راه طینشده مهندس بازرگان
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۹۹۳۹۰
به گزارش همشهری آنلاین، مهدی غنی در روزنامه اعتماد نوشت: گاهی در ارزیابی کارنامه مرحوم مهندس بازرگان با این سوال مواجه میشویم که اساسا چرا آن مرحوم برای فعالیتها و مبازرات سیاسیاش به همکاری با روحانیت پرداخت؟
در این نوشتار سعی میکنم در حد امکان به این سوال جواب دهم. جوابی که هم ناظر به شرایط زمانه، هم قدرت روحانیت، هم نوع استبداد شاه و هم البته نتایج آن خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به باور نگارنده- و بنا بر توضیحاتی که در ادامه میخوانید- انقلاب زمستان سال ۵۷ امری غیرقابل اجتناب بود و مهندس بازرگان به عنوان یک فعال سیاسی دموکرات در این مسیر از هیچ تلاش مدبرانهای دریغ نکرد. تدبیری که البته بخشی از آن در گرو ایجاد پیوندی بین نیروهای ملی و نیروهای مذهبی و روحانی بود.
بازرگان و تاکید بر نقش سیاسی- اجتماعی دین در دهه ۲۰مهندس بازرگان علاوه بر مقالات و سخنرانیهایی که در دهه ۱۳۲۰ به بعد ارایه کرده و در آنها بر نقش سیاسی- اجتماعی دین تاکید ورزیده در سال ۱۳۴۰ مقالهای خطاب به روحانیون سنتی نگاشت تحت عنوان: «انتظارات مردم از مراجع» در سال ۱۳۴۱ در کتاب «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» منتشر شد. ایشان در آنجا تلاش کرد، روحانیون سنتی را به مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی ترغیب کند.
چیزی نگذشت(۱۳۴۱) که طیف وسیعی از روحانیون وارد سیاست و مقابله با دولت اسدالله علم شدند. پس از آن تعداد کمتری از آنان با انقلاب سفید شاه پرچم مخالفت برافراشتند. سرکوب این اعتراضات باعث رادیکالتر شدن مبارزات علیه حکومت شد. تداوم این سیر در سال ۵۷ سرنگونی سلطنت و برقراری جمهوری اسلامی را در پی داشت. اما اکنون برخی، معضلات و مشکلات جاری را در همین نقطه ورود روحانیون سنتی به امر حکومتداری و سیاست و راهحل را در جدا شدن حوزه سیاست و حکومت از دیانت میدانند. در این نوشتار نگاهی به این موضوع در رابطه با مهندس بازرگان میکنیم.
امام خمینی و مهندس بازرگان زعامت آیتالله بروجردیتا قبل از کودتای رضاخان مرکزیت روحانیت شیعه، حوزه نجف بود. حوزه علمیه قم توسط آیتالله شیخ عبدالکریم حائرییزدی بعد از روی کار آمدن رضاخان محوریت یافت. تا آن زمان روحانیون به اشکال مختلف و با گرایشهای متفاوت در امر سیاست و حکومت دخالت داشتند. نمونه بارز آن انقلاب مشروطیت بود که بخشی از روحانیت در دفاع از مشروطیت و بخشی در دفاع از استبداد به میدان آمدند. اما زعامت حوزه قم صلاح را در این دید در امر حکومتداری و سیاست دخالتی نداشته باشد. گرچه در همان دوران، موضعگیری روحانیون را در جهت حمایت از رضاخان سردار سپه، یا مخالفت آنها با شعار جمهوریخواهی او، مخالفت با کشف حجاب اجباری و... مشاهده میکنیم. اما قاعده این بود که به امر حکومت مستقیما کاری نداشته باشند. آیات عظام نایینی، اصفهانی، سیدعبدالحسین طباطبایی و سیدحسن طباطبایی نیز موقع بازگشت به عراق شرط ملک فیصل را مبنی بر عدم دخالت در سیاست پذیرفته و کتبا رعایت این امر را تعهد کردند۱.
جانشینان آیتالله حائری یزدی نیز همین رویه را ادامه دادند. به عنوان مثال آیتالله سیدحسین بروجردی مشی مدارا با حکومت را اعمال میکرد. حتی در ماجرای نهضت ملی کردن نفت و حکومت دکتر مصدق ایشان موضعگیری آشکاری نکرد و در دعوای دربار با دکتر مصدق سعی کرد، موضع بیطرفی را حفظ کند. چنانچه مشکلاتی بین حوزه و حکومت بروز میکرد، آن را با تذکر و هشدار توسط مرتبطین با دربار گوشزد کرده و حل میکردند. اکثریت قریب به اتفاق مردم نیز مذهبی و مقلد ایشان بودند و کاری به سیاست نداشتند.
پس از رحلت آیتالله بروجردیآن زمان همه افراد مذهبی اعتقاد داشتند بدون تقلید از یک مرجع مذهبی، دینداری مقبول نیست. از همین رو پس از درگذشت آیتالله بروجردی همه اقشار مردم به تکاپو افتادند که مرجعی دیگر انتخاب کنند. دانشجویان دانشگاه نیز با چنین دغدغهای در قالب انجمنهای اسلامی نشستهایی برگزار کردند که درباره ملاکهای انتخاب مرجع و شرایط مرجعیت هماندیشی کنند. از این نشستها بود که مجموعه مقالاتی تحت عنوان «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» بیرون آمد که تعدادی از فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی در آن مشارکت داشتند. مقاله مهندس بازرگان نیز در این مجموعه بود.
حاکمیت استبدادی و انتخابات نمایشی غیر ملیحکومت به ویژه پس از کودتای ۱۳۳۲ رویه دیکتاتوری را پیش گرفته و به قانون اساسی اعتنایی نداشت. اغلب مردم هم به سیاست اعتنایی نداشتند و نسبت به وضعیت حکومت بیتفاوت بودند. رادیو پیشرفتهترین ابزار اطلاعرسانی در آن زمان بود. اما وقتی زمان پخش اخبار میرسید، عادت این بود که رادیو را خاموش میکردند. پارلمان که باید از نمایندگان ملت تشکیل میشد، تبدیل به ابزاری در دست حکومت یا دولتهای بیگانه شده بود و مردم دخالتی در انتخابات نداشتند و اهمیتی هم به آن نمیدادند. این واقعیتی است که خود محمدرضا شاه هم بدان اذعان داشت:«بعد از رفتن پدرم مدتی مدید کارها در ظاهر به دست یک عده ایرانی ولی در عمل قسمتی به دست سفارت انگلستان و قسمت دیگر به دست سفارت روس انجام میگرفت و به طوری که در کتاب ماموریت برای وطنم شرح دادهام، صبح مستشار سفارت انگلستان با یک لیست انتخاباتی به سراغ مراجع مربوطه میآمد و عصر همان روز کاردار سفارت روس با لیست دیگری میآمد... متاسفانه من ۲۰ سال تمام از دوران سلطنت خودم با چنین مجلسهایی سروکار داشتم....».
او در ادامه میفزاید:«... در نتیجه همواره انتخابات با انواع تقلبها و سوءاستفادهها و تهدیدها و تطمیعهایی همراه بود که نه فقط در جریان انتخابات انجام میگرفت بلکه حتی امر قرائت آرا را نیز شامل میشد... در همه این انتخابات، تودههای عظیم کشاورزان و کارگران آلت فعلی بیش نبودند. آرای آنها یا به عبارت بهتر آرایی به نام آنها، دسته دسته به صندوقها ریخته میشد در حالی که به اصطلاح معروف روح خود آنها از ماهیت آن خبر نداشت ۲».
نقش مردم در انتخابات فرمایشیبنا به اعتراف شاه، از سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۴۰، وضعیت از این قرار بوده که مردم نقشی در انتخابات و تشکیل مجلس شورای ملی نداشتهاند. درحالی که اساس مشروطیت این بود که مردم از طریق انتخاب نماینده حداقل در قانونگذاری نقش پیدا کنند.
یک خاطره شخصی از انتخابات قبل از انقلاباین رویه بعد از سال ۴۰ نیز ادامه داشت. نگارنده که در سال ۱۳۴۲ دانشآموز دبستان بودم خود شاهد ماجرایی بودم که برای درک شرایط آن دوران اینجا به بازگو کردن آن میپردازم؛
همان طور که میدانیم آن زمان تنها دو حزب رسمی دولتی و فرمایشی وجود داشت؛ یکی حزب مردم به رهبری اسدالله علم و دیگری حزب ایران نوین به رهبری حسنعلی منصور. یکی از خویشان نزدیک من در انتخابات مجلس بیست و یکم از سبزوار کاندیدا شده بود و من و برادرم برای کمک به ستاد انتخاباتیاش رفتیم. در آنجا برگههای رأی را دسته دسته در اختیار ما گذاشتند که نام ایشان را روی آنها بنویسیم. تعدادش را هم حدود ۲۲ هزار تا مشخص کردند. عجیب آنکه بعد از نوشتن این برگهها حدود دو هزار برگ دیگر به ما دادند که نام رقیب ایشان از حزب مردم را بنویسیم. همین آرا را عدهای صف کشیده و در صندوقها میریختند. بعد از انتخابات همین تعداد آرا اعلام شد و ایشان به مجلس راه یافت. جالبتر اینکه حتی خانواده و خویشاوندان ما هم در آن زمان و دورههای بعد در رأیگیری شرکت نکردند. این انفعال و بیتفاوتی مردم، بهترین زمینه برای تثبیت استبداد بود.
حاکمیت نه تنها مجلس شورای ملی را که تنها نهاد انتخابی بود تحت سلطه خویش درآورده بود حتی در تعیین مرجعیت هم دخالت میکرد.
مهندس بازرگان سال ۱۳۴۰ وضعیت را چنین تشریح کرده است:«در کشوری که دولتها همه چیز را از ملت گرفته، قدرت، پول، فرهنگ، قضاوت، تعلیمات، تبلیغات، مطبوعات و امور شهری سراسر در قبضه اوست حتی انتخاب نمایندگان که حق طلق و ملک ششدانگ مردم میباشد مورد تصرف و تجاوز علنی هیاتهای حاکمه است، مردم میخواهند آخرین رمق زندگی و امید اخروی ایشان لااقل مربوط و متعلق به خودشان باشد. در این یک کار یعنی انتخاب مرجع و اداره روحانیت دستگاههای دولتی و دستهای خارجی دخالت ننمایند و مال آنها باشد. ۳»
شاید امروز کسی تردید نداشته باشد که هیچ جنبش آزادیخواهی و عدالتخواهی پیروز نمیشود مگر آنکه مردم را با خود همراه کند. همه نخبگان و پیشروان مبارزه با استبداد، هدفشان جلب حمایت مردم و منزوی کردن مستبد حاکم است. حال در جامعهای که اکثریت آن خاموش و بیتفاوتند از یک حزب یا جریان نخبه چه کاری برمیآید؟ همه آرمانهای بلند و هدفهای عالی اگر در باورها و آگاهی مردم رسوخ نکند در محافل محدود روشنفکری مدفون خواهد شد.
سیاست مهندس بازرگان بعد از شهریور ۲۰در چنین وضعیتی کنشگران سیاسی میکوشند مردم را آگاه کرده و آنها را نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی خویش حساس کنند. مهندس بازرگان بعد از شهریور ۱۳۲۰ که امکان فعالیت اجتماعی و سیاسی تا حدی به وجود آمد، چنین رویکردی را در پیش گرفت. با نوشتن و گفتن تلاش کرد به جامعه آگاهی و خودباوری بدهد. از دیانتی سخن گفت که با اجتماع، سیاست و مردم بیگانه نیست و صرفا به بعضی اعمال فردی و زندگی پس از مرگ بسنده نمیکند. علاوه بر کار فکری، مهندس از همان زمان به تشکل و نهادسازی همت وافر داشت. انجمن اسلامی دانشجویان و کانون مهندسین از آن جمله بود که مهندس بازرگان همواره عضو هیات رییسه آن بود. در این دوران البته او از کار تخصصی خود نیز غافل نماند. از دوره نهضت ملی درمیگذریم که خود حکایت مفصلی دارد.
مهندس بازرگان بعد از کودتای ۲۸ مرداد
اما پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ برای مقابله با استبداد حاکم در نهضت مقاومت ملی فعال شد. اعضای نهضت کوشیدند، مردم را نسبت به ماهیت کودتا آگاه کنند. مهندس همراه تعدادی دیگر از استادان دانشگاه و نخبگان دیگر علیه قرارداد کنسرسیوم اعلامیه دادند. رژیم حاکم آنها را از دانشگاه اخراج کرد. چندی بعد اما نهضت مقاومت قلع و قمع شد.
اولین زندان و تالیف «عشق و پرستش»بازرگان سال ۱۳۳۴ اولین زندان را تجربه کرد. در مدت ۵ ماه زندان ضمن تدوین «کتاب عشق و پرستش» و تکمیل کتاب «راه طی شده» به تفکر و تامل در وضعیت جاری پرداخت و حاصلش را چنین بیان کرد: «درد ایران نه با تشکیل یک حزب سیاسی حل میشود و نه حتی با روی کار آمدن یک دولت ملی از طریق اکثریت در مجلس یا تحمیل و تصادفات سیاسی و آسمانی. آنچه لازمتر و واجبتر از همه چیز است بعد از عشق و پرستش، تربیت دموکراسی و امکان مجتمع شدن و همکاری است که ما در اثر ۲۵۰۰ سال زندگی غیردموکراتیک و غیراجتماعی یعنی انفرادی تحت رژیم استبدادی فاقد آن هستیم. نه میتوانیم دور هم جمع شویم و نه وقتی دور هم جمع شدیم حاضر به گذشت و سازش و همکاری هستیم. پس باید عجالتا، عملا خود را برای فعالیتهای اجتماعی تربیت کنیم۴».
مهندس این تحلیل را بعد از آزادی از زندان در سخنرانی برای دانشجویان دانشکده کشاورزی کرج تشریح کرد که با عنوان «احتیاج روز» چاپ شد. سال ۱۳۴۰ در راستای همین نیاز به کار جمعی، قالب نوینی با عنوان نهضت آزادی پایهگذاری کرد که پیوند ملیت و مذهب را نمایندگی میکرد. اما این احزاب در سطح روشنفکران و نخبگان و حداکثر برخی دانشجویان دانشگاه شناخته شده بودند و عامه مردم در همان وضعیت بیتفاوتی به سر میبردند.
آیت الله گلپایگانی، مهندس بازرگان، دکتر ابراهیم یزدی مهندس بازرگان و روحانیتدر کنار همه این فعالیتها یک نکته چشمگیر در فعالیت مهندس بازرگان به چشم میخورد که او را متمایز میکرد. او گرچه فردی تحصیلکرده خارج کشور و آکادمیک بود اما همواره با روحانیون نواندیش و مسوول همگام و همراه بود، افرادی چون آیتالله سیدمحمودطالقانی، آیتالله زنجانی، استاد مرتضی مطهری، آیتالله فیروزآبادی، استادمحمدتقی شریعتی که خارج از نظام سنتی حوزه فعالیتهای تحقیقی و تبلیغی داشتند. همچنین او در همه گفتارها و نوشتارهایش بر قرآن تاکید خاصی داشت. تحقیقات درباره تاریخچه نزول آیات که تحت عنوان «سیر تحول قرآن» منتشر شد از جمله کارهای فوقالعاده اوست. بر همین اساس میکوشید، دروس و سیستم آموزش حوزه را نیز به عرصه سیاست و فعالیتهای اجتماعی وارد کند. تا آن زمان حوزههای علمیه- مگر برخی استثنائات آن- علاوه بر اینکه به مسائل سیاسی توجهی نداشتند به جز پرداختن به احکام فردی و فرعی به مسائل دیگر اهمیت چندانی نمیدادند. از جمله به تفسیر قرآن، تدریس فلسفه و اسلامشناسی و مبانی اعتقادی بهای چندانی داده نمیشد. بازرگان از روحانیون میخواست این وضعیت را تغییر دهند؛
«حق این است که در برابر هر یک رساله عملیه که از طرف مراجع تقلید و روحانیت نوشته میشود ۱۰ رساله عملیه و فکریه و اصولیه و اجتماعیه و اقتصادیه و سیاسیه طبق احتیاج و درک و قبول مردم و شأن زمان، راجع به اصول و عقاید و افکار و مرام اسلام نیز نوشته شود.۵»
«قرآن در متن برنامه حوزههای علمی وارد شده و تعلیم و تفسیر آن رواج پیدا کند..... ضمنا فراموش نشود که پیغمبر فرمود: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. بنابراین تربیت اخلاقی و اشاعه و اجرای صفات عالیه انسانی دست کمی از شکیات و سهویات و از غسلهای مستحبی ندارد ۶».
بازرگان و مقاله انتظارات مردم از مراجعمقاله انتظارات مردم از مراجع به خوبی نشان میدهد، هدف بازرگان صرفا سیاسی کردن روحانیت نبود بلکه تاکید بیشتر او بر فعالیتهای اجتماعی و عامالمنفعه و مردمی و تمرین کار جمعی است:
«پیشوای مورد انتظار و رهبر واقعی، کسی میتواند باشد که تنها به تعلیم وظایف و بیان احکام اکتفا نکرده، خود عامل به مشاغل و پیشرو و پیشاپیش مومنین صالح عامل باشد. آیا موثرتر از بحث در احکام وقف و نذر و صدقه، وقف کردن و صدقه دادن نیست؟ ... هر گاه مجتهد متجدد متحرکی دست بالا بزند و جلو بیفتد، مومنین کثیری با اعتماد و میل و رغبت به دنبال آنها میآیند و صدها برابر آنچه به دولتها میدهند، پول و کار و فکر و عشق در این راه صرف خواهند کرد. آن وقت بیمارستانها، دارالایتامها، دبیرستانها، دانشگاهها، پلها، مهمانخانهها، کارخانهها، قنوات، آبادیها و هزاران موسسه خیریه و فرهنگی و اقتصادی و حتی اداری و حکومتی به وجود میآورند که شامل منافع کثیر دنیا و آخرت میشود. علاوه بر فواید مادی و معنوی مستقیم در آنجا تربیت عمومی و تمرین همکاری اجتماعی که از اهم ضروریات امروز مسلمین و ایران است، فراهم میشود۷».
ایده تشکیل حکومت اسلامیالبته مهندس بازرگان در دنباله مطلب فوق تشکیل حکومت اسلامی را هم مطرح میکند:
«اگر پیشوایان دینی ما چنین نقشهها و کارهایی را از روزگار پیشین در پیش گرفته بودند از دیرزمانی حکومت اسلامی واقعی که هم ملی و دموکراتیک است و هم خدایی نصیبمان شده بود، بدون توسل به انقلاب و خونریزی حق به حقدار میرسید و جور و فساد و معصیت از صحنه کشور پاک میشد! باز هم وقت آن نگذشته است».
اما تاکید بر «ملی و دموکراتیک بودن» و نیز «بدون توسل به انقلاب و خونریزی» نشان میدهد، راه رسیدن به چنین حکومتی را از طریق فعالیتهای مدنی و تقویت نهادها و تشکلها و همبستگی ملی و روش مسالمتآمیز میداند. طبیعی است در جامعهای که اکثریت قریب به اتفاق مردم مقلد روحانیت هستند بدون تغییر در رویه روحانیت نمیتوان انتظار تغییری در ساحت اجتماعی را داشت.
خطای دید
اما شاید نکتهای که از دید مهندس بازرگان مغفول ماند این باشد که هر قشری و حتی فردی براساس جهانبینی، روش تفکر و خصایل خود عمل میکند. خواه این عمل در حوزه فردی و خصوصی باشد و خواه در عرصه اجتماعی و عمومی. در قرآن هم اشارتی به این واقعیت دارد: قل کل یعمل علی شاکلته (۸۴ اسراء). بگو هر کس براساس شخصیت خود عمل میکند.
روحانیت سنتی که سالها در حکومتهای مختلف با سیستم سلطنت استبدادی زیسته و کوشیده با حاکمیت مدارا پیشه کند برای عمل خود حتما توجیه شرعی و دینی پیدا کرده و قرائت دینی و نوع نگرش و بینش خود را با عمل خویش هماهنگ کرده است مگر استثنائاتی.
نهایتا اما این نگرش و این نوع زیست در او خلقیات و فرهنگ و سبک زندگی خاصی تولید کرده که شخصیت و منش او را شکل داده است. همچنان که قشر تجار و بازرگانان نیز نگرش و منش خاص خود را داشتند. ورود این اقشار هم در صحنه سیاسی با همان نگرش و فرهنگ و انگیزههای نهادینه شده خودشان خواهد بود. تکیه بازرگان و طالقانی بر آزاد نبودن انتخابات و دیکتاتوری شاه بود. البته ورود روحانیت سنتی در حوزه سیاست طبعا در نگرش و منش آنان نیز اثرگذار بوده و در درازمدت تغییراتی در آنها ایجاد میکرد. کمااینکه چنین اتفاقی رخ داد اما این تغییرات ممکن است الزاما مطلوب دیگران نباشد.
بنابراین میتوان گفت، کار بازرگان در دعوت روحانیت به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در فضای بیتفاوتی و عدم مشارکت مردم در حاکمیت استبدادی، اجتنابناپذیر و ضرورتی ملی بود اما تلاش برای تحول در آموزشهای حوزوی و اصلاح بینش سنتی نیز نیازی حتمی بود. کاری که شاید دکتر شریعتی بدان همت گماشت؛ همتی که ناتمام ماند.
پینوشت:
۱- حائری عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۱، ص ۱۸۳-۱۸۲
۲- پهلوی محمدرضا، انقلاب سفید، کتابخانه سلطنتی پهلوی، ۱۳۴۵، ص ۱۰۶- ۱۰۵
۳- بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مجموعه مقالات، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۱، ص ۱۱۵
۴- بازرگان مهدی، دفاعیات، نهضت آزادی خارج کشور، ۱۳۴۳، ص ۱۶۴
۵- بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، مجموعه مقالات، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۱، ص۱۲۲
۶- همان
۷- همان، ص۱۲۵ و ۱۲۶
۸- همان
تا قبل از کودتای رضاخان مرکزیت روحانیت شیعه حوزه نجف بود. حوزه علمیه قم توسط آیتالله شیخ عبدالکریم حائرییزدی بعد از روی کار آمدن رضاخان محوریت یافت. تا آن زمان روحانیون به اشکال مختلف و با گرایشهای متفاوت در امر سیاست و حکومت دخالت داشتند. نمونه بارز آن انقلاب مشروطیت بود که بخشی از روحانیت در دفاع از مشروطیت و بخشی در دفاع از استبداد به میدان آمدند. اما زعامت حوزه قم صلاح را در این دید در امر حکومتداری و سیاست دخالتی نداشته باشند.
پارلمان که باید از نمایندگان ملت تشکیل میشد، تبدیل به ابزاری در دست حکومت یا دولتهای بیگانه شده بود و مردم دخالتی در انتخابات نداشتند و اهمیتی هم به آن نمیدادند. این واقعیتی است که خود محمدرضا شاه هم بدان اذعان کرد:
«بعداز رفتن پدرم مدتی مدید کارها در ظاهر به دست یک عده ایرانی ولی در عمل قسمتی به دست سفارت انگلستان و قسمت دیگر به دست سفارت روس انجام میگرفت و به طوری که در کتاب ماموریت برای وطنم شرح دادهام، صبح مستشار سفارت انگلستان با یک لیست انتخاباتی به سراغ مراجع مربوطه میآمد و عصر همان روز کاردار سفارت روس با لیست دیگری میآمد... متاسفانه من ۲۰ سال تمام از دوران سلطنت خودم با چنین مجلسهایی سرو کار داشتم...».
مهندس بازرگان بعد از شهریور ۱۳۲۰ که امکان فعالیت اجتماعی- سیاسی تا حدی به وجود آمد، رویکردی را در پیش گرفت که بر مبنای آن با نوشتن و گفتن تلاش میکرد به جامعه آگاهی و خودباوری بدهد. از دیانتی سخن گفت که با اجتماع، سیاست و مردم بیگانه نیست و صرفا به بعضی اعمال فردی و زندگی پس از مرگ بسنده نمیکند. علاوه بر کار فکری، مهندس از همان زمان به تشکل و نهادسازی همت وافر داشت. انجمن اسلامی دانشجویان و کانون مهندسین از آن جمله بود که مهندس بازرگان همواره عضو هیات رییسه آن بود. در این دوران البته او از کار تخصصی خود نیز غافل نماند.
شاه خود انتخابات در دوران حکومتش را اینگونه توصیف میکند:«... در نتیجه همواره انتخابات با انواع تقلبها و سوءاستفادهها و تهدیدها و تطمیعهایی همراه بود که نه فقط در جریان انتخابات انجام میگرفت بلکه حتی امر قرائت آرای را نیز شامل میشد... در همه این انتخابات، تودههای عظیم کشاورزان و کارگران آلت فعلی بیش نبودند. آرا آنها یا به عبارت بهتر آرایی به نام آنها، دسته دسته به صندوقها ریخته میشد در حالی که به اصطلاح معروف روح خود آنها از ماهیت آن خبر نداشت.»
پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ برای مقابله با استبداد حاکم در نهضت مقاومت ملی فعال شد. اعضای نهضت کوشیدند، مردم را نسبت به ماهیت کودتا آگاه کنند. مهندس همراه تعدادی دیگر از استادان دانشگاه و نخبگان دیگر علیه قرارداد کنسرسیوم اعلامیه دادند. رژیم حاکم آنها را از دانشگاه اخراج کرد. چندی بعد اما نهضت مقاومت قلع و قمع شد.
کد خبر 479343 برچسبها تاریخ انقلاب اسلامی ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: تاریخ انقلاب اسلامی ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۹۹۳۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازرگان: بمب اتم برای نزدن است/ کریمی: قدرت الزاماً تابعی از سلاح نیست +فیلم
یک درصد وجود تهدید بمب اتم باعث میشود دولتها به سمت کنترل رقابت بروند. البته نه به سوی صلح، چون صلح نداریم بلکه رقابت مدیریت میشود. اتفاقا آن موقع میشود به سمت توسعه رفت. تله ورود به جنگ یک دروغ است.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سعید جلیلی: مسئله صنعت هستهای در ۳۰ سال اخیر، پربحثترین موضوع مورد توجه در محافل داخل کشور و از مهمترین نقاط مورد تمرکز در عرصه بینالملل درباره ایران بوده است.
خروج یکجانبه آمریکا از برجام و تشدید تنشها باعث شد روند هستهای کشور به ریل سابق خود بازگردد، پس از حوادث اخیر(از ترورهای پی در پی تا حمله به کنسولگری ایران در دمشق و عملیات وعده صادق) اما این امکان سخن گفتن از این بازگشت بسیار تسهیل شد چراکه رخدادهای جنایتکارانه در حق مردم غزه توسط اسرائیل در نبرد نیروهای مقاومت پس از طوفان الاقصی، پرده دیگری از حقایق میدانی را پیش چشم جهانیان گشود.
حال در شرایطی که همچنان تحریمها پابرجاست و تهدید روزافزون جنگ و ترور پیش روی ملتهای منطقه قرار گرفته است و دنیا روی جدید سکه تحولات را با ظهور قطبهای جدید مشاهده میکند، وقت آن رسیده تا در فضای علمی و منطقی دانشگاه بستری برای گفتگو و تصمیمسازی پیرامون مسئله هستهای شکل بگیرد.
به همین منظور در مناظره «بازدارندگی هستهای» در دانشگاه صنعتی امیرکبیر با عنوان «چه میشد اگر بمب اتم داشتیم؟» دو تن از صاحب نظران این عرصه حاضر شده و ضمن پاسخ به سوالات دانشجویان و دانشگاهیان، به مباحثه پرداختند. این برنامه به همت انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و با حضور ابوالفضل بازرگان، پژوهشگر امنیت بینالملل و ساسان کریمی، پژوهشگر سیاست خارجه برگزار شد.
کریمی در ابتدا با بیان اینکه کریمی قدرت الزاما تابعی از سلاح نیست و سلاح نیز منحصر به هستهای نیست گفت: چه چیزی ما را از حمله به اسرائیل باز نداشت و چه چیزی اسرائیل را از حمله به ایران باز داشت؟ صرف داشتن بمب اتم توان اسرائیل را بالا نبرد. همه اینها المانهای قدرت هستند اما مجموع وزنی آنها مهم است.
وی ادامه داد: سخنان برخی از مقامات کنونی و سابق درباره قدرت هستهای که محض رجزخوانی گفته میشود ممکن است بمب اتم بسازیم جالب نیست و برای کشور هزینه زاست. اینها مواضع قدرت آفرینی نیست و مواضعی است که کشور ما را در محیط بین المللی تحت فشار بیشتر قرار میدهد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیکریمی گفت: هزینه هستهای، هزینه قدرت آفرینی و هزینه استقلال است، مثل هزینهای که آمریکاییها برای رفتن به ماه کردند و هزینهای نبود که استفادهای برای آمریکاییها داشته باشند و یک نمایش قدرت بود. ما هزینه استقلال و تصمیم گیری خود را پرداخت کردیم نه اینکه حتما یک پروژه مخفی پشت پرونده هستهای باشد.
بازدارندگی هستهای عامل جلوگیری از جنگ جهانی سوم است
بازرگان گفت: فرانسه، انگلستان و آلمان که رقیبان اصلی اروپایی با سابقه درگیری هستند، با منطق هزینه فایده متفاوت پس از جنگ جهانی دوم کنار هم جمع میشوند. سلاح هستهای آنچنان هزینه جنگ را بالا میبرد که شما به خودت اجازه انجام جنگ را نمیدهی همانطور که اگر جنگهای سهمگین هزینهاش بالا برود دولتها از جنگیدن صرف نظر میکنند.
پژوهشگر امنیت بینالملل افزود: بسیاری از کارشناسان اسرائیل دائما میگفتند فکر کنید اگر کلاهک موشکهای ایران که بر سر ما فرود میآمد، هستهای چه کار میکردیم؟ پس وقتی هزینه متفاتوت میشود نوع نگاه شما و جنگیدن با آن رقیب هم متفاوت میشود.
وی گفت:۳۰ سال است که داریم میشنویم گزینههای نظامی روی میز است و زیر دریاییهای هستهای آمریکا در خلیج فارس است. یک درصد تهدید بقا و حیاتی نسبت به وجود کشور تو را مجبور به حداکثرسازی امنیت میکند. ما در منطقهای هستیم که الگوی زقابت ما با آمریکا و اسرائیل تعریف میشود که علنی و خصمانه است.
رسیدن به سلاح اتمی حدیث آرزومندی است!
کریمی با اشاره به اینکه هیچ کشوری در زمان هشدار بینالمللی نتوانسته به سلاح اتمی برسد و در زمان غفلت این کار را کردند، توضیح داد: چه اتفاقی افتاده که فاصله اعراب از ما نسبت به فاصله از اسرائیل از اعراب بیشتر شده؟ این از پروژه امنیتی سازی ما شکل میگیرد. چون بحث گریز هستهای قدیمی شده، میخواهند بگویند ایران در آستانه تغییر فتوای هستهای و تصمیم برای ساخت لاح اتمی است.
کریمی افزود: رسیدن به سلاح اتمی در شرایط فعلی حدیث آرزومندی است! آن چیزی که اعراب را از تنازع با اسرائیل منع میکند، شراکت بی حد و حساب اعراب با بلوک غرب است.
یک فرصت طلایی برای رسیدن به هدف است
بازرگان در پاسخ گفت: اینکه حرکت به سمت سلاح اتمی تهدیدات را زیاد میکند، درست است اما الان فرصت طلایی است چون دست رقیبان اصلی ما در اوکراین، غزه و تایوان بند است و توان بازدارندگی غیرهستهای ما هزینه جنگ را برای آنها بالا میبرد. تا کی میخواهیم ژنرالهای ما ترور شود و به سفارت ما حمله شود؟ این قصه تمام نمیشود.
بازرگان با بیان اینکه بعد از ۴۰ سال تنش باید به یک ثبات استراتژیک با آمریکا برسیم، گفت: من موافق شدید مذاکره هستم، اما مذاکره برابر. نه در شرایطی که طرف مقابل بگوید یا جنگ یا مذاکره. این یعنی تو بازدارندکی نداری و یکی از ابزارهای رقیب ترساندن از جنگ است.
وی افزود: سخنگوی فارسی زبان دولت اسرائیل درباره سکوت خود گفت نباید کاری کنیم که باعث تهدید تغییر فتوای هستهای شود. بازدارندگی یعنی تهدید به مجازات و توانایی ضربه دوم به مراتب قوی تری که رقیب را از ضربه اول منصرف کند. بازدارنگی یک مفهوم کاملا نظامی است.
دروغ تله جنگ
بازرگان در پاسخ به این گزاره از سوی کریمی که حمایت و حضور مردم در صحنه سیاسی عامل قدرت و بازدارندگی است گفت: اجماع ملی و انتخابات بر قدرت اثر میگذارد، اما قابل تکیه نیست. اول انقلاب ۹۸ درصد مردم پای جمهوری ایستادند، اما چرا عراق توانست به ما حمله کند؟ بازدارندگی یعنی دشمن نتواند به تو حمله کند. عراق زمانی که ارتش داشت منحل میشد به ما حمله کرد وگرنه کل مردم ایران پشت جمهوری اسلامی بودند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
وی با اشاره به اینکه پس از سالیان طولانی ما به اسرائیل حمله مستقیم کردیم گفت: تله ورود به جنگ یک دروغ است. بازرگان به کنایه گفت: آن دکمه که آمریکا با فشار دادنش تمام تسلیحات ما را از کار میاندازد کجاست؟
وی ادامه داد: یک درصد تهدید بمب اتم باعث میشود دولتها به سمت کنترل رقابت بروند و نه صلح، چون صلح نداریم. اتفاقا آن موقع میشود به سمت توسعه رفت، همانطور که هند، پاکستان و چین این مسیر را رفت. بالاخره یک روزی از ترس دائمی جنگ با آمریکا باید خارج شویم.