نامی مترادف با نی انبان
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۸۴۶۹۱
محسن شریفیان نوازنده شناخته شده ساز نی انبان، امروز در آخرین روز دیماه همزمان با سالروز تولدش تازهترین کنسرت خود را در تالار وحدت روی صحنه میبرد. شریفیان سال ۱۳۵۴ دربندربوشهرمتولد شد و بیشک علاقه او به موسیقی و ساز نی انبان و نی جفتی برخاسته از زادگاه اوست. این هنرمند، موسیقی را از دوران نوجوانی و از کوچههای بندر قدیمی بوشهرآغاز کرد وعلاقه وانگیزه بسیاردراین مسیر سبب شد تا سال 1372 گروه موسیقی «لیان» را راهاندازی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروهی که مخاطبان بسیاری دارد و تا به امروز همچنان به شکل حرفهای فعالیت خود را ادامه میدهد.
محسن شریفیان علاوه برنوازندگی، در خوانندگی نیز تبحر بالایی دارد و در معرفی و شناساندن موسیقی جنوب و همچنین موسیقی آیینی و مذهبی این منطقه تلاش بسیاری داشته و این نگاه در آلبومها و آثار پژوهشی او مشهود است. کتابهایی چون «اهل زمین؛ موسیقی و اوهام در جزیره خارک»، «اهل ماتم؛ آواها و آیین سوگواری در بوشهر» «اهل ساز؛ سازشناسی موسیقی بوشهر» و... و آثار موسیقایی «لیانا»، «شَپ»، «سیراف»، «خیامی»، «محله خمونی»، «شروه خوانی در بوشهر» و... بوده است. او سال 1393 در دومین جشنواره بینالمللی فرهنگ و هنر اسلامی در مالزی موسیقی سوگواری بوشهر را به تمامی کشورهای اسلامی معرفی کرد. شریفیان می گوید:«موسیقی مذهبی بوشهر به لحاظ تنوع و کاربرد از غنیترین بخشهای موسیقی بوشهر است و مردم این منطقه به جنبههای زیبا شناسی درحوزه مذهب توجه بسیاری دارند. من نیز در حوزه موسیقی بومی و آیینی بوشهری تلاش بسیاری کردهام و وظیفه خود را انجام دادهام.»
محسن شریفیان دارای نشان درجه یک هنری دررشته موسیقی و نوازندگی نیانبان از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و لیسانس علوم اجتماعی با گرایش پژوهشگری است و طی سالها فعالیت در عرصه موسیقی، در جشنوارههای بسیاری در داخل و خارج از ایران شرکت داشته و در معرفی سازنی انبان ایران و موسیقی فولک جنوب کشورمان تلاشهای بسیاری انجام داده است. شریفیان چندی پیش کتاب آموزشی «نی انبان» را ازسوی انتشارات ماهور منتشر کرد، سازی که به عقیده او پیش از این، همچون دیگر سازهای نواحی ایران و کشورهای شرقی، به شیوه سنتی و سینه به سینه آموزش داده شده است اما دراین کتاب که به همراه یک لوح فشرده است علاقه مندان و هنرجویان این ساز میتوانند با قواعد و اسلوب ساده، آسان و صحیح، نواختن نی انبان را فرا بگیرند.
او میگوید: «موسیقی هر منطقه همچون گویشهای بومی، لهجه، نشانه و طعم خودش را دارد. نشانه و طعم موسیقی جنوب، همان ساز اصلی و شناختــــــــهشده موسیقی محلی بوشهر، نیانبان است که جغرافیای حضـــــــــــــورش تـــا استانهای خوزستان، هرمزگان و کرمان گسترده شده است. بهدلیل علاقه وافر به موسیقی منطقه و همچنین وجود مشتاقان و علاقهمندان فراگیری ساز نىانبان، تلاش کردهام با بهرهگیری از تجربههای موفق در زمینه نوازندگی و آموزش موسیقی و مطالعه شیوههای مختلف آموزش نواختن نیانبان در سراسر جهان و بهرهگیری و استفاده از فنون نوازندگان شاخص این ساز، متد آموزشی خود را پیریزی کرده و کتاب آموزش نیانبان را به چاپ برسانم.»
شریفیان در مورد کتاب آموزشی «نی انبان» که قراراست با ویراستاری جدید منتشرشود به «ایران» میگوید: خاستگاه ساز«نی انبان» ایرانی درجنوب کشورمان بوده وکاربرد بیشترآن هم دراین مناطق است، لازم به ذکر است «مهارت ساخت و نواختن سازنی انبان» که دراستانهای بوشهر، هرمزگان، کرمان و خوزستان حضورمؤثری دارد، سال 94 در فهرست میراث فرهنگی ناملموس کشور به ثبت ملی رسید.«نی انبان» از سازهای با ارزش و با اصالت کشورمان است و ریشه در فرهنگ و هنر ایران زمین دارد. اما درمورد کتاب آموزشی سازنی انبان که به اتفاق من و بابک شهرکی تدوین شده باید بگویم فکرکنم نخستین کتاب آموزشی درحوزه موسیقی فولک ایران باشد. جالب است بدانید دردنیا بیش از 130 گونه ساز نی انبان وجود دارد که من به تمامی آنها پرداختهام. ضمن اینکه دراین اثر تألیفی، تلاش شده تا بر اساس جمعبندیهای موجود در متدهای آموزشی اروپایی و ایرانی، فضا به شکلی برای مخاطب معرفی و آموزش داده شود که بتواند با این ساز ارزشمند آشنایی بیشتری پیدا کند. این اثر اولین کتاب آموزشی در زمینه ساز نیانبان است که میتواند مبنای خوبی برای شروع یک کار بزرگ باشد، البته معتقدم این راه باید آغاز شود و ادامه پیدا کند تا درآینده به یک آموزش سیستماتیک دست یابیم. بنابراین درچاپ دوم این کتاب ازمخاطبانی که این کتاب را دراختیار دارند یا استادانی که دربحث آموزشی روی این کتاب کارکردهاند تقاضا داشتیم نقطه نظرات خود را بیان کنند تا درچاپهای بعدی این نکات لحاظ شود. امیدوارم درآیندهای نزدیک در مورد سایر سازهای موسیقی نواحی ایران شاهد انتشارکتابهای بیشماری باشیم.»
ساز نی انبان ایران، طی سالهای اخیر در دنیا بخوبی معرفی و شناخته شده است و درواقع میتوان گفت یک ساز فراگیراست. شریفیان دراین باره میگوید: «خوشحالم که میشنوم ساز نی انبان یک سازفراگیر است و به عقیده من این اتفاق بهدلیل خاصیتی است که دراین سازنهفته است و شاید بهخاطرحس شورونشاطی است که به مردم میدهد تا آنجا که موجب شده مردم خیلی زود با آن ارتباط برقرار کنند. البته اجراهایی که طی این سالها از این ساز به گوش مردم رسیده باعث شده که نی انبان در بین آنها بیشتر شنیده و معرفی شود و قطعاً علاقهمندان بسیاری هم خواهد داشت کما اینکه گروههای موسیقی پاپ و سنتی نیز در اجراهای خود از این ساز بهره بردهاند.» او درباره کاربرد ساز نی انبان در عرصه بینالمللی میگوید: «در دنیا نی انبانهای مختلفی وجود دارد و همانطور که اشاره شد بیش از 130 نوع نی انبان است که هرکدام از آن دارای اصالت و تاریخ است و در ادبیات ایران نیز نشانهایی از این ساز وجود دارد بهطور مثال دراشعار مولانا یا نقاشیهایی که از دوران صفویه موجود است از نی انبان نام برده شده است و حتی بسیاری معتقدند ساز
«نی انبان» میتواند ریشه ایرانی داشته باشد. درواقع اینسازی که من نوازندهاش هستم ملودیها و قطعاً خاستگاهش ایران است و مطمئن هستم دیر یا زود به گواه تاریخ جایگاه و خاستگاه این ساز مشخص خواهد شد.» او اضافه میکند: «سازهای نی انبانی که درخارج ازایران و بویژه اسکاتلند استفاده میشود به لحاظ نوع ملودی و ساختمان ساز با نی انبان ایرانی کاملاً متفاوت است؛ تنها میتوانیم بگوییم هر دو نی انبان هستند.» شریفیان در مورد بخش آموزشی این ساز هم میگوید: «متأسفانه هیچ گاه فرصتی فراهم نشد تا این ساز را در بوشهر تدریس کنم و آموزش این ساز در این منطقه به دست دوستان دیگرانجام گرفت درواقع اجازه تدریس در بوشهر را ندارم و نهادهایی که ما را دوست ندارند، اجازه تأسیس آموزشگاه، ثبت مؤسسه و تدریس را به من نمیدهند بنابراین مجبورم در قالب یک کتاب آموزشی، کار خود را دنبال کنم و ای کاش فرصتی پیش میآمد خودم این کار را انجام میدادم تا با نواقص آموزشی آن آشنا شوند. این کتاب کار اول من است و قطعاً در چاپهای بعدی مطالب پختهتر خواهد شد البته انجام آن مستلزم این است که من و بابک ارتباط مستقیم خودمان را با هنرجویان این ساز داشته باشیم اما متأسفانه تا به امروز این امکان فراهم نشده است.»
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۸۴۶۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پسلرزههای موضعگیری اخیر علی مطهری درباره نوروز
هومان دوراندیش در عصرایران نوشت: علی مطهری انسان خشنی نیست، ولی با رقص و شادی مشکل دارد. او انتظار دارد همۀ مردم ایران مطابق کتاب "مسئلۀ حجاب" پدرش زندگی کنند. این انتظار از یک دختر متولد دهۀ ۱۳۸۰ نامعقول است. زمان را نمیتوان متوقف کرد.
اینکه علی مطهری دربارۀ عید نوروز ۱۴۰۳ گفته است «به نظرم به خاطر ظلمی که به مردم غزه شده ما اصلا نباید عید میداشتیم»، به خوبی نشان میدهد او ربطی به اکثریت مردم ایران ندارد و رای دادن به او در هر انتخاباتی، به صرف اختلافات سیاسیاش با سایر اصولگرایان، نه تنها یک خطای سیاسی و فرهنگی است که چه بسا تصمیمی ضد ملی باشد.
اکثریت مردم ایران در انتخابات مجلس (یا ریاست جمهوری و ...) قاعدتا باید به کسانی رای دهند که ارکان فرهنگ ایرانی را قبول داشته باشند. کاملا پیداست برای آقای مطهری که به بهانۀ نتایج متفاوت "عملیات ۷ اکتبر" در پی جمع کردن بساط جشن نوروز در ایران برآمد مسائل جهان اسلام مهمتر از مسائل ایران است.
هر که در کوچه و خیابان قدم میزند و با مردم عادی همسخن میشود، کاملا واقف است که حداکثر ۱۰ درصد مردم تهران ممکن است مثل علی مطهری معتقد باشند به خاطر غزه مردم ایران نباید عید نوروز را جشن بگیرند.
با این همه فاصلۀ فرهنگی، معلوم نیست چرا اکثریت مردم تهران باید به علی مطهری رای میدادند و او را به عنوان نمایندۀ خودشان به مجلس میفرستادند. آقای مطهری به لحاظ فرهنگی ربطی به اقشار مدرن و لیبرال جامعۀ ایران ندارد. دوران رای گرفتن از این اقشار به دلیل انتقاد از "مسالۀ حصر" سپری شده است. الان مطهری باید از اقشاری رای بگیرد که به "مسئلۀ حجاب" همانند او مینگرند؛ ولی این اقشار امیرحسین ثابتی و حمید رسایی را به مطهری ترجیح دادند.
البته نارضایتی علی مطهری از جشنهای نوروزی امسال، فراتر از قصۀ غزه است. تصاویر تجمعات نوروزی مردم در شیراز و بوشهر و کردستان و شهرهای دیگر، نشان میدهد در این تجمعات، "طفل گمشدۀ شادی" پیدا شده و حضور پررنگی دارد؛ و شادی بدون رقص ناممکن و بیمعناست.
علی مطهری انسان خشنی نیست، ولی با رقص و شادی مشکل دارد. او انتظار دارد همۀ مردم ایران مطابق کتاب "مسئلۀ حجاب" پدرش زندگی کنند. این انتظار از یک دختر متولد دهۀ ۱۳۸۰ نامعقول است. زمان را نمیتوان متوقف کرد. با گذشت زمان، زمانه نیز عوض میشود.
به همین دلیل امروزه آثار مرتضی مطهری هم دیگر مخاطب عام ندارد و در حقیقت سالهاست که ارگانهای تبلیغاتی و رسمی، خریداران اصلی کتابهای مرتضی مطهریاند. آیا شما وقتی به شهر کتابهای بزرگ و پررونق تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران میروید، هیچ دیدهاید که کسی، جوان یا حتی پیر، بیاید و یکی از کتابهای مرتضی مطهری را بخرد؟
مسئله، تغییر مسئلههاست. مسائل جامعه که عوض شود، مطالعات شان نیز متفاوت میشود. مرتضی مطهری در کتاب "مسئلۀ حجاب" حتی از وجود یک پرده بین دانشجویان دختر و پسر در کلاسهای دانشگاهی دفاع میکند.
یا در جایی از کتابش نوشته است فلان زن با شوهرش به مهمانی رفت و موسیقی مسحورش کرد و بلند شد رقصید و شوهرش نیز او را طلاق داد! و بر همین اساس از "تاثیر منفی موسیقی" هم سخن گفته است.
در دهههای ۶۰ و ۷۰ زیاد پیش میآمد حکومت مراقب باشد مردم در مهمانیهای خانگیشان هم نرقصند؛ سیاستی که پس از دوم خرداد ۷۶ تا حدی کمرنگ شد چراکه دعواهای مهمتری در سطح سیاسی درگرفته بود و فرصت چندانی برای دعوا با مردم، آن هم بابت رقص و شادی مردم در مهمانیهای خانگی و خانوادگیشان، نبود.
مهمترین نشانۀ "تغییر زمانه" شاید همین رقص و شادی دستهجمعی مردم در شیراز و کردستان و جنوب و شمال ایران باشد. در شرایط فعلی، عزتالله ضرغامی بابت اینکه مردم در این تجمعات شاد، شعار سیاسی ندادند، اظهار رضایت میکند.
قاعدتا برخورد با این "انبوه مردم شاد"، نه ممکن است نه مطلوب. اما علی مطهری تساهل عزت ضرغامی را هم ندارد و به بهانۀ مصائب غزه، میخواهد شادی عمومی و سراسری مردم ایران در این روزهای نوروزی را متوقف کند.
آقای مطهری البته حق دارد نظرات خودش را داشته باشد، ولی واقعا چنین فردی چقدر شبیه اکثریت مردم ایران است که مردم میآمدند و یکبار دیگر به او رای میدادند تا بلکه انتظارات محقق نشدهشان این بار محقق شود.
"نمایندۀ مردم" معنای روشنی دارد. آقای مطهری، به صورت طبیعی و در شرایط نرمال، مردم تهران را به کانونهای قدرت نمینمایاند. نظرات او دربارۀ چهارشنبه سوری و حجاب و شادی و رقص و موسیقی و ایران باستان و تخت جمشید و کوروش و ...، اتفاقا بیشتر شبیه نظرات افراد مستقر در کانونهای قدرت است نه شبیه نظرات اکثریت مردم تهران و شیراز و گیلان و کردستان و غیره؛ بنابراین کاندیداتوری آقای مطهری در انتخابات مجلس با هدف کسب رای اکثریت، با علم به اینکه اکثریت مردم کاندیداهای مقبول خودشان را در صحنۀ انتخابات نمیدیدند، نوعی بهرهبرداری از عملکرد جناح راست بود.
علی مطهری خودش به خوبی واقف است که اکثریت مردم تهران با نگرش او به مسئلۀ آزادیهای اجتماعی موافق نیستند، ولی در تلاش بود تا به عنوان "نمایندۀ اکثریت" و "صدای ملت" وارد مجلس شود. کسی که صدای ملت باشد، علیه یکی از مهمترین پایههای هویت ملی موضعگیری نمیکند.