به نقل از «رکنا»

سقوط معمایی مرد تهرانی از پشت بام خانه / 4 دلیل پلیسی برای بازداشت قاتل + عکس

تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۱۵۵۸۲

حوادث رکنا: پسر جوان که یک ماه قبل به دلیل اختلافات خانوادگی دست پدرش را شکسته بود در برابر اتهام قتل قرار گرفت.

به گزارش رکنا، پس از سقوط معمایی پدر از پشت بام خانه شان پسرجوان با چهار دلیل پلیسی به اتهام قتل پدر 80 ساله اش دستگیر شد.

عقربه ها ساعت 23 دوشنبه آخرین روز دی امسال را نشان می داد که صدای فریادهای یک زن در منطقه نواب سکوت شبانه را شکست و اهالی محل با ورود به حیاط خانه این زن با جسد خونین مرد 80 ساله ای رو به رو شدند که از بالای ساختمان به پایین سقوط کرده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همین کافی بود تا گروهی از ماموران کلانتری 108 نواب برای بررسی موضوع به محل اعزام شوند. در بررسی های ابتدایی مشخص شد مرد 80 ساله از طبقه سوم و از ارتفاع 8 متری به پایین سقوط کرده و به کام مرگ فرو رفته است.

تیم پلیسی در ابتدا زن این مرد را هدف تحقیق قرار دادند. وی در تحقیقات پلیسی به ماموران گفت: من و همسرم در طبقه دوم ساختمان و پسر 25 ساله مان نیز در طبقه اول زندگی می کند، همسرم در خانه را قفل کرده بود که پسرم زنگ خانه را به صدا در آورد و شوهرم به جلوی در رفت و در را باز کرد. من سرگرم کارهای خانه بودم که ناگهان صدای افتادن چیزی به حیاط را شنیدم و وقتی به پشت پنجره رفتم دیدم شوهرم غرق خون کف حیاط افتاده است.

ماموران در ادامه پسر جوان را تحت بازجویی قرار دادند که این جوان به ماموران گفت: در خانه قفل بود که زنگ خانه را به صدا درآوردم، پدرم در را باز کرد و من پشت سرش وارد ساختمان شدم و به طبقه اول رفتم و نمی دانم پدرم چرا به طبقه سوم رفت و چه اتفاقی افتاد.

تجسس های جنایی

ماموران کلانتری با توجه به مرموز بودن این سناریوی مرگبار ماجرای سقوط مرد 80 ساله را به بازپرس محمد تقی شعبانی گزارش کردند و همین موضوع کافی بود تا بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی و گروهی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات فنی همراه با تیم تشخیص هویت و کارشناسان پزشکی قانونی در محل جرم حضور یابند.

کارآگاهان در ابتدا به پشت بام ساختمان رفتند و مشاهده کردند نرده های جلوی پشت بام به صورتی است که مرد 80 ساله به راحتی نمی توانسته از آن عبور کند و خودش را به پایین بیندازد و فرضیه خودکشی به فرضیه قتل تغییر کرد.

تیم جنایی بار دیگر همسر مرد فوت شده را هدف بازجویی قرار دادند. در این بازجویی زن به کارآگاهان گفت: پسرم همیشه با پدرش و من درگیر می شد و ما را اذیت می کرد و هر بار به بهانه گرفتن پول و ارث پدرش شروع به بحث و جدل می کرد و زندگی مان را ناآرام کرده بود.

وی افزود: یک ماه قبل به خاطر این بحث ها بین پسرم و پدرش درگیری رخ داد و پسرم دست راست پدرش را شکست و اختلافات آن ها شدت گرفت و روابطشان با هم سرد بود.

مادر خانواده ادامه داد: چندی قبل پسرم با پول پدرش یک گوشی تلفن همراه خرید و شوهرم به خاطر این کار با پسرم بحث کرد تا این که پسرم تصمیم گرفت گوشی تلفن همراه را به قیمتی کم بفروشند و بحث و اختلافات آن ها دوباره بیشتر شد تا این که همسرم تصمیم گرفت پسرم را به خانه راه ندهد.

این زن گفت: شب حادثه، همسرم درهای خانه را قفل کرده بود تا پسرم وارد خانه نشود، اما پسرم وقتی با درهای بسته ساختمان روبه رو شد شروع به زنگ زدن و به صدا در آوردن در خانه کرد و با داد و بیداد پدرش را صدا می زد که در را برایش باز کند.

همسرم که نمی خواست رفتارهای پسرم باعث بی آبرویی در محل شود به جلوی در رفت و در خانه را باز کرد و ظاهرا در راه پله ها بین آن ها درگیری رخ داده بود و صدایشان به سمت پشت بام خانه می رفت و نمی دانم چه اتفاقی افتاد که پس از دقایقی ناگهان صدای افتادن چیزی داخل حیاط به گوش رسید که خودم را به پشت پنجره رساندم و دیدم همسرم غرق خون در کف حیاط افتاده است.

ادعای بی گناهی

کارآگاهان در این مرحله با اطلاعات به دست آمده به سراغ پسر جوان رفتند و او به ماموران گفت: با پدرم اختلاف داشتم. وقتی پدرم در را باز کرد من پشت سرش وارد خانه شدم و به طبقه اول رفتم که ناگهان از پشت بام سر و صدایی شنیدم که خودم را به آن جا رساندم که دیدم پدرم به پایین افتاده و فوت کرده و نمی دانم چه اتفاقی رخ داده است.

این ادعاها در حالی بود که مادر خانواده در تحقیقات پلیسی بیان کرده بود پسرم یک بار در درگیری هایش گفته بود که یک روز، اول پدرش و پس از آن مادرش را به قتل می رساند.

4 دلیل جنایی برای قتل

بازپرس ویژه قتل پس از جمع آوری اطلاعات با توجه به چهار دلیل پلیسی دستور بازداشت پسر خانواده را به دلیل قتل پدرش صادر کرد.

نخستین دلیل، اختلافات و درگیری های قبلی و تهدیدهای پسر جوان مبنی بر قتل پدر و مادر و دومین دلیل هم این بود که روی دست های پسر جوان آثار خراشیدگی مبنی بر گلاویز شدن با یک نفر که به تازگی رخ داده بود مشاهده می شد. دلیل سوم پلیس نرده های پشت بام بود که این نرده به گونه ای ساخته شده بود که پدر خانواده نمی توانست خودش از آن عبور کند و حتما باید یک نفر او را هل داده باشد که از آن جا به پایین سقوط کند و آخرین دلیل پلیسی هم درگیری یک ماه قبل پسر جوان با پدرش بود که در این درگیری اقدام به شکستن دست راست پدرش کرده بود.

بنا بر این گزارش، پسر جوان برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس شعبانی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.

منبع: رکنا

کلیدواژه: سقوط هواپیما یارانه دلار شهادت سردار سلیمانی انتقام سخت سقوط جنایی پزشکی جرم خودکشی اخبار حوادث پدر خانواده قاتل پلیس پسر عکس فیلم زن دختر مرد شهادت سردار سلیمانی آمریکایی تلگرام شهید پدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۱۵۵۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حق حضانت فرزند، اهرم فشار والدین

با گذر از راهروهای مجتمع قضایی خانواده زنی را دیدم که مدام در حال راه رفتن بود و توجهم را جلب کرد.

کنارش ایستادم و از او پرسیدم اینجا چه می‌کند و ماجرایش چیست؟ کمی بعد شروع به صحبت کرد، گویی منتظر بود با کسی درد دل کند و آرام شود.

او گفت: ۷ سال از زمانی که ازدواج کردم می گذرد و یک سال است که به طور رسمی طلاق گرفته‌ام.

دختری ۷ ساله داشت و برای حضانت فرزندش راهی دادگاه خانواده شده بود. 

مهسا با بعض ادامه داد: همسرم بداخلاق و بددل بود و مدام فحاشی می کرد و فحش های رکیک می داد و دست بزن داشت.

هر چه از او و اخلاق بدش می گفت گریه اش هم به همان اندازه بیشتر می شد. 

او گفت: زمانی که جلوی خانواده اش مرا کتک زد و فحاشی کرد؛ همان جا بود که فهمیدم زندگی مان به نقطه پایان رسیده است. وضع مالی خوبی دارد و در حال حاضر هم دانشجوی مقطع دکتراست. هر کس او را ببیند نمی فهمد که

چقدر بددل و مریض است. در نگاه اول همه فکر می کنند که مردی متین، آرام، سنگین و با شخصیت است. پشت ظاهر آرام او باطن پلیدی وجود دارد که هیچ کس از آن خبر ندارد. اینجا آمدم کمکم کنند. مستاصل هستم. فرزندم ۷

ساله شده و باید پیش پدر باشد اما او پدرش را دوست ندارد و زمانی که با پدرش می رود می گوید، بابا مدام فحش می دهد و به زنان نگاه می کند و حرف‌های رکیک می‌زند. دخترم معنی فحش‌ها را نمی‌دانست و از پدرش یاد گرفته

بود و در منزل به کار می برد که به او گفتم این حرفها زشت است و تازه متوجه بعضی الفاف رکیک شده بود. دخترم می گوید که پدرش مدام به او گفته مادرت بمیرد راحت می شویم در حالی که وقتی دخترم به خانه می آید می گوید

امیدوارم پدر بمیرد. 

مهسا گفت: به همسر سابقم گفتم دخترمان دوست ندارد با تو باشد اما او قبول نمی کند. گفتم به زور نمی توانی کسی را نگه داری، همان طور که مرا نگه نداشتی. همسرم مستقیم به من گفته که بچه اهرم فشار من است. اینقدر

اذیتت می کنم که به زندگی برگردی.  همسرم بیمار است و دو شخصیتی است. روزهای آخری که با هم زندگی می کردیم می گفت من افسرده‌ام. خواهرش هم افسرده است و بیماری روانی دارد. او مدام مرا تهدید می کند و می گوید

از بعد از ۹ سالگی هم نمی گذارم دخترمان را ببینی.

مهسا گفت: یکتا ناصر را من می‌فهمم. همسرم مدت ۵ هفته فرزندم را برد، بدون اینکه اطلاع دهد و از او به اتهام آدم ربایی شکایت کردم و بعد از ۵ هفته او را آورد.

در حالی که این بانو گریه می کرد می گفت آمده ام کمکم کنند، چه کار کنم؟

براساس این گزارش، طبق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی «برای حضانت و نگهداری طفلی که والدین او جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است و  بعد از هفت سالگی در صورت به وجود

آمدن اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می‌باشد.»

منبع: خبرگزاری ایسنا