Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-25@07:38:24 GMT

دل‌ نوشته پدر یکی از شهدای سقوط هواپیما

تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۶۴۵۵۴

دل‌ نوشته پدر یکی از شهدای سقوط هواپیما

یادم هست که وقتی لحظاتی پیش از پرواز بی انتهایت، خبر انتقام خداوند از قاتلان حاج قاسم را به تو دادم چه شوق و شعفی گرفتی و لحظاتی بعد خودت هم پرکشیدی تا در مسیر همان مرام و مکتب برای مردمت ماندگار شوی. ۰۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۴ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، حمید اشرفی پدر شهید امیر اشرفی از جان‌باختگان حادثه سقوط هواپیمای اکراین دل‌نوشته‌ای را به مناسبت نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا منتشر کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

متن دل‌نوشته حمید اشرفی به شرح زیر است:

« بسم الله الرحمن الرحیم

الَا یا ایهّا الساقی اَدرِ کاساً و ناوِلها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

عزیزِ دل پدر...

کدام عشق در دلت افتاده بود که این چنین بی تاب بودی؟ کدام عقیده و کدام جهان بینی بر سرت می گذشت که از آن طرف دنیا حرف از جنگیدن مقابل ظلم می‌زدی و برای دوستانت از عشق به شهادت سخن می‌گفتی؟ من که هیچ گاه به روز تشییع تو فکر نمی کردم، چه برسد به آن که چنین تشییع با شکوهی به ذهنم خطور کرده باشد.

آن روز عجیب، در آن پنجشنبه‌ای که هرگز از خاطرم نمی‌رود، وقتی پیکرتان را بر دستان آن سیل عظیم جمعیت دیدم، فهمیدم چیزی در نهانخانه قلبتان پنهان کرده بودید که ما از آن بی خبر بودیم. چیزی فراتر از تمامی هیاهوی این دنیای مادی، چیزی فراتر از درس خواندن و کار کردن، چیزی که قطعا با حقیقت مطلق گره خورده بود، چیزی که با وجود تک تک انسان ها نسبت داشت و برای همین، انگار همه مثل منِ پدر، عزادار بودند.

روزی که از سوییس به من زنگ زدی و گفتی می خواهم همراه فاطمه در پیاده روی اربعین شرکت کنم و شما هم بیایید؛ باید می فهمیدم که داستان، داستان عشق است و بندگی. همان روزی که در کاظمین حاضر و آماده دیدمتان باید در چشمانت می خواندم شوق حرکت و شوق بزرگ شدن و شوق رفتن را.

همان روز که شال و کلاه کردید و بدون فوت وقت، خودتان را به تهران رساندید تا در تشییع پیکر حاج قاسم شرکت کنید، باید می فهمیدم که می خواهی پایت را جای پای چه بزرگ مردی بگذاری.

همان روز که پوسترهای سردار را در چمدانت جای می دادی تا مقابل سازمان ملل راهپیمایی راه بیندازی، باید می فهمیدم که الگوی تو چه مرام و مکتبی است.

یادم هست که وقتی لحظاتی پیش از پرواز بی انتهایت، خبر انتقام خداوند از قاتلان حاج قاسم را به تو دادم چه شوق و شعفی گرفتی و لحظاتی بعد خودت هم پرکشیدی تا در مسیر همان مرام و مکتب برای مردمت ماندگار شوی.

مرام و مکتبی که در آن مال و ثروت، مدرک دانشگاهی و نخبگی و هوش زیاد هیچ گاه وسیله ای برای غرور و فخر فروشی نمی شود، بلکه وسیله ای می شود برای خدمت رسانی بیشتر به دیگران به منظور گره گشایی بیشتر از مشکلات مردم کشورت برای رشد و در یک کلام برای خدایی تر شدن.

مرام و مکتبی که تفکر و جستجوی حقیقت در آن ارزشمندترین کار است و از همین جهت بود که این چند سال اخیر عشقت شده بود کار فرهنگی و تربیتی. فرقی نمی کرد در کدام کشور باشی، احساس می کردی وظیفه ای سنگین بر دوش داری و هر کجای این دنیا هم که باشی ذره ای از سنگینی این وظیفه کم نمی شود.

انگار نرفته بودی که فقط دکتری بخوانی، بلکه رفته بودی که آن جا هم بساط تفکر راه بیندازی. رفته بودی آن جا هم به انسان ها بگویی زندگی بدون تفکر و بدون بندگی و بدون رشد حقیقی، بی معناست.

در حالیکه فعالیت های علمی و تحقیقاتی خود را در یکی از بهترین دانشگاه های دنیا در شهر زوریخ سوییس با دقت و پشتکار فراوان به پیش می بردی، تشکیل جلسات قرآن و نهج البلاغه و معارف دینی را هم با شوق و ذوق دنبال می کردی و از افراد تأثیر گذار در فعالیت های مرکز اسلامی شهر زوریخ سوییس بودی که اینک جای تو آنجا خالی است. البته دوستان تو و رهروان راه حقیقت در پیام های خود اعلام نموده اند که به حول و قوه الهی این راه را با قوت و قدرت ادامه خواهند داد.

امیر جان...

راستی خوب شد قبل از پروازت چند روزی تو را دیدم و در سفری کوتاه در بعد زمانی و بسیار بلند در بعد معرفت برای زیارت حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) همراه تو بودم و درس های فراوانی از تو آموختم. البته خیلی زیاد هم نبود چون تو برای تک تک لحظه هایت برنامه ریزی کرده بودی. سر زدن به بزرگان فامیل و احوال پرسی از آن ها، زیارت امام رضا امام مهربانی‌ها، خریدن پرچم های یا حسین و یا زهرا برای برپایی روضه در سوییس، سر زدن به بچه های مجمع و برنامه ریزی درباره ی مسائل فرهنگی.

عزیزِ دلِ پدر...

گفته بودی هر وقت دَرسَم تمام شود بر می گردم، گفته بودی هر وقت در دلم ذره ای محبت ماندن ایجاد شد بی درنگ بر می گردم، گفته بودی اگر در ایران جنگ شد آماده ام و خودم را می رسانم. اما امیر عزیزم چه کنیم که دست تقدیر برای ما این گونه رقم زد که هیچ کدام از این ها نشد و تو زود تر از همه ی این ها با همسر عزیزت به ایران برگشتید. به دوستانت گفته بودی آرزوی شهادت داری که به آن مقام نیز دست یافتی که غم جان کاهی بر تمام و جود ما وارد شد؛ انشاءالله که با شهدای کربلا محشور شوید.

بر سر تربت ما چون گذری، همت خواه

که زیارت گه رندان جهان خواهد بود برو ای زاهد خود بین که ز چشم من و تو

راز این پرده نهانست و نهان خواهد بود

پسرم تو راست می‌گفتی، پیام رهبر چون همیشه آرام‌مان کرد و تسلای وجودمان شد. رهبری که مثل ما داغدار یک نفر نبود، داغدار همه جان باختگان این حادثه بود. درست است که جگرمان سوخته، درست است که جوان از دست داده ایم و از عمق جان می سوزیم، درست است که مثل خودت انتقاد های زیادی داریم، اما خیالت راحت باشد که به لطف الهی هیچ گاه ارزش های انقلاب برای پدر و مادرت کم رنگ نشده است و نخواهد شد.

والسلام»

منبع:فارس

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

R41383/P/S9,1299/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۶۴۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش رهبر انقلاب به درخواست متفاوت یک کارگر از ایشان

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در حاشیه دیدار امروز کارگران با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب، رهبری در واکنش به اقدام یکی از کارگران که روی چفیه نوشته بود: «انگشتر آقا» فرمودند: آن آقایی که یک چفیه بلند کرده و روی آن نوشته انگشتر اگر انگشتر می‌خواهد بیاید بگیرد.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899066

دیگر خبرها

  • فال حافظ امروز پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ با معنی و تفسیر
  • مزاح رهبر انقلاب با روش عجیب یک کارگر برای گرفتن انگشتر
  • واکنش رهبر انقلاب به درخواست متفاوت یک کارگر از ایشان
  • کتاب‌های کارآفرینان که باید قبل از تأسیس استارت‌آپ بخوانند
  • طعنه سنگین رشیدی کوچی به کریمی قدوسی: گفته بودی من نفوذی اسرائیلم، اما خدا جای حق نشسته
  • عکسی از دست‌نوشته متفاوت یک کارگر در دیدار امروز با رهبری
  • یک عکس نوشته متفاوت از دیدار کارگران با رهبری
  • طعنه سنگین رشیدی کوچی به کریمی قدوسی: گفته بودی من نفوذی اسرائیلم اما خدا جای حق نشسته /بازم برای توجیه رفتار غلطت از رهبری هزینه کردی!!
  • قانون نانوشته!
  • نوشته یکی از کارگران نیشکر هفت تپه خطاب به رهبر انقلاب در دیدار امروز | عکس