Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایرانی ها شاید یکی از مانوس ترین مردم منطقه و جهان با عبارت «ان‌پی‌تی» باشند و به جرات می توان گفت که کمتر روزی بوده که این عبارت را در دوران ماقبل برجام و در مناقشات هسته ای کشور نشنیده‌ باشند. اما ان پی تی تنها نام یک پیمان جهانی برای منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای نیست بلکه به تعبیر بسیاری، مصداق عینی تفکری است که می‌گوید رژیم های بین‌المللی بعد از جنگ جهانی دوم، هدفی جز قوام بخشیدن و پایدار کردن هژمونی چند قدرت محدود جهان ندارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای» و « ارتقاء همکاری برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای» بُن‌مایه این پیمان - ۱۱ دی ۱۳۴۷- عنوان شده است، اما گذر زمان و رویکرد کشور‌های سلطه نسبت به کشور‌های مستقل، از جمله جمهوری اسلامی ایران، نشان می دهد این پیمان ها صرفاً پوششی برای همان هدف نظم بخشی و قوام بخشی به تسلط  قدرت های محدودی بر امور جهان است.  

این معاهده در کل دو بند مهم دارد.

1- کشورهایی که دارای تسلیحات هسته‌ای هستند ، متعهد می‌شوند از انتقال هرگونه سلاح‌ هسته‌ای یا دیگر ابزارهای انفجار هسته‌ای یا دادن کنترل مستقیم یا غیرمستقیم سلاح‌ها یا ابزارهای انفجار هسته‌ای به دیگران خودداری کنند .

۲-دولتهای  فاقد تسلیحات هسته‌ای هم متعهد می‌شوند برای دستیابی به سلاح‌ها یا ابزارهای انفجار هسته‌ای  اقدامی نکرده و آن را  هر منبع انتقال‌دهنده یا به هر نحو دیگری، دریافت نکنند.

«پیمان منع سلاح های هسته ای» یا همان ان پی تی، 191 عضو دارد که دولت های دارنده سلاح های هسته ای (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس) در آن به رسمیت شناخته شده اند و هند، پاکستان و رژیم صهیونیستی که در زمان مذاکرات و تصویب و لازم الاجرا شدن این پیمان حضور داشتند به آن ملحق نشدند و بعدها هم در ردیف دارندگان سلاح های هسته ای قرار گرفتند سودان جنوبی هم که از سال 2011 موجودیت پیدا کرد، از پیوستن به آن خودداری کرده است. در سال 1993 کره شمالی بیانیه خروج از این پیمان را به شورای امنیت داد اما ده سال طول کشید تا به آن عمل کند و در نهایت در سال 2003 از آن کناره گیری کرد. 

«خروج» از ان پی تی موضوعی است که در ماده 10(1) این پیمان به عنوان یک «حق» و بر مبنای حاکمیت ملی دولت های عضو پیش بینی شده است منوط به اینکه کشوری که قصد خروج دارد «سه ماه» قبل از خروج «شورای امنیت» و دیگر «دولت های عضو» این پیمان را مطلع کند و همراه این اطلاع، «دلایل» خود را بر مبنای «رویدادهای فوق العاده ای» که رخ داده است و «منافع ملی عالی» این کشور را «به خطر انداخته» است را هم  اعلام کند.

این پیمان، خروج را حق دولت های عضو می داند و لذا نمی تواند مستوجب تنبیه و مجازات باشد اما، هم قدرت های بزرگ (بویژه  اعضای دائم شورای امنیت با محوریت آمریکا) خود را دارای مسئولیت در حفظ صلح و امنیت بین المللی می دانند و می توانند با این تفسیر نادرست که خروج یک دولت عضو از این پیمان ممکن است موجب حرکت این دولت به سمت ساخت سلاح هسته ای بشود و از این منظر صلح و امنیت بین المللی به خطر بیافتد، اقدامات تنبیهی و تحریمی علیه آن وضع کنند. موضوعی که در مورد کره شمالی اتفاق نیافتد و دو بار وتو چین باعث شد حتی بحث در مورد آن در دستور کار شورای امنیت هم قرار نگیرد. 

ایران با آنکه از اولین امضاکنندگان این پیمان است، اما هیچوقت نتواسته است آن‌طور که روح و جسم پیمان ادعا می‌کند از مزایای آن استفاده کند. ا چرا که کشور‌های عضو این پیمان، موسوم به ابرقدرت، نظیر آمریکا و انگلیس اتفاقا خود علی‌رغم داشتن کلاهک‌های هسته‌ای، همواره یا رسما و علنا مانع دست‌یابی کشورمان به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای شده اند و در راه انتفاع ایران از این حق قانونی کارشکنی و سنگ اندازی های فراوان کرده اند و هزینه های ایران برای بهره مندی از این حق را به صورت بی سابقه و نامتعارفی بالا برده اند.

این در حالی است که در این پیمان بر  استفاده صلح‌آمیز از تکنولوژی هسته‌ای تاکید شده و تصریح گردیده: « تمام هم‌پیمانان حق دارند به منظور حصول پیشرفت در استفاده صلح‌آمیز از انرژی اتمی، در تبادل اطلاعات به حداکثر نحو ممکن مشارکت داشته باشند و به تنهایی یا با همکاری سایر دولت‌ها در این زمینه تلاش کنند».

 از سوی دیگر موضوع تهدید ایران به خروج از ان پی تی موضوع تازه ای نیست و شاید قدمتی حداقل دو دهه ای داشته باشد. در جریان مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای اروپایی در دوران اصلاحات هم در چند مورد شاهد طرح این موضوع از سوی مقامات ایرانی (عموما در مذاکرات و نه در اخبار و رسانه ها) بوده ایم. اما در یک سال گذشته و بویژه پس از خروج آمریکا از برجام و ناتوانی دیگر طرف های برجام در تامین منافع ایران از این توافق، موضوع خروج ایران از ان پی تی به عنوان یکی از احتمالات و برگ برنده هایی که ایران در اختیار دارد مطرح شده است.

قطعا خروج از ان پی تی برای ایران بدون تبعات نیست و در صورتی که چنین تصمیم راهبردی و کلانی توسط کشور گرفته شود اتفاقات بزرگ و تعیین کننده ای در ارتباط با کشورمان رخ خواهد داد. اما، بی عملی و سیاست های مخرب آمریکا که عملا اروپایی ها را هم تبدیل به طرف هایی بی خاصیت و فاقد توان لازم برای کمک به ایران کرد، باعث شده است که ایران در نقطه «تصمیم بزرگ» قرار بگیرد.

بعید است خروج از ان پی تی همزمان یا قبل از خروج از برجام اتفاق بیافتد اما تردیدی نیست که خروج از ان پی تی دکترین هسته ای کشور را دست خوش تغییری بنیادین می کند که می تواند معادلات را در سطح جهانی و بین المللی نیز تغییر دهد. تصمیم بزرگی که بستگی بسیار زیادی به نوع اقدام و واکنش اروپایی ها در قبال گام پنجم ایران در برجام و احتمالا گام بعدی آن خواهند داشت. باید دید آیا جهان ایران را در نقطه اتخاذ «تصمیم بزرگ» قرار خواهد داد؟

پانوشت:

(1)ماده ۱۰:هر دولتی باید حق داشته باشد در اجرای حاکمیت ملی خود در صورتی که احساس کند موارد فوق‌العاده‌ای در رابطه با موضوعات این پیمان، منافع حیاتی کشورش را به مخاطره انداخته است، از پیمان خارج شود. در این صورت باید سه ماه پیش از خروج، به تمام هم‌پیمانان و شورای امنیت سازمان ملل متحد اطلاع دهد. در چنین اطلاعیه‌ای باید موارد فوق‌العاده‌ای که از نظر آن کشور منافع حیاتی‌اش را به مخاطره انداخته نیز ذکر شود.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۱۴۳۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نیاز ایران به تصمیم گیری های استراتژیک و سرنوشت ساز در سیاست خارجی

به گزارش جماران، محسن بهاروند، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در لندن و دیپلمات بازنشسته در یادداشتی برای جماران نوشت:  ایران پس از تقابل اخیر خود با اسرائیل در مهمترین مقطع سیاست خارجی خود قرار گرفته است. کشور ما در میان ملت‌های مسلمان و حتی همه کشورهای در حال توسعه جایگاه مناسبی یافته است‌. بازدارندگی استراتژیک ما تا حد قابل قبولی بازسازی شده است. اکنون ایران در موضع قدرت است و می تواند با اعتماد بنفس به جلو حرکت کند‌.

سیاست را نمی توان تک بعدی مدیریت کرد

ایران در حوزه سیاست داخلی و خارجی نیاز به تصمیمات مهم و سرنوشت سازی دارد. نظام باید با هوشمندی از این فرصت استفاده کرده جایگاه کشور را با یک جهش مهم در قدرت نرم، تثبیت کند.  سیاست را نمی توان خطی و تک بعدی مدیریت کرد. به میزانی که در قدرت سخت پیشرفت حاصل می شود باید در قدرت نرم اقدام به سیاستگذاری شود تا تعادل سیستم برقرار شود.

باید بر چالش استراتژیک در سیاست خارجی غلبه کنیم

در حوزه داخلی،  سیاست‌های وحدت آفرین و اجماع ساز نیاز است و در سیاست خارجی خروج از چالش استراتژیک شاید مهمترین مسئله ما باشد. آنچه که من به آن به یک چالش استراتژیک تعبیر می کنم (که ممکن است تعبیر دقیقی نباشد) تقابلی است که بین جهان ایده آل ما و واقعیات نظام بین الملل عاری از ارزش و اخلاق ایجاد می شود.

اما برای رسیدن به یک تصمیم استراتژیک روشن ابتدا نیاز به کمی تمرین شناختی از نظام بین الملل وجود دارد. باید جهان را آنگونه که هست دید نه آنگونه که میخواهیم.  ما در نظامی در حال گذار زندگی می کنیم. با این حال بنظر من مقصد این گذار خیلی شگرف و دراماتیک نخواهد بود. تغییری که ممکن است پس از همه کشمکش‌های جهانی رخ دهد این است که دنیای غرب به رهبری آمریکا اندکی از تسلط بی چون چرای خود بر نظام بین الملل عقب نشینی کرده و جایگاهی برای قدرت‌های نوظهور در تعیین سرنوشت نظام بین الملل قائل شود.

تسلط مطلق جهان غرب به چالش کشیده شده است

آنچه از آن بعنوان افول غرب یا دنیای پسا غربی یاد می شود بعید است چیزی بیش از این باشد که البته قدم مهمی خواهد بود. غرب به رهبری آمریکا در دو مقطع تسلط خود بر نظام بین الملل را تثبیت کرد. ابتدا پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد و مهمتر از آن شکل گیری نظام پولی و مالی بین المللی تحت سلطه خود و دوم فروپاشی شوروی به عنوان بزرگترین رقیب ایدئولوژیک آن. اکنون بیش از ۷۰ سال است که پارادایم نظام بین الملل بر این اساس شکل گرفته است.

امروزه تجارت آزاد، پیشرفت تکنولوژی، تبادل و تکنولوژی اطلاعات، ظهور قدرت‌های نوظهور، برآمدن بازیگران غیر دولتی و  افزایش سهم کشورهای آسیایی از بازارهای جهانی، تسلط مطلق جهان غرب را به چالش کشیده است. اما غرب در این بین دست و پا بسته نیست. آمریکا و برخی کشورهای مهم اروپایی در رقابتی نفس گیر تلاشی فزاینده انجام می کنند که برتری علمی، تکنولوژیک، نظامی و قدرت نرم خود را همچنان حفظ کنند و در این ابعاد همواره از سایر اعضای جامعه بین المللی یک قدم جلوتر باشند. تا کنون هم موفق بوده اند. دو موضوع دیگر در این بین به آنها کمک می کند. اول همبستگی نسبی مشترک آنها به واسطه فرهنگ و ارزشهای مشترک و دوم روشها، قالبها و چارچوب های نظام بین الملل و سازمان های بین المللی که به نحوی شکل گرفته است که جهان غرب به رهبری آمریکا را در راس هرم سلسله مراتب آن قرار داده است.

ایران نیازمند اتخاذ تصمیم های استراتژیک است

باید دانست تا زمانی که کاروان سرگردان نظام بین الملل به سر منزل مقصود برسد و فرود آید، کشمکش‌ها پایان یابد و این نظام به یک تعادل و ثبات نسبی برسد ممکن است به دهه ها زمان نیاز داشته باشد. هر کشوری در عین حال که چشمی به تحولات جهانی دارد در تلاش است که بنیه علمی، تکنولوژیک، اقتصادی، نظامی و تجاری خود را تقویت کند تا از چرخه تولید و تجارت جهانی حذف نگردد و در آینده جهان نیز جایگاهی شایسته برای خود دست و پا کند. نمی توان وضعیت حال معیشتی و اقتصادی کشور را به امید آینده ای نه چندان قابل پیش بینی رها کرد.  شاید ایران به عنوان بزرگترین کشور خاورمیانه و یکی از کشورهای مهم جهان بیش از هر کشور نیازمند اتخاذ تصمیمات استراتژیک برای آینده خود باشد.

بزرگترین چالش جهانی امروز پدیده تحریم است

مهمترین چالشی که ما با آن روبرو هستیم چالش اقتصادی است. در جهانی که بطرز فزاینده ای پیوسته است سیاست‌های یکجانبه گرایانه پاسخگو نیست. جهان تبدیل به یک بازار یکپارچه شده و بدون افزایش سهم بازار خود قادر به رشد و توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی جامعه نخواهیم بود. ما به نوعی در تقابل با جهان غرب قرار گرفته ایم که متاسفانه امروزه نقطه قوت آن درست در مقابل نقطه ضعف ما قرار دارد. تسلط آمریکا و غرب بر نظام پولی، مالی و بانکی جهان و تسلط دلار به عنوان ابزار تبادلات جهانی غرب را بر این داشته است که بزرگترین سلاح خود را بر روی معاندین خود بکشد و آن چیزی جز "تحریم" نیست‌. بزرگترین چالش جهانی امروز پدیده تحریم است. تحریم سلاح تخریب گری است که از هیچ قاعده و قانونی پیروی نمی کند. بدون تضعیف یا شکست سلطه غرب بر این بخش از حیات بین المللی ، سخن از افول غرب کاری بیهوده خواهد بود.

چین و روسیه هم در تقابل با نظام پولی بین المللی قدمی برنداشتند

کشورهای تاثیرگذاری مانند چین هرگز حاضر نشده اند که در تقابل با نظام پولی و بانکی بین المللی تحت سلطه آمریکا قدم های معنی داری بردارند. بلکه همواره سعی کرده اند مشکلات خود را نه در تقابل با این نظام بلکه در چارچوب آن حل و فصل کنند. حتی کشوری مانند روسیه تا قبل از وضعیت فعلی در اثر جنگ با اوکراین همه تلاش خود را به کار می گرفت که در درون این نظام مسائل خود را حل و فصل کند. تقریبا همه کشورها با وسواس بسیار سعی دارند رابطه اقتصاد، بازار و نظام بانکی خود را با این بازار  و وضع موجود را به هر طریق حفظ کنند‌. تداوم حیات اقتصادی در این وضعیت شاید ممکن باشد ولی برای قریب به اتفاق کشورها حیات مطلوب و دلخواه نخواهد بود‌.

در سیاست خارجی به تدبیر حکیمانه نظام نیاز داریم

هیچ کشوری به اندازه ایران تحت تاثیر این وضعیت و تحریمهای ناشی از آن نیست. بر این اساس شاید بتوان نتیجه گرفت بزرگترین چالش سیاست خارجی ایران این است که چگونه با حفظ عزت و ارزشهای بنیادین خود بتواند سهم شایسته خود از بازار سرمایه و تجارت جهانی را بدست آورد در حالی که اصلی ترین دشمن آن یعنی آمریکا بر این بازار و نظامات آن تسلط بلامنازع دارد. این چالشی است که نیاز به بکارگیری حکمت نظام در سیاست خارجی برای رفع آن کاملا احساس می شود.

باید خصومت با کشورهای غربی را مدیریت کنیم

برای رفع چنین چالشی ابتدا سیاست خارجی باید به روشنی تصمیمی اتخاذ کند و سپس دیپلماسی روش و چارچوب‌های حرفه ای خود را برای تحقق آن بکار گیرد.  بنظر من سیاست خارجی ایران و به تبع آن دیپلماسی کشورمان برای رفع این مهمترین چالش خود دو سیاست اصلی را می تواند سرلوحه تفکر و فعالیت خود قرار دهد.

اول: ایران با مشارکت کشورهای مهم و تاثیرگذار یک نظام پولی، بانکی و ارزی منطقه ای یا موازی با نظام فعلی ایجاد کند به طوری که مورد قبول بخش خصوصی به شمول بانک‌ها و شرکت‌های خصوصی کشورهای همسو باشد و با تسهیل تجارت و تولید بتواند سهم کشور را از بازارهای منطقه ای و جهانی افزایش دهد. این روش می تواند با ایجاد مکانیسمهای دو جانبه و کوچک شروع شده سپس از به هم پیوستن آنها تبدیل به یک مکانیسم بزرگتر شود.

دوم: ضمن اجرای تدریجی مورد اول، ایران سعی کند که خصومت خود را با کشورهای غربی مدیریت کند. مدیریت خصومت با رقبای غربی می تواند در چارچوب معامله ای بزرگ در ازای رعایت خطوط قرمز، حفظ فاصله ها و تغییر سیاست‌های خصمانه غرب در قبال ایران و مسلمانان منطقه صورت گیرد.  رسیدن به هر یک از این اهداف نیازمند یک سیاست اجماعی با تعیین چارچوب ها و پروتکل های مشخص است که در قانون اساسی کشورمان ترسیم شده است.

 

دیگر خبرها

  • نیاز ایران به تصمیم گیری های استراتژیک و سرنوشت ساز در سیاست خارجی
  • سخنگوی وزارت خارجه: موضوع استفاده از سلاح هسته‌ای هیچ جایگاهی در دکترین هسته‌ای و دفاعی کشور ندارد
  • لاوروف: جهان در آستانه درگیری بین قدرت‌های هسته‌ای قرار دارد
  • (ویدیو) سخنگوی وزارت خارجه: سلاح هسته‌ای اساساً در دکترین نظامی ایران جایگاهی ندارد
  • حمله ایذایی اسرائیل ارزش چندانی نداشت و مسئولیت آن را هم نپذیرفتند/ به دنبال سلاح هسته ای نیستیم/ کسی که زیر میز دیپلماسی زد، آمریکا بود و نه ایران
  • اسپوتنیک: موشک‌های ایران به حفاظت‌شده‌ترین نقطه اصابت کرد
  • وعده صادق تحول جدی در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کرد
  • ضرورت برقراری موازنه قدرت
  • ادعای یک نشریه انگلیسی: بایدن در حال بررسی گزینه احیای برجام است
  • گذار مقاومت از سلاح های قدیمی به پهپادها و موشک های نقطه زن