قیام ۶ بهمن آمل؛ ماجرا از چه قرار بود؟
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۶۰۸۳۲
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری، پذیرفتن پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ برای عدهای سخت بود و منافقین از اواخر سال ۱۳۵۸با طرح ریزی نقشههای متعدد، در پی ایجاد ناامنی در کشور بودند، از این رو عدهای از آنها جنگلهای آمل را محلی مناسب برای اقدامات خرابکارانه و مبارزه مسلحانه علیه کشور کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اتحادیه کمونیستهاى ایران که متشکل از مارکسیست- لنینیستهاى چپ بودند با ارزیابى موقعیتهاى جغرافیایى، جنگلهاى آمل را مناسب براى عملیات چریکى تشخیص دادند و در آنجا استقرار یافتند و با جذب افراد زودباور و همچنین تجمع در جنگلها در بهمن ماه سال ۱۳۶۰ به خیال خود زمینه را برای حمله به شهر آمل و تصرف آن آماده کرده بودند و بنابراین با یک گروه کمتر از صد نفری برای حمله به شهر در صبحگاه ششم بهمن ماه آماده شدند.
تصرف آمل چه عایدی میتوانست برای این گروه داشته باشد؟با تصرف شهر آمل که یکی از شهرهای استراتژیک شمالی بود، کنترل محور هراز به عنوان یکی از راههای مواصلاتی مهم تهران به شمال کشور قطع میشد و تحت کنترل منافقین قرار میگرفت و با توجه به دشتهای وسیع و جنگلهای فراوان، امکان برنامه ریزی برای حمله به شهرهای دیگر نیز وجود داشت.
محسنی یکی از رزمندگان واقعه ششم بهمن آمل گفت: تصور این گروه این بود که به خاطر وضعیت اجتماعى منطقه آمل و بافت دهقانى جمعیّتِ اطراف آن، در صورت حمله به شهر، مقاومت پراکنده نیروهاى انقلاب بسرعت سرکوب میشود.
او با بیان اینکه قصد این گروهک تصرف شهر آمل و تشکیل یک حکومت خود خوانده در آن بود، ادامه داد: این افراد فکر میکردند علاوه بر همراهی مردم، حمایت کشورهای خارجی را نیز میتوانند کسب کنند.
محسنی گفت: بر اساس اعترافات برخی دستگیر شدگان برنامه آنها پس از تصرف آمل در مراحل بعداز قطع خطوط ارتباطى و تقویت نیروهاى مخالف داخل شهر، تسخیر دیگر مناطق مازندران بود و تصور میکردند که آحاد مردم در یک زنجیره متشکل در سراسر ایران بپا مى خیزند و رژیم جمهورى اسلامى را ساقط می کنند.
ششم بهمن ماه؛ وقتی هیچ چیزی طبق برنامه پیش نرفتصبح روز ششم بهمن ماه، یک روز سرد زمستانی فرا رسید و طبق برنامه ریزی صورت گرفته، منافقین ابتدا به مراکز حساس نظامی و تصمیم گیری نظیر سپاه، کمیته انقلاب اسلامی (نیروی انتظامی فعلی)، ژاندارمری، فرمانداری، بخشداری و بنیاد شهید حمله کردند.
حتی برخی مناطق مهم شهر مثل دوازده پله، پلیس راه و سبزه میدان نیز در کنترل آنها در آمد اما از همان ابتدای صبح وقتی ملت شجاع و انقلابی آمل و روستاهای اطراف از قضیه مطلع شدند، از خانهها بیرون آمدند و نبرد مسلحانه و غیر مسلحانۀ خود را با گروه منافق شروع کردند.
همۀ شهر حالت تعطیلی و وضعیت نظامی به خود گرفته بود، منافقین به هرکسی که در شهرمی دیدند، تیراندازی میکردند؛ درگیری میان نیروهای مردمی و منافقین در هنگام ظهر به اوج خود رسید تا جاییکه تعداد زیادی از نیروها به شهادت رسیدند.
درگیری تا ظهر همان روز ادامه داشت و نیروهای مردمی یکی پس از دیگری مراکز حساس شهر را که به تصرف منافقین درآمده بود، پس گرفتند و شهر در کنترل کامل ملت قرار گرفت.
مردم آمل با ساخت سنگرهای بیشمار، مقابل نفوذ این گروه ایستادند و شهر آمل را برای همیشه به نام شهر هزار سنگر در انقلاب اسلامی ایران ثبت کردند.
نصیری یکی دیگر از رزمندگان حادثه ششم آمل نیز گفت: اگرچه عناصر ضدانقلاب مدت زمان کوتاهی با استفاده از اصل غافلگیری، ضرباتی محدود به نهادهای انقلاب زدند، اما با روشنایی صبح، هزاران نیروی داوطلب از آمل و شهرهای اطراف با آوردن گونی و شن اقدام به سنگرسازی و نبرد سنگر به سنگر کردند و به همین دلیل این شهر را هزار سنگر نامیدند.
او با بیان اینکه غیرت انقلابی و مقاومت جانانه مردم، کمونیستها را در کمتر از چند ساعت زمین گیر کرد، افزود: ظهر همان روز و با انتشار خبر به هلاکت رسیدن سرکرده اصلی گروهک ضدانقلابی، تشکیلات این گروهک هم از هم پاشید و این عناصر تروریستی تسلیم نیروهای مردمی آمل شدند.
درسی از دیروز برای آیندهحماسه ۶ بهمن ۱۳۶۰ مرم آمل نه تنها پای منافقان را از مازندران برچید، بلکه تجدید میثاقی با انقلاب اسلامی بود به گونهای که حضرت امام خمینی (ره) در وصیتنامه سیاسی ـ الهی خود از آن به نیکی یاد کردند. رهبر کبیر انقلاب اسلامی در مورد این حماسه تاریخی فرمودند: «من از شهرستان آمل و مردم فداکار آن تشکر میکنم. دیدید مردم دلیر و مسلمان آمل چه به روزتان آوردند».
مقام معظم رهبری نیز پیرامون حماسه ششم بهمن مردم آمل میفرمایند: نباید اجازه داد که این خاطرههاى پرشکوه، این حوادث بىنظیر و تعیین کننده تاریخ انقلاب، در ذهنها کمرنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطرهها را درست بشناسد، بتواند آنها را تحلیل کند و آنها را چراغ راه آینده پرماجراى خود و هدف بلند خود قرار بدهد. «شهر هزار سنگر» این تعبیر کمى است؟ حرف کوچکى است؟ قضیه ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه تاریخى خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنى فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ براى اینکه حوادث تاریخى، هم درس است، هم عبرت است. قضایاى جارى بر یک ملت، قضایائى است که در برهههاى مختلف غالباً تکرار میشود.
اکنون ششم بهمن ماه یادآوریک روز تاریخی در تقویم کشور است، روزی حماسی و ملی، که هرچند مردم آمل ظرف مدت ۱۰ ساعت، ۴۰ شهید وقف انقلاب کردند، اما اجازه ندادند دست خاک مقدس وطن شان به دست عدهای منافق بیافتد.
حامد گلی
انتهای پیام/ م
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: گروهک ضد انقلاب گروه منافقین عناصر تروریستی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۶۰۸۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرا مفقودی ۳ دختر چوپان در کرمان
آفتابنیوز :
شب در دل کوهستانِ هراسناک، وهمِ آسمان و زمین از یک سو، غرش سیلاب از سوی دیگر؛ و آب، گوسفندان را با خود میبرد.
سیلاب شدید، حریفِ قدرِ گوسفندان است و سه دختر میمانند تنها در بیابان و کوهستان با دستانی خالی و گوسفندانی که یا نیستند یا زنده نیستند؛ حالا ترس از پدر و تلف شدنِ گوسفندان هم به ترس از شب و سیلاب اضافه شده و چاره را به بازنگشتن میبینند؛ شاید نمیدانستند چه جوابی باید به خانواده بدهند.
درواقع، مانند روزهای عادی، با تاکید پدر خانواده، به دل کوه و دشت زده بودند تا گوسفندان را به چرا ببرند؛ آری، سه دختر ۱۲ تا ۲۰ ساله عشایر در شهرستان عنبرآباد استان کرمان.
مسئولان عشایری میگویند هم به شکل پیامکی یا تلفنی و هم حضوری حداقل سه نوبت به پدر خانواده گفته بودند، پیش بینی سیلاب شدید داریم و باید این منطقه را ترک کنید، اما این چوپان اصرار دارد که اتفاقی نمیافتد، زیرا خیلی وقت است چشمشان به آسمان دوخته شده بوده و خبری از باران نبوده است.
حالا سه دختر جوان و نوجوان خانواده با وجود اخطارهای مسئولان محلی برای تخلیه از مناطق پرخطر در معرض سیلاب، همراه گله گوسفندان راهی کوه و دشت میشوند که به شب میخورند و سیلاب کُشنده و باقی قضایایی که نقل شد.
این روایت ها، آن چیزهایی است که از قول منابع محلی درباره چگونگی مفقود شدن این دختران از صبح امروز (چهارشنبه) به گوش مسئولان شهرستان و استان رسیده است و در نهایت رسانهها کسب اطلاع کردند.
تجربه مسئولان نشان میداده که پیش بینی این میزان بارش میتواند سیلابهای شدیدی را در این منطقه روان کند، اما آنطور که مسئولان محلی میگویند تذکرهای مکرر آنان نتیجهای نداشته و این خانواده عشایر، گویی اعتقادی به پیش بینی هواشناسی نداشتند و در جواب گفته بودند: ما که مدتها است چشم به راه باران هستیم و خبری نیست.
پدر خانواده بیتوجه به اخطارهای مکرر، دخترانش را روز سه شنبه (دیروز) باز همراه گله به بیرون میفرستد، اما این نوجوانها شب باز نمیگردند.
جست و جوها برای یافتن دختران تا صبح و سپس تا عصر ادامه پیدا میکند که در یک مرحله دختر ۲۰ ساله و در مرحله دیگر ۲ دختر نوجوان ۱۲ و ۱۷ ساله تا بعدازظهر امروز (چهارشنبه) سالم پیدا میشوند.
مشخص میشود دخترها بعد از رهاشدن از سیلاب و پس از اینکه گله گوسفندان در سیل گیر افتاده، تلاش میکنند آنها را جمع و سالم باز گردند، اما آنطور که روایت شده، این دختران با گذشت زمان با تلف شدن گوسفندان روبه رو شده اند و حالا هم از خانه دور هستندد و هم رویشان نمیشود یا ترس از سرزنش باعث میشود بدون گوسفندان برنگردند.
اینجا با ۲ مساله مهم یا بهتر است بگوییم ۲ پرسش بااهمیت روبه رو هستیم؛ نخست چرایی بیتوجهی به هشدارهای رسمی هواشناسی و مسئولان به عشایر و سایر شهروندان و دوم نیز ترس شدید سه دختر چوپان از خانواده آن هم در شرایطی که جانشان در خطر بونده است؛ که گویی، این ترس، مانع بازگشت بهموقعشان به خانه یا چادر عشایری میشده است.
آیا ترس از تلف شدن گوسفندان، به هر تعداد هم که بوده باشند، باید آنقدر باشد که سه دختر جوان و نوجوان را از فرار و دوری از منطقه خطر درگیر سیلاب دور نکند و به جمع خانواده بازنگرداند؟، حتی وقتی جانشان در خطر بوده؟؛ این مساله نیازمند واکاوی بیشتر جامعهشناختی، و البته کسب اطلاعات بیشتر از آنان است.
همانطور که در کلیپ چسبیده به این مطلب مشاهده میکنید، وقتی استاندار کرمان از فرماندار عنبرآباد درباره کم و کیف مفقودی این سه دختر میپرسد، آنان به نقل از شنیدههای افراد محلی یا خانواده، این روایت را مطرح میکنند و البته همه خوشحال هستند که این سه فرد مفقودی، به سلامت پیدا شدند و به کانون خانواده بازگشتند؛ و همه این حکایت در حالی بوده که مسئولان میگویند دستکم سه بار از این خانوادهها خواسته بودند وارد منطقه خطر نشوند و این امر نشان میدهد ضرورت دارد از نظر فرهنگی در این زمینه ها، به ویژه افزایش مراقبتها برای پیشگیری از حوادث و خسارتهای جانی و مالی، بیشتر کار شود.
منبع: خبرگزاری ایرنا