Web Analytics Made Easy - Statcounter

دومین ویژه برنامه «تا جشنواره ۳۸» در سی‌و‌هشتمین جشنواره فیلم فجر میزبان فیلم مستند «خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوشدست بود.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در روز نخست ویژه برنامه «تا جشنواره ۳۸» با اجرای محمود گبرلو، قسمت دوم به معرفی مستند «خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوشدست اختصاص یافت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فرزاد خوشدست در توضیح عنوان تازهترین مستند خود بیان کرد: نام فیلمم یک تشابه نسبی با یک فیلم خارجی به کارگردانی ترنس مالیک دارد و پذیرش این موضوع برای من سخت بود. البته ترجمه انگلیسی فیلم تفاوت دارد و ضمن اینکه شخصاً معتقدم صحیح نیست تشابه اسمی بین هیچ فیلمی وجود داشته باشد اما این نام وقتی توسط چند کاراکتر درون فیلم گفته شد، از دل فیلم بیرون آمد و ترجیح دادیم به تشابه توجهی نداشته باشیم.

این کارگردان خاطرنشان کرد: من سال ۹۴ فیلمی ساختم در زندان زنان به نام «زنی که نام ندارد» که در فستیوال های زیادی نمایش داده شد. در آن اثر با خانمی مواجه شدم که از ۱۳ سالگی در زندان بود و آن زمان ۳۱ سال داشت. او به خاطر جرمی که مرتکب شد ابتدا به کانون می‌رود و بعد زندان رجایی شهر و سپس به زندان قرچک ورامین منتقل می‌شود. روزی که با او خداحافظی می‌کردم به من گفت کاش کارتان چند روز بیشتر طول بکشد پرسیدم چرا؟ گفت چون در این روزها قرص آرامبخش نمی‌خورم و راحت میخوابم.

خوشدست گفت: عباس کیارستمی که در مقام مشاور کارگردان کنار من حضور داشت پس از شنیدن این موضوع گفت پس این کار را ادامه بده و اگر فکر می‌کنی فیلمت در روند تولید باعث می شود فضای تنگ و تاریک حبس برای‌ افرادی که در بند هستند امیدبخش شود دست از کار نکش. این سخن انگیزه ای شد و من رفتم تا با بچه های زیر ۱۸ سال یک پروژه آزمایشی را انجام دهیم و ببینیم نتیجه دارد یا نه و خوشبختانه نتیجه شگرفی رخ داد. «خط باریک قرمز» به استناد نقدهایی که تاکنون دیده ام فیلم ۸۸ دقیقه ای پر ضربآهنگ و خوش ریتمی است. من از سال ۹۴ تحقیق و پژوهش را در کانون اصلاح و تربیت شروع کردم و تحقیقات به من کمک کرد کار متوقف نشود.

او ادامه داد: این کار با مستندهای کلاسیک تفاوت داشت و بخش هایی چون گریم، طراحی لباس و … همه از عوامل حرفه ای سینما انتخاب شده بودند. از نظر هزینه هم با بودجه کار سینمایی برابری می‌کرد. به خصوص که بازیگران حرفه ای از جمله هنگامه قاضیانی و فرهاد اصلانی حضور داشتند با این تفاوت که باید نقش خودشان را بازی می‌کردند. من اعتقادی به ثبت کامل واقعیت ندارم، این شکل فیلمسازی دیگر تنها یک گزارش تصویری است و من معتقدم کارگردان باید به اتفاقات واقعی درون فیلم پتکی بزند و به دنیای اثر تکانی بدهد. من هنوز با این فیلم حرف هایم را نزدم و تا زمانی که اکران عمومی نشود نمی‌توان درباره اش بیشتر صحبت کرد.

این کارگردان با اشاره به این که یک مشاور در گروه نمایش و یک مشاور در گروه روانشناسی داشته در پاسخ به اینکه چقدر از همنشینی با عباس کیارستمی تاثیر گرفته است، گفت: نمی‌توان جهان آدم‌ها را به هم شبیه دانست و از طرفی تاثیرات را کتمان کرد. هر انسانی یک جور به دنیا نگاه می‌کند اما معاشرت من با عباس کیارستمی کم نبود و نمی‌توانم بگویم که بی تاثیر از نگاهش هستم من در نقطه تضاد نگاه کیارستمی به دنیا نگاه می‌کنم اما باز هم مثل او به امید می‌رسم. من معتقدم که با فیلم ساختن می‌توان بشریت را نجات داد، اما بشریت تمام دنیا نیست، بشریت یک نفر است. عباس کیارستمی به من می‌گفت فیلم بساز حتی اگر یک مخاطب داشته باشی، آن زمان است که می‌بینی تنها نیستی. 

او تصریح کرد: ما در کشوری هستیم که متاسفانه آمار جرم بالاست. این فیلم هم برای موضوعی مرتبط با جرم پیشنهاد می‌دهد که آن را عملی می‌کند و جواب هم می‌گیرد. مخاطبش اگرچه در آخر مسئولان را مخاطب قرار می دهد اما روی سخنش با همه مردم است. در نتیجه این کار، نگاهم به آدمی که مجرم است تغییر کرد. اساسا اینکه پیام را برای چه دلیلی می‌خواهم روایت کنم برایم مهم‌تر از این است که بخواهم با فرم بازی کنم. در واقع تاثیرگذاری اثرم در جامعه اولویت پیدا کرده است و حتی اگر یک نفر هم نگاهش با فیلم من عوض شود برایم غنیمت است و انگار که به هدف رسیده ام.

خوشدست در پایان با ابراز خوشحالی از حضور فیلم در جشنواره فجر، درباره تولید فیلم گفت: تدوین این کار ۵ ماه طول کشید و فیلمبرداری آن در جشنواره سینما حقیقت  جایزه گرفت که می توانم بگویم برای همکاران، یک کلاس درس است. امیدوارم این فیلم بتواند مخاطب را درگیر کند. من در جشنواره‌های بسیاری جایزه گرفتم و البته جشن خانه سینما تنهای جشنی بود که فیلمم هیچ جایزه‌ای نگرفت و جایزه به فیلم شهردار تهران داده شد.

ویژه برنامه «تا جشنواره» تا سه شنبه ۸ بهمن از ساعت ۱۴ تا ۲۰:۳۰ در مرکز همایش های برج میلاد در حال برگزاری است.

این برنامه به صورت زنده از تلویزیون تعاملی تیوا tva.ir  پخش می‌شود و ویدیوی هر برنامه نیز در سایت آپارات منتشر می‌شود.

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: فرزاد خوشدست خط قرمز باریک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۶۹۹۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واسه نونه... واسه نونه!

همشهری آنلاین - سیدسروش طباطبایی‌پور: اولین صف، صف نان بود که توجهم را به‌خود جلب کرد. مردان و زنان پا به سن‌گذاشته‌ای که روز خانواده‌ را باید با سنگک داغ آغاز می‌کردند؛ وگرنه سنگ شان روی سنگ بند نمی‌شد و زمین شان به آسمان می‌رسید و آسمان شان به زمین! پاهایم کمی شل شد که من هم نان به‌دست شوم، اما قرار نیم‌ساعت نرم دویدن، برایم جذاب‌تر بود تا نان تازه.

بیش‌تر بخوانید: معدل آزمون نهایی بچه های سال آخر دبیرستان اعلام شد | مدرسه؛ کارخانه‌ یکسان‌سازی!

اما صف دوم، انبوه‌تر از این حرف‌ها بود که بتوان آن را نادیده گرفت. دو کوچه آن طرف‌تر، جلوی درِ بسته دانشگاه علم و صنعت و انبوهی از عاشقان علم و دانش که برای عبور از سد کنکور، لحظه‌شماری می‌کردند تا در باز شود و در آزمونی آزمایشی شرکت کنند. گروه سنی‌شان، جوان و تک‌خال‌هایی میانسال و اندکی هم ریش‌سفید. تصمیم گرفتم مسیرم را به طرفشان کج کنم تا شاید خاطرات کنکور لعنتی در ذهنم زنده شود.

سردرگمی، شباهت مان بود و تنها تفاوت کنکوری‌های سال ۱۴۰۳با کنکور دهه۷۰، این بود که ما قبل از بازشدن در محل آزمون، دور هم جمع می‌شدیم و چرت و پرت می‌گفتیم و می‌خندیدیم، ‌اما این جماعت تازه به سد رسیده، معمولا سرشان توی گوشی بود و کسی، دیگری را تحویل نمی‌گرفت. به‌سختی توانستم با دو سه نفر ارتباط برقرار کنم، البته با حال در جازدن! یکی از جوان‌ها که سبیل انبوهی هم برای خودش دست‌وپا کرده بود، در جواب پرسش بی‌مزه من گفت: «بابام گفته باید عمران قبول بشم، اما من عشق ورزشم...» دیگری هم سرش را به نشانه‌ اعتراض چرخاند و آخری هم گفت: «واسه نونه... ه. واسه نونه!»

فضا سنگین بود و داشت عرقم خشک می‌شد. نفسم گرفته بود؛ از آنها فاصله گرفتم تا کمی اکسیژن تازه وارد ریه‌هایم شود. دو کوچه بالاتر، جمعیت دیگری گرد هم آمده بودند؛ فکر کردم آنجا هم حوزه کنکوری آزمایشی است؛ اما از آن دور، سن و سالشان به پشت کنکوری‌ها نمی‌خورد. این را از سر و صدا و جیغ ‌و ‌ویغشان می‌شد فهمید؛ گروه سنی نوجوان!

کمی سرعتم را زیاد کردم تا زودتر کنجکاوی‌ام فروکش کند. گروه سنی؛ نوجوان! دخترانی معصوم که به همراه والدین‌شان، جلوی در مدرسه‌ای با برج و باروهایی به آسمان رسیده، ایستاده بودند و هی پا به‌پا می‌شدند. یکی گفت: «اگه قبول نشم مامانم پوستم رو می‌کنه» و دیگری گفت: «دختر همسایه‌مون دبیرستانش همین‌جا بود و الان پزشکی می‌خونه...» و یکی هم اول صبحی، اصلا نای حرف‌زدن نداشت.

بدجوری به نفس‌نفس افتاده بودم. ترجیح دادم هر چه زودتر به خانه برگردم تا در نخستین روز دویدن، گروه سنی کودک‌تر و جمعیت حیران‌ و سرگشته‌تری سر راهم سبز نشوند!

کد خبر 847073 برچسب‌ها جوانان نوجوان مدرسه و مدارس کنکور

دیگر خبرها

  • مخاطب ۶۹.۲درصدی ثمره تحو ل رسانه ملی
  • آغاز یک صبح با نشاط همراه با برنامه «صبح صبا»
  • واسه نونه... واسه نونه!
  • گزارش خبرگزاری مهر رتبه دوم جشنواره آب و رسانه را کسب کرد
  • وعده گواردیولا: مجانی به بارسا برمی‌گردم!
  • برنامه‌های تولیدی رادیو بوشهر کیفی شود
  • تحلیلگر سابق سی آی ای: من تحت تاثیر حمله موشکی ایران قرار گرفتم
  • رادیو صدای لحظه‌هاست
  • «به افق فلسطین» وایرال می‌شود اما نه به هر قیمتی!/ مخاطب افت نکرد
  • گنجی: خیلی از بچه‌های درجه یک بخاطر خستگی از برنامه جدا شدند/ افت مخاطب نداشتیم