رؤیای نفتی تل آویو در مدیترانه شرقی؛ واکاوی انگیزهها و اهداف
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۶۱۳۲۹
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل ـ رامین حسین آبادیان: رژیم صهیونیستی برای اعمال نفوذ در منطقه به ویژه در کشورهای عربی و فعال سازی سیاست های خود در عرصه خارجی حساب ویژه ای روی مدیترانه شرقی و منابع عظیم نفتی و گازی آن باز کرده است. صهیونیست ها بسیار امیدوار هستند تا از این رهگذر به اهداف و آمال هایی که سال ها برای تحقق آن تلاش می کنند، دست پیدا کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نه تنها رژیم صهیونیستی بلکه بسیاری دیگر از طرف های منطقه ای و بین المللی به منابع نفتی و گازی موجود در مدیترانه شرقی چشم دوخته اند و تلاش می کنند به نوعی سهمی از این منابع به خود اختصاص دهند.
صهیونیستها نیز همانند طرف های دیگر نظیر یونان، قبرس جنوبی، مصر، ترکیه، آمریکا و محور غربی به خوبی می دانند که تمرکز بر حوزه انرژی در مدیترانه شرقی می تواند سیاست خارجی آن ها را متحول سازد.
درست به همین دلیل است که طرف های مختلف بین المللی و از جمله رژیم صهیونیستی کار اکشتاف منابع نفتی و گازی در مدیترانه شرقی را با جدیت دنبال می کنند. اکتشاف میادین مختلف گازی و نفتی در مدیترانه شرقی می تواند قابلیت اقتصادی فراوانی را برای صهیونیستها رقم زده و توانایی آن ها را در تأمین انرژی به منصه ظهور برساند.
کما اینکه صهیونیستها تلاش می کنند از این رهگذر، سیاست خارجی خود را نیز تقویت کنند؛ سیاست خارجی که به دلایل مختلف همواره با بن بست و شکست مواجه بوده است.
در واقع، نیاز راهبردی رژیم صهیونیستی به گاز و دریای مدیترانه و اهمیت دریای مدیترانه برای مقامات تل آویو باعث تاکید شدید آن ها بر حوزه انرژی و ظهور و بروز چالش با کشورهای منطقه شده است.
ناگفته پیداست که یکی از دلایل اصلی و اساسی منازعات و درگیری های کنونی در منطقه نیز به دلیل تلاش صهیونیستها برای تسلط بر منابع نفتی و گازی در مناطق مختلف ازجمله مدیترانه شرقی، باز می گردد.
واقعیت آن است که منابع نفتی و گازی عظیم مدیترانه شرقی فرصت جدیدی را برای رژیم صهیونیستی بوجود آورده است تا مقامات این رژیم از این منابع به عنوان دستاویزی برای نیل به اهداف خود به خصوص در عرصه انرژی بهره برداری کنند. طبیعی است که یکی از مهمترین و اصلی ترین اهداف صهیونیستها، ایجاد وابستگی در میان فلسطینیان به این رژیم به ویژه در حوزه انرژی است.
رژیم صهیونیستی که همواره از هیچ تلاشی برای سرکوب فلسطینیان و تنگ تر کردن عرصه بر آن ها دریغ نکرده است، اکنون تلاش می کنند با بهره برداری حداکثری از منابع مدیترانه شرقی از رهگذری همکاری با یونان، قبرس جنوبی، مصر و ... فشار دیگری را به فلسطینیان تحمیل کند.
این درحالی است که منابع موجود در مدیترانه شرقی در واقع متعلق به فلسطینیان بوده و حق آن هاست؛ حقی که توسط صهیونیستها درحال مصادره شدن است.
یکی دیگر از مهمترین اهداف صهیونیستها از تلاش برای اکتشاف منابع گازی و نفتی در مدیترانه شرقی، ایجاد تغییرات بنیادین و ریشه ای در مناسبات با کشورهای عربی است.
رژیم صهیونیستی همواره تأکید کرده است که روابط با کشورهای عربی از اهمیت ویژه ای برای آن برخوردار است و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست دست از راهبرد کنونی خود در عرصه سیاست خارجی، بکشد.
از همین روی، صهیونیست ها نیک می دانند که دستیابی آن ها به منابع نفتی و گازی عظیم به ویژه در مدیترانه شرقی می تواند کمک شایانی به ایجاد تغییر در مناسبات و روابط آن ها با کشورهای عربی کند.
کما اینکه مقامات رژیم صهیونیستی نیم نگاهی نیز به پروژه «وابسته سازی اعراب» به خود دارند. آن ها تلاش می کنند از رهگذر دستیابی به منابع عظیم انرژی خود را به عنوان یک صادرکننده حوزه انرژی و نه واردکننده، مطرح سازند.
در چنین شرایطی بدیهی است که صهیونیستها، کشورهای عربی و حکام مرتجع عرب را بیش از پیش به خود وابسته می سازند و امکان فاصله گرفتن آن ها از تل آویو در کوتاه مدت و یا بلند مدت را به حداقل می رسانند. این نیز یکی از اهداف راهبردی و استراتژیک رژیم صهیونیستی از تلاش های روزافزون برای تسلط بر منابع انرژی مدیترانه شرقی است.
از سوی دیگر، صهیونیست ها قصد دارند روند عادی سازی روابط با کشورهای عربی بیش از پیش تسریع شود و کشورهای بیشتری در قطار عادی سازی روابط با تل آویو سوار شوند. بدیهی است که در چنین شرایطی، برخورداری صهیونیستها از منابع نفتی و گازی عظیم در مدیترانه شرقی می تواند به صهیونیستها جهت تحقق این هدف شوم کمک کند. کما اینکه صهیونیستها پیشتر نیز بارها تأکید کرده اند که عادی سازی روابط اعراب با آن ها از اهمیت ویژه ای برایشان برخوردار است.
در این میان، نباید از مناسبات بین المللی میان رژیم صهیونیستی و طرف های دیگر غافل شد. تلاش های گسترده صهیونیستها برای تسلط بر منابع نفتی و گازی جزئی از رقابت های تل آویو با آنکارا نیز محسوب می شود. مقامات رژیم صهیونیستی به دنبال آن هستند تا از طریق سیطره حداکثری بر منابع نفتی و گازی به مقابله با برخی از قدرت های صاحب انرژی در منطقه مانند ترکیه بپردازند.
یکی از رؤیاهای رژیم صهیونیستی این است که در کنار ایران و ترکیه به یکی از بزرگترین صادرکنندگان گاز تبدیل شود. این درحالی است که با وجود گذشت چندین سال صهیونیستها در تحقق این هدف شکست خورده اند. یکی از مهمترین چالش های آنها در این زمینه مراودات اقتصادی گسترده بسیاری از کشورها با ایران و ترکیه در حوزه انرژی است. بنابراین، صهیونیستها خود نیز به خوبی می دانند که اکتشاف منابع گازی در مدیترانه شرقی تازه اول راه آن ها برای تبدیل شدن به یک صادرکننده است.
افزون بر آنچه که گفته شد، باید توجه داشت که در بررسی اهداف تلاش های گسترده صهیونیستها برای تسلط بر منابع گازی، عوامل داخلی نیز تأثیرگذار است.
این بدان معناست که تمرکز صهیونیستها بر حوزه انرژی عمدتا به دلیل تلاش آن ها برای امنیت سازی و حفظ بقای رژیم جعلیشان نیز صورت می پذیرد. در واقع، صهیونیستها یکی از عوامل اصلی بقای خود و حفظ موجودیت خود را در توانمندسازی اقتصادشان می بینند؛ به گونه ای که بتوانند از این رهگذر خود را به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار و غیرقابل حذف، نمایش دهند.
کد خبر 4832248منبع: مهر
کلیدواژه: مدیترانه شرقی رژیم صهیونیستی مصر ایالات متحده آمریکا عراق ایران لیبی رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ سوریه لبنان روسیه ترکیه فلسطین برجام مایک پمپئو انگلیس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۶۱۳۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چالشهای «شانگهای» برای برقراری صلح در غزه
سازمان همکاری شانگهای از جمله نهادهای دارای ماهیت و کارکرد سیاسی، امنیتی و اقتصادی محسوب میشود که ظرفیتهای بسیاری برای برقراری صلح و امنیت و موازنهسازی در برابر نفوذ آمریکا در منطقه دارد. مسئله فلسطین یکی از عرصههای مهمی است که سازمان شانگهای میتواند با بهرهمندی از ظرفیت دیپلماتیک و سیاسی اعضای فرامنطقهای همچون روسیه و چین و اعضای منطقهای مانند ایران به رفع تنشها و برقراری صلح اقدام کند. این سازمان میتواند با ایجاد توازن در برابر حامیان اسرائیل به رهبری آمریکا و برقراری سدی در برابر اقدامات رژیم صهیونیستی عمل کند. باوجود ظرفیتهای این سازمان در تحقق صلح منطقهای، اما واقعیات عرصه بینالمللی سمت و سوی دیگری را برای آن رقم میزند. به نظر میرسد اعضای سازمان شانگهای درصددند با محوریت راهبردها و اهداف ملی پیش بروند.
درواقع، درهم تنیدگی روابط رژیم صهیونیستی و آمریکا با برخی دولتهای عضو سازمان شانگهای همچون چین و هند مانع از آن است که گامی به سوی آتشبس و برقراری صلح در غزه برداشت. چنانکه با روی کار آمدن نتانیاهو سطح مبادلات و همکاریهای اقتصادی میان چین و اسرائیل افزایش یافته و براساس آمارها، چین میزان ۹/۱۲ میلیارد دلار در زیرساختهای این رژیم سرمایهگذاری کرده است تا جایی که اکنون به عنوان بزرگترین شریک تجاری رژیم اسرائیل در آسیا محسوب میشود. همچنین فروش گسترده تسلیحات دفاعی به هند عملاً آن را به عمدهترین بازار صادرات مصنوعات دفاعی و نظامی رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است. در کنار اینها، میتوان به سایر طرحها و پروژههای مشترک میان هند و اسرائیل همچون طرح کریدوری عربمد اشاره کرد که بیانگر درهمتنیدگی روابط و وابستگی متقابل هند و رژیم صهیونیستی است و کار سازمان شانگهای برای اتخاذ تدابیری ضد اقدامات بیثباتساز اسرائیل را دشوار میکند.
افزون بر این، تفاوت و ناهمگونی میان رویکردها و اهداف منطقهای اعضای بانفوذ سازمان شانگهای با یکدیگر موجب میشود همصدایی و اجماع همهجانبه اعضا برای ورود به مسئله فلسطین و اولویت قرار دادن صلح غزه مدنظر نباشد.
از سوی دیگر، نبود ابزارهای بازدارندگی و الزامآور برای عملیاتی ساختن تصمیمات سازمان شانگهای عامل دیگری است که آن را در پیگیری اهداف صلحجویانه و حل و فصل تخاصمات ناتوان میکند. اما روسیه به عنوان دیگر بازوی قدرتمند سازمان شانگهای، در موضعگیری درباره مسئله فلسطین دچار نوسان بوده است. باوجود اینکه اقلیت یهودی روستبار در اسرائیل تا مدتهای طولانی به تنظیمگری روابط میان روسیه و رژیم صهیونیستی میپرداختهاند اما تحولات میدانی در نبرد اوکراین و سپس وقوع جنگ غزه شرایط را بهگونه دیگری پیش برد. روسیه در مواجهه با اقدامات آمریکا در جبهه غربی و حمایت آن از اوکراین و نیز همسویی آمریکاییها با اقدامات و سیاستهای اسرائیل تلاش کرده با حمایت از فلسطین به مشروعیت بخشی خود در خاورمیانه و جهان عرب بپردازد. از سوی دیگر روسیه درصدد است از جنگ غزه به عنوان محملی برای کاهش فشارهای نبرد اوکراین و درگیر ساختن آمریکا در خاورمیانه بهره ببرد. بنابراین به نظر میرسد روسیه تلاش میکند اهداف و منافع ملی خود را از طریق راهبرد محافظهکاری و همسویی با اسرائیل و اعراب حامی آن به موازات حمایت از گروههای فلسطینی به عنوان جبهه ضدغربی پیش ببرد و همین رویکرد را در سازمان شانگهای عملیاتی سازد. در جمعبندی میتوان گفت گرچه هر یک از اعضای پرنفوذ سازمان شانگهای به تنهایی دارای ظرفیتها و توانمندیهای گسترده دیپلماتیک و سیاسی و نیز اهرمهای اقتصادی برای ملزمسازی اسرائیل به ایجاد صلح گسترده در فلسطین هستند، اما زمانی که در قالب سازمان شانگهای گردهم میآیند بر اساس محاسبه سود و زیان فردی عمل میکنند و همین تعارضات و مغایرتهای موجود میان اهداف تأسیسی سازمان شانگهای با اهداف فردی اعضا موجب تضعیف کارکرد این سازمان در تحقق صلح و ثبات میشود.