Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- اصل انتخابات حضور مردم در پای صندوق‌های رأی و رأی دادن آن‌ها است. همه باید شرکت کنند؛ شرکت در انتخابات آبروی نظام جمهوری اسلامی است، آبروی اسلام است، آبروی ملّت ایران است، آبروی کشور است. این مسئله‌ی اوّل است. تاریخ انتشار: 06:01 - 07 بهمن 1398 - کد خبر: ۵۹۰۵۶۹ به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

IR
، رهبر معظم انقلاب ۱۳۹۴/۱۰/۱۹در دیدار مردم قم به‌ مناسبت سالروز قیام نوزدهم دی‌ ماه ۱۳۵۶ مردم قم در حسینیه‌ی امام خمینی رحمه‌الله بیاناتی ایراد فرمودند که در این مجال مرور می‌شود.     بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.   خیلی خوش‌آمدید برادران و خواهران عزیز قمی! نام قم در تاریخ به همّت مردم قم ثبت شد به عنوان پیشروان و پیش‌رانان. هرچه از آن روز‌ها تا امروز گذشته و سپری شده است، حوادث و تجربه‌های مردم عزیز قم آن مفهوم را تقویت کرده و استمرار بخشیده است. بحمدالله قم کانون انقلاب، مرکز انقلاب، خاستگاه انقلاب و ان‌شاءالله جایگاه استمرار و تقویت روزافزون انقلاب است. خیلی خوش‌آمدید؛ ان‌شاءالله که خداوند متعال به همه‌ی شما اجر بدهد. این سرود زیبایی هم که خواندید، آن قسمت ترجیع باید فقط خطاب به ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) باشد و لا غیر. عادت کنیم که همه‌ی اخلاص و همه‌ی فداکاری و همه‌ی محبّت و همه‌ی قلب خود را به آن بزرگوار اهدا و تقدیم کنیم. دعای به آن بزرگوار مستوجب دعای آن بزرگوار برای دعاکننده است. این در روایات ما هست.   درباره‌ی نوزدهم دی که امروز اجتماع گرم و صمیمی شما عزیزان به آن مناسبت است، سخنان زیادی گفته شده است؛ در این سال‌ها ما گفتیم، دیگران گفتند. بعضی از حرف‌ها هم تکراری است، حرف جدیدی نیست لکن با همه‌ی این احوال ماجرای نوزدهم دی کهنه‌شدنی نیست. اینکه ما یک چیز‌هایی را تکرار کنیم که قبلاً هم گفتیم، موجب نمیشود که این حادثه رنگ کهنگی به خود بگیرد، مثل حادثه‌ی عاشورا؛ نمیخواهیم مقایسه کنیم اهمّیّت آن حادثه را با حوادث دیگر، ولی در مقام تشبیه مثل حادثه‌ی عاشورا است؛ هزار و دویست سیصد سال است که حادثه‌ی عاشورا گفته میشود تکرار میشود، همه‌ی حرف‌ها بار‌ها و بار‌ها بر زبان‌ها جاری میشود، امّا حادثه کهنه نمیشود؛ حادثه مثل خورشید درخشان که هر روز هست، امّا دارای کهنگی نیست، رنگ کهنگی ندارد؛ هر سال، هر ماه در زندگی این جامعه و جوامع اسلامی نورافشانی میکند، نور میدهد، انرژی میدهد، قوّت میدهد. این حادثه هم همین‌جور است؛ از جنس حادثه‌ی عاشورا است. علّت هم این است که کاری که در نوزدهم دی انجام گرفت، کار بزرگی بود؛ کاری بود که هروقت شبیه این کار در میان هر ملّتی، هر جمعیّتی اتّفاق بیفتد، آثار آن شگفت‌آور خواهد بود. خب، زمینه در میان ملّت ایران آماده بود؛ بدون زمینه‌ی آماده هیچ کاری به ثمر نمیرسد.   بیانات امام در طول این سال‌های مبارزات، و مبارزات کسانی که مبارزه کرده بودند، و تبیین و گسترش تفکّرات انقلابی در سراسر کشور، علاوه‌ی بر اینها، وجهه و جایگاه روحانیّت و مرجعیّت در بین مردم که از قرن‌ها پیش جاافتاده بود، همه زمینه بود لکن این زمینه احتیاج داشت به یک کلید راه‌اندازنده؛ آن کلید را قمی‌ها زدند. کار بزرگی بود؛ به دفاع از امام بزرگوار وارد میدان شدند؛ میدان هم میدان متعارفی نبود؛ گلوله بود، تیراندازی بود، وحشت بود، سرکوبگری بود. بدون ترس، با شجاعت کامل، با درک به‌هنگام -که روی این کلمه من تکیه دارم: درک به‌موقع، احساس تکلیف به‌موقع؛ نه دیرتر از وقت لازم- وارد میدان شدند؛ خون به‌ناحق‌ریخته‌ی شهدای نوزدهم دی و شجاعت مردم قم و به‌هنگام واردشدن مردم قم، فهمیدن وظیفه در لحظه‌ی لازم کار خودش را کرد؛ در واقع این کلیدی بود که زده شد، آن زمینه به جریان افتاد و ملّت به‌پاخاست؛ بنابراین کار قمی‌ها یک کار فراموش نشدنی است.    نمیخواهم من تاریخ را عرض بکنم. ما مسائل روز داریم؛ امروز باید ببینیم تکلیف ما برای فردا چیست. خب، انقلاب پیروز شد؛ پیروزی انقلاب برحسب محاسبات متعارف دنیا امر محالی بود. هیچ‌کس باور نمیکرد که در کشوری مثل ایران با حسّاسیّتی که قدرت‌های استکباری روی آن داشتند -اینجا استراحتگاه صهیونیست‌ها بود، اینجا محلّ حضور مستشاران آمریکایی بود، اینجا جایی بود که بیگانگان در آن احساس آرامش و آسایش میکردند؛ تقریباً ده روز قبل از نوزدهم دی رئیس‌جمهور آمریکا در تهران در سخنرانی‌ای گفت که ایران جزیره‌ی ثبات است؛ این‌جوری روی این کشور حساب میکردند- در یک چنین جایی، در یک‌چنین کشوری، با این‌چنین حکومت سرکوبگر و ظالم که بی‌محابا با مردم روبه‌رو میشد، و با سایه‌ی سنگین آمریکا بر این کشور به‌حسب محاسبات عادی محال بود که یک انقلاب بر مبنای دین، بر مبنای اعتقاد دینی و ایمان مردم، به دست مردم، با رهبری مرجع تقلید و روحانی شاخص به پیروزی برسد؛ این محال بود؛ لذا بود که هیچ دستگاه اطّلاعاتی در دنیا نتوانست حدس بزند که این اتّفاق خواهد افتاد؛ چون اصلاً با محاسبات عادی جور نمی‌آمد.   در یک چنین کشوری، یک انقلاب این‌جوری رخ بدهد و این انقلاب هم ناکام نشود -حالا عرض خواهم کرد در مقایسه‌ی با بعضی حوادث دیگر این کشور- انقلاب نظام درست کند، نظام‌سازی کند، جمهوری اسلامی به وجود بیاید و این جمهوری اسلامی همین‌طور بماند و روزبه‌روز قوی‌تر، ریشه‌دارتر و ستبرتر بشود. هیچ قاعده‌ی مادّی و محاسبه‌ی مادّی‌ای چنین چیزی را قبول نمیکرد؛ ممکن نمیدانست، امّا شد.   اینکه شد، نشان‌دهنده‌ی این است که بر این عالم کُون، بر این عالم وجود، قوانینی حاکم است که اهل مادّه آن قوانین را نمی‌شناسند؛ آن قوانین را نمی‌بینند؛ سُنَّةَ اللهِ فِی الَّذینَ خَلوا مِن قَبل. (۱) در جای دیگر: سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبل. (۲) سنّت خدا یعنی قوانین الهی؛ قوانینی وجود دارد در عالم وجود، در سرتاسر این کُون عظیم. این قوانین مثل قوانین طبیعی، مثل قانون جاذبه، مثل قانون ستارگان و خورشید و ماه و آمد و رفتِ ماه و خورشید در شبانه‌روز، این‌ها قانون است؛ قانون طبیعی است. همین‌جور قوانینی در جوامع انسانی وجود دارد، این قوانین را اهل مادّه با چشم‌های کم‌سو نمیتوانند درک بکنند، امّا وجود دارد. خب، وقتی که ما زمینه‌ی این قوانین را به دست خودمان فراهم کردیم، خدای متعال قانون را محَکَّم میکند. آتش سوزندگی دارد، باید شما زمینه را فراهم بکنید، آتش را روشن کنید، جسم غیر مرطوب را روی آتش بگیرید، آتش خواهد گرفت؛ زمینه را فراهم بکنید، قانون طبیعی کار خودش را خواهد کرد. باید زمینه را فراهم کرد؛ ملّت ایران این زمینه را فراهم کرد. این حرف‌ها را بزرگان ما گفته‌اند، هم قرآن مکرّر فرموده است، هم در کلمات ائمّه (علیهم‌السّلام)، در کلمات رسول خدا، این‌ها وجود دارد. فَلَمّا رَأَی اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینا النَّصر. (۳) امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه میفرماید: صادقانه وارد میدان بشوید، ایستادگی بکنید، خدای متعال دشمن شما را سرکوب خواهد کرد و به شما نصرت خواهد داد. این قاعده‌ی کلّی و قانون است. این قاعده در انقلاب تحقّق پیدا کرد؛ مردم صادقانه وارد میدان شدند و ایستادگی کردند.    خب، همین‌جا یک نتیجه بگیریم و آن این است که ما یک جبهه‌ی وسیع دشمن در مقابل خودمان داریم. جبهه‌ی وسیع دشمن از سردمداران رژیم صهیونیستی تا سردمداران دولت آمریکا، تا دیگر ایادی و عوامل استکبار جهانی، تا عوامل تکفیری، تا داعش؛ یعنی ببینید چه جبهه‌ی عظیمی است. یک طیف عظیم و نامتجانس؛ این‌ها همه دشمن نظام جمهوری اسلامی‌اند؛ [پس]یک جبهه‌ای وجود دارد. خیلی کار‌ها هم میتوانند بکنند، حملات تبلیغاتی میکنند، تمام این دستگاه‌های رسانه‌های دنیا در مشت این‌ها است. علیه جمهوری اسلامی هرچه دلشان میخواهد میپراکنند. کلید‌های اقتصادی دست این‌ها است، قدرت‌های سیاسی دست این‌ها است، نظام‌های امنیّتی دست این‌ها است، سرویس‌های اطّلاعاتی مال این‌ها است؛ این‌ها در مقابل نظام جمهوری اسلامی هستند. خب، یک عدّه‌ای وقتی چشمشان به این جبهه می‌افتد، دلشان میریزد. این به‌خاطر این است که از آن کلیدواژه‌ی مهم سنّت الهی غفلت میکنند. خب، همین دشمنی‌ها و بالاتر از این دشمنی‌ها با خود انقلاب بود؛ انقلاب پیروز شد. امروز هم همان دشمنی‌ها است؛ امروز هم شما اگرچنانچه به لوازمش عمل بکنید، شما پیروز خواهید شد؛ بروبرگرد ندارد. فَلَمّا رَأَی اللهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنا الکَبت؛ این امروز هم صادق است. من و شما وقتی صادقانه وارد میدان بشویم، به لوازمش عمل بکنیم، ایستادگی کنیم، بصیرت به خرج بدهیم، به‌موقع اقدام بکنیم، درست حرف بزنیم، درست عمل بکنیم، صادقانه وارد میدان بشویم، همان حرفی که امیرالمؤمنین فرموده وجود دارد: «اَنزَلَ بِعَدُوِّنا الکَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَینا النَّصر؛ پیروزی مال ما است، کبت (۴) و سرکوبگری متعلّق به دشمن است. خب، پس تا اینجا مسئله‌ی انقلاب به‌عنوان یک نقطه‌ی اساسی و روشن، یک درس بزرگ برای آینده‌ی ما میدهد.    و، امّا عرض کردیم این انقلاب در مقایسه‌ی با حوادث دیگر؛ اگر مقایسه بکنیم با حوادث دیگری که در همین کشور اتّفاق افتاده است -حوادث دنیا هم همین‌جور- [یک حادثه‌ی بی‌نظیر است]. بنده حالا بخواهم وارد بشوم و مقایسه کنم با بعضی از انقلاب‌های بزرگ، طول خواهد کشید؛ یک مقدار هم قبل‌ها یک وقت‌هایی عرض کردیم، امّا با حوادث داخل کشور خودمان؛ مثلاً فرض بفرمایید انقلاب را مقایسه کنید با نهضت ملّی شدن صنعت نفت که یک حادثه‌ی بزرگی بود در کشور؛ آنجا هم مردم وارد میدان شدند، آنجا هم مردم بودند، که به آن میگویند نهضت ملّی، معروف شده است در زبان سیاسیّون به‌عنوان نهضت ملّی. درخواست نهضت ملّی چه بود؟ یک درخواست حدّاقلّی بود؛ دنبال استقلال اقتصادی و استقلال سیاسی و استقلال همه‌جانبه نبود؛ نفت ما دربست در اختیار انگلیس‌ها بود، در نهضت ملّی شدن صنعت نفت، درخواست این بود که نفت را از دست انگلیسی‌ها بگیریم و دست خودمان باشد. خب، این چیز خیلی زیادی نبود، البتّه مهم بود، امّا استقلال کامل نبود. در این نهضت هم مردم به میدان آمدند، حوادثی هم اتّفاق افتاد، امّا نهضت دو سه سال بیشتر طول نکشید؛ دو سه سال بیشتر طول نکشید! دشمن توانست این نهضت را سرکوب کند، ادامه پیدا نکند.   بعد که نهضت سرکوب شد، وضع نفت بدتر از قبل شد؛ یعنی کنسرسیومی که بعد از قضایای بیست و هشتم مرداد در کشور به وجود آوردند، خیلی وضعش بدتر بود از آنچه قبلاً وجود داشت؛ یعنی اگر قبلاً دست انگلیس بود، حالا دست انگلیس و آمریکا [بود]! وضع نفت چهارمیخه در اختیار دشمنان بود؛ تا آخر هم همین‌جور بود؛ تا قبل از انقلاب هم همین‌جور بود. خب ببینید، بحث انقلاب اسلامی بحث نفت نبود، بحث استقلال کامل بود؛ استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی؛ با این شعار‌ها آمد به میدان؛ قابل مقایسه‌ی با نهضت ملّی نیست، امّا آن نهضت طاقت نیاورد؛ این نهضت، این انقلاب هم موفّق شد، هم باقی ماند، ماندگار شد.   مقایسه‌ی با نهضت مشروطیّت؛ انقلاب را مقایسه کنیم با مسئله‌ی مشروطیّت. خب، مشروطیّت هم خیلی حادثه‌ی مهمّی در این کشور بود، امّا مطالبه‌ی نهضت مشروطیّت و انقلاب مشروطیّت چه بود؟ محدودکردن حکومت مطلقه‌ی مستبدّانه‌ی پادشاهان؛ پادشاه بماند، همان خُرده‌فرمایش‌ها را داشته باشد، منتها آن قدرت مطلقه‌ای که در اختیار شاه بود محدود بشود؛ [مثلاً]یک مجلسی تشکیل بشود، این درخواست مشروطیّت بود. خیلی از مردم هم آمدند به میدان -افراد گوناگون آمدند- کشته دادند، شهید دادند، امّا دشمن بر آن نهضت مسلّط شد و آن را در مشت گرفت، در اختیار گرفت و در واقع آن را نابود کرد. بعد از نابودکردن نهضت مشروطیّت، دیکتاتوری مضاعف شد! یعنی پانزده سال بعد از امضای مشروطیّت، رضاخان سر کار آمد؛ رضاخانی که دیکتاتوری‌اش قابل مقایسه‌ی با هیچ‌کدام از دیکتاتور‌های قبلی نبود: ظالم، هتّاک، همه‌جوره دشمن؛ و نوکر اجنبی.   دیگران حالا اگر مستبد بودند، این‌جور تسلیم اجنبی نبودند؛ به دستور اجنبی آمد و به دستور اجنبی هم رفت؛ انگلیس‌ها همه‌کاره بودند. یک‌وقتی آمد یک‌خرده‌ای سروگوشی بجنبانَد، زدند تو سرش تمام شد و رفت. مشروطیّت با وجود درخواست حدّاقلّی، قابل دوام نبود، نماند، از بین رفت.    انقلاب اسلامی چه؟ انقلاب اسلامی نگفت حکومت سلاطین را محدود کنیم؛ گفت اصلاً سلطنت یعنی چه؟ معنای سلطنت چیست؟ یک ملّتی دارند زندگی میکنند، مملکت مال آن‌ها است، چرا باید یک‌نفری بیاید مسلّط بر مردم باشد و فرمان او بر زندگی مردم جاری باشد؛ اصلاً انقلاب اصل سلطنت را، اصل حکومت مطلقه را آمد از بین برد. امّا انقلاب ماند؛ ببینید این ماندگاری‌ها تحلیل دارد که چرا ماند؟ چرا با اینکه در نهضت ملّی هم مردم حضور داشتند -البتّه نه مثل انقلاب، تا حدود زیادی مردم بودند- با آن درخواست حدّاقلّی، قادر نشد بماند، امّا انقلاب اسلامی با آن درخواست حدّاکثریِ استقلال ماند؟ چرا نهضت مشروطیّت با آن درخواست حدّاقلّیِ محدود شدنِ قدرت مطلقه نتوانست و طاقت نیاورد بماند، امّا انقلاب اسلامی با این درخواست حدّاکثری و مطالبه‌ی حدّاکثری که ریشه‌کنی سلطنت و رژیم پادشاهی در کشور بود آمد، موفّق شد و ماند؟     این‌ها تحلیل لازم دارد. تحلیل را شما جوان‌ها بروید بکنید، برای من روشن است؛ جوان‌ها بروند تحلیل کنند، بنشینند، فکر کنند و ببینند که اینجا چه چیزی نقش‌آفرینی کرد؟ کدام عنصر تأثیر گذاشت که آن نهضت‌ها نتواند باقی بماند و نتواند به نتایج نهایی خودش برسد، امّا این انقلاب توانست قدرتمندانه بایستد؟ علّت چه بود؟ این‌ها را بنشینند جوان‌های ما تحلیل کنند. اگر ما بتوانیم تحلیل درستی از این حوادث پیدا کنیم، آن‌وقت دیگر این بذر ترس و رعب و ناامیدی که بعضی در دل مردم میپاشند بکلّی خواهد پوسید و از بین خواهد رفت؛ [اگر]بتوانیم درست بفهمیم، راه آینده‌ی این کشور کاملاً روشن خواهد شد. باقی ماندن، ماندگاری، طاقت آوردن برای یک حادثه‌ی اجتماعی، خیلی عنصر مهمّی است. خب بله حوادثی در دنیا رخ میدهد که گاهی خیلی هم بزرگ [است]، امّا زائلش میکنند، دشمن بر آن تسلّط پیدا میکند و آن را از بین میبرد؛ اینکه یک انقلاب بتواند بماند خیلی مهم است. البتّه این‌ها بحث‌های طولانی لازم دارد و جوان‌ها باید یک قدری بروند مطالعه کنند.    فرض کنید مثلاً انقلاب معروف فرانسه -که معروف به انقلاب کبیر فرانسه است- خب واقعاً انقلاب بود، یک انقلاب کامل و همه‌جانبه و با حضور مردم؛ با آن حوادث تلخ که اتّفاق افتاد، انقلاب بالاخره به پیروزی رسید، امّا بقای این انقلاب به پانزده سال هم نرسید. انقلاب ضدّ سلطنت بود؛ کمتر از پانزده سال بعد از شروع انقلاب، سلطنت ناپلئون شروع شد؛ یک سلطنت مطلقه‌ی کامل؛ بعد هم بکلّی انقلاب فراموش شد! همان کسانی که رفته بودند، خانواده‌ای که با انقلاب برافتاده بودند، همان‌ها برگشتند، سلطنت کردند، سال‌های متمادی حکومت کردند؛ بعد باز مردم یک سر و صدای دیگری کردند، دوباره همین‌جور؛ در حدود صد سال این کشمکش در فرانسه وجود داشت تا بالاخره آن جمهوریّتی که انقلاب به دنبال آن بود، بعد از حدود نود سال یا صد سال برقرار شد؛ نتوانستند نگه دارند انقلاب را؛ انقلاب شوروی هم یک جورِ دیگر، آن هم همین‌جور. اینکه یک انقلاب بتواند بماند، بتواند خودش را نگه دارد، بتواند با دشمنان خودش پنجه دربیفکند، بتواند بر آن‌ها غالب بشود، خیلی مسئله‌ی مهمّی است؛ انقلاب ما تنها انقلابی است که این کار را توانسته است بکند، بعد از این هم باید بتواند بکند.    من به شما عرض بکنم، الان همه‌ی مراکز فکر و اندیشه‌ی سیاسی در دنیای استکبار -چه در آمریکا، چه در بعضی از کشور‌های دیگر استکباری- متوجّه این است که چه‌کار کنند که بتوانند این درخت را، درخت تناور را که یک روزی یک نهال باریکی بود و نتوانستند آن را از بین ببرند و حالا درخت تناوری شده، ریشه‌کن کنند، سرنگون کنند؛ همه‌ی همّت این است. توجه کنید تا مطلب در ذهن‌ها بنشیند. خبر‌هایی که ما داریم، تحلیل‌هایی که برای ما می‌آید از طرف آن‌هایی که تحلیل‌های آن‌ها را به ما منعکس میکنند، دائم در فکر این هستند که چه‌کار کنند این انقلاب را از بین ببرند؛ حالا این انقلاب هم به توفیق الهی، به همّت شما مردم همین‌طور سرش را انداخته پایین و دارد به پیش میرود؛ روزبه‌روز قوی‌تر، روزبه‌روز پیشرفته‌تر.    همه‌ی همّت آنان این است که این ماندگاری را یک‌جوری به هم بزنند؛ همه‌ی همّت من و شما باید این باشد که این ماندگاری را افزایش بدهیم. از اوّل انقلاب دائم در فکر این بودند که این را از بین ببرند: جنگ تحمیلی به‌خاطر همین بود؛ جنگ‌های قومیّتها در اطراف کشور به‌خاطر همین بود؛ محاصره‌ی اقتصادی به‌خاطر همین بود؛ تحریم‌های شدیدی که در این سال‌های اخیر برقرار کردند برای همین است؛ تشکیل گروه‌های تکفیری در شرق و در غرب کشور ما همه برای همین است که این انقلاب را از بین ببرند، این ماندگاری را که برای این‌ها بسیار بهت‌آور و سخت و دردآور است، از بین ببرند؛ همه‌ی همّتشان این است.    هر روز هم یک ابتکاری درست میکنند؛ این کار‌هایی که در سال ۸۸ کردند، از ابتکارات جدید بود که ابتکار آمریکایی‌ها بود. البتّه در چند جای دیگر تجربه کرده بودند، مخصوص ما نبود؛ در چند کشور دیگر این را تجربه کرده بودند، بعد آمدند همین تجربه را در کشور ما پیاده کنند که آن‌جور تودهنی خوردند. این ابتکار این بود که به بهانه‌ی انتخابات، در یک کشوری که حالا در آن انتخابات هست و فرض کنیم یک دولتی سر کار است که مورد قبول آمریکا نیست و منافع آمریکا را آن‌چنان که آن‌ها دلشان میخواهد تأمین نمیکند، انتخاباتی کرده‌اند و این دولت رأی آورده است؛ بعد بیایند آن اقلّیّتی را که رأی نیاورده است بکشانند داخل میدان، بیاورند در خیابان؛ و برای اینکه این اقلّیّت را برجسته کنند و دیده شود، یک رنگی را مشخّص میکنند؛ ارغوانی، گُلی، سبز و مانند اینها؛ آنچه به ما رسید سبزش بود که قبل از آن در جا‌های دیگر، رنگ‌های قرمز و نارنجی و مانند این‌ها را درست کرده بودند که آن اقلّیّتی را که رأی نیاورده است با [این]ترفند بکشانند داخل خیابان. [چون]مردمند دیگر -واقعاً هم مردمند؛ منتها مردمی هستند که نامزد مورد نظر آن‌ها رأی نیاورده است؛ در مردم بودنشان شکّی نیست- هرجا باشند، ایستادگی کنند؛ آن‌ها هم مرتّب کمک کنند و اگر لازم شد پول بدهند، کمک سیاسی کنند، اگر لازم شد حتّی سلاح به دست آن‌ها بدهند تا نتیجه‌ی انتخابات را به‌هم‌بزنند. این کار را در چند کشور انجام دادند و موفّق شدند؛ آمدند اینجا هم انجام بدهند، خب نتوانستند؛ اینجا هم عین همان قضیّه بود.    البتّه دوستان ما آن اوقاتی که این قضایا اتّفاق افتاد، به بنده مرتّب توصیه کردند که اسم انقلاب رنگی را نیاورم؛ من هم، چون معتقد به مشورتم -بالاخره مشاورین نظر دارند و اهل فکرند- اسم انقلاب رنگی نیاوردم، امّا خب انقلاب رنگی بود؛ درواقع کودتای رنگی، یک کودتای رنگی ناموفّق. خب این خیلی مهم است؛ این اتّفاقی که در کشور‌های دیگر -در چهار پنج کشور- آمریکایی‌ها با پول، با امکانات انجام دادند و موفّق شدند؛ در جمهوری اسلامی موفّق نشد؛ بااینکه پشتیبانی کردند.    رئیس‌جمهور آمریکا اندکی قبل از آن قضایا به بنده نامه نوشته بود -نامه‌ی دوّم- و کلّی اظهارات موافقانه با بنده‌ی حقیر و با نظام جمهوری اسلامی [کرده بود]؛ بنده هم قصد داشتم جواب بدهم و نمیخواستم جواب ندهم؛ بعد که این قضایا اتّفاق افتاد، سریعاً موضع‌گیری کرد به نفع همان کسانی که علیه نظام، علیه انقلاب، علیه اسم اسلام در جمهوری اسلامی در خیابان‌های تهران ظاهر شدند و تمام کار‌هایی را که مخالفین کردند، مورد تأیید این‌ها قرار گرفت؛ البتّه بیشتر از این میخواستند بکنند، نتوانستند. حالا هم یک عدّه از مخالفین رئیس‌جمهور فعلی آمریکا میگویند شما در سال ۸۸ حمایت کامل نکردید از آن کسانی که علیه جمهوری اسلامی بودند؛ ولی چرا، حمایت کردند؛ منتها خب ملّت ایران بموقع حرکت کرد، بموقع وارد صحنه شد، کار درست را انجام داد.    غرض این است که این ماندگاری مسئله‌ی مهمّی است؛ این ماندگاری را بایستی به‌عنوان یک هدف در نظر داشت و در این فکر بود که چگونه تأمین خواهد شد. نگاه کنید ببینید عناصر ماندگاری انقلاب چیست، آن عناصر را باید تک‌تکِ ما تأمین کنیم، همه‌ی ما باید تأمین کنیم. البتّه این را عرض کردم که تحلیل آن به‌عهده‌ی شما جوان‌ها است. این دوره‌ی بعد از قضایای مذاکرات هسته‌ای را خود آمریکایی‌ها اسم‌گذاری کرده‌اند: «دوره‌ی سخت‌گیری بر ایران»، سخت‌گیری باید بکنیم؛ خیلی خب، حالا سخت‌گیری که بیشتر از سخت‌گیری‌های گذشته نیست. جوانان ایران، ملّت ایران، مسئولان کشور بایستی آگاهانه، هشیارانه، امیدوارانه، با شهامت، با توکّل به خدای متعال، با تکیه‌ی بر نقاط قوّت فراوانی که دارد، در مقابل دشمنی دشمنان بایستند؛ این خیلی مهم است. هر لحظه‌ای وظیفه‌ای هست، آن وظیفه را باید شناخت و بایستی انجام داد. خب حالا در این زمینه یک قدری طولانی صحبت شد.    مسئله‌ی انتخابات را مطرح کنم؛ یکی از کار‌ها همین انتخابات است. انتخابات در واقع یک نفس تازه دادن به ملّت ایران است؛ [ملّت ایران]یک نفس تازه‌ای پیدا میکند، طبیعت انتخابات این است. اینکه ملّت ایران بیایند تک‌تک وارد میدان بشوند و رأی بدهند [که]آقا عقیده‌ی من این است، فلانی باید مسئول باشد -حالا چه در ریاست جمهوری، چه در مجلس شورای اسلامی، چه مجلس خبرگان؛ هر کدام از این‌ها جداگانه در جای خود اهمّیّت فراوانی دارد- هر فردی از آحاد ملّت که این احساس مسئولیّت را بکند، خودش یکی از آن عناصر حفظکننده‌ی انقلاب است. حضور مردم یکی از آن عناصری است که دشمن را ناکام میکند. اینکه ما تکیه میکنیم، تأکید میکنیم، اصرار می‌ورزیم بر اینکه مردم همه شرکت کنند در انتخابات و من بار‌ها این را قبلاً گفته‌ام -حالا چندبار یادم نیست- که حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد، امّا انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب میشود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیّت کامل باقی بماند -که خب بحمدالله امروز هست- این موجب میشود که ملّت ایران در چشم ملّتهای دیگر آبرو پیدا کند و اعتبارش بالا برود؛ در چشم دشمنانش ابّهت پیدا کند ملّت ایران؛ انتخابات این است؛ بنابراین اصل انتخابات حضور مردم در پای صندوق‌های رأی و رأی دادن آن‌ها است. همه باید شرکت کنند؛ شرکت در انتخابات آبروی نظام جمهوری اسلامی است، آبروی اسلام است، آبروی ملّت ایران است، آبروی کشور است. این مسئله‌ی اوّل است.    مسئله‌ی دوّم درست انتخاب کردن است. خب آراء و سلایق ممکن است مختلف باشد، عیبی ندارد، امّا همه سعی کنند درست انتخاب کنند. سعی‌مان را بکنیم؛ ممکن است این سعی به نتیجه برسد و انتخاب درست باشد؛ ممکن است سعی ما به نتیجه نرسد و غلط انتخاب کنیم، عیبی ندارد؛ خدای متعال از ما قبول خواهد کرد، چون کار خودمان را کرده‌ایم، تلاش خودمان را کرده‌ایم، سعی خودمان را کرده‌ایم. مثلاً حالا دو انتخابات در پیش داریم: انتخابات مجلس و انتخابات خبرگان.    خب مجلس خیلی مهم است؛ هم از لحاظ قوانین، هم از لحاظ ریل‌گذاری برای حرکت دولت‌ها -این ریل را مجلس میگذارد تا این قطار حرکت کند و به سمت هدف‌ها برود- هم در مسائل بین‌المللی. ملاحظه میکنید که بحمدالله مجلس کنونی ما، در مسائل بین‌المللی، مواضع خیلی خوبی میگیرد؛ این خیلی برای کشور مغتنم است. این کجا، و اینکه یک مجلس شورائی ما تشکیل بدهیم که در مقابل دشمنان بین‌المللی و جبهه‌ی متّحد دشمنان، حرف آن‌ها را بزند [کجا]؛ این‌ها خیلی با هم فرق میکند. این کجا که مجلسی داشته باشیم که چه در قضیّه‌ی هسته‌ای و چه در قضایای گوناگون دیگر، حرف دشمن را تکرار بکند؛ یا اینکه نه، مجلسی مستقل، آزاد و شجاع باشد؛ همان‌جوری که مردم شعار میدهند، داخل مجلس شعار بدهند؛ همان‌جوری که مردم میخواهند، در داخل مجلس موضع‌گیری کنند؛ این خیلی مهم است. مجلس شورای اسلامی، بنابراین، هم برای مسائل داخلی کشور، هم برای اعتبار جهانی و بین‌المللی کشور، خیلی دارای اهمّیّت است و یکایک افراد نماینده دخیلند. شما میخواهید رأی بدهید، فلان شهر یک نماینده دارد، فلان شهر -مثلاً فرض کنید فلان استان- ده نماینده دارد؛ خب هرکدام از این‌ها نقشی دارند، فعّالیّتی دارند؛ انسان باید به شکل اطمینان‌بخشی به نتیجه برسد. به نظر بنده این‌جور میرسد که، چون یکایک افراد را ممکن است نشناسیم -خود بنده هم وقتی این فهرست‌ها را می‌آورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدم‌های این فهرست‌ها را نمی‌شناسم، امّا اعتماد میکنم به آن کسانی که [این‌ها را]معرّفی کرده‌اند، و نگاه میکنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرّفی کرده‌اند چه کسانی هستند؛ اگر دیدم این‌ها آدم‌های متدیّن و مؤمن و انقلابی‌ای هستند، به حرفشان اعتماد میکنم و به [فهرست]آن‌ها رأی میدهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را داده‌اند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمّیّتی نمیدهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیر آمریکا است، به حرفشان اعتماد نمیکنم؛ به نظر من این راه خوبی است- نگاه کنیم ببینیم این فهرستی که به ما داده میشود برای مجلس شورای اسلامی یا مثلاً برای مجلس خبرگان، این فهرست را چه کسی دارد به ما میدهد. به افرادی اعتماد بکنیم که واقعاً به دین‌داری این‌ها و به تقیّد این‌ها اعتقاد داشته باشیم؛ بدانیم این‌ها متدیّنند، بدانیم انقلابی‌اند، بدانیم در خطّند، در راه امامند، امام را واقعاً قبول دارند؛ راهش این است که این‌ها را بدانیم. اگرچنانچه کسانی این‌جور عمل بکنند و این تحقیق را بکنند، کار خودشان را انجام داده‌اند؛ خدای متعال ثواب خواهد داد، ولو اینکه در یک مورد، اشتباه هم اتّفاق بیفتد. مثلاً آن کسی که من خیال کردم آدم خوبی است و به او رأی دادم، اتّفاقاً آدم مطلوبی نباشد، ولی من تلاش خودم را کرده‌ام و خدای متعال اجر خواهد داد.    مجلس خبرگان هم خیلی مهم است. مجلس خبرگان، بظاهر -اگر به چشم ظاهری نگاه کنیم- هر سالی دو مرتبه می‌آیند دور هم جمع میشوند، می‌نشینند بحث‌های سیاسی و غیرسیاسی میکنند و بعد هم متفرّق میشوند؛ نباید به این چشم نگاه کرد به مجلس خبرگان. مجلس خبرگان بنا است که رهبر انتخاب کنند؛ [این]شوخی است؟ آن روزی که رهبر فعلی در دنیا نباشد یا رهبر نباشد، باید این‌ها رهبر انتخاب بکنند. چه کسی را انتخاب خواهند کرد؟ آیا کسی را انتخاب خواهند کرد که در مقابل هجمه‌ی دشمن بِایستد، به خدا توکّل کند، شجاعت نشان بدهد، راه امام را ادامه بدهد؟ آیا چنین کسی را انتخاب میکنند یا کسی را انتخاب میکنند که جور دیگری است؟ این خیلی مهم است. کسی را شما میخواهید برای مجلس خبرگان انتخاب بکنید که در واقع، او رهبر را انتخاب خواهد کرد که کلید حرکت انقلاب در دست او است؛ این خیلی اهمّیّت دارد، این کار کوچکی نیست؛ لذا باید تحقیق کرد، باید اعتماد پیدا کرد. پس بنابراین، اصل انتخابات و شرکت در انتخابات به‌عنوان یک اصل، یک مسئله است، مسئله‌ی انتخاب اصلح یا صالح هم یک مسئله است که این هم باید مورد توجّه قرار بگیرد.    مسئله‌ی شاخص‌های انقلابیگری هم خیلی مهم است؛ یعنی واقعاً بدانیم شاخص‌ها چیست، شاخص‌های انقلابیگری را درست پیدا کنیم، در ذهن خودمان مشخّص بکنیم، از کسانی که مطّلع‌تر از ما هستند بپرسیم. اگر این کار‌ها انجام بگیرد، این ماندگاری انقلاب، بدون تردید، خواهد بود.    دو خصوصیّت وجود دارد در عمل به این وظایف، یک خصوصیّت همین است که انقلاب ماندگار خواهد شد. بدیهی است که ما، هم ریزش داریم، هم رویش داریم؛ بار‌ها بنده گفته‌ام این را. کسانی هستند که یک روز انقلابی بودند، بعد فردا به‌خاطر یک عارضه‌ای، یا بحق یا بناحق، از انقلاب روبرمیگردانند. بعضی‌ها هستند که یک کار خلاف توقّعشان انجام میگیرد -فرض کنید یک ظلمی در یک جایی بهشان میشود- حق با آن‌ها است، امّا این موجب میشود که از انقلاب روبرگردانند؛ این کار ناحق است. بعضی‌ها هم به‌خاطر مسائل شخصی، مسائل خانوادگی و مسائل گوناگون، از انقلاب روبرمیگردانند. این میشود ریزش؛ این‌ها ریزش‌های انقلاب است. همه‌ی انقلاب‌ها ریزش دارند، همه‌ی نهضت‌های اجتماعی ریزش دارند، امّا در کنار این ریزش‌ها رویش [هم]هست. من اطّلاعاتم کم نیست، من از خیلی جا‌ها مطّلعم؛ بنده وقتی نگاه میکنم، رویش‌ها را بیش از ریزش‌ها میبینم؛ این‌همه جوان مؤمن، این‌همه تحصیل‌کرده‌ی مؤمن، این‌همه افراد تحلیلگر مؤمن، این‌همه افراد کارآمد در مسائل فنّی و در مسائل علمی، همه مؤمن؛ این‌ها رویش‌های انقلاب است. یک روزی در این کشور، مشکل ما [این]بود که همه‌ی کسانی که میتوانستند در دانشگاه‌های ما درس بدهند، به پنج هزار نفر نمیرسیدند. اوّل انقلاب این‌جوری بودیم؛ یک عدّه‌ای رفته بودند، یک عدّه‌ای نمی‌آمدند، یک عدّه‌ای صلاحیّت نداشتند. [امّا]امروز ما ده‌ها هزار نفر استاد مؤمن در عرصه‌ی کار‌های دانشگاهی داریم؛ استادان مؤمن، آن‌هایی که واقعاً به انقلاب پایبندند و معتقدند از بُن دندان؛ این چیز کمی نیست، چیز کوچکی نیست، این‌ها را انقلاب تربیت کرده است. این‌همه جوان مؤمنِ نویسنده، هنرمند، عالم، فنّاور، مبلّغ، سخنور؛ در عرصه‌های گوناگون، در مسائل داخلی در مسائل خارجی. این‌ها رویش‌های انقلابند، رویش‌های سرسبز و آماده؛ این خیلی باارزش است. بنابراین، اگر ما به وظایفمان در زمینه‌ی انقلاب عمل کنیم، معنای این، ماندگاری افزایش این رویش‌ها و انبوه شدن این رویش‌ها است.    دوّم، آرامشی است که به دل انسان می‌نشیند. خدای متعال در قرآن درباره‌ی بیعت با پیغمبر میفرماید: لَقَد رَضِیَ اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعونَکَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّکینَةَ عَلَیهِم؛ (۵)‌ای پیامبر ما! آن‌هایی که با تو بیعت کردند -خدای متعال میدانست که در دل‌های این‌ها چیست- این بیعت با آن انگیزه‌ی صادقانه موجب میشود که خدای متعال سکینه و آرامش را بر دل‌های آن‌ها نازل کند. وقتی سکینه بر دل‌ها نازل شد، دغدغه‌ها از بین خواهد رفت، نگرانی‌ها از بین خواهد رفت، ناامیدی از بین خواهد رفت. امروز یکی از کار‌های مهمّ دشمنان ایجاد ناامیدی و تزریق ناامیدی است؛ در بخش‌های مختلف جوان را ناامید کنند، پیر را ناامید کنند، انقلابی سابق را ناامید کنند. این آرامش و سکینه‌ی الهی، امید به انسان میدهد. بیعت با پیغمبر این‌جوری است. شما امروز وقتی با انقلاب بیعت میکنید و بیعتتان را تازه میکنید و تجدید میکنید، با پیغمبر بیعت کردید. آن‌کسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتی شما خطّ انقلابی امام را زنده نگه میدارید و نمیگذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگی بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردید؛ با پیغمبر که بیعت کردید، آن‌وقت: اَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِه وَ عَلَی المُؤمِنینَ؛ (۶) [این]در یک آیه‌ی دیگر [است]؛ در این آیه: فَاَنزَلَ السَّکینةَ عَلَیهِم؛ خدای متعال آرامش را به دل‌ها خواهد داد. وقتی آرامش داشتید، اطمینان قلب داشتید، آن‌وقت در عرصه‌ی مقابله‌ی با دشمن دچار حیرت نمیشوید، دچار ناامیدی نمیشوید، دچار تزلزل نمیشوید؛ امروز براساس این سکینه و این آرامش، انسان میتواند یقین کند که ملّت ایران بر آمریکا و توطئه‌هایش قطعاً پیروز خواهد شد. (۷)   بیشتر بخوانید: درس‌های گذشته این کمک را به ما می‌کند که راه‌مان را بفهمیم، بشناسیم، کمین‌ها را بشناسیم، کمین‌کرده‌ها را بشناسیم  ان‌شاءالله که خدای متعال همه‌ی شما‌ها را موفّق بدارد؛ همه‌ی ما را در این راه ثابت‌قدم بدارد؛ ما را جزو آن سربازانی قرار بدهد که برای ماندگاری انقلاب تلاش میکنیم و از بذل موجودی خودمان دریغ نداریم. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد الطاف و تفضّلات خودت را بر این ملّت نازل کن؛ روح مطهّر امام را از ما شاد کن؛ قلب مقدّس ولیّ عصر (ارواحنافداه) را از ما شاد بفرما.   والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌     ۱) از جمله، سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۳۸؛ «.. [این]سنّت خدا است که از دیرباز در میان گذشتگان معمول بوده....» ۲) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۳؛ «سنّت الهی از پیش همین بوده....» ۳) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۵۶، ۴) برزمین افکندن، شکستن‌ ۵) سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۱۸؛ «براستی خدا هنگامی که مؤمنان، زیر آن درخت با تو بیعت میکردند از آنان خشنود شد، و آنچه در دلهایشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد ...» ۶) سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۲۶؛ «آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده‌ی خود و بر مؤمنان فرود آورد....» ۷) تکبیر و شعار مرگ بر آمریکا توسط حضّار   انتهای پیام/

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۷۵۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رهبر معظم انقلاب: هدف از تحریم، در تنگنا گذاشتن نظام جمهوری اسلامی است تا از خطوط استعماری و استکباری تبعیت کند/ بعضی انشاءالله خیرخواهانه توصیه می‌کنند که با آمریکا {کنار بیاییم}؛ یک چیزی می‌گویم گوش کنید، توقعات این‌ها تمامی ندارد

رهبر انقلاب: از زحمات جامعه کارگری صمیمانه متشکرم / کشورها و فرهنگهای مختلف، همه روز کارگر دارند لکن نگاه دنیای مادی به کارگر با نگاه اسلام متفاوت است

رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار کارگران:

خیلی از این جهت خرسندم بنده که این هفته‌ی کارگری وجود دارد که ما بتوانیم در این هفته با جمع کارگران مواجه بشویم، یک تشکر زبانی اقلاً بکنیم.

تشکر زبانی البته کافی نیست. لکن لازم است. بنده صمیمانه تشکر میکنم از زحمات کارگرانمان، از نجابت کارگران، از همت کارگران و از ان‌شاءالله پیشرفت جامعه‌ی کارگری. 

کشورهای مختلف، ملتها، فرهنگهای مختلف، همه روز کارگر دارند. لکن نکته اینجاست که نگاه دنیای مادی به کارگر با نگاه اسلام به کارگر متفاوت است.

نگاه دنیای مادی به کارگر، نگاه ابزاری است، مثل پیچ و مهره، مثل خود ماشین. اسلام این جور نیست. اسلام نگاهش به کارگر و ارزشی که برای کارگر قائل است، ناشی است از ارزشی که برای کار قائل است. عمل، عمل. اسلام برای عمل ارزش ذاتی قائل است. ۱۴۰۳/۲/۵

 

رهبر انقلاب: ارزش کارگر در اسلام یک ارزش ذاتی است/ جامعه‌ای که در آن کار وجود داشته باشد، قدرت و قوت آن افزایش پیدا خواهد کرد

رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار کارگران:

اسلام برای عمل ارزش ذاتی قائل است. این تعبیرات "عمل صالح" که در قرآن هست و در روایات متعدد انواع تعبیرات و تمجیدهایی که از عمل هست، مراد فقط نماز و روزه که نیست. عمل یعنی همه‌جور عملی. هم عملی که انسان میکند برای به عنوان عبادت، هم عملی که انسان میکند برای آوردن نان حلال در سفره.

«من یعمل یزداد قوةً» جامعه‌ای که در آن کار وجود داشته باشد و عمل انجام بگیرد در او، قدرت و قوّت آن جامعه افزایش پیدا خواهد کرد. «و من یقصر فی العمل یزداد فترةً» آن جامعه‌ای و آن فردی که در عمل کوتاهی بکند، سستی او روز به روز بیشتر خواهد شد. عمل قوّت ایجاد میکند، هم در فرد، هم در جامعه. عمل این است.

خب پس عمل ارزش ذاتی دارد در اسلام. کی این عمل را انجام میدهد؟ شما؛ کارگر. پس کارگر ارزش ذاتی دارد. ۱۴۰۳/۲/۵

 

رهبر انقلاب: اگر مردم وارد میدان اقتصاد بشوند تولید جهش پیدا میکند/ وقتی تولید جهش پیدا کند، کشور و آحاد مردم ثروتمند میشوند/ کارگر و کارآفرین دو همکار در خط مقدم نبرد اقتصادی هستند

رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار کارگران:

ما در شعار سال این چندساله، روی نقطه‌های حساس اقتصادی تکیه کردیم. امسال هم گفتیم جهش تولید، نه افزایش تولید، جهش! جهش چه جوری حاصل میشود؟ با مشارکت مردم. بنده عقیده‌ی راسخ دارم، نظر کارشناسان ما هم همه‌ همین است، اگر که مردم وارد میدان اقتصاد بشوند، وارد میدان تولید بخصوص اگر بشوند، تولید جهش پیدا میکند. 

تولید که جهش پیدا کرد، کشور ثروتمند میشود، آحاد مردم ثروتمند میشوند، کارگر جیبش پر میشود، دست کارگر پر میشود، اشتغال افزایش پیدا میکند، بیکاری کم میشود و مشکلات فراوان کارگری و اقتصادی در کشور از بین میرود.

یک کارگر ماهر و با روحیه و پرانگیزه نقشش در جهش تولید غیرقابل انکار است. کارگر و کارآفرین دو همکارند در خط مقدّم نبرد اقتصادی؛ امروز ما دچار یک نبرد اقتصادی هستیم دیگر، جنگ اقتصادی است. این جنگ هم مثل جنگ هشت ساله‌ی اول انقلاب جنگ تحمیلی است.

آمریکا یک جور، کشورهای همراه آمریکا یک جور، دارند با ایران اسلامی و جمهوری اسلامی درواقع میجنگند. در این جنگ اقتصادی که ما داریم خط مقدّم و جبهه‌ی جلویی خط متعلّق به کارگر و کارآفرین است. ۱۴۰۳/۲/۵

 

رهبر انقلاب: بهبود حال جامعه‌ کارگری تأثیر بزرگی در بهبود حال کل جامعه دارد / امنیت شغلی یکی از مهم‌ترین نیازهای جامعه‌ کارگری است

رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار کارگران:

بهبود حال جامعه‌ی کارگری تأثیر بزرگی در بهبود حال کل جامعه دارد. ما آنطور که حالا به من گزارش کردند در حدود ۱۴ میلیون کارگر داریم که اگر با خانواده‌هایشان حساب کنیم بیش از ۴۰میلیون، چهل و چند میلیون انسان میشوند. خب چهل و چند میلیون یعنی نصف جمعیت کشور. اگر تلاشی انجام بگیرد، کاری انجام بگیرد که حال جامعه‌ی کارگری خوب بشود این معنایش این است که حال نصف جامعه‌ی کشور خوب شده.

یکی از مهم‌ترین نیازهای جامعه‌ی کارگری مسئله‌ی امنیت شغلی است.این کارگری که حالا با قناعت با نجابت مشغول کارش است لااقل بداند که آینده‌ی شغلی‌اش تضمین شده است. مشکلی برایش پیش نمی‌آید.

یک نکته‌ی دیگر مسئله‌ی بیمه‌هاست.سیاست‌های کلّی تأمین اجتماعی که شامل کارگر و غیرکارگر میشوند اینها مدت‌ها پیش ابلاغ شده منتها تا حالا کارهایی که باید انجام بگیرد درست کامل انجام نشده. ۱۴۰۳/۲/۵

 

رهبر انقلاب: کار کارگران موجب آبادی و سرافرازی و قدرتمند شدن کشور است/ کار را امانت بدانید و آن را متقن انجام دهید

رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار کارگران:

من توصیه‌ی جدی‌ام به جامعه‌ی کارگری این است. شما بدانید دارید ارزش‌آفرینی میکنید. مسئله فقط این نیست که کار میکنیم، نان حلال سر سفره میبریم، این هست البته اما فقط این نیست. شما کار که میکنید، دارید کشور را آباد میکنید. کار شما موجب آبادی کشور است. کشور که آباد شد، آبرو و سرافرازی به وجود می‌آید. کشور قدرتمند میشود.

دوم اینکه کار را امانت بدانید. این وظیفه‌ای که به شما سپرده شده، این امانتی است دست شما. سوم اینکه کار را محکم انجام بدهید، متقن انجام بدهید. ۱۴۰۳/۲/۵

 

تکمیل می شود...

حجم ویدیو: 2.36M | مدت زمان ویدیو: 00:01:23 دانلود ویدیو

دیگر خبرها

  • فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است
  • وعده صادق خنجر امت اسلام بود/ هر اقدامی علیه ایران پاسخی شدید در پی دارد
  • تبیین دستاوردهای نظام مقدس اسلامی؛ماموریت‌ مهم شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی کشور
  • بانوان در نظام و انقلاب اسلامی جایگاه ویژه ای دارند
  • درمان اقتصاد نفتی جز با مشارکت مردم امکان‌پذیر نیست
  • همه دستگاه ها در کنار یکدیگر باید مجری عدالت باشند
  • رهبر معظم انقلاب: هدف از تحریم، در تنگنا گذاشتن نظام جمهوری اسلامی است تا از خطوط استعماری و استکباری تبعیت کند/ بعضی انشاءالله خیرخواهانه توصیه می‌کنند که با آمریکا {کنار بیاییم}؛ یک چیزی می‌گویم گوش کنید، توقعات این‌ها تمامی ندارد
  • ببینید | رهبر انقلاب: هدف از تحریم در تنگنا گذاشتن نظام جمهوری اسلامی است
  • رهبر انقلاب: با جهش تولید، جیب و دست کارگر پر می‌شود /هدف از تحریم در تنگنا گذاشتن نظام جمهوری اسلامی است
  • نگرانی آمریکا از تقویت همکاری‌های تهران و اسلام‌آباد