در جای دیگری رهایش کنم.
تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
کد خبر 846429 برچسبها سارق - سرقت قتل - قاتل حوادث ایران