دشمن مسیر ترور دولتی را انتخاب کرده است/ آمریکا به دنبال ایجاد اعتراضات معیشتی در سوریه
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۷۸۹۸۸
تحلیل گر مسائل سیاسی غرب آسیا با بیان اینکه آمریکا در حال حاضر مسیر جدیدی تحت عنوان مسیر ترور دولتی را انتخاب کرده است، گفت: آمریکا به دنبال اعتراضات جدید اقتصادی و معیشتی در سوریه است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ امیر علی حیدر امیری در گفتوگو با خبرنگار سفیرافلاک اظهار داشت: پس از اغتشاشات دولت سوریه در سال ۲۰۱۱ در قالب بیداری اسلامی و یا به عبارتی بهار عربی، دولت سوریه پس از تعداد زیادی تلفات و کشته به کمک جمهوری اسلامی ایران و پس از آن هوابرد روسیه و گروههای مقاومت موفق شدند بر آشوب و اغتشاشات پیروز شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه پیروزی دولت سوریه به کام دشمنان تلخ بود افزود:با توجه به اینکه دولت سوریه پس از پیروزی تقریبا موفقیت هایی را به دست آورد ولی در دو بحث ادلب در دست گروههای تکفیری مورد حمایت کشور ترکیه و بخش شمال سوریه در دست کردها است به طوری که کردها نیز می خواهند کردستان سوریه را در اختیار بگیرند و اعلام استقلال کنند که دچار مشکل هستند.
کارشناس مسائل سیاسی عنوان کرد: پیروزی کشور سوریه برای غرب بسیار سخت است و اگرچه اغتشاشات لبنان که به بی دولت سازی و استعفای سعد حریری ختم شد و یا اغتشاشات عراق که منجر به استعفای عادل عبدالمهدی و به دنبال آن اعتشاشات آبان ماه ایران که به نوعی به دنبال نافرمانی مدنی و استعفا دادن دولت روحانی بود ولی خوشبختانه در ایران موفقیت هایی کسب نکردند، در کشور عراق نیز با شهادت ابومهدی المهندس و شهید قاسم سلیمانی سبب ایجاد وحدت بین گروههای مقاومت این کشور شد و غرب در این زمینه نیز تیرشان به سنگ خورد.
وی بیان کرد: آمریکا در حال حاضر مسیر جدیدی تحت عنوان مسیر ترور دولتی را انتخاب کرده تا به عنوان بزرگترین دولت حامی تروریسم دست به ترورهای هدفمند بزند که در اولین مرحله ترور مقتدا صدر را در دستور کار داشت که شهید قاسم سلیمانی از نقشه ترور آنها مطلع و مقتدا را به ایران آورد، در مرحله دوم که غرب دست به کار خطرناکی زد ترور شهیدسپهبد قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس بود که به نوعی از نظر خودشان صید بزرگی را به دست آورده بودند و با شهادت این دو شهید بزرگ دست آمریکا باز شده است.
حیدر امیری گفت: پس از شهادت سردار سلیمانی جمهوری اسلامی ایران ضربات سنگینی به آمریکا زد به طوری که یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی ایران به نام عین الاسد توسط سپاه مقتدر ایران در هم کوبیده شد اما آمریکا با توجه به شواهد سیاست ترور خود را ترورهای شخصیت های همچون بشار اسد، سیدحسن نصرالله و لشکر کتائب حزب الله در عراق ،عصائب الحق، فرماندهان حشدالشعبی و …را نیز در دستور کار دارد.
وی تصریح کرد: سیاست خط ترور توسط دولت ترامپ و محافظه کارانی که اطراف ترامپ هستند در حال ادامه و پیگیری است و به نوعی تقریبا هیمنه آمریکا که منادی قانون بود و در دنیا قانون مدار است علنا از دولت آمریکا خارج شده و به ترورهای هدفمند روی آورده است.
تحلیل گر مسائل سیاسی غرب آسیا خاطر نشان کرد: آمریکا در کنار شلوغی های لبنان، عراق و سوریه به دنبال شلوغ کردن سوریه است با این تفاوت که این بار جنس اغتشاشات سوریه اعتراض به نبود آزادی بیان و قلم، بشار اسد و نبود احزاب نیست بلکه اعتراضات جدید رنگ و بوی اقتصادی و معیشتی دارندکه در همین راستا آمریکا نرخ دلار را در سوریه بالا برده و امروز مردم سوریه به شدت از لحاظ اقتصادی و معیشتی در تنگنا هستند و همین امر سبب آشوب، نا امن سازی مدنی، اغتشاش، وادار کردن مردم به حرکات ضد حکومتی می شود که در نهایت آمریکا می خواهد دولت سوریه را ساقط کنند.
وی اظهار داشت: اغتشاشات در برخی شهرهای سوریه آغاز و در روزهای آینده بدون شک به دمشق و شهرهای بزرگ سوریه کشیده خواهد شد، در ابتدا این اغتشاشات توسط افراد نادان، نااهل و بی بصیرت سوریه شروع می شود ولی به محض شروع تظاهرات معیشتی و اقتصادی توسط این افراد تیم های نفوذی و افسران زبده اطلاعاتی اسرائیل، انگلستان، فرانسه،آلمان، ترکیه وآمریکا وارد عمل شده وحتی کشورها حوزه خلیج فارس از جمله امارات، بحرین، قطر و عربستان نیز این تظاهرات را به دست می گیرند و برنامه بر این است هدایت کننده این اغتشاشات باشند که در همین راستا بخش های رسانه ای آنها نیز شروع به تحریک تشویق مردم می کند که به میدان بیایند.
حیدر امیری افزود: پس از گسترش اغتشاشات در کشور سوریه کشورهایی که این اغتشاشات را به دست گرفته اند شروع به ترورهای هدفمند می کنند که بزرگترین صید برای آنها نیز بشار اسد است.
وی عنوان کرد: خبرهای دسته اول و محرمانه ای نیز وجود دارد که روسیه به کمک عربستان، امارات و به نوعی اسرائیل غاصب به این توافق رسیده اند که بشار اسد باید از بین برود و یکی از افسران نزدیک به بشار اسد که موضع متعادلی دارد و به نوعی با کشورهای خلیج فارس،آمریکا و روسیه هماهنگ باشد جایگزین بشار اسد بشود.
تحلیل گر مسائل سیاسی غرب آسیا بیان کرد: امروزه و در این شرایط کشور سوریه تاسف می خوریم که جای شهید سپهبد قاسم سلیمانی خالی است چرا که وی تدبیر گر مهمی بود و قطعا می توانست نقش موثری داشته باشد اما اخطاری که بنده می دهم این است که مسئولان جمهوری اسلامی ایران تدبیر و مدیریت کنند.
وی تصریح کرد: اگر با دولت بشار اسد و روسیه و بحث روانی رسانه ای در قالب شنیداری، دیداری و نوشتاری و در فضای مجازی مو فق نشوند و به مردم آگاهی و بصیرت بدهند سوریه وارد فاز جدیدی از اغتشاش،آشوب و بی دولت سازی از بین خواهد رفت چرا که این دفعه نارضایتی از معیشت شروع شده نه مسائل سیاسی و بر همین اساس تا دیر نشده محور مقاومت باید بجنبد و اجازه ندهند مردم سوریه بار دیگر با رهبری و هدایت سرویس های امنیتی به خیابان ها بریزند چرا که این اغتشاشات به نفع محور مقاومت و مردم رنج کشیده و ستم کشیده سوریه نیست بلکه به نفع نظام سلطه، استکبار جهانی خواهد بود.
حیدر امیری گفت: چنانچه اغتشاشات کشور سوریه آغاز و به نفع نظام سلطه و استکبار جهانی شود محور مقاومت با چالش های سنگینی روبرو خواهد بود.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۷۸۹۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران
امروز، ۳ اردیبهشت مصادف است با چهل و پنجمین سالروز شهادت سید محمد ولی قرنی، شخصیتی که نهتنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت، بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل طرحهایی که در جهت فروپاشی ارتش مطرح میشد، که در پشت این قضیه دست آمریکا بود، به ارتش هویت داد. به همین خاطر خاری در چشم دشمنان شد و او را به شهادت رساندند.
شهید قرنی سال ۱۲۹۲ خورشیدی، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، میرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گلبهار اصفهان و تحصیلات متوسطهاش را در دبیرستان دارالفنون در تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغالتحصیل گردید.
فعالیتهای قرنی قبل از انقلاب ۵۷
قرنی به علت شایستگی و کاردانی، رتبههای نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ در این سمت بود. در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود.
بر پایه اسناد موجود، خردهگیری سیاسی قرنی علیه حکومت سرسپرده محمدرضا شاه پهلوی، مهره استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بینالملل، از پایان ۱۳۳۵ و در دوران نخستوزیری حسین علاء آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولتهای وقت بود و این انتقاد، با نخستوزیری منوچهر اقبال در فروردین ۱۳۳۶ بالا گرفت.
قرنی در مهرماه ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد محمدرضا پهلوی به او تا این تاریخ میباشد. در ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دستآوردن عنوان معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و در ۲۶ بهمن ۱۳۳۶ از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد.
آغاز فعالیت سیاسی
مبارزه سیاسی عملگرایانه سپهبد قرنی از ۱۳۳۶ آغاز شد. او در دوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکاران، خود را برای اصلاح این وضعیت شروع نمود. برای اینکار، در ۱۳۳۶ هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به دوش داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در هشت اسفند ۱۳۳۶ انجامید.
پس از روشدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در ۳۱ تیر۱۳۳۷، از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید.
قرنی در هشتم آذر ۱۳۳۹، پس از گذراندن ۲ سال و ۸ ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی، از ۱۳۴۱ کوشش خود را علیه حکومت بیگانه دوست پهلوی پررنگتر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال گردیده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست.
قرنی و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)
همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) علیه حکومت دستنشانده شاهنشاهی پهلوی، آمریکا و اسرائیل و همچنین دلبستگی محمدولی به خواندن کتابهای سیاسی و مذهبی، او را به گرد شاگردان جنبش اسلامی امام(ره) وارد کرد.
در همین راستا، به چهرههای مذهبی؛ همچون آیتالله سیدمحمود طالقانی و آیتالله سید محمدهادی میلانی نزدیک میگردد. به زودی پیوندهای قرنی با آیتالله طالقانی، دیدار وی با آیتالله میلانی در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و حضورش در برخی نشستهای مذهبی فاش شد.
ساواک، در پنجم دیماه ۱۳۴۲، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد حکومت ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت ۹ ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا ۲۰ آذر ۱۳۴۵ در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای دستگاه حاکم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را میپایید.
وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در ۱۴ خرداد ۱۳۴۶، تیمسار حسین فردوست، جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیتهای مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیتها خودداری نمایید.»
دریافت درجه سرلشکری با حکم امام خمینی(ره)
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، یعنی روز ۲۳ بهمن، سرلشکر قرنی، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری، با حکم امام خمینی (ره) به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب منصوب شد.
نقش سپهبد قرنی در آشوبهای کردستان
شهید سپهبد قرنی که در جریان آشوبآفرینی ضدانقلاب در کردستان توانسته بود جلوی پیشروی آنها را بگیرد، خشم این پادوهای استکبار و سازمانهای جاسوسی سیاسی آمریکا و موساد اسرائیل را برانگیخت و نخستین شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد.
سرلشگر قرنی را ترور کردند
قرنی پس از کنارهگیری از ارتش در روز ۶ فروردین ۵۸، خانهنشین شد و در نهایت در روز سوم اردیبهشت در منزل شخصی خود در خیابان ولیعصر(عج) توسط گروهک فرقان به شهادت رسید. حمید نیکنام از اعضای گروهک فرقان ضارب اصلی سرلشکر قرنی بود که دستگیر و اعدام شد. پیکر شهید قرنی نیز در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.
کینه و نفرت گروههای چپ و مارکسیستی از سپهبد قرنی به این دلیل بود که در زمان تصدی رکن دوم ارتش، شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کشف و منهدم کرده بود. این مسألهای نبود که گروههای چپ از آن بگذرند، یکی از دلایل اصلی ترور وی از سوی گروهک فرقان با تفکرات التقاطی مارکسیستی عنوان شده است. همچنین بسیاری ترور قرنی را به مسأله ضلع زور از مثلث "زر و زور و تزویر" مربوط میدانند.
گروهک فرقان پس از ترور شهید قرنی در بیانیهاش، دلایل این ترور را اینگونه اعلام کرد: «سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضدتوحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش از جمله دلایل ترور سپهبد قرنی بود!».
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود، درباره شهادت قرنی مینویسد: "سیاست دولت موقت در مقابله با آشوبها و درگیریهای قومی، حلوفصل مسئله از طریق گفتگو و مذاکره بود؛ اما اکثر نظامیها و از جمله سرلشکر قرنی که ریاست ستاد ارتش را برعهده داشت، باتوجه به تجربیاتی که از قبل داشتند، چنین سیاستی را بدون پشتوانهای از قاطعیت و نشان دادن اقتدار، برای حفظ یکپارچگی کشور کارآمد نمیدیدند و به آن معتقد نبودند؛ ما هنگامی که در کردستان بودیم، این مخالفت را وقتی برخلاف نظر هیئت با پرواز هواپیماهای جنگی در آسمان شهر سنندج مواجه شدیم، بهعینه دیدیم.
در اثر ابراز همین مخالفتها همراه با فشارهایی که احزاب و گروههای عمدتاً چپگرا به دولت موقت وارد میکردند، مهندس بازرگان، سرلشکر قرنی را از کار برکنار کرد و بهجای وی سرلشکر ناصر فربد را برگزید. این برکناری برخلاف ادعائی که میشد نهتنها آرامشی در حوادث مناطق کردنشین و سایر مناطق بهوجود نیاورد، بلکه بهانهای به دست گروهک کجاندیش فرقان داد که قرنی را متهم به کشتن مردم کُرد کنند و در محکمهای ساختگی او را به اعدام محکوم سازند. درست چند روز بعد از برگزاری رژه بزرگ ارتش، با هجوم به منزلش او را به شهادت برساند.
روایت محافظ و راننده شهید قرنی تنها شاهد صحنه ترور
روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگینامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار میکنید، مواظب باشید که یکوقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاشها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی میکرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطلها را تمیز میکرد.
سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم اینها که بالا نشستهاند، مدام دارند ما را کنترل میکنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاقهای هتل واقع در روبهروی خانه مشرف بودند.
قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر میدهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همینطور که داشتیم چای میخوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچهای که کمک نقاشها بود، بیاختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانیها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربهای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.
مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام میگفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند.
دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»
براساس این گزارش، سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلمهایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آنها نیز درآمد؛ لذا مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.
سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «میدانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بیجهت تعریف نکردهاند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) میبردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی میفرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیتالله حائری یزدی (ره) دفن کنید».
خدابخش حکیمی-خبرنگار تحریریه جوان قدس