سیستم فعلاً قطع است
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۲۱۷۰۴
خبرنگار همشهری با حضور در تعدادی از دفاتر خدمات الکترونیک نهادهای مختلف از شرایط آنها و گلایههای مردم نوشت.
به گزارش تابناک، این روزنامه در ادامه نوشت: «دفتر خدمات الکترونیک قضایی حوالی میدان حر مملو از جمعیت است، عقربههای ساعت هنوز به ۹نرسیدهاند اما در کمتر از یک ساعتی که کار دفتر آغاز شده، دقیقه به دقیقه به تعداد مراجعان افزوده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانم اباذری یکی از مراجعهکنندگانی است که برای گرفتن کد الکترونیک قضایی و ثبت درخواست طلاق به این دفتر مراجعه کرده است. او میگوید: دیروز هم برای ثبت درخواستم آمدم اما گفتند سیستم قطع است و مشخص نیست چه زمانی وصل میشود. من هم دخترم را در خانه تنها گذاشته بودم و نمیتوانستم زیاد منتظر بمانم. امروز اما از ساعت ۸صبح پشت در دفتر بودم تا کارشان شروع شود. نیم ساعت اول که کارمندان مشغول خوردن صبحانه بودند و تازه ۲۰دقیقهای میشود که یکییکی پشت میزهایشان نشستهاند.
اباذری با تأسف سری تکان میدهد و میگوید: همه مدارکم را تحویل دادم اما بعد از چند دقیقه اعلام کردند که دوباره سیستم مرکزی قطع شده و امکان ثبت درخواستم را ندارند و باید منتظر بمانم تا دوباره اینترنت وصل شود.
وی ادامه داد: قرار بود با راهاندازی دولت الکترونیک کار مردم آسانتر و رفتوآمدها کمتر شود اما مثل این که فقط اسم الکترونیک به دفاتر اضافه و راهی برای کسب درآمد و اشتغالزایی برای برخی افراد شده، سیستم فشلی که هر روز قطع است و باعث معطلی مردم میشود.
آقای عباسی به میان صحبت هایمان میآید و میگوید: اینجا را ببینید از ۵ باجهای که قرار است کار مردم را راه بیندازند، ۲ باجه کار میکند که یکی هم برای وکلاست، یعنی فقط کارهای آقایان و خانمهای وکیل را راه میاندازد. بارها اعتراض کردهام که وقتی وکیلی در دفتر نیست که کاری برایش انجام دهید، کار مردم عادی را انجام دهید اما خانم کارمند میگوید: طبق دستور ریاست این شعبه فقط کار وکلا را انجام میدهد و نمیتوانیم غیر از وکلا برای دیگران کاری انجام دهیم.
عباسی ادامه میدهد: به خدا این انصاف نیست. اینجا برای مراجعان تنها ۳صندلی دارد و بقیه مردم باید سر پا بایستند یا توی راهپله سرگردان باشند. حق ما مردم این نیست که این طور بیاحترامی ببینیم. کاش مسئولان قوه قضاییه که سرزده به زندان و دادگاهها میروند یک روز هم سر زده به این دفاتر بیایند و اوضاع مراجعهکنندگان را مشاهده کنند.
عباسی که برای گرفتن کد رهگیری به این دفتر مراجعه کرده میگوید: ثبت نام را در خانه انجام دادهام حالا برای گرفتن کد رهگیری یک ساعتی میشود که اینجا معطلم، اینجا طوری با ما رفتار میکنند انگار افراد بیکاری هستیم و فقط معطل ماندهایم که بیاییم اینجا کارمان را انجام دهند، خدا به سر شاهد است من یک ساعت مرخصی گرفتهام تا کارم را انجام دهم اما از شانس بدم سیستمهای دفتر قطع شده و مشخص نیست کی دوباره وصل میشود. اعتراض هم که میکنیم کارمندها قهر میکنند و میروند.
آقای شبستری، عاقلهمردی است که یک عصای چوبی منبتکاری شده در دست دارد، به محض وارد شدن شبستری به دفتر، مرد جوانی که روی صندلی نشسته جایش را به او میدهد. شبستری میگوید: با رفیق دوران جوانیام به مشکل مالی برخوردهام. هر چقدر سعی کردیم با ریشسفیدی مصالحه کنیم، نشد که نشد. برای طرح دعوا به دادسرا رفتم آنجا گفتند که اول باید به این دفاتر بیاییم و کد رهگیری بگیریم و ثبت نام کنیم. حالا آمدهام تا ثبت نام کنم و کد رهگیری بگیرم. شبستری به کوچکی دفتر خدمات الکترونیک اشاره میکند و میگوید: این دفتر ظرفیت این همه مراجعهکننده را ندارد. دو روز دیگر که هوا گرم میشود اینجا دیگر نمیشود نفس کشید. اینجا هم مثل بعضی دفاتر پلیس ۱۰+ است که متراژ کمی دارند و این باعث اذیت و آزار مردم میشود.
عقربههای ساعت به ۱۰ نزدیک میشوند. خانم کارمند با یک لیوان چای در دست پشت باجه ۴ مینشیند و شماره ۹ فراخوان میشود. باجه ۳ شماره ۱۰ را فراخوان میکند. فراخوانهایی که به معنی وصل شدن سیستم است اما زمزمههایی در میان مراجعهکنندگان شنیده میشود: خدا کند دوباره قطع نشود، کاش زودتر کار مردم را راه بیندازند تا سیستم قطع نشده، کاش کوسههایی که سیمهای اینترنت را گاز زدهاند دوباره برنگردند و... .
کارتخوان برای چیست؟
دفتر پلیس ۱۰+ حوالی بزرگراه نواب در طبقه همکف قرار دارد. ۱۰صندلی رنگ و رو رفته کنار دیوار چیده شدهاند و یک میز چوبی که روزگاری قهوهای بوده و الان دیگر رنگی به رو ندارد به دیوار تکیه داده و بعید نیست به همین زودیها زهوارش دربرود. دو پایه خودکار که ظاهرا یک زمانی خودکارهای آبیرنگ به آنها متصل بوده هم بدون خودکار روی میز قرار دارند.
یادگاریهای روی میز نشان از درون آدمهایی دارد که روزی برای انجام کار به این دفتر آمدهاند و برای این که وقتشان خیلی تلف نشود دستخطی از خود بر روی میز به یادگار گذاشتهاند. محمد کنار اسمش نام فرناز را درون یک قلب کشیده و شاید در دلش آرزو کرده تا یک روز دست در دست فرناز برای گرفتن گذرنامه به اینجا بیایند. ابوالفضل با خط نستعلیق نامش را روی میز حکاکی کرده و یک گل لاله کنار اسمش کشیده، مراجعهکننده دیگری که نخواسته کسی از نامش مطلع شود به نوشتن مصرعی از مولانا بسنده کرده: «رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها من.»
آقای ابوطالبی برای گرفتن گذرنامه همراه همسر و دو پسر خردسالش به این دفتر آمدهاند. محمد پسر کوچکتر بیتابی میکند و یک لحظه صدای گریهاش قطع نمیشود اما تا رسیدن نوبت به آقای ابوطالبی هنوز ۱۱نفر دیگر جلوتر هستند. خانمی از کیفش به محمد و برادرش شکلات میدهد اما تنها چند ثانیه صدای گریه قطع میشود و دوباره روز از نو روزی از نو، مادر محمد به بیرون از دفتر میرود اما سرما باعث میشود تا دوباره به دفتر برگردد، کارمند مسئول ثبت درخواست گذرنامه رو به مراجعهکنندگان میکند و میگوید: اجازه دهند تا کار این خانواده را زودتر راه بیندازد تا بچهها بیشتر از این اذیت نشوند.، برخی جواب مثبت میدهند و برخی با تکان دادن سر رضایت خود را اعلام میکنند. آنطرفتر خانمی که مسئول ارائه خلافی خودرو است، سرش بیشتر از بقیه شلوغ است. بیشتر از ۱۰نفر با در دست داشتن کارت ماشین جلوی کانتر ایستادهاند، مشکل اینجا نه قطعی سیستم که کمبود پول خرد است، خانم مسئول هر چند دقیقه یک بار اعلام میکند که لطفا برای دریافت خلافی پول خرد (هزاری و دو هزاری) آماده کنید و با تمام شدن صحبتهایش صدای اعتراض مردم هم بلند میشود: «پس این دستگاه کارتخوان برای چیست؟»، «حالا پول خرد از کجا بیاوریم؟»، «یک خلافی گرفتن که این قدر دنگ و فنگ ندارد» و... و حالا نوبت افرادی است که در صف ایستادهاند تا جیب هایشان را بگردند و پول خرد پیدا کنند، برخی هم که هزاری و دوهزاری ندارند از دیگران درخواست میکنند تا اگر پول خرد دارند پولهایشان را با یکدیگر معاوضه کنند.
آقای منتظری که انتهای صف ایستاده میگوید: فکر کنم اینجا تنها دفتری باشد که برای گرفتن خلافی باید حتما پول نقد آماده کنیم، تمام دفاتر از دستگاه کارتخوان استفاده میکنند، این دیگر نوبر است. آن طرفتر چند پسر جوان از دستگاه نوبت دهی، شماره گرفتهاند و منتظرند تا شمارهشان فراخوان شود تا برای انجام کارهای گواهی عدمسوء پیشینه به باجه شماره ۲مراجعه کنند. نیما، ۲۴ساله است و چند هفتهای میشود که در یک شرکت هواپیمایی مشغول بهکار شده و حالا برای تکمیل مدارکش نیاز به دریافت گواهی عدمسوءپیشینه دارد. نیما میگوید: نیم ساعت میشود که برای ارائه درخواست سوء پیشینه به این دفتر مراجعه کرده و هنوز کارش راه نیفتاده است.
نیما به دستگاه کارتخوان روی میز اشاره میکند و میگوید: این بار اینترنت قطع نشده اما مشکلی برای دستگاههای کارتخوان پیش آمده که نمیتوانند از آن استفاده کنند مسئول باجه هم میگوید که مشکل از سیستم بانکی است و ربطی به آنها ندارد.
زیرساختها آماده نیست
رضا به میان صحبت هایمان میآید و میگوید: وقتی قرار است دولت الکترونیک راهاندازی شود یعنی همه تمهیدات لازم برای این کار فراهم شده، اما از وقتی این دفاتر راهاندازی شده، هر روز یک مشکل برای مراجعهکنندگان پیش میآید، یکبار اینترنت قطع است، یکبار دستگاههای کارتخوان کار نمیکنند، یکبار دستگاهی که قرار است اثر انگشت بگیرد خراب است، یکبار کارمند مربوطه به مرخصی رفته و جایگزینی ندارد.
رضا با تأسف ادامه میدهد: این که همه زیر ساختها آماده شود و بعد یک پروژه به عظمت دولت الکترونیک در کشور راهاندازی شود مهمتر از راهاندازی بدون آمادهکردن زیر ساختهاست، اینترنتی که هر روز قطع میشود و مراجعهکنندگان را مدتها منتظر نگهمیدارد، دیگر نامش اینترنت و شبکه ملی اطلاعات نیست. این مشل فقط برای دفاتر پلیس ۱۰+ نیست، سری به دفاتر الکترونیک قضایی، دفاتر پیشخوان دولت و ... بزنید همه همین مشکل را دارند. صدای اعتراض مردم هم به هیچ جایی نمیرسد.
ارباب رجوعهای مظلوم
دفتر خدمات الکترونیک شهر حوالی میدان قزوین حدود ۱۷مراجعهکننده دارد اما فقط یک کارمند پشت میز نشسته و بقیه صندلیها خالی است. مراجعهکنندگان هم هر کدام سرشان به کاری گرم است، یکی مجله تاریخ گذشته خانواده سبز را ورق میزند، دیگری ماهنامه خودرو را بیعلاقه تورق میکند، چند نفر با موبایلهایشان سرگرمند و یکی دو نفر هم سرشان را به دیوار تکیه داده و چشمهایشان را بستهاند و لابد خوابهای خوشی میبینند.
آقای مولایی، کتوشلوار شکلاتی رنگ پوشیده و دستمال گردن کرم رنگش را با پیراهنش ست کرده و صفحات نیازمندی روزنامه را مطالعه میکند. سؤال میکنم چرا هیچکس پشت باجهها نیست، مولایی میگوید: مثل این که شما بار اولتان است، اینجا آمدهاید، از ساعت ۱۱و ۴۵تا یک ساعت کارمندان وقت استراحت و ناهار و نماز دارند، بعد از این ساعت تا ساعت ۲دوباره کار میکنند.
مولایی برای گرفتن تأییدیه نقشه ساختمان برای سومین بار است که به دفتر خدمات الکترونیک مراجعه کرده، میگوید: بعضی از کارها را میشود در خانه یا محل کار هم انجام داد، مثل همین نقشه ساختمان کاش برنامهای بود که مثلا من این نقشه ساختمانی را برایشان ارسال میکردم و نیازی به حضور در اینجا نداشتم و تأییدیه نهایی هم از طریق اینترنت برایمان ارسال میشد. باور کنید خانم، این که بعضی روزها مجبورم یکی دو ساعت در این دفتر منتظر باشم تا کارم انجام شود برایم کلافهکننده است.
آقای علیایی هم قرار است خانهاش را با همسایه کناریشان تجمیع کند و بسازد. او میگوید: دفعه قبل که آمدم تمام مدارک مورد نیاز را آوردم و همه کارهای مربوط به تحویل مدارک را انجام دادم، دیروز کارمندی که مدارک را از من تحویل گرفته بود تماس گرفت و گفت که مشکلی در تشکیل پروندهام بهوجود آمده و باید امروز مراجعه کنم، حالا نیمساعتی میشود که اینجا هستم اما همه برای استراحت رفتهاند. کاش حداقل طوری کارها را انجام میدادند که نوبتی برای ناهار و نماز بروند و یک دفعه همه با هم دفتر را خالی نکنند.
آقای تفرشی مجله خانواده سبز را روی میز میگذارد و میگوید: از این ساعت به بعد هر کس بیاید دیگر هیچ کاری برایش انجام نمیدهند ظاهرا در این دفتر تا قبل از ساعت ۱۱و نیم هرکس شماره گرفت کارش را راه میاندازند و از این ساعت به بعد هیچ تعهدی در قبال مراجعهکنندگان ندارند. کاش ما واقعا «ارباب رجوع» بودیم نه مزاحم.»
منبع: ایسنامنبع: تابناک
کلیدواژه: مکانیسم ماشه اجلاس داووس علی دیواندری اکبر طبری حسن دیاب سیلاب سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر لیگ قهرمانان آسیا حمید ابوطالبی دولت الکترونیکی سیستم قطعی سیستم مکانیسم ماشه اجلاس داووس علی دیواندری اکبر طبری حسن دیاب سیلاب سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر لیگ قهرمانان آسیا حمید ابوطالبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۲۱۷۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فضای شهر سیدنی کاملاً رمضانی است / همراهی جدی دولت با برنامههای رمضانی
به گزارش مبلغ به مناسبت ماه مبارک رمضان در آخرین روز سال 1402 مصادف با ۸ رمضان، برنامهی امت اسلام که از شبکهی جهانی ولایت پخش میشود در گفتگویی زنده با دکتر یحیی جهانگیری به بررسی وضعیت اسلام و مسلمین و ماه رمضان در کشور استرالیا پرداخته است. دکتر یحیی جهانگیری، رئیس سازمان و فرهنگ ارتباطات اسلامی در استان قم به کشورهای متعدد سفر میکنند به ویژه استرالیا و در آنجا پایگاه ارتباطی قویای هم دارند. ایشان در استرالیا با اندیشمندان، دانشجویان و مردم مختلف ارتباط دارند و طی این سفرها، ارتباطات و حضورشان شناخت خوبی از آنجا دارند که در این برنامه از وضعیت استرالیا در ماه رمضان صحبت کردند. در ادامه، مصاحبه ایشان با شبکه ولایت را میخوانید:
در طی این سالها رمضان را در استرالیا چطور دیدید؟ و مسلمانهای استرالیا در ماه رمضان چقدر فعال هستند؟
اجازه دهید من در ابتدا از چند اتفاق جالب صحبت کنم. شما وقتی در ماه رمضان به استرالیا بیایید، یک فستیوال بینالمللی میبینید. از طرفی جلوی خانهها از این فانوسهای نورافشان قرار میدهند، فانوسهایی که شما هم در دکور برنامه قرار دادهاید. امسال یک اتفاق عجیب دیدم. خیلی از مردم جلوی در خانهشان پرچم فلسطین را نصب کردهاند و در واقع یک نوع همبستگی با مردم فلسطین را اعلام میکنند. همچنین در مراکز مختلف برای فلسطین کمک جمعآوری میکنند.
چند ویژگی دیگر که به صورت جنب و جوش میبینید و به شدت حال و هوای رمضان را شدت میبخشد، این است که اینجا افطاریهای جمعی به صورت جدی زیاد است مخصوصا حالا که در استرالیا داریم وارد فضای زمستان میشویم و هوا خنکتر میشود، بعضیها سفرهی افطاریها را در حیاط پهن میکنند و فضایی دارد که آدم میگوید فقط دوربین داشته باشم و از این مردم و فضاها عکس بگیرم.
و نکتهی جالبتر اینکه در این افطاریها حتی همسایههای مسیحی هم شرکت میکنند و به قول خودشان رمضان را جشن میگیرند. اینها باعث میشود که من شخصا حیفم میآید که رمضان را در استرالیا و در سیدنی نباشم چون واقعا دلتنگ این فضا و حال و هوا میشوم.
در ماه رمضان شهرداری اجازه میدهد بعضی از مردم در حیاط خانههایشان چند تا میز میگذارند و و چند تا اجاق و وسایل آماده کردن غذا و در حیاط غذا میپزند. برخی مردم به صورت رایگان و بعضی هم به صورت پولی دوست دارند آنجا بنشینند و غذا بخورند بنابراین برای افطار آنجا میروند و به قول خودشان غذای خانگی میل میکنند که این مورد هم فضای ماه رمضان را در اینجا متفاوت و ویژه میکند.
در استرالیا در برخی مناطق مسلمان نشین مثل اوبرن و لاکمبا در طول سی شب از یک ساعت قبل افطار تا یک ساعت بعد از سحر یک فستیوال بینالمللی برگزار میشود که چند روز پیش تلویزیون رسمی استرالیا اعلام کرده یک میلیون توریست از خارج استرالیا و خارج سیدنی فقط برای این فستیوال رمضان آمدهاند.
شما میدانید که استرالیا تقریبا دور است و دوازده تا چهارده ساعت پرواز دارد، از طرفی از لحاظ هزینه هم بلیط گرانی دارد ولی مردم میآیند و از نزدیک در این فستیوالها، در افطاریها و حتی نمازهای جماعت شرکت میکنند.
یک خاطرهی جالب هم عرض کنم که همین دیشب بود، آخر وقت بعد از برنامه رفتم و دیدم یک نفر در خیابان بلندگو دستش گرفته و از قرآن قرائت می کند و مردم هم دورش جمع شده بودند. مسئولین شهری اینجا میآیند و میگویند درباره اسلام بگویید و میگویند خیلی خوشحالیم شما مهمانان خوبی برای کشور ما بودید و همچنین میزبانان خوبی هم الان هستید.
نظر به اینکه استرالیا کشور مولتی کالچر است و از کشورهای مختلف اینجا هستند، ما میبینیم که غذاهای مختلفی در اینجا و در این ماه سرو میشود. از غذاهای مراکشی تا ایرانی، عراقی تا لبنانی، الجزایری تا اندونزی، برمهای تا الجزایری، نیجریهای، آفریقایی و همهی کشورها غذاهای مخصوص خودشان را سرو میکنند.در بخشی از این مراسمات مردم اسلام را آموزش میدهند. باکسهایی قرار دادهاند و از طریق آنها مردم را فرامیخوانند و اسلام را آموزش میدهند.در بخشی دیگر، گروههای تواشیح هستند که از کشورهای مختلف به اینجا میآیند و تواشیح اجرا میکنند. یک مارکت خیلی جالب و عجیب اینجاست که یک میلیون افراد فقط برای دیدن این رویداد به استرالیا میآیند.
این نکته را هم عرض کنم که آنقدر از این بازار استقبال شده، قبلا یک جا بود و فقط در اوبرن بود اما الان لاکمبا اضافه شده است و همچنین امسال من شنیدم که در لیورپول هم این برنامه اجرا میشود که البته تاکنون من توفیقی نداشتم بروم و این نشان میدهد که چقدر اسلامیک مارکت و بازار اسلامی در اینجا رواج پیدا کردهاست و همچنان در حال گسترش است.چند مدت قبل هم توفیق داشتم برنامهی حضوری خدمت برنامهی امت اسلام بودم، عرض کردم که در استرالیا از امسال یعنی سال بیست بیست و چهار، اولین بانک اسلامی که قبلتر تأسیس شدهبود، آغاز به کار کرد.
آقای جهانگیری الان مردم در استرالیا چند ساعت روزه هستند؟
اینجا فاصله زیاد است و در حدود پنج و چهل دقیقه اذان صبح شروع میشود و افطار هم یک ساعت بعد از وقت افطار در ایران است. یعنی در حدود سیزده چهارده ساعت مردم در اینجا روزه هستند.
آقای دکتر باتوجه به اینکه شما سفرهای متعددی میروید و البته با استرالیا آشنایی بیشتری دارید و با توجه به تصاویری که ما از فستیوال رمضان در استرالیا دیدیم، این سؤال پیش آمده که دولت و مسؤلین استرالیا چقدر همراهی میکنند؟ مردم مسلمان در استرالیا راحت میتوانند این برنامهها را اجرا کنند؟.
شما وقتی از فرودگاه وارد استرالیا می شوید واقعا رمضان بودگی رو احساس میکنید. میبینید که دسته دسته از کشورهای مختلف برای اجرای برنامه به اینجا میآیند. ما در سیدنی تقریبا بالای شصت تا مرکز شیعی داریم که همهی اینها سخنران می خواهند، مداح میخواهند، گروه تواشیح و... میخواهند.
آدم وقتی وارد میشود قشنگ میفهمد بوی شهر فرق کردهاست. فضای شهر با قبل از آن تفاوت دارد و از دکوراسیون شهر مشخص است. دولت هم همراهی خیلی جدیای دارد. یعنی مثلا یک برنامهای برای احسان و اطعام دارند. مسیحیها و سنیها هم مشارکت می کنند حتی از این غذاها استفاده می کنند. چند روز پیش یک مرکز اسلامی دیگر افتتاح شد به نام مرکز امام سجاد(ع) که اخبارش در رسانه ها هم انعکاس پیدا کرد. دولت حمایت می کند و مردم خودشان در واقع پول جمع میکنند و مراکز اسلامی رو می سازند.
نظر به این که سیدنی هشت برابر تهران است یعنی چیزی در حدود قزوین تا مثلا گرمسار. شما فقط شهر سیدنی رو ببینید خیلی بزرگ است و به خاطر همین، رفت و آمدها خیلی سنگین است در سیدنی، مراکز در بخش های مختلف شهر پراکنده شدهاند. شما می بینید الحمدلله مراکز اسلامی و مخصوصا مراکز شیعی زیاد است به طوری که شما هر جا می توانی بروی و آن جا هم برنامهها هستند و هم نماز برپا میشود.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1888765