باید به رشد یک رویداد ملی کمک کرد
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۵۱۹۷۲
سینمای تحکیمی، جشنواره ملی فجر و آیریش من (مرد ایرلندی) سه محور اصلی برنامه هفت در شب گذشته بودند.
به گزارش خبرنگار ایمنا، چهل و نهمین برنامه سینمایی هفت با اجرای محمد حسین لطیفی جمعه پنجم بهمن ماه به صورت زنده از آنتن شبکه سه سیما پخش شد.
اولین میز برنامه هفت با حضور محمدرضا عباسیان کارشناس فرهنگی و مستند ساز، پیرو سینمای تحکیمی بحث شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عباسیان با اشاره به نقش سردار شهید سلیمانی در حمایت از مستند سازان گفت: این حمایتهایی که در سالهای اخیر در زمینه مستندسازی در سوریه و عراق صورت گرفت به پیشرفت مستند کمک کرد. دیده شدن این جنس مستندها تصوری را به مخاطب میدهد که یک نگاه استراتژیک است و تک تک مردم به آن نیاز دارند. سینمای مستند ما خیلی حق خود را در این زمینه ادا کرده است. این اجازه را میدهم بگویم که چرا ما فیلم سازها کاری نکردیم؟ سینمای غرب برای قهرمانهای نداشته خود فیلم میسازند یعنی قهرمان سازی میکنند. ما قهرمان داریم ولی در سینمای خود قهرمان نداریم. باید یک قهرمانی به مخاطبان خود معرفی کنیم که بعد از دیدن فیلم به خود ببالد. من مستند درمورد طالبان ساختم و بعد از بیست سال هنوز در تلویزیون پخش نشده است. ما مشکل تولید محتوا داریم. انگشت اتهام به سمت مدیران است. مهمترین سوالی که در آخر سال از تمام نهادها پرسیده میشود این است که چرا درطول سال ما هیچ فیلم ارزشی نداریم؟ قهرمانان ما فقط به اسمهای خیابانها محدود شدهاند.
وی با بیان اینکه وظیفه سازمان سینمایی ساختن آثاری برای بیان فرهنگ شهادت است، ادامه داد: چه قدر پتانسیل و توان داشتیم و میتوانستیم با رهبران مختلف کشورها در مورد انقلاب اسلامی صحبت کنیم ولی این کار انجام نشده است؟ سینمای تحکیمی یعنی نشان دادن تصویر ایران از نگاه دیگران در خارج از کشور. ما نیاز به اغراق نداریم اگر هرآنچه که وجود داشته را بیان کنیم خیلی عجیب و غریب است.
عباسیان به نقش قهرمان در سینما پرداخت و ادامه داد: اگر سازمان اوج فیلم میسازد از بقیه ارگانها نباید غافل شد. فقط نباید از شهدا ساخت همین راننده تاکسی یا پاکبانی که با وجود سختی کیف پول پس میدهند قهرمان هستند. از نخبگان علمی چرا فیلم موجود نیست؟ باید واقعیتهایی را به مردم نشان دهیم که به ایرانی بودن خود افتخار کنند. ما در شبکه نمایش خانگی چه محتوایی را داریم به خانوادهها نشان میدهیم؟ فیلمساز یک رسالتی دارد که باید آن را به درستی نشان دهد. معدود مدیرانی داریم که تعامل با فیلمساز و نگاه محتوایی دارند.
در دومین میز هفت با حضور محمدرضا مقدسیان به بررسی فیلمهای راه نیافته به جشنواره فجر پرداخته شد.
مقدسیان که با تخیلی همه جانبه از علل راه نیافتن فیلمها به برنامه آمده بود، با فیلم لامینور ساخته داریوش مهرجویی شروع کرد و گفت: اگر بخواهیم از نظر نگاه مخاطب بررسی کنیم باید به تنوع سبد سینمایی توجه کرد. اولین فیلم میتوان به لامینور داریوش مهرجویی توجه کرد که خود فرم جشنواره را پر نکرد. یک گروه میگویند که اسم داریوش مهرجویی برای جشنواره لازم است و برخی به این معتقد نیستند. برخی معتقدند که داریوش مهرجویی بعد از سنتوری دیگر توقعات را برآورده نکرده است.
وی ادامه داد: یک فیلم دیگر مجبوریم رضا درمیشیان است که حرفهای زیادی محور آن وجود داشت. عملاً درمیشیان میتوانست جشنواره را گرم کند. فیلم جنایت بی دقت اثر شهرام مکری که عنوان کرد به دلیل طولانی شدن مراحل فنی به جشنواره فیلم فجر نرسیده است، فیلم قاتل و وحشی حمید نعمت الله هم که به دلیل حق مالکیت به جشنواره نرسید. استانداردها و معیارهای انتخاب فیلمها مشخص نیست. باید کیفیت و معیار انتخاب مشخص شود.
کسی که نان تلویزیون را میخورد چرا تحریم میکند؟میز رسانه با حضور احسان رستگار و پژمان کریمی سومین بخش برنامه هفت بود.
رستگار مانند برنامههای گذشته با لحنی خشمگین آغاز کرد و گفت: امسال در ۱۱ دقیقه اولیه ۸۰ هزار بلیت جشنواره به فروش رفت. پردیس ملت هم از شش سالن سینمایی به ۱۲ سالن ارتقا یافت. پردیس سینمایی چارسو به عنوان کاخ هنرمندان انتخاب شد. چهار فیلم هم رده بندی سنی گرفتند که از بین آنها فیلم شنای پروانه با رده بندی سنی +۱۵ اکران میشود. بازیگرانی که در فیلمهای ارگانی بازی کردند چرا باید بیایند جشنواره را تحریم کنند؟ کسی که نان تلویزیون را میخورد چرا تحریم میکند؟
پژمان کریمی نیز همسو با رستگار هنرمندانی که از جشنواره فجر انصراف دادند را قویاً محکوم کرد و در ادامه گفت: طی دو هفته گذشته بازار بیانیه دادن گرم شده بود. دوستانی که بیانیه مینویسند باید توجه به غلط نگارشی آن داشته باشند. دیروز بیانیهای دیدم که ۱۴۰ نفر گفته بودند ما به جشنواره نمیآییم. وقتی قرار است یک رویداد ملی برگزار شود باید به رشد آن کمک کرد. وقتی این بیانیه منتشر شد رسانههای بیگانه از آن استقبال کردند. برخی افراد اصلاً از حضور اسمشان در این لیست مطلع نبودند. چرا با مردم صادق نیستیم؟ امسال یکی از اعضای خانه سینما که عضو هیات انتخاب هم بود گفت دو بازیگر باید سیمرغ دریافت کنند این یک بدعت و خط دهی است.
مرد ایرلندی فیلم بدی نیست، فیلم خیلی بدی استمیز نقد با موضوع مرد ایرلندی و با حضور مسعود فراستی، محمد تقی فهیم و ناصر هاشم زاده آخرین بخش برنامه هفت بود.
ناصر هاشم زاده آغاز کننده بحث، ساخته جدید اسکورسیزی را فیلمی قابل توجه خواند و گفت: فیلم قابل توجه و بحث است. درمورد تشکیل مافیا در آمریکا فیلمهایی زیادی ساخته شده است ولی اینجا کارگردان داستانی را به خوبی بیان کرده است. اگر کسی از مافیا اطلاع نداشته باشد فیلم را شاید متوجه نشود. شخصیت وارد صحنه میشود و شکل میگیرد. کارگردان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری را به خوبی بیان کرده است. در قسمت میانی فیلم سیاست و مافیا زیاد ترکیب شده است. جایی که جیمی با او صحبت میکند همانجا منتظر عکس العمل است و میگوید نمیفهمم چه حسی داری؟ به نظر من نقش همین است یعنی نقش یک آدم منفعل است. فقط مطیع است و اطاعت میکند. رفاقت معنی ندارد. کارگردان خواسته این آدم را به ما نشان دهد به دنبال نشان دادن توبه این آدم نیست. در نشان دادن شخصیتها عمد وجود داشته و موفق بوده است.
محمد تقی فهیم در کمال تعجب با فراستی همسو نبود و مرد ایرلندی را یکی از بهترین فیلمهای سینمای آمریکا دانست و ادامه داد: فیلم یکی از بهترین فیلمهای سینمای آمریکاست. تمام نکات فیلم مثبت است. در فیلمهای قبلی اسکورسیزی هماهنگی بین عناصر تا این حد و اندازه وجود نداشت. همواره در آمریکا مافیا ابزار سیاست بودهاند. دولت از آنها برای پیشرفت کارهای خود استفاده کردهاند. فیلم نوع مرسومی از روایت نیست. ما صدای ذهنی فرانک را میشنویم. در این چندسال اخیر هیچ کس به این صراحت به پرچم آمریکا توهین نکرده بود. در افتتاحیه فیلم میطلبد که دوربین سیال باشد. در سینماگران زنده در بیست سال اخیر به نظرم چنین پایان بندی در انتهای فیلم وجود نداشته است. از نظر تاثیرگذاری فرم بسیار عالی است. خشونتی که در این فیلم است متناسب با شرایط جهان است. مافیا امروز در دل خشونت است و فیلم به درستی آن را منعکس میکند.
مسعود فراستی با زبانی تند فیلم اسکورسیزی را فاقد فرم خواند و گفت: مرد ایرلندی فیلم بدی نیست. فیلم خیلی بدی است. اساساً فرم ندارد و کارگردان نتوانسته بازی بگیرد. حرکت دوربین در سکانس افتتاحیه سیال است. دوربین شروع میکند به حرکت از مکان، و برای اینکه کات ندهد سر کارکتر از کادر خارج میشود! نکته دوم کارکتر: رابرت دنیرو تا آخر فیلم کامل نیست و یک مقوای واقعی و مصنوعی است. بدترین بازی دنیرو در این فیلم وجود دارد. از ابتدا مشکل نوع روایت وجود دارد. شخصیتی را به ما ارائه نمیدهد که ذهن خوبی داشته باشد. دوربین تشخص ندارد. حتی نمای نشان دادن مرگ هم بسیار ضعیف است. در سینما معلول اساس است نه علت. سینما از پس معلول، علت را بیان میکند نه برعکس. یک سری عکس به ما نشان میدهد که هیچ اتفاقی با این عکسها را نمیدهد. در اثر بویی از کاتولیک بودن فیلمساز وجود ندارد. این آدم خشونت در درونش وجود دارد. به نظر من اتفاقاً نمیخواهد آدم منفعل نشان دهد. به نظرم خشونت برای امروز نیست و برای بیست سال پیش جامعه آمریکاست. وقتی شخصیت احساس ندارد کلوز آپ نمیشود گرفت.
کد خبر 407378منبع: ایمنا
کلیدواژه: جشنواره فیلم فجر برنامه هفت مسعود فراستی تحریم هنرمندان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۵۱۹۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگداشت کیومرث پوراحمد ؛ میراث این فیلمساز چه بود؟
در مراسم یادبود کیومرث پوراحمد «قصههای مجید» را میراث ماندگار او خواندند.
به گزارش ایسنا، مراسم بزرگداشت کیومرث پوراحمد (کارگردان سینما ) در اولین سال نبودنش، توسط کمیته فرهنگی انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایرانی با همکاری کانون کارگردانان سینمای ایران امروز چهارشنبه، ۲۹ فروردین ماه در خانه سینما برگزار شد.
در ابتدای مراسم، مازیار فکری ارشاد، پیام جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان سینما را خواند.
در این پیام به سال سخت سینما درسال ۱۴۰۲ اشاره شده بود.
گودرزی در این پیام نوشته بود: «پوراحمد فیلمسازی ایراندوست و نگران آینده بود و میخواست ایرانی بماند.»
در «دوران هیس» هستیمسپس عباس یاری، منتقد و نویسنده سینمایی با بیان اینکه علیرغم تمامی بحرانهای سینمای ایران و ترکهایی که به بدنه خانه سینما خورده، ادامه داد: همچنان چراغ این خانه روشن است و این کشتی در مقابل طوفانهای مختلف ایستادگی کرده است.
او با بیان اینکه کاش این مراسم، در زمان حیات پوراحمد برگزار میشد و با آرزوی سلامتی برای بهرام بیضانی گفت: معمولا ما بعد از مدتی زاری، این افراد را فراموش میکنیم و برگزاری چنین مراسمهایی نشان میدهد، که میخواهیم بگوییم هنرمند رفتنی نیست و ماندنی است.
این منتقد با بیان اینکه «در دوران هیس هستیم»، گفت: کوچکترین عکس، مطلب و کلمهای از جانب هنرمند واکنش گروهی را در فضای مجازی به همراه دارد و آنها شروع به توهین میکنند و یادشان میرود که این فرد «قصههای مجید» را ساخته و با دیدنش کیف کردهاند و حالشان خوب شده است.
پوراحمد از فیلمسازانی بود که در آثارش به بچهها و قومیتها توجه داشت، اگر شخصیتی را از کرمان به اصفهان میبرد، او را به رنگ و بوی منطقه در میآورد و این موضوع اتفاقی نبود بلکه مطالعه میکرد و تلاش داشت به اصطلاح گزک دست کسی ندهد.
درباره دیگران ناجور نگفت و ننوشتاو به جای خالی علیرضا داوودنژاد، از دوستان نزدیک کیومرث پوراحمد در این مراسم اشاره کرد و گفت: پوراحمد دغدغه داشت، سینمای ایران برایش مهم بود، درباره کسی مطلب ناجور ننوشت، پشت کسی ناجور نمیگفت. هرگز برای فیلمهای خودش نمیگفت که هوای ما را داشته باشد برعکس تنها کسی بود که میگفت «من رو بچلونید» اما خودش اینکار را نمیکرد، در انتشار مطالبش سختگیر بود و نمیخواست کلمهای تغییر کند و اگر عکسی مورد پسندش نبود، گله میکرد. برایش آرزوی آرامش میکنم، تا زمانی که سینمای ایران هست، یاد او در قلب دوستدارانش خواهد بود.
تجربه دردناک فیلم سازی پوراحمدیاری در بخش دیگری از سخنان خود با تآکید بر دوران هیس به واکنشهای آخرین فیلم پوراحمد در جشنواره فیلم فجر اشاره کرد و گفت: آخرین فیلم پوراحمد، برایش تجربه دردناکی بود، در گوشه گوشه سالن هنگام نمایش فیلم او را هو میکردند. این کار زشتی و این اتفاق در هیچ جشنوارهای نمیافتد ،اگر کسی از فیلم خوشش نیاید آرام از سالن خارج میشود. متأسفانه این موضوع را در نظر نمیگیرند که کارگردان با همسر و عواملش در سالن نشستهاند و این حرکت ناجور است. امیدواریم شاهد اتفاقات بهتری باشیم.
پوراحمد به کودک درون خود متکی بودابوالحسن داوودی، فیلمساز نیز در سخنانی گفت: این مراسمها باعث میشود بر این اصل بمانیم که سینما زنده است و میتواند از سختترین و تاریکترین و بزرگترین دستاندازها عبور کند و به مسیر خود ادامه بدهد.
او سپس درباره آشنایی و دوستی ۴۰ سالهشان با پوراحمد گفت.
داودی همچنین با اشاره به اینکه سینمای کودک بعد از انقلاب شکل گرفت، ادامه داد: سینمای کودک بیشتر متکی کودکی درون است. مهمترین کارهای پوراحمد در حوزه سینمای کودک است، او شخصیتهایی خلق کرد که برای همیشه میماند. پوراحمد در این زمینه بیشتر متکی به کودک درون بود تا تکنیک و دانش سینمایی.
داوودی سپس درباره تجربه حضور فیلم هایشان در جشنواره فیلم کودک،یاداور شد: اینکه فیلم «شکار خاموش» پوراحمد مورد کملطفی قرار گرفت و اگر مورد توجه بود ژانر جدید و ماندگار در فیلم کودک ایجاد میشد. یا فیلم «شرم» پوراحمد که به بخش بین الملل راه یافته بود اما چون مضمون فیلم، موضوعی خاص فرهنگ ایرانی یعنی رودربایستی بود، باعث شد داوران موضوع فیلم را متوجه نشوند و فیلم مورد توجه قرار نگیرد.
این فیلمساز ادامه داد: واقعا سؤال است فیلمسازی که توانسته بود با حلاوت و شیرینی شخصیتهای جذاب و ماندگاری چون مجید و بیبی را خلق کند، شخصیتهایی مطلقا ایرانی، چگونه باید به تلخی و زبان قاصر برسد؟ کیومرث پوراحمد دل کوچکی داشت البته گاه زبانش به شدت تند میشد، اما این زبان تند در لحظه بود.
داوودی با بیان اینکه زمان درگذشت پوراحمد ایران نبوده و با شکل بدی خبرش را خوانده و بعد هم آن تصویر دردناک را دیده بود، گفت: هیچگاه نتوانستم باور کنم؛ در این سالها با تنگ شدن فضا روحیهاش خوب نبود و از رسیدن به فضای ایدهآل ناامید شده بود اما هیچ باورم نمیشد این اتفاق بیفتد و برایم قابل هضم نبوده و نیست.
این فیلمساز گفت : حبیب احمدزاده نکته درستی را مطرح می کند که ما مردم بیشتر اهل جواب هستیم تا سؤال ، به جای اینکه سوال بپرسیم تا پاسخ را بشنویم و روشنگری شود، به جوابهایی که دوست داریم، بشنویم تکیه میکنیم. برخی کیومرث پوراحمد را چه در زمان حیات و چه پس از مرگش دارند نابود میکنند و با ظن خود با مسئله برخورد میکنند که گاه سطحی است و این خیلی بد است. ما واقعیت را به صورت کامل نمیدانیم و واقعیت میتواند همه چیز باشد اما ما نمیدانیم، بنابراین حق قضاوت نداریم و حق نداریم ظن خود را به فضای خانواده ببریم. اتفاقی که ۶۰ سال پیش برای تختی افتاد به شکلی دارد تکرار شد.
مرگ پوراحمد تاریخ سینما را ورق زدمحسن امیری یوسفی، رییس کانون کارگردانان سینمای ایران نیز در سخنانی گفت: سال گذشته، سال عجیب و غریبی داشتیم که بهارش با خبر مرگ کیومرث پوراحمد شروع شد و اوایل پاییز خبر قتل مهرجویی و همسرش.
در چنین شرایطی واقعا به جای چراها و ایکاشها، صحبتهای خاطر برانگیز بگوییم که تسلیبخش خاطرات ما باشد.
این کارگردان سپس در بخشی از سخنان خود گفت: پوراحمد، کودک درون جسوری داشت و جسارتش بیش از همنسلان خود و نسل ما بود. در صحبتها، واکنشها و کنشگریاش این کودک درون و جسور حضور داشت و او را زنده نگه میداشت.
امیر یوسفی با بیان اینکه با مرگ پوراحمد، قسمتی از تاریخ سینمای ایران ورق میخورد، به خاطرات خود از این کارگردان پرداخت و گفت: ایده «خواب تلخ» من از «قصههای مجید» او بود؛ قسمتی که موضوع انشا شغل مورد علاقه مجید بود و او «مردهشور» را مهمترین شغل میدانست و معلم برخورد تندی با او داشت. اتفاقا من هم مانند مجید با مادربزرگم زندگی میکردم. به نظرم «قصههای مجید» با فرهنگ و هنر کشورمان گره خورده و کاش ادامه پیدا میکرد.
این کارگردان با بیان اینکه جای خالی پوراحمد را نمیشود، پر کرد ، ادامه داد: ای کاش او میماند. اگر بود ایدههای جدید و نگاه جدید داشت. او در سالهای پایانی عمرش مورد بیمهری قرار گرفت و گاه فکر میکنم اگر برخورد بهتری با او میشد، دچار چنین فرجامی نمیشد. پوراحمد عصیانگری و تندی داشت اما حساس بود؛ شاید کارگردانهایی شرایط دورانی را تحمل کنند اما پوراحمد مثل برخی سینماگران پوست کلفت نبود و حساسیت پوراحمد بیشتر بود. آسیبهای چند سال اخیر باعث شده همه ما در پوسته خودمان برویم و زندگی لاکپشتی داشته باشیم.
او همچنین گفت: پوراحمد سربلند در فیلمسازی بود و تأثیرگذار. یادش گرامی.
میراث پوراحمدبخش دیگر این مراسم که اجرای آن را مازیار فکر ارشاد برعهده داشت، به میراث کیومرث پوراحمد اختصاص یافت.
عباس یاری، «قصههای مجید» را میراث ماندگار پوراحمد خواند و گفت: پوراحمد بارها گفته است، «دلخوشی از کودکیام نداشتم و آزار دیدم» و شاید این موضوع را به شکل دیگری در فیلمهایش به نمایش گذاشت و بیشتر فیلمهایش درباره کودکان و رابطه آنها با خانواده است. او به جای اینکه انتقام بگیرد، فشارهای روحی را که به بچهها وارد میشود، نشان میدهد. «قصه های مجید» بهترین کار او میدانم.
شباهت علی حاتمی و پوراحمدداوودی نیز با بیان اینکه نظرش همسو با یاری است، اظهار کرد: «قصههای مجید» علاوه بر اینکه در سینما تأثیرگذار است، در شناخت جامعه ایرانی نیز تأثیرگذار است؛ این فیلم تصویر جامعی از یک دوران اجتماعی ایران میدهد. صحنههایی در این فیلم دیدم که تصویر ایرانی ناب است و به کرات در این مجموعه رفتار ایرانی را دیدم یا فیلم رودربایستی او.
کیومرث پور احمد در این زمینه از جهاتی شبیه مرحوم علی حاتمی بود. بخش عمدهای از ساختار فیلم علی حاتمی از ذهنش خودش میآمد اما چیزی که کیومرث عرضه میکرد از تجربه و تخیلش بود، ساختگی نبود و پایه فرهنگ زندگی تجربی ایرانی بود، فرهنگ دانشگاهی نبود. مهم ترین میراث «قصههای مجید» بود و با این فیلم دینی را به گردن ایران و مدیران فرهنگی چهار اندی دهه دارد.
امیریوسفی نیز گفت: همانطور که به درستی اشاره شد «قصههای مجید» با نگاه ایرانیای که دارد، پوراحمد را به علی حاتمی معاصر ما تبدیل میکند؛ این سریال با سریالهای همزمان خود تفاوت داشت. پوراحمد سینمای کودک را تجربه کرد و در میان همنسلانش در این زمینه جسارت داشت. حیف شد.، کاش میماند و کاش فروردین نحس برای پوراحمد پیش نمیآمد.
البته تازمانی که سینما زنده است، پوراحمد میماند و هنر اصیل به هنرمند به ویژه هنرمندی که با فرهنگ متصل است، عمر جاودانی میدهد. علیرغم نامهربانیهایی که دید «قصهای مجید» برای ماندگار شدنش کافی است و قسمتی از زندگی ما ایرانیهاست.
مازیار فکری ارشاد خاطرنشان کرد: پوراحمد پرچمدار سینمای کودک بود؛ سینمایی که در دهه ۱۳۶۰ پور احمد سعی میکرد آن را از به حاشیه رفتن، دور نگه دارد. هرچند این سینما بعدها به سمت خوبی نرفت. پوراحمد فیلمساز شاخص و برجستهای بود و «قصههای» او توانست برای نسلهای مختلف جذاب و خاطرساز باشد. بارها گفتهاند و خودش نیز ،گفته است که خیلی سخت میتوانست فیلم بسازد حتی برای ساخت فیلم ، پیانو خود را فروخته بود و در این مورد میتوان او را با امیر نادری مقایسه کرد که در این راه سخنیها زیادی کشید و رنج برد.
نسبت پوراحمد با ژانربخش دیگری از مراسم به ژانرهای متفاوتی که پوراحمد در آن طبعآزمایی کرده، پرداخته شد در این بخش یاری به بحرانهای فیلمسازی و هزینههای بالای آن پرداخت و گفت: اگر فیلمی خوب درنیامده به این معنا نبوده که پوراحمد بلد نبود فیلم بسازد.
داوودی نیز با بیان اینکه گاه ژانر انتخاب کارگردان نیست و اقتضائات سینما باعث میشود، کارگردان به آن سمت برود گفت: سینمای ما صنعت نیست یک فعالیت گنجشک روزی است و پرداختن به ژانر در این زمینه مانند کاشت سیب زمینی و پیاز در سالهای مختلف میماند.
یکی از پرسشهایی که وجود دارد این است که چرا سینمای کودک در دهه ۱۳۶۰ رشد کرد و آن دوران طلایی شکل گرفت درحالی که مفهوم خانواده در سینمای ایران وجود نداشت و مسائل و محدودیت در بخش بزرگسال قابل عرضه نبود. امیر یوسفی نیز با اشاره به ژانرهای مختلفی که کیومرث پوراحمد کار کرده است، گفت: دهه ۱۳۶۰ دوران عجیبی است با وجود اینکه شرایط سخت بود و قوانین سختگیرانهای وجود دارد به طرز عجیبی و غریبی فیلمهای خوبی ساخته شده است.
نمیگوبیم شرایط گلوبلبل بود و سینمای دولتی هم تعریف دیگری داشت و اجازه میداند فیلمسازان کار خود را انجام دهند. بعد از جنگ و دهه ۱۳۷۰ نسیم اصطلاحات را داشتیم و از اواسط ۸۰ به سمت دیگری رفتیم و شرایط بستهای ایجاد شد.
با درگذشت پوراحمد برگ مهمی در تاریخ سینما ورق خورد. در دهههای اخیر، شرایط جدید و عجیبی ایجاد شد. دوران لاکپشتی که هم آهستگی دارد و هرکس در لاک خود است. امیدوارم دوران هیس را بگذرانیم؛ این امید لعنتی ما را ول نمیکند و امیدوارم سینمای ما به روزگار خوب خود برگردد و همه خیال راحت کار خود را انجام دهند. اینکه نام چند فیلم سفارشی را رونق سینمای ایران بگذارند جزو قسمتهای تلخ سینما است.
در بخش دیگری از مراسم سخنرانان به بیان خاطرات خود با پوراحمد پرداختند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «قصههای مجید» و غصههای ما/ تراژدیِ نوجوانیهای نزیستۀ دهۀ پنجاه و شصتیها دل نوشته همسر کیومرث پوراحمد : ساعت و تقویم میگویند از رفتن تو یک سال گذشته برگزاری یادبود کیومرث پوراحمد در خانه سینما