سیدجلال حسینی: عصبانیت شجاع خلیل زاده، هم خودش و هم تیم را اذیت میکند؛ مشکلات مالی پرسپولیس روز به روز بیشتر میشود
تاریخ انتشار: ۷ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۷۹۲۹۰
حسینی در خصوص مشکلات مالی پرسپولیس صحبت کرد.
طرفداری- کاپیتان پرسپولیس می گوید شجاع خلیلزاده یکی از بهترین بازیکنان ماست و امیدوارم اخلاقش بهتر شود.
به گزارش فارس، سیدجلال حسینی در گفتوگو با برنامه تهران ورزشی در مورد بازی روز گذشته پرسپولیس مقابل تراکتور اظهار داشت:
تراکتور تیم فوقالعادهای بود، این تیم بازیکنان باتجربهای داشت و ما را خیلی اذیت کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسینی ادامه داد:
تغییرات سرمربی برای هر تیمی به خصوص برای پرسپولیس بد است، اما با آمدن یحیی گلمحمدی امیدواریم شرایط بهتری پیدا کنیم، نیاز به تلاش بیشتری داریم. ما یک بازی سنگین مقابل یک تیم قدرتمند داشتیم، اما خدا را شکر سه امتیاز بازی را به دست آوردیم.
کاپیتان پرسپولیس در مورد اینکه آیا مشکلات مالی روی تیم تأثیر منفی میگذارد، عنوان کرد:
بله، تأثیر منفی خیلی زیادی میگذارد. ما این را درک میکنیم که مردم مشکلات زیادی دارند. خیلی اوقات در مورد خیلی از مسائل صحبت نکردیم. مثلاً در این چند روز که برف آمد، زمین تمرین نداشتیم، چند جلسه در چمن مصنوعی تمرین کردیم. زمین خودمان هم مطلوب نیست و بعد از آن باید در یک زمین خوب بازی کنیم. مشکلات زمین و تمرینی ما خیلی بد است.
وی با اشاره به مشکلات مالی ادامه داد:
مشکلات مالی خیلی بد هستند، خیلی اوقات به خاطر مردم حرف نزدیم، اما متأسفانه این مشکلات روزبهروز بیشتر میشود. بازیکنانی که از سال گذشته طلب دارند، بعضی از بازیکنان ما 20 درصد گرفتند. اگر قرار باشد بدهیهای پارسال را حساب کنیم،امسال اصلا پولی نگرفتهند. باشگاه ما امسال مشکلات زیادی دارد. به عنوان مثال؛ برانکو، کالدرون، کمکهای آنها و همچنین بودیمیر هستند. ما گفتیم که اینها حل بشود و بعد به بازیکنان پرداختی داشته باشند، اما متأسفانه حل نشده، نگرانی ما از این است که مشکلات مربوط به برانکو، کالدرون، کمکهایشان و بازیکنان خارجی وجود دارد. اگر قرار باشد مشکلات بازیکنان فعلی حل نشود و مشکلات قبلی هم حل نشود، کار درست نمیشود. اگر قرار است با همین شرایط سخت جلو برویم واقعا به مشکل برمیخوریم. بازیهای سختی پیشرو داریم. باید با نفت آبادان، استقلال تهران و بعد از آن با الدحیل و تیمهای عربستانی بازی کنیم، اما مشکلاتمان روزبهروز بیشتر میشوند.
حسینی در مورد اینکه باشگاههای ایرانی غرق در مشکلات مالی هستند، اما برای جذب بازیکنان خارجی با آنها مذاکره میشوند، گفت:
اتفاقا یحیی گل محمدی هم در کنفرانس گفت اگر قرار است بدهی بازیکن داده نشود، بازیکن خارجی هم نگیرند. چه اجباری است که حتما باید مربی و بازیکن خارجی گرفته شود. ما میتوانیم چند سال از بازیکنان و مربیان داخلی خودمان استفاده کنیم. اتفاقا پتانسیل خوبی هم داریم. آنها میتوانند تجربه کسب کنند و بهتر شوند، اما متأسفانه باشگاهها پول ندارند و بازیکن و مربی خارجی میآورند که صددرصدباید پولشان را بدهند.
وی افزود:
مشکلات مالی باشگاهها روز به روز بیشتر میشود. همه باشگاهها بدهکار هستند و این خوب نیست. امیدوارم جلوی این کار گرفته شود. جلوی کارهایی که مربوط به بازیکنان و مربیان ایرانی میشود را میگیرند، اما متأسفانه برای خارجیها فضا، فضای خیلی خوبی است.
کاپیتان پرسپولیس در مورد اینکه آیا با مدیرعامل باشگاه در این خصوص صحبت شده، عنوان کرد:
انصاریفرد از جنس فوتبال است و همیشه با او صحبت میکنیم. خودش میداند مشکلات زیاد است، قولهایی داده و امیدواریم بتواند به این قولها عمل کند. من چند بار با او صحبت کردم و گفتم اگر شرایط اینطور است، بهتر است به دنبال گزینههای داخلی باشد. پرسپولیس، استقلال و تراکتور مشکلاتی دارند، اما دوست دارند بازیکن خارجی بیاورند. من دوست ندارم تیمهای ما در این شرایط بازیکن خارجی بگیرند. بهتر است ما کارهای مربوط به مربیان و داخلی را انجام بدهیم و بعد به فکر جذب بازیکن خارجی باشیم.
حسینی در مورد اینکه انصاریفرد اعلام کرده بود در زمان کالدرون چند بازیکن تیم مانند خودش مشکل داشتند، اظهار داشت:
مشکلات که بود، اما بیشتر بازیکنان و خود کالدرون تلاش کردند که تیم موفق بشود، اما هم بازیکنان و هم مربی نشان دادند که میتوانند موفق باشند و دیدید که در نیمفصل اول قهرمان شدیم. مشکلات از طرف بازیکنان و کالدرون نبود. یکسری اطرافیان بودند که مشکلات را به وجود آورده بودند. به هر حال بعضی از مربیان که به ایران میآیند، با چند نفر در ایران ارتباط برقرار میکنند، حالا میتواند مدیر برنامه و یا... باشد. آنها نمیتوانند به تیم کمک کنند و مشکلات را بیشتر میکنند. خدا را شکر بچههای ما این مسائل را مدیریت کردند. ما نیمفصل سختی را پشت سر گذاشتیم و توانستیم موفق شویم.
وی در مورد حضور مدیرعامل باشگاه پرسپولیس پس از بازی با تراکتور در رختکن پرسپولیس و اعتراض بازیکنان این تیم به انصاریفرد گفت:
ما هر صحبتی داشته باشیم، با انصاریفرد مطرح میکنیم. او همیشه به رختکن تیم میآید که کار خوبی است. دیروز قبل از بازی در هتل با او صحبت کردیم، بعد از بازی در رختکن حاضر شد با او صحبت کردیم. به ما گفت مشکلات در حال حل شدن است و من امیدوارم مشکلات حل شوند. چون روزهای سخت ما در حال شروع شدن هستند و باید بتوانیم با فکر بازتری به کارمان ادامه بدهیم.
کاپیتان پرسپولیس در مورد اینکه باشگاهها دست کمک به سمت هوادارانشان دراز میکنند و آیا این کار از نظر او مطلوب است، عنوان کرد:
من باید از هوادارانمان واقعاً تشکر کنم. آنها برای ما همه کار میکنند. دیروز هم با اینکه هوا بسیار سرد بود به ورزشگاه آمدند و ما را تشویق کردند. بحث اپلیکیشن هم هست. باید هواداران به ما کمک کنند. اما باید بگویم بعضی از مدیران اشتباهات میکنند و تاوانشان را باید هواداران یا بازیکنان بدهند. امیدوارم در این بحث مدیریت شود و اینطور نباشد که یک مدیر هر کاری دلش میخواهد انجام بدهد و بگذارد و برود. من از هواداران درخواست میکنم به ما کمک کنند تا بتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم. اگر این مشکلات حل نشود به مشکل خیلی بزرگی برمیخوریم، چون مشکلاتی که مربوط به برانکو و کالدرون میشود در آنیده ما را خیلی اذیت خواهد کرد.
وی در مورد بازی پرتنش روز گذشته و رفتار شجاع خلیلزاده در زمین اظهار داشت:
او یکی از بهترین بازیکنان ماست، همیشه تلاش میکند و پرانرژی است. دیروز دو تیم بزرگ با هواداران زیاد با هم بازی کردند. این مسئله فشار را زیاد میکند. امیدوارم بازیکنان بتوانند این فشار را تحمل کنند. فشار زیاد و فشار هواداران باعث میشود آنها عصبی بشوند. شجاع خلیلزاده یکی از بهترین بازیکنان ماست. اما متأسفانه عصبانی شدنش هم خودش و هم تیم را اذیت میکند. هم یحیی گلمحمدی به او تذکر داد و هم بقیه بازیکنان با او صحبت کردند، امیدوارم این کارهای او کمتر شود. ما در هر صورت به او نیاز داریم. او باید بیشتر به تیم کمک کند، نه اینکه بخواهد با این شرایط خود را از بازی خارج کند. او خیلی تلاش میکند و زحمت میکشد و امیدوارم اخلاقش هم بهتر و بهتر بشود.
حسینی در مورد تفاوت تاکتیک گل محمدی و کالدرون تصریح کرد:
مطمئنا تاکتیک ما تغییر میکند. مدت کمی است که گل محمدی آمده و ما کارهای بیشتری داریم. قرار است از فاز دفاعی به فاز هجومی برویم. این نیاز به زمان دارد، کار میکنیم و تلاش میکنیم و مطمئنا روز به روز بهتر میشویم.
منبع: طرفداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۷۹۲۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد کودکان زباله گرد چقدر است؟
همشهری آنلاین_فاطمه عسگری نیا: اگرچه در میان زبالهگردها همه طیفهای سنی را میتوان دید اما کودکان و نوجوانان، اصلیترین هدفهای مافیای استثمارگر برای پول درآوردن از زبالههای شهروندان هستند؛ کسانی که درآمد هنگفت از جمعآوری زبالههای شهر چنان به کامشان خوش آمده که حاضرند برای حفظ این منفعت، دههاکارگر را برای زیروروکردن سطلهای زباله شهر، استثمار کنند. برایشان هم فرقی نمیکند این کارگرها چه سن و سالی داشته باشند؛ شرط استخدام و ادامه همکاری این است که زباله بیشتری بیاورند. آنها البته هرقدر هم زباله بیشتری جمع کنند، در امپراتوری ضایعاتیها شریک نمیشوند. نهایتا ممکن است یک وعده غذای گرم نصیبشان شود یا در بهترین حالت کمی دستمزد دریافتیشان بیشتر از قبل شود. آنچه در ادامه میخوانید روایت یک نیمروز قدمزدن در کنار زبالهگردهای تهران و گفتوگو با آنهاست.
بیشتر بخوانید:یاس، طرحی برای توانمندی دختران در مناطق کم برخوردار
روزی 10کتفی
نورخدا پسرک 16سالهای است که هرروز صبح تا شب سطلهای زباله میدان ونک تا پارکوی را زیر و رو میکند. تمایل چندانی به حرف زدن ندارد. چند قدم که در مسیر همراهش میشوم یخ او بهتدریج آب میشود: «از بوی زبالهها فرار نمیکنی؟» وقتی پاسخ منفیام را میشنود لبخندی بر چهرهاش مینشیند.کتف کولی را روی شانههای نحیفش جابهجا میکند. از درآمدش میپرسم میگوید:«ماهی 10میلیون تومان، اگر بتوانم هر روز 10کتفی تحویل دهم.» هر کدام از کتفیهایی که میگوید، دستکم چندین کیلو زباله خشک را در خود جای میدهد. بهگفته خودش هر روز از ساعت 6صبح تا 11شب سر کار است. اگر روزانه از 10کتفی بیشتر تحویل بدهد، پول بیشتری میگیرد:«مناطق بالای شهر روزانه بیشتر از 10کتفی هم میشود جمع کرد، اما مناطق پایین اینطور نیست؛ هم تعداد زبالهگردها بیشتر است هم مردم خودشان تفکیک میکنند و تحویل کیوسکهای زباله خشک شهرداری میدهند.»
از آرزوهایش میپرسم، نگاهی به خانههای اطرافش میاندازد و میگوید فقط دوست دارم زیر سقف خانه خودم بخوابم. ما 12نفر هستیم که همگی با هم داخل اتاقی کوچک زندگی میکنیم و همگی زبالهگردیم. صبح باهم از خانه خارج میشویم. یک وانت ما را به حوالی ونک میرساند و شب هم همه باهم به خانهمان در حاشیه شهر برمیگردیم.
بیشتر بخوانید:این پیر مرد لذت زندگی می فروشد
بارها و بارها دستهایم بریده است
در حوالی میدان آزادی کیان را می بینیم؛ ژولیده و خسته. با چنان عصبانیتی کتانیهای پاره و زهوار در رفته اش را به زمین میکوبد که انگار می خواهد تمام حرصش را سرآنها درآورد. به بهانه ای سر صحبت را با او باز می کنم. میگوید تکه شیشهای از سوراخ کف کتانی داخل پایش رفته و حسابی از صبح کلافهاش کرده است . این اولین باری نیست که به خاطر زباله گردی دست و پایش را زخمی می کند. همیشه اوقات دستهایم زخم است. بعد انگشتهایش را نشانم میدهد .دستهایش شبیه دستهای مردی بزرگ است اما سن و سال کیان هنوز به 13سال هم نمیرسد. او یکی از معدود کودکان زباله گرد ایرانی است: «همراه برادرهایم به تهران آمدیم برای کار. قبلا کولبری میکردیم اما خطر زیادی داشت حالا چند سالی است به تهران آمده ام. کار باشد اسبابکشی میکنیم کار نباشد زبالهگردی!»
از دردی که هر شب باید تحمل کند برایم میگوید: «بین تمام انگشتهای دستم عفونت کرده است و درد میکند.»
از درآمدش رضایت چندانی ندارد : «ماهی 10میلیون تومان از زبالهگردی میگیرم اما در این کا رماندگار نیستم. امسال درس نخواندم چون به حقوقم نیاز داشتم اما میخواهم سال آینده حتما درس بخوانم.»
میگوید اغلب بچههای زبالهگرد را کودکان مهاجر تشکیل میدهند و ایرانیها در این شغل تعدادشان کم است: «کودکان افغانستانی که با هر قیمتی حاضرند این کار را انجام دهند کلا بازار کار را خراب کردهاند . ما روزی 12ساعت و گاهی 15ساعت کار میکنیم اما به اندازه یک کارگر هم حقوق نمیگیریم. بعد هم در حالیکه نفسی تازه میکند میگوید: زندگی خیلی سخته!»
بیشتر بخوانید:حکایت ویلچرهایی که اهدا میشوند و مسئولانی که پاسخگو نیستند | پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دلم مدرسه میخواهد
رسول هم 2سالی است که از افغانستان به ایران آمده و میگوید هنوز مانند برادرها و پسرعموهایش در اینجا جا نیفتاده است. چون هیچ مدرک شناسایی ندارد، هیچجا به او کار نمیدهند و چارهای جز زبالهگردی ندارد. حقوق دریافتی او ماهانه 9میلیون تومان است اما برادرش که 2سال از او بزرگتر است، ماهانه 11میلیون تومان بابت روزانه 10کتف کولی که تحویل میدهد دریافت میکند: «من قدم کوتاهه و بهخاطر همین زباله زیادی نمیتونم روی دوشم بکشم، کتفی زود پر میشه.»
نگاهی به دستهای کوچک و سیاهش میاندازد؛ انگار که در میان پینههای نشسته بر دستش دنبال آرزوهایش میگردد:«دلم میخواهد مدرسه بروم اما ساعت کاریم زیاد است و هیچ مدرسهای شبها باز نیست.»
در همین حین به دوستش میلاد برمیخوریم که کتفیاش را حسابی پر کرده و به سختی آن را روی زمین میکشد. رسول به کمکش میرود و هر دو کتفیهای سرریز از زباله را با کمک یکدیگر در کنار درختی نحیف قرار میدهند. نفسهای میلاد به شماره افتاده و خودش تلاش میکند پاهای خسته خود را با دستان سیاه و پینهبسته ماساژ بدهد. او هم مانند رسول و دوستان دیگرشان حقوق بخور و نمیری از جمعآوری زبالههای شهر نصیبش میشود؛ حقوقی که به قول خودش نه شکم خودش را سیر میکند، نه دردی از خانواده چشمانتظارش درمان میکند. دلش میخواهد برای خودش کسی شود تا وقتی از کنار مردم عبور میکند کسی بهخاطر بوی زبالهها به او ناسزا نگوید. او فقط 13سال سن دارد اما به قول خودش استخوانهایش به اندازه پیرمردها درد میکند.
بالا و پایین شهر ندارد. هرجا که میرویم کتف کولیها هم هستند. بچههای قد و نیم قدی که خیلیهایشان وقتی سماجت بهخرج داده و کتفیهای خود را کاملا پر میکنند، گاهی زیر بار این حجم بزرگ از بار دیده نمیشوند. یکی مانند محمد، پسرک 15سالهای که قبل از ورود به این کسب و کار در یک رستوران کار میکرده اما حالا چند ماهی میشود که زبالهگرد شده است. زبالهگردی خیلی سختتر از کار رستوران است اما درآمدش بیشتر است. زبر و زرنگ است بهخاطر همین ماهانه 14میلیون تومان دستمزد میگیرد. میگوید از زیر سنگ هم شده این کتفی را پر میکنم. برای او و همه دوستانش که مشغول این کار هستند ساختن آرزوهایشان از میان زبالهها دور از دسترس نیست. آرزوهای زیبایی که هرکدام برای زندگی بهتر دارند.
عقربههای ساعت حدود 9ونیم شب را نشان میدهد. از پشت کیسههای مملو از زبالههایی که کتف کولیها جمع کردهاند، پسرک کوتاه قد و چشم کبودی بیرون میآید: «ممکنه با گوشی موبایلتان زنگ بزنم، ماشین نیامده سراغم» تماس که برقرار شد مردی آنسوی خط میگوید: «همانجا باش ساعت یک میآیم دنبالت.» تماس با یک «چشم گفتن» پسرک تمام میشود اما رنگ چهره او از گرسنگی و خستگی خبر میدهد. میپرسم تا ساعت یک شب چه کار میکنی؟ لبخند تلخی میزند و میگوید، یک کتفی دیگر جمع میکنم.
بیشتر بخوانید:از کپسول های نجات بخش قرمز چه می دانید؟ | این کپسول ها می توانند زندگیتان را نجات دهد
کد خبر 845390 برچسبها خبر مهم کودکان زبالهگرد تفکیک زباله