روایت نویسنده «حسین پسر غلامحسین» از شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد کنار او دفن شود
تاریخ انتشار: ۷ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۷۷۶۸۴
خبرگزاری میزان- نویسنده کتاب «حسین پسر غلامحسین» گفت: شهید محمد حسین یوسف الهی به عنوان یک عارف در لشکر ۴۱ ثارالله و بین همرزمان خود شناخته شده بود، خصوصیات رفتاری او باعث شده بود تا حتی سپهبد شهید قاسم سلیمانی نیز به وی بسیار علاقمند شود. تاریخ انتشار: 10:34 - 07 بهمن 1398 - کد خبر: ۵۹۰۲۲۰ مهری پورمنعمی نویسنده کتاب در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان پیرامون کتاب «حسین پسر غلامحسین» گفت: کتاب «حسین پسر غلامحسین» روایتی از زندگی شهید «محمدحسین یوسف الهی» است که سپهبد شهید قاسم سلیمانی به این شهید بزرگوار ارادت ویژهای داشت و در وصیتنامه خود اعلام کرده بود که وی را در کنار مزار شهید «محمدحسین یوسف الهی» به خاک بسپارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منعمی پیرامون ویژگی های شخصیتی شهید محمد حسین یوسف الهی اظهار کرد: شهید محمد حسین یوسف الهی به عنوان یک عارف در لشکر ۴۱ ثارالله و بین همرزمان خود شناخته شده بود، خصوصیات رفتاری او باعث شده بود تا حتی سپهبد شهید قاسم سلیمانی نیز به وی بسیار علاقمند شود، این شهید بزرگوار فردی توانا بود همین امر باعث شد تا به وی مسئولیتهای بالاتری برای فعالیت در جبهههای حق علیه باطل پیشنهاد کنند، اما او همواره خود را سربازی بیش نمیدانست.
منعمی به فصلهای کتاب «حسین پسر غلامحسین» اشاره و ابراز کرد: کتاب «حسین پسر غلامحسین» در پنج فصل نوشته شده است برای نگارش حتی از برادر بزرگتر شهید نیز کمک گرفتم. در فصل اول کتاب زندگی شهید محمد حسین یوسف الهی از زبان مادر وی که علاقهای وافر به فرزند خود دارد مطرح شده، صحبتهایی که جذاب و در عین حال تاثیرگذار است، اما در فصلهای بعد زندگی این شهید بزرگوار را از زبان خانواده و همرزمان وی به رشته تحریر در آوردم، تعداد مجروحیتهای این شهید بزرگوار بسیار بوده و هر بار برای درمان به پشت جبهه اعزام میشد حوادث و رویدادها را برای مادر و خانواده بیان میکرد لذا اطلاعات خوبی در این زمینه از خانواده و مادر این شهید بزگوار به دست آوردم که همه در کتاب «حسین پسر غلامحسین» منعکس شده است. نویسنده کتاب «عطش در کانال» نحوه نگارش کتاب «حسین پسر غلامحسین» را داستانی دانست و تاکید کرد: کتاب «حسین پسر غلامحسین» را به صورت داستان نوشتهام البته این داستان با تکیه بر مستنداتی است که طی بررسی اسناد و مصاحبههای انجام شده تهیه گردیده است البته برای جمع آوری این اطلاعات با ۱۲۴ نفر از رزمندگان و همرزمان وی مصاحبه کردم و تلاشم بر این بود تا کتاب از مسیر مستند نگاری خارج نشود و در عین حال جذابیت ویژهای را نیز در بر داشته باشد. همین امر جذابیتهای بسیاری را به کتاب داده است.
منعمی فصل چهارم کتاب «حسین پسر غلامحسین» را اینگونه توصیف کرد: کتاب «حسین پسر غلامحسین» در فصل چهارم بخشهایی از خاطرات سپهبد شهید قاسم سلیمانی پیرامون شهید محمد حسین یوسف الهی نوشته شده است، زیرا این شهید بزرگوار بسیار مورد توجه «سردار دلها» بود، در همین راستا خاطرات زیادی از زبان سپهبد شهید قاسم سلیمانی در مورد وی بیان شده که در کتاب «حسین پسر غلامحسین» آمده است.
وی توجه سپهبد شهید قاسم سلیمانی به کتاب «حسین پسر غلامحسین» با اهمیت بسیار زیاد دانست و بیان کرد: کتاب «حسین پسر غلامحسین» پیش از چاپ برای مطالعه و نظارت در اختیار سپهبد شهید قاسم سلیمانی قرار گرفت و با رضایت سپهبد شهید قاسم سلیمانی روبرو شد مواجه شد، این رویداد مرا خوشحال کرد چون حس کردم که توانستم کتاب را همانطور که باید بنویسم.
منعمی رمز توجه سپهبد شهید قاسم سلیمانی به شهید محمدحسین یوسف الهی را اینگونه توصیف کرد: شهدایی همانند شهید محمد حسین یوسف الهی به جز خدا هیچ چیزی را نمیدیدند همین امر سبب شد تا خداوند نیز آنان را در نگاه سایر انسانها بزرگ و سربلند کند، رمز توجه سپهبد شهید قاسم سلیمانی به این شهید بزرگوار و انتخاب مزارش در کنار این شهید محمد حسین یوسف الهی را در ابتدا عرفان سپس توجه محض به پروردگار باید دانست.
نویسنده کتاب «حسین پسر غلامحسین» در همین راستا ادامه داد: شهید محمد حسین یوسف الهی بارها طعم مجروحیت را چشیده بود و همچنین قبل از آخرین عملیاتی که در آن شرکت کرد نیز دو بار مجروح شد، ابتدا از ناحیه پا و سپس شیمیای شد و سرانجام به مقام شهادت رسید، اما هر بار با رویکرد و رفتارش درسهایی را به ما ارائه کرد که بکار بستن آنها در زندگی ارزشمند و راهگشا خواهد بود.
وی پیرامون پیام کتاب «حسین پسر غلامحسین» ابراز کرد: خداوند از خلقت بشر یک هدف داشت و آن خلیفةالله بودن انسان بود لذا ظرفیتها برای بشر فراهم شد، فقط کافی است تا در مسیر کمال قدم برداریم، ما سپهبد شهید قاسم سلیمانیها و شهید محمد حسین یوسف الهی ها را داریم، افرادی که به درجههای بالای کمال عرفان دست یافتهاند، پس لازم است تا اول بخواهیم و در گام بعدی به تمرین برای اصلاح خود بپردازیم، در این مسیر الگوهای خوبی داریم که باید از آنان استفاده کرد، الگو قرار دادن این افراد برای جوانان امروز بسیار لازم است همچنین در این زمینه لازم است تا کتابهایی ارائه شود تا آنان در مسیر درست حرکت کنند.
منعمی به دلیل نامگذاری کتاب «حسین پسر غلامحسین» اشاره و خاطرنشان کرد: در ابتدا قرار بود تا کتاب با عنوان «نخل سوخته» منتشر شود، اما طی گفتوگوهای متعدد و به واسطه ارادت شهید محمد حسین یوسف الهی به پدرش، همچنین تکه کلام وی «حسین پسر یوسف نیستم اگر...» و یا در وقت پیش گوییهایش تکه کلامی داشت که میگفت «وقتی حسین پسر غلامحسین میگوید پس میشود»، لذا نام کتاب را «حسین پسر غلامحسین» گذاشتم، سپهبد شهید قاسم سلیمانی نیز نام این کتاب را پسندید و بر آن تاکید کرد. انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اینجا اخبار ادبیات شهید قاسم سلیمانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۷۷۶۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ساره خسروی؛ مترجم: روانشناسان خواندن «سلام زیبا» را به مراجعین خود پیشنهاد میکنند
«سلام زیبا» نوشته خانم آن ناپولیتانو داستان زندگی خانواده «پاداوانو» است. یک خانواده 6 نفره؛ پدر، مادر و چهار دختر که در شیکاگو زندگی میکنند. داستان از دوران نوجوانی این دخترها آغاز میشود و تا میانسالی آنها ادامه دارد. مخاطب با غم ها و شادیها، اشک و لبخندها و عشقها و ناکامیهای شخصیتهای داستان همراه می شود و با دنبال کردن چند دهه از زندگی آنها به کشف و شناخت خود، احساسات و مهارتهایش دست مییابد.
از این جهت «سلام زیبا» رمانی است که به خواندن آن توصیه شده و با اقبال مخاطب در جهان مواجه شده است. این اثر کتاب سال به انتخاب واشنگتن پست، تایم و نامزد بهترین کتاب سال گودرید را یدک میکشد و به عنوان یکی از پرفروش های نیویورک تایمز معرفی شده است.
درباره «سلام زیبا» که توسط نشر آموت منتشر شده با ساره خسروی؛ مترجم اثر به گفتگو نشستیم که حاصل آن را میخوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید کتاب «سلام زیبا» را ترجمه کنید؟
معمولاً نویسندههایی که آثار قبلیشان پرفروش شدهاند مورد توجه مترجمها قرار میگیرند. اثر قبلی ناپولیتانو، «ادوارد عزیز» هم کتاب پرفروشی بود چه در آمریکا و چه در ایران. وقتی متوجه شدم که این نویسنده قرار است کتاب جدیدی چاپ کند، آن را زیر نظر گرفتم. زمانی که تصمیم به ترجمه «سلام زیبا» گرفتم، این کتاب هنوز به زبان انگلیسی چاپ نشده بود. من فقط خلاصهای از این رمان خواندم و بسیار جذب خط داستانیاش شدم. ناگفته نماند که عنوان کتاب هم نوید یک داستان گرم و صمیمی را میداد. بعد از چاپ کتاب کل داستان را خواندم و با ناشر مشورت کردم و نظر هر دو ترجمه اثر بود.
این کتاب برای شما چه ویژگی بارزی دارد که مخاطب در خوانش آن باید به آن توجه ویژه ای کند؟
این کتاب ویژگیهای بسیاری دارد اما آنچه دوست دارم خوانندگان توجه بیشتری به آن کنند، بُعد روانشناختی رمان است. این رمان سرشار از آموزههای روانشناختی است. این کتاب یک قصه نیست بلکه میتواند داستان زندگی خیلی از ماها باشد. من خودم به عنوان یک خواننده بعد از خواندن این کتاب صرفاً به داستانش فکر نمیکردم بلکه به واکنشهای خودم در چنین شرایطی هم میاندیشیدم، به توانایی درک دیگران، به گذشت کردن، به انتخابهای اطرافیانم و نحوه برخوردم با آنها هم میاندیشیدم. امیدوارم کتاب بتواند این واکنشها را در خوانندگان هم ایجاد کند. اغلب خوانندهها کتاب میخوانند تا در قالب آن داستان چیز جدیدی یاد بگیرند. بهنظرم «سلام زیبا» نمونه بارز کتابی است که میتواند به زیبایی و ظرافت هرچه تمامتر مفاهیم زیادی را به خواننده القا کند.
داستان یک خانواده آمریکایی و وقایعی که طی چند دهه بر آن میگذرد را روایت میکند، با توجه به این نکته، اثر چقدر بازتاب زندگی روزمره مردم آمریکا است و تصویر عینی از جامعه امروز خانوادههای آمریکایی را نشان دهد؟
اجازه بدهید بگویم نه فقط جامعه امروز آمریکا. علیرغم اینکه رمان در بستر آمریکا و در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی اتفاق میافتد، نویسنده یک رمان جهانی نوشته است. او دست روی موضوعاتی گذاشته که همه برای همه مردم دنیا آشناست. موضوعاتی از قبیل افسردگی، طردشدگی، خودخواهی، کنارآمدن با سوگ، دوراهیهای زندگی، استقلال، گذشت و... . هر خوانندهای از هر کجای دنیا میتواند این موضوعات ملموس را درک کند چرا که چنین موضوعاتی تاریخ انقضا ندارند. وقتی میبینم خوانندگان ایرانی با شخصیتهای این رمان همزادپنداری میکنند و میگویند فلان شخصیت خیلی به من شبیه بود، یا اگر من جای او بودم این کار را میکردم یعنی که این رمان توانسته یک تصویر عینی از جامعه امروزی ارائه دهد.
درباره نویسنده اثر بگویید. خانم آن ناپولیتانو از آن دسته نویسندگانی است که از خلق شخصیت های پیچیده و توصیف چالش درونی انسان ها لذت میبرد و در آثارش همیشه در این مسیر قدم برداشته است. چه عاملی باعث شده اکثر نویسندههای امروز آمریکایی به خلق داستان های شخصیتمحور و توصیف چالش های درونی انسان امروز رو بیاورند و خانم آن ناپولیتانو نسبت سایر نویسندهها چه ویژگی بارزی دارد؟
میشود گفت که نگاه به بُعد درونی انسان از دوره مدرنیسم به شکوفایی رسید. ویرجینیا وولف یک جمله معروف دارد که میگوید «به درون نگاه کن و زندگی انگار خیلی متفاوت با این است.» این دیدگاه بهدنبال برجستهکردن پیچیدگیها و تعارضهای درونی شخصیتهاست تا به یک تصویر زنده و واقعی از انسانها دست یابد. این روش نوآورانه به نویسندگان امکان میداد تا به پرسشهای پیچیدهتر و عمیقتر از زندگی و انسانها بپردازند. باتوجه به اینکه انسانها دارای تعارضها، تردیدها، احساسات و تجربیات گوناگون هستند، نگاه به درون شخصیت از سمت نویسنده به خواننده کمک میکند تا با تجربهها و احساسات شخصیتهای داستان همدل شود و درک عمیقتری از جامعه و جهان پیرامون خود پیدا کنند. دلیل پرطرفدار بودن این نوع داستانها هم بیشتر بهخاطر عمق بخشیدن و رسوخ به درونیترین بخش انسان است که میتواند بیشترین تاثیر را روی خواننده بگذارد. ناپولیتانو هم از این قاعده مستثنی نیست. داستان همواره با کشمکشهای درونی شخصیتهای داستان خواننده را تا پایان با خود میکِشد. اما چیزی که ناپولیتانو را در این نوع سبک برای من متمایز میکند، خلق شخصیتهایی است که علیرغم اشتباهاتی که دارند، دوستداشتنی هستند. این دید واقعی به شخصیتها، آنها را ملموستر میکند. در اغلب رمانها خوانندگان فقط با یک شخصیت همزادپنداری میکنند. اما در این رمان دیدهام که بسیاری از خوانندگان با شخصیت «سیلوی» همراه میشوند و بسیاری«جولیا» را به خاطر استقلالش ستایش میکنند و شماری هم خود را بسیار شبیه به «ویلیام» میدانند. این همراه کردن خوانندگان با شخصیتها از نظر من نقطه قوت ناپولیتانو بوده است.
«سلام زیبا» موفقیت هایی کسب کرده است؛ نظیر بهترین کتاب سال به انتخاب واشنگتن پست و تایم، پرفروش نیویورک تایمز بوده و نامزد بهترین کتاب سال گودریدز، شما به عنوان مترجم اثر موفقیتهای کتاب را مرهون چه میدانید؟
موفقیت این رمان بستگی به مجموعهای از ویژگیها دارد؛ اول، نثر ادبی و در عین حال شیوای ناپولیتانو است که خواندن کتاب را چندین برابر لذتبخشتر میکند. ویژگی دیگر موضوعاتی است که او دست روی آنها گذاشته است که همگی از معضلات روز هر جامعهای هستند. این را هم اضافه کنم که ناپولیتانو چاشنی شعر و ادبیات(والت ویتمن و زنان کوچک) و ورزش (بسکتبال) را هم به اثرش اضافه کرده که به محبوبیت این اثر افزوده، چرا که این مفاهیم هم طرفداران خود را در بین خوانندگان دارند. سومین ویژگی خلق شخصیتهای گیرا و قابل درک است که خوانندگان را به خوبی همراه میکند. از دیگر ویژگیهای این کتاب میشود به اضافه کردن چاشنی احساس اشاره کرد. اغلب خوانندهها وقتی از لحاظ احساسی درگیر یک داستان میشوند، آن خوانش برایشان لذتبخش میشود. پایان این کتاب هم سرشار از احساس است و میتواند در موفقیت کتاب نقش مثبتی ایفا کرده باشد.
نویسنده اثری روانشناسانه نوشته است. اقبال مخاطب امروز دنیا و همچنین مخاطب ایرانی به داستانهای شخصیتمحور که از رگههای روانشناسی بهره بردهاند، چقدر است؟
به نظر من داستانهایی که بُعد روانشناسی دارند، میتوانند خیلی بهتر از کتابهایی که مستقیماً آموزههای روانشناختی را آموزش میدهند روی مخاطب تاثیر بگذارند. چرا که مخاطب امروز به دنبال این نیست که نصیحت شود، بلکه ترجیح میدهد به طور ضمنی یک حقیقت ملموس را درک کند جوری که انگار خودش در جایگاه آن شخصیت قرار دارد. من بسیار شنیدم که روانشناسان حتی در همین ایران خواندن «سلام زیبا» را به مراجعین خود پیشنهاد کردهاند و این نشان میدهد اهمیت داستان خواندن و در عین حال تاثیر گرفتن از آن تا چه حد بالاست. امیدوارم این شیوه داستاننویسی بیشتر رواج پیدا کند.
سلام «زیبا» ماجرای زندگی چهار خواهر است که گفته شده نویسنده خواسته با این اثر ادای دینی کند به رمان کلاسیک و خواندنی «زنان کوچک». درباره این مساله و نقاط اشتراک و تفاوت های این دو اثر بگویید.
نویسنده در یکی از مصاحبههایش گفته که در ابتدا قصد نداشت ایده «زنان کوچک» را وارد داستان کند اما بعد از اینکه به وسط داستان رسید، متوجه شد که بد نیست برای بُعد دادن به کارش ارتباط بین خواهرها را به ارتباط بین خواهران مارچ تشبیه کند. اما به جز این من به شخصه هیچ شباهتی بین دو داستان ندیدم و همانطور که خود نویسنده گفت این داستان صرفاً ادای دینی به «زنان کوچک» است و نه نسخه به روز شده این کتاب. «سلام زیبا» یک داستان مستقل با دیدگاهی کاملاً متفاوت است که میتواند خوانندههای زیادی را به خودش جذب کند. ناگفته نماند که علاقهمندان به درامهای خانوادگی همچون «زنان کوچک» نه تنها از خواندن «سلام زیبا» لذت میبرند، بلکه به بینشی فراتر از آن هم دست مییابند.
خدیجه زمانیان یزدی