عطوان: ناامیدی از رژیمهای عربی در تقابل با معامله قرن
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۵۴۱۲۸
عبدالباری عطوان تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای به اعلام جزئیات طرح موسوم به معامله قرن از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا طی روزهای آینده و آغاز اجرایی شدن این معامله اشاره کرده نوشت که آنچه بدتر از اقدام رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اجرای جزئیات این طرح بود، واکنش بهتزده و خجالتآور تشکیلات خودگردان فلسطین درخصوص آن است، این در حالی است که رئیس این تشکیلات بهصورت کامل از جزئیات این طرح اطلاع دارد، اما سعی میکند بهعنوان یک فرد بیطرف خود را غیرمطلع از آن نشان دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار بین الملل - نبیل ابوردینة سخنگوی تشکیلات خودگردان فلسطین با صدور بیانیهای رسمی تهدید کرد که اقداماتی را در این زمینه انجام میدهد. این بیانیه اسرائیل را به تحمل مسئولیتهای این اقدام فرا خوانده است و جنبش حماس نیز تهدید کرده که این معامله را به شکست خواهد کشاند، اما هیچ کدام از آنها اعلام نکردهاند که چگونه میخواهند در برابر این اقدام ایستادگی کنند، آن هم در شرایطی که تنها چند ساعت تا اعلام این معامله زمان باقی مانده و آنها آمادگی هیچ اقدامی حتی برگزاری یک تظاهرات را ندارند.
عطوان تأکید کرد که ترامپ تلاش دارد قبل از آغاز دور سوم انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی هدیهای را به بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم عطا کند و او را از هر نوع پیگیری قضایی در سرزمینهای اشغالی دور کند، چرا که میخواهد برای نقش نتانیاهو در ترور سردار سلیمانی به او پاداش بدهد، این در حالی است که ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با رهبران کشورهایی که در بزرگداشت هفتاد و پنجمین سالگرد هولوکاست شرکت کرده بودند، در دفتر خود دیدار کرده است، گویا کشوری است که شریک برگزاری این مراسم است و نماینده ملتی نیست که بزرگترین قربانی این هولوکاست شدهاند.
ترامپ در هواپیمای اختصاصی خود در گفتگو با خبرنگاران گفت که هر نوع معامله از جمله معامله قرن را دوست دارد و این بدان معنا است که وی با آرمان فلسطین نیز بهعنوان یک معامله تجاری رفتار کرده است. پیش از این نیز ترامپ و جارد کوشنر مشاور ارشد و داماد وی ارزش این معامله را اعلام کرده و در جریان ریاست در کنفرانس منامه که در جولای گذشته برگزار شد، ارزش فلسطین را 50 میلیارد دلار برآورد کرده و از کشورهای عربی شرکتکننده در این کنفرانس خواسته بود که این مبلغ را میان خود تقسیم کنند. کشورهای عربی نیز با تشویق از این پیشنهاد استقبال کردند.
بعد از اینکه ترامپ از الحاق قدس اشغالی و بیشتر مناطق کرانه باختری و بلندیهای جولان به سرزمینهای اشغالی و لغو حق بازگشت آوارگان استقبال کرده بود، دیگر جزئیات بیشتری از این معامله انتظار نمیرود. اما سؤالی که اینجا مطرح است، این است: شرایط «مردگان کنونی» که حاکمیت تشکیلات خودگردان و اراضی اشغالی فلسطین را در اختیار دارند، با اجرای این طرح چگونه خواهد بود؟
بیشتر ملتهای عربی در اعتراض به این اقدام خیزش میکنند و به خیابانها و میدانهای شهرها میریزند و در برابر نیروهای امنیتی سرکوبگر کشورهای خود مقابله میکنند، اما متأسفانه ملت فلسطین این کار را انجام نمیدهد، چرا که تشکیلات خودگردان فلسطین همدستی غیر قابل قبولی را با نیروهای رژیم اشغالگر صهیونیستی دارد.
عطوان در ادامه مقاله خود تأکید کرد: با وجود سرخوردگی موجود، ما اعتقاد داریم که بیتوجهی کنونی ادامه پیدا نخواهد کرد و ملت فلسطین یا دستکم بیشتر آنها، این تحقیر و توهین را از سوی دولت اشغالگر یا تشکیلات خودگردان فلسطین و نیروهای امنیتی آن نخواهند پذیرفت، لذا بهنظر میرسد التهاب در سرزمینهای اشغالی افزایش پیدا خواهد کرد، چرا که ایمان و جانفشانی در عمق جان جوانان فلسطینی رسوخ دارد و نمونههای شرافتمندانه زیادی در این زمینه مطرح است که نیاز به بازگویی مجدد ندارد.
این مقاله تأکید کرد: گزینه ما همواره حساب روی گروههای مقاومت است که درگیریهای قهرمانانهای را با دولت اشغالگر صهیونیستی طی سالهای گذشته رقم زدهاند و ترس و وحشت را میان اشغالگران نظامی و غیرنظامیان آنها ایجاد کردهاند. بعید نیست پاسخ این گروهها به معامله قرن با موشکهایی باشد که بهسمت صهیونیستها شلیک میشود یا شاید بهتر است بگوییم بسیاری از مردم کرانه باختری و نوار غزه که در برابر اشغالگران مقاومت میکنند، چنین آرزویی دارند.
متأسفانه معادله موجود در روند مناقشه عربی ــ اسرائیلی آتشبس در برابر آتشبس است و به این ترتیب ملت فلسطین به برده حقوقبگیر بودن و صدقهای توهینآمیز بسنده میکنند تا آنها را در قید حیات نگه دارد، اما این دوران پست و خفتبار بهاذن خداوند به پایان خود نزدیک میشود.
این تحلیلگر مسائل بینالمللی منطقه در ادامه تأکید کرد: ما میترسیم که زمان اعلام معامله قرن توسط ترامپ و دامادش که چند روز بعد از جنایت ترور سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و دوستان آنها انجام شد، مقدمه یا پوششی برای وارد کردن ضربات بیشتر به محور مقاومت باشد، درست مانند تحولات سال 1991 که کنفرانس مادرید بعد از تخریب عراق و وعده بوش پسر به تشکیل دولت فلسطین جهت سرپوش گذاشتن بر اشغالگری آمریکا در عراق انجام شد، چرا که اشغالگران صهیونیست در نوک پیکان هر نوع تجاوز جدید قرار داشتند.
عطوان در پایان مقاله خود با ابراز اینکه معامله قرن به اجرا گذاشته نخواهد شد، تأکید کرد که ملت فلسطین این معامله را نمیپذیرد و اجازه تصویب آن را به هیچ کس نمیدهد، حتی اگر مجبور به سکوت در برابر آن شود، چرا که این سکوت دلیلی بر رد این معامله است. ما همواره روی محور مقاومت حساب کردهایم، محوری که قدرت و صلابت خود را افزایش داده و با معادله بازدارندگیهای روزافرونی که دارد، پیروزیهایی را برای خود محقق کرده است. ما هیچ حسابی روی رژیمهای عربی که با اسرائیل روابط خود را عادی میکنند و با کوشنر و ترامپ در این معامله همدست هستند، باز نمیکنیم، چرا که آنها تلاش دارند پول اجرای این معامله را از جیب ملتهای خود و سرمایههای نسلهای آینده کشورهای عربی بردارند و بدون اینکه امتیازی به دست آورند میلیاردها دلار به اقتصاد آمریکا تزریق کردهاند تا بتوانند از دولت ترامپ و پروژههای وی برای از بین بردن معامله فلسطین حمایت کنند.
همانطور که توافق کمپ دیوید نتوانست آرمان فلسطین را از بین ببرد و توافق اسلو با موشکهایی روبهرو شد که بیش از سه میلیون شهرکنشین اسرائیلی (صهیونیست) را به پناهگاهها فرستاد و موازنه وحشت بیسابقهای را ایجاد کرد، معامله قرن نیز دیر یا زود باعث بسیج افکار عمومی عرب و مسلمان کنار آرمان فلسطین میشود، آنهم در شرایطی که ترامپ و اسرائیلیها تمامی فرصتهای صلح و سازش را از بین بردهاند.
شاید خیری در بطن این معامله شرارتبار نهفته باشد که همان فروپاشی تشکیلات خودگردان و توافقنامههای ننگین اسلو باشد و بتواند آرمان فلسطین را میان کشورهای عربی و اسلامی به جایگاه اصلی خود یعنی جایگاه مقاومت در تمامی ابعادش بازگرداند.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: تشکیلات خودگردان فلسطین فلسطین رژیم اشغالگر اشغالگران کشورهای عربی رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین رژیم صهیونیستی عبدالباری عطوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۵۴۱۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل؛ اسم رمز سکوت تاریخی اعراب!
هم صدایی گروهی از کشورهای عربی با اسرائیل در جریان پاسخ تند تهران به تل آویو زمینه ساز گمانه زنیهای بسیاری شده، گروهی با اشاره به جنگ ویرانگر اسرائیل در نواز غزه، این سوال را مطرح میکنند که چرا اعراب کماکان و فارغ از شعارهایشان کنار تل آویو قرار دارند؟
به گزارش اقتصادنیوز، از منظر بسیاری از تحلیلگران، هم صدایی و مشارکت اردن جهت رهگیری پهپادها و موشکهای ایران در جریان پاسخ تهران به تل آویو غافلگیرکننده بود. در حالی که (رژیم) اسرائیل و اردن روابط دیپلماتیک ۳۰ساله دارند، صلح بین دو بازیگر حتی در بهترین زمانها سرد بوده و از زمان شروع جنگ در غزه روابط دو بازیگر یخ زده است. با این حال آنگونه که فارین پالسی مدعی است، اردن تنها کشور عربی نبود که در آن شب به با اسرائیل هم صدا شد. براساس گزارشهای ادعایی نیروی هوایی سلطنتی عربستان نیز موشکهای ایرانی را که در حریم هوایی این کشور پرواز میکردند رهگیری کرد، این در حالی است که وال استریت ژورنال مدعی است، ریاض و ابوظبی اطلاعات مهمی را در این باره در اختیار اسرائیل قرار دادند.
چرایی سکوت بازیگران عربفارین پالسیدر این باره مدعی است، درباره چرایی هم صدایی کشورهای عربی و اسرائیل، دلایل متفاوتی وجود دارد، نخست، اگر عملیات ایران با تلفات جانی یا ویرانی قابل توجهی به پایان میرسید، (رژیم) اسرائیل ممکن بود پاسخ دهد؛ پاسخی که احتمالا خطر وقوع جنگ تمام عیار را افزایش میداد. دلیل دوم براین مبنا قابل تبیین است که بسیاری از کشورهای عربی نسبت به نفوذ و قدرت ایران در عراق، سوریه، لبنان و یمن نگران هستند.
علاوه بر این ها، (رژیم) اسرائیل برای قدرتهای عربی میانهرو به یک شریک اقتصادی کلیدی تبدیل شده– در واقع، برای اردن و مصر، اسرائیل یک راه نجات اقتصادی است. این گزاره تا حد زیادی توضیح میدهد که چرا شش ماه پس از جنگ در غزه، اردن، عربستان سعودی و امارات تقریباً هیچ اقدام مشخصی علیه (رژیم) اسرائیل انجام نداده اند. وقتی ترکیه پا را فراتر نهاد و ۹ آوریل اعلام کرد که صادرات بخش وسعی از کالاها به اسرائیل را ممنوع میکند، هیچ کشور عربی از الگوی آنکارا پیروی نکرد.
از میان این گروه از کشورها، اردن بیش از همه به اسرائیل متکی است - نه برای تجارت معمولی برون مرزی یا برای سرمایهگذاری (که هر دو ناچیز هستند) بلکه برای آب و انرژی ضروری. اردن یکی از کم آبترین کشورهای جهان است که سالانه تنها ۹۵۰ میلیون متر مکعب برای تامین تقاضای حدود ۱.۴ میلیارد متر مکعب در اختیار دارد. بر اساس توافقنامه صلح ۱۹۹۴، اردن حق خرید ۵۰ میلیون متر مکعب آب در سال از سرزمینهای اشغالی را داشت.
این میزان با افزایش جمعیت اردن دو برابر شده و (رژیم) اسرائیل آنقدر ظرفیت نمکزدایی را توسعه داده که آب شیرین برای صرفه جویی در اختیار دارد. طبیعتا هر اندازه جمعیت اردن بیشتر شود، نیازش در این باره به اسرائیل افزایش خواهد یافت؛ به بیانی دیگر، اگر قرارداد مبادله آب بیشتر اسرائیل با انرژی خورشیدی از اردن انجام شود، امان واردات ۲۰۰ میلیون متر مکعب اضافی را آغاز خواهد کرد.
وقتی اولویتها تغییر میکند!اردن فاقد منابع انرژی داخلی است و برای دسترسی به انرژی الکتریکی و صنایع شیمیایی به واردات گاز طبیعی (رژیم) اسرائیل متکی است. گاز بیش از ۷۰ درصد تولید برق در اردن را تشکیل میدهد و تقریباً تمام این میزان را از میدان لویاتان (رژیم) اسرائیل تامین میکند. مصر نیز به گاز اسرائیل نیاز دارد زیرا ذخایر داخلی این بازیگر سریعتر از یافتن منابع جدید در حال اتمام است و میدان غول پیکرش با مشکلات فنی روبرو هستند. اسرائیل پس از شروع جنگ در غزه صادرات خود را برای مدت کوتاهی کاهش داد، از همان زمان، مصر مجبور شد خاموشیهای برق را دوبرابر کند و به دو ساعت در روز برساند و گاز طبیعی مایع (LNG) وارد کند.
تقاضای مصر برای گاز (رژیم) اسرائیل فراتر از نیازهای داخلی است. قاهره با ذخایر بسیار محدود خود، دیگر نمیتواند گاز خود را به عنوان LNG به اروپا صادر کند. این امر نه تنها باعث شده که مصر به شدت به ارز نیاز داشته باشد، بلکه نقش این کشور به عنوان مرکز هاب گازی نوظهور شرق مدیترانه که شامل اسرائیل میشود و احتمالاً روزی قبرس را نیز دربرمی گیرد، تضمین خواهد کرد.
امارات به واسطه دلایل زیادی روابط خود را با (رژیم) اسرائیل حفظ کرده است. تجارت و سرمایه گذاری، تقویت نقش امارات به عنوان مرکز لجستیکی جهانی، استفاده از قدرت فن آوری پیشرفته اسرائیل برای ایجاد صنعت فناوری، و شراکت برای حل تهدید بخشی از گزارههایی است که زمینه ساز هم صدایی دو بازیگر شده است. به واسطه تغییرات اقلیمی در منطقه از زمان توافق آبراهام در سال ۲۰۲۰، امارات متحده عربی نیز به عنوان یکی از خریداران عمده تسلیحات اسرائیل ظاهر شده است. صادرات تسلیحات اسرائیل به کشورهای امضاکننده پیمان ابراهیم از صفر در آن سال به ۲.۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ افزایش یافت.
در حوزه دلار، روابط اقتصادی (رژیم) اسرائیل و امارات متحده عربی برای هر طرفین نسبتاً اندک است. اما نشان دهنده بخشی از تلاشهای دو بازیگر برای تغییر شکل خاورمیانه با تمرکز بر اقتصاد و توسعه است. امارات، قطر و بحرین اقتصاد را در اولویتهای خود قرار دادهاند و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، با ارائه طرح چشمانداز ۲۰۳۰ از آنها پیروی میکند تا پادشاهی را از اقتصاد نفتی به مرکز فناوری، مالی و گردشگری تبدیل کند.
چالش اعراببه ادعای فارین پالسی، سعودیها کمتر از اماراتیها متقاعد شدهاند که (رژیم) اسرائیل نقش مهمی در خاورمیانه جدید دارد. اما همانطور که مذاکرات عادیسازی که سال گذشته آغاز شد نشان داد، ریاض مایل است اسرائیل را به عنوان بخشی از یک توافق گستردهتر با ایالات متحده به رسمیت بشناسد، رخدادی که یک دهه پیش غیرقابل تصور بود.
در حالی که جنگ غزه مذاکرات را مختل کرده و قیمتی را که سعودیها از اسرائیل در مورد مسئله فلسطین میخواهند افزایش داده، ریاض نشان داده است که همچنان مایل به حرکت به جلو است. الزامات اقتصادی که این روابط را هدایت کردهاند با بادهای مخالف قدرتمندی روبرو هستند. حتی قبل از جنگ در غزه، افکار عمومی حتی در میان شرکای اسرائیل به شدت با این بازیگر دشمنی داشتند. بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، یک سال پیش، تنها ۱۵ درصد از اردنیها گفتند که اگر به اقتصاد کشورشان کمک کنند، از معاملات تجاری با اسرائیل حمایت خواهند کرد.
با وجود اینکه کشورشان بدون گاز و آب اسراییل با چالشهای بسیاری دست و پنجه نرم خواهد کرد، مردم عادی اردن اغلب خواستار قطع روابط با اسرائیل و لغو قراردادهای واردات هستند. اردن تحت فشار شدید افکار عمومی پس از شروع جنگ در غزه، نوامبر گذشته قرارداد آب در برابر انرژی با اسرائیل را لغو کرد (اگرچه از آن زمان تاکنون بیسر و صدا به دنبال احیای مجدد آن بوده است).
یک سال پیش در مصر و عربستان سعودی، حدود ۳۸ درصد از پاسخ دهندگان در نظرسنجی ایده تجارت با اسرائیل را پذیرفتند. اما حالا زمانی که موسسه واشنگتن از سعودیها پرسید که آیا باید به آنها اجازه داده شود «ارتباطات تجاری یا ورزشی با اسرائیلیها داشته باشند»، فقط ۱۷ درصد پاسخ مثبت دادند که در مقایسه با ۴۲ درصد در تابستان ۲۰۲۲ کاهش داشت. در این شرایط، جای تعجب نیست که تجارتی که کشورهای عربی با اسرائیل انجام میدهند، یک امر نخبگانی است که به معاملات بین دولت و شرکتهای بزرگ وابسته محدود میشود.
البته امارات متحده عربی تا حدودی از این قاعده مستثنی بوده است. به بیانی بهتر مدیران و گردشگران اسرائیلی به این کشور حاشیه خلیج فارس هجوم آوردند و شرکتها در حال امضای قراردادهای سرمایهگذاری و مشارکت بودند. شرکت مبادله پترولیوم ابوظبی ۲۲ درصد از سهام میدان گازی تامار اسرائیل را در اختیار گرفت و بسیاری از قراردادهای سرمایهگذاری دیگر پذیرفته شدند.
توافقنامه مشارکت اقتصادی جامع یک سال پیش اجرایی شد و در سال ۲۰۲۳، تجارت دو طرفه به ۳ میلیارد دلار رسید که در مقایسه با ۱۹۰ میلیون دلار در سال ۲۰۲۰ افزایش یافت. با این حال، حتی در آن بازه زمانی، نظرسنجی موسسه واشنگتن نشان داد که تنها ۴۵ درصد از اماراتیها فکر میکنند تجارت با اسرائیل «قابل قبول» است.