تلاش برای انداختن ترامپ به تله جنگ
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۸۲۲۳۳۷
ساعت 24-معادله آمریکا و ایران روزبهروز شکل پیچیدهتری به خود میگیرد. دونالد ترامپ از زمانی که در آمریکا به قدرت رسید تاکنون همه گزینههای موجود به جز گزینه نظامی را علیه ایران به کار برده است. ترامپ هنوز نتوانسته به نتیجه دلخواه درباره ایران دست پیدا کند و به همین دلیل در یک سردرگمی استراتژیک بسر میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این در حالی است که وی باید در ماه نوامبر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شرکت کند. انتخاباتی که به باور برخی از تحلیلگران به یک مخمصه برای ترامپ تبدیل خواهد شد و تردیدهای زیادی درباره موفقیت وی در این انتخابات وجود دارد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی دورنمای معادله ایران و آمریکا، «آرمان ملی» با دکتر سید حسین موسویان دیپلمات، عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای و تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده است. موسویان هماکنون در دانشگاه پرینستون ایالات متحده آمریکا بهعنوان پژوهشگر فعالیت میکند. ایشان در دولت آیتا... هاشمی رفسنجانی سفیر ایران در آلمان و در دولت اصلاحات معاون دبیر شورای عالی امنیت بود. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
آیا عملکرد ترامپ برای مردم آمریکا به شکلی بوده که وی دوباره بهعنوان رئیسجمهور این کشور انتخاب شود؟ مهمترین چالشهای ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه خواهد بود؟
ترامپ چالش استیضاح را پشت سر گذاشت. مهمترین چالش پیش روی او اقتصاد و جنگ است. در شرایط فعلی در آمریکا از اوضاع اقتصادی رضایتمندی عمومی وجود دارد. لذا اگر شرایط تا انتخابات به همین منوال پیش برود، ترامپ شانس پیروزی مجدد دارد. برخی از اقتصاددانان آمریکا، احتمال رکود اقتصادی قبل از انتخابات نوامبر را میدهند. اگر این حادثه رخ دهد، شانس پیروزی او کاهش مییابد. موضوع تعیینکننده مهم دیگر ترامپ این است که آیا قبل از انتخابات ریاست جمهوری نوامبر، آمریکا احتمال درگیری نظامی با ایران است.
چرا آمریکا نسبت به مخالفان جهانی خود از تساهل و تسامح نسبی دوران اوباما به تقابل ترامپ رسیده است؟ آیا این رویکرد یک نوع بازگشت به عقب برای ایالات متحده آمریکا به شمار نخواهد رفت؟
سیاست تهاجمی ترامپ در سطح بینالمللی، عمدتا در بخش اقتصادی است که معتقد است بالانس به ضرر آمریکاست و درست هم تشخیص داده است. لذا تصمیم گرفت روابط اقتصادی با شرکای مهم بهویژه چین، کانادا، مکزیک، اروپا، ژاپن و کره را بالانس کند. این رویه مورد حمایت حداکثری آمریکاییهاست و ترامپ در مبارزات انتخاباتی بهعنوان مهمترین برگ برنده از آن استفاده خواهد کرد.
تحلیل شما از دورنمایی که ترامپ از ایران دارد چیست؟ آیا وی پس از به نتیجه نرسیدن احتمالی فشارهای اقتصادی در نهایت با ایران وارد جنگ خواهد شد؟ در چه صورت تخاصم ایران و آمریکا وارد فاز کشته شدن غیرنظامیان خواهد شد؟
من از اول پیروزی ترامپ در تحلیل و مصاحبههای متعدد مکرر بر چند نکته تاکید کردهام؛ اول: ترامپ به ظاهر شخصا نه بهدنبال جنگ است و نه تغییر رژیم. او یک توافق با ایران میخواهد که از نظر سیاسی داخلی قابل بهرهبرداری باشد و بتواند بهعنوان معاملهای بهتر از معامله اوباما بفروشد. دوم: در عین حال با وجود ترامپ و شرایط دیگری همچون حضور کوشنر داماد او در کاخ سفید، نتانیاهو فرصتی تاریخی پیدا کرده که اهداف خود علیه ایران را عملیاتی کند. او عربستان و امارات را هم کاملا در اختیار گرفته و با تشکیل یک محور جدید اقدام علیه ایران، با تمام ظرفیت و قدرت وارد عمل شده است. خروج ترامپ از برجام، تعیین سپاه بهعنوان سازمان تروریستی، تحریم مقام معظم رهبری، تحریم وزیر خارجه، ترور سردار سلیمانی؛ ازجمله اقداماتی است که این محور شرارت با حمایت کادر اصلی تیم ترامپ اعم از پمپئو، جان بولتون یا جانشینش اوبرایان؛ به نتیجه رساندهاند. سوم: هدف این محور این است که تا پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ، برنامههای خود را به نتیجه نهایی برسانند چون فرصت فعلی ممکن است برایشان قابل تکرار نباشد. چهارم: اولویت آنها این است که فشارها و تحریمهای فعلی که باز هم تشدید خواهد شد، منجر به فروپاشی ایران از داخل شود. اما اگر نشد، سعی خواهند کرد، سه چهار ماه به انتخابات نوامبر آینده آمریکا، ترامپ را وارد درگیری نظامی علیه ایران کنند. سناریو محتمل هم این است که حادثهای در منطقه سازماندهی کنند که چند ده آمریکایی کشته شود، بلافاصله ایران را متهم و بعد هم ترامپ را در شرایطی قرار دهند که گزینهای جز اقدام نظامی نداشته باشد. این برداشت را در دوسه سال گذشته، در مقالات و مصاحبههای متعدد در رسانههای داخلی و خارجی و در سمینارها مکرر گفتهام.
اگر ترامپ دوباره در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی دست پیدا کند در رفتار با ایران تغییر ایجاد خواهد کرد یا اینکه احتمالا تنشها افزایش پیدا میکند؟ از دیدگاه شما تقابل ترامپ با ایران در نهایت به کجا منتهی خواهد شد؟
چهار بازیگر در تعیین سرنوشت تقابل جاری ترامپ با ایران نقش اساسی خواهند داشت: محور شرارت رژیم صهیونیستی، شرایط داخلی آمریکا، سیاست مقاومتی ایران، استراتژی قدرتهای بلوک شرق.
برنامهها و اهداف رژیم صهیونیستی علیه ایران مشخص است. محور شرارت میخواهد اهداف خود را تا قبل از انتخابات آینده ریاست جمهوری در آمریکا، این کشور را به نقطه غیرقابل بازگشت برساند تا احتمال توافق ایران و آمریکا در دور بعدی ریاست جمهوری به صفر برسد. لذا باید دید تا چه مرحله پیش خواهند رفت. در داخل آمریکا هم تقریبا وضع بهگونهای است که ترامپ خواستار گفتوگو است اما تیم اصلیاش، او را به سمت اهداف اسرائیل پیش میبرد. نیمی از جامعه آمریکا معتقد به تعامل با ایران هستند اما این بخش از جامعه آمریکا از مراکز اصلی قدرت حذف شده و اختیاری ندارد. درعین حال ایران، یکی از موضوعات مطرح نزاع فعلی انتخاباتی آمریکا خواهد بود. فاکتور سوم ایران است که در شرایط فعلی، حاضر به گفتوگو با آمریکا به دلایل بدعهدی و... نیست. اما اینکه ایران تا پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ، چه استراتژی و اقداماتی را داشته باشد و تا کجا بتواند آنها را به پیش ببرد، یک عامل تعیینکننده است. عامل چهارم هم اینکه بلوک شرق تا چه میزان از ایران در مقابل سیاستها و اقدامات آمریکا و محور شرارت حمایت کند، اهمیت دارد. برای مثال آیا آنها خواهند توانست برجام حداقلی را حفظ کنند؟ مثلا خرید حداقل یکمیلیون بشکه نفت را تضمین کنند؟ یا روابط بانکی و مالی حداقلی با ایران را حفظ کنند؟ نتیجه سیاستها و اقدامات این چهار عنصر، تعیینکننده وضع روابط واشنگتن و تهران بعد از ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود. البته این بدان معنا نیست که نتیجه دو انتخابات بعدی ایران یعنی مجلس و ریاست جمهوری در این مورد بیتاثیر است.
شهادت سردار سلیمانی چه پیامدهایی برای منافع ایران در منطقه خواهد داشت؟
شهادت سردار سلیمانی یک تهدید و یک خسارت بزرگ برای ایران بود. بدیهی است که خود خداوند متعال منتقم خون شهداء است و با هر قطره خون شهیدی، او میداند چطور درخت اسلام و ایران را تنومندتر کند. اما ورود آمریکا به ترور رسمی و علنی فرماندهان نظامی ایران، یک حادثه بیسابقه و تهدید جدی است. احتمالا در امر حفاظت سردار شهید، ایراداتی هم وجود داشت که آمریکا توانست عملیات ترور ایشان را با موفقیت انجام دهد.
چرا ترامپ با شهادت سردار سلیمانی که روسای جمهوری گذشته آمریکا از آن پرهیز میکردند منافع آمریکا را در منطقه بهصورت کلی به خطر انداخت؟ آیا این یک رویکرد برنامهریزی شده است و یا از رفتارهای متناقض و عدم تعادل روانی ترامپ نشأت میگیرد؟
بعد از حوادث حمله به کشتیها در امارات و حمله به تاسیسات آرامکو در عربستان، متحدین آمریکا فشارهای سنگینی روی ترامپ وارد آوردند. اما با ساقط شدن پهپاد آمریکایی، کشته شدن یک آمریکایی در عراق و حمله به سفارت آمریکا در عراق، ترامپ مجوز ترور سردار سلیمانی را صادر کرد، هر چند این امر با محوریت پمپئو بود منتهی با حمایت علنی عربستان و اسرائیل از این اقدام، دم خروس آشکار شد.
آیا خروج آمریکا از منطقه جدی است؟ چرا آمریکا به راحتی حاضر نیست از عراق بیرون برود؟
موضوع خروج آمریکا از عراق و منطقه یکی از مهمترین موارد استراتژیکی است که تصمیم گیرندگان ایران باید به دقت مورد بررسی و باتدبیر عمل کنند. در این مورد چهار عنصر مهم وجود دارد، عنصر اول خود آمریکاست. استراتژی آمریکا از زمان اوباما بر مبنای خروج تدریجی از خلیج فارس و خاورمیانه و تمرکز بر قدرتهای نوظهور بلوک شرق همچون چین و هند تعریف شد. ترامپ هم همان استراتژی را دارد و هردو حزب بزرگ آمریکا در اصل این موضوع اجماع دارند. یک عامل مهم این تصمیم هم بینیاز شدن آمریکا به نفت این منطقه است. در عین حال آمریکا حاضر نیست که روسیه، ایران یا چین خلأ ناشی از خروج آمریکا از منطقه خاورمیانه را پر کنند. بعد هم اینکه آمریکا بهدنبال این است که بتواند خروج آبرومندانه داشته باشد. لذا خروج یا ماندن یا حتی افزایش حضور نظامی آمریکا بستگی به این تعیین و تکلیف این موضوع خواهد داشت. عنصر دوم رژیم صهیونیستی و عربستان و متحدین عرب آمریکا هستند که آنها خروج آمریکا را تهدید موجودیت حکومتهای خود میدانند. آنها با تمام قدرت و ظرفیت تلاش خواهند کرد که شرایطی ایجاد کنند که حضور نظامی آمریکا نه تنها حفظ شده بلکه تقویت شود. عامل سوم قدرتهای بلوک شرق هستند. منافع حیاتی آنها این است که آمریکا در خاورمیانه مانده و درمانده شود و درهمه بحرانها با شکست مواجه شود. بدین ترتیب ظرفیت آمریکا برای مهار قدرتهای شرق آسیا تخلیه شده و همزمان شکست خورده و به سلطه بلامنازع آمریکا هم خاتمه داده شود.
عنصر چهارم هم ایران و نیروهای مقاومت است که آنها خواستار خروج آمریکا از منطقه هستند و نحوه عملکرد آنها در نتیجه این روند نقش مهمی خواهد داشت.
منبع: روزنامه آرمان ملیمنبع: ساعت24
کلیدواژه: ر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خروج آمریکا از منطقه قبل از انتخابات رژیم صهیونیستی ایران و آمریکا ه آمریکا ار سلیمانی علیه ایران تعیین کنند محور شرارت آمریکا د بلوک شرق ر آمریکا ن آمریکا مهم ترین ه خواهد ر منطقه ی ایران ترامپ د گفت وگو ر شرایط ایران د
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۲۲۳۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سایه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پارلمان اروپا بر سیاستهای گذار از انرژی
انتخابات ۲۰۲۴ بهویژه در آمریکا و اروپا پیامدهای مهمی برای سیاست اقلیمی جهان خواهد داشت، تا آنجا که پیروزی احزاب دست راستی در ایالاتمتحده و اروپا میتواند از تحرک سیاستهای اقلیمی بکاهد و گذار انرژی را در مسیری سختتر قرار دهد.
به گزارش شانا بهنقل از هفتهنامه بررسی تحولات بینالمللی انرژی و تغییر اقلیم مدیریت کل امور اوپک و روابط با مجامع انرژی، مخاطرههای جهانی در زمینه اجرای سیاستهای اقلیمی در سطح بالایی قرار دارند. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین آمریکا و نامزد جمهوریخواهان، متعهد شده است که در صورت پیروزی در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴، دوباره از موافقتنامه اقلیمی پاریس خارج شود.
افزون بر این، در سیاست داخلی، میراث اقلیمی جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، بهویژه قانون مهم کاهش تورم (IRA) را از بین خواهد برد. درمقابل، پیروزی بایدن احتمالاً به اقدامهای اقلیمی قویتر در ایالات متحده و ادامه حرکت جهانی در این زمینه منجر خواهد شد.
بعید است تأثیر انتخابات پارلمان اروپا بر سیاستهای اقلیمی جهان به اندازه انتخابات آمریکا دوگانه باشد، اما تأثیر خود را خواهد داشت: نظرسنجیها شیب بهسمت احزاب دست راستی را نشان میدهد که پیروزی نمایندگان این احزاب میتواند جاهطلبی اقلیمی اروپا را تضعیف کند، اما اگر این انتخابات با پیروزی ترامپ همراه شود، میتواند ضربه بهمراتب بزرگتری را به روند و شتاب جهانی اقدامهای اقلیمی و گذار جهانی انرژی وارد کند.
سال آینده میلادی برای دیپلماسی اقلیمی بسیار مهم خواهد بود؛ زیرا امضاکنندگان موافقتنامه اقلیمی پاریس باید اسناد جدید مشارکت معین ملی (NDC) - برنامههای اقدام اقلیمی - خود را با اهداف بلندپروازانهتر بهموقع برای نشست تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد (کاپ ۳۰ COP30) در برزیل ارائه کنند.
سناریوی ۱: انتخاب جناح راست در اروپا و آمریکا
پیروزی ترامپ و موفقیت جناح راست در انتخابات پارلمان اروپا بیشترین تأثیر منفی را بر اجرای سیاستهای اقلیمی جهان خواهد داشت. ترامپ میتواند افزون بر خروج از موافقتنامه پاریس، از بودجه ایالاتمتحده بهعنوان اهرم فشار استفاده کند و بانکهای توسعه چندجانبه را تحتفشار بگذارد تا برنامههای اقلیمی خود را کاهش دهند.
تلاشهای گستردهتر برای جمعآوری منابع مالی اقلیمی برای جهان درحال توسعه که اکنون رو به افول است، میتواند بیشتر از شرایط کنونی تضعیف شود. جمهوریخواهان تمرکز آژانس بینالمللی انرژی بر خالص انتشار صفر را نمیپذیرند و آن را تهدیدی برای امنیت انرژی میدانند. در داخل آمریکا، ترامپ بعضی از بخشهای قانون کاهش تورم را تضعیف خواهد کرد و اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانهای ایالاتمتحده را تقلیل خواهد داد.
در اروپا انتظار میرود حزب راست میانه (EPP) و چپ میانه (S&D)، دو گروه بزرگ سیاسی کنونی پارلمان و قلب ائتلاف بزرگ آن باقی بماند، اما بهطور کلی این احزاب کرسیهای خود را از دست خواهند داد.
این ائتلاف تضعیفشده ممکن است نفوذ کافی برای پیشبرد موضوعهای مورد مناقشه درخصوص اقلیم سبز نداشته باشد. نظرسنجیها در این زمینه متفاوت است، اما به احتمال زیاد در انتخابات ژوئن پارلمان اروپا گروههای دست راستی مانند ID (حزب راست افراطی AfD آلمان و انجمن ملی فرانسه) و ECR که از عقبنشینی سیاستهای سبز اتحادیه اروپا حمایت میکنند، کرسیهای بیشتری بهدست خواهند آورد.
در همین حال، حزب راست میانه موضع خود را کمی بهسمت احزاب راست تغییر داده و خود را بهعنوان حزب کشاورزان قرار داده است، بهتازگی با حمایت این حزب و در میان موجی از اعتراضهای کشاورزان، قوانین زیستمحیطی اروپا تا حدی تضعیف شد.
اوایل سال جاری میلادی، حزب راست میانه موضوع بازنگری در ممنوعیت فروش خودروهای احتراق داخلی بدون خالص انتشار دیاکسید کربن طی سال ۲۰۳۵ میلادی را مطرح کرد. از آنجا که این کمیسیون اروپاست که لوایح را به پارلمان اروپا پیشنهاد میکند، کمیسیونی با رویکرد اقلیمی کمتر جاهطلبانه تحت ریاست اورسلا فندر لاین با آرای پوپولیستی میتواند در پیشبرد سیاستهای اقلیمی اروپا بسیار مهم و تأثیرگذار باشد.
قوانین اخیر محیطزیست و کارآیی انرژی با وجود احزاب راست قویتر در پارلمان اروپا آسیبپذیر میشود. افزونبر این، درحالیکه احزاب راست رادیکال در گذشته متفرق شده بودند، افزایش قدرت به آن انگیزه بیشتری برای هماهنگی آرا و دیدگاهها خواهد داد.
با ورود اتحادیه اروپا به مرحله اجرای پیمان سبز، ممکن است امتیازات بیشتری برای کسبوکارها، صنعت و کشاورزی در نظر گرفته شود؛ ازجمله اینکه قوانین موجود، مانند نظام تجارت انتشار گازهای گلخانهای، بهطور دورهای بازنگری کاهشی شود.
وجود یک پارلمان کمتر دوستدار محیطزیست میتواند از هدف پیشنهادی کاهش انتشار ۹۰درصدی تا سال ۲۰۴۰ برای اروپا عقبنشینی کند. درواقع با پیروزی احزاب راست، مسیر اتحادیه اروپا برای دستیابی به هدف قانونی خالص انتشار صفر تا سال ۲۰۵۰ آشفتهتر خواهد شد.
وضع ترکیبی بازگشت ترامپ به قدرت در آمریکا با پیروزی احزاب دست راستی در اروپا (تضعیف اروپاییهای حامی اقلیم سبز) میتواند فضا را برای تولیدکنندگان نفت باز کند تا بر سرعت و شکل گذار انرژی تأثیر بگذارند. تصمیمهای نشست تغییرات اقلیمی کاپ ۲۸ در دوبی برای نخستین بار شامل توافق درباره دورشدن از سوختهای فسیلی بود.
افزونبراین، بسیاری از تولیدکنندگان نفت و صنعت بهطور جداگانه منشور کربنزدایی را امضا کردند و متعهد شدند کل انتشار گاز متان را تا سال ۲۰۳۰ میلادی حذف کنند، اما تصمیمهای کاپ ۲۸ همچنین بر نقش «سوختهای گذار» (گاز طبیعی) تأکید کرده و خواستار استقرار سریع فناوریهای کاهش انتشار مانند جذب و ذخیرهسازی کربن (CCS) شده است.
تولیدکنندگان نفت و گاز ازجمله عربستان سعودی و اماراتمتحده عربی، استدلال میکنند که کربنزدایی سیستم انرژی جهان و سوختهای فسیلی کمکربن باید برای دهههای آینده همزیستی داشته باشند.
این ایده و توسعه صنعت سوختهای فسیلی میتواند با انتخاب ترامپ تقویت شود. برعکس، برخی تحلیلگران معتقدند پیروزی ترامپ میتواند چین را به سرعتبخشیدن به سرمایهگذاری سبز که آن را برای امنیت انرژی خود مهم میداند، ترغیب کند.
سناریوی ۲: بایدن در قدرت بماند، اتحادیه اروپا به راست متمایل شود
درحالیکه بایدن بهعنوان یک رئیسجمهور اقلیمی شناخته میشود، ترکیب وضع دوره دوم بایدن و اتحادیه اروپا با رویکرد اقلیمی کمتر جاهطلبانه لزوماً آنها را در تضاد قرار نمیدهد. دستور کار اقلیمی بهطور عمیق در بینش اروپا، حتی در میان احزاب راستگرا جا افتاده و چالشهای اخیر امنیت انرژی حتی این موضوع را تقویت کرده است.
اعضای جناح راست رادیکال پارلمان اروپا بهطور معمول منکر تغییرات اقلیمی نیستند. در این زمینه سیمون هیکس، از مؤسسه دانشگاه اروپا معتقد است آنها بهطور فزایندهای به مسائل محیطزیستی بدبین و بهدنبال محافظت از «شیوه زندگی اروپایی» هستند و برای جلب نظر رأیدهندگان روستایی درباره سیاستها و هزینههای گذار نقش بازی میکنند.
در هر صورت، ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا در این سناریو میتوانند در بعضی از زمینهها البته به قیمت ازدسترفتن افزایش جاهطلبی اقلیمی همسوتر شوند. برای نمونه، در نشست تغییرات اقلیمی کاپ ۲۸، ایالاتمتحده بهعنوان یک تولیدکننده و مصرفکننده بزرگ نفت و گاز، درباره موضوع ذخیرهسازی کربن در مقابل درخواست اتحادیه اروپا برای محدودکردن نقش آن در گذار، به یک حد وسط رسید.
افزونبراین، سند سیاست اتحادیه اروپا درباره بهکارگیری ذخیرهسازی کربن و دیگر راهحلهای حذف کربن ازسوی کمیسیون و پارلمان جدید اروپا تصویب خواهد شد.
سناریوی ۳: بایدن برنده میشود و ترکیب کنونی پارلمان اروپا باقی میماند
نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد محبوبیت احزاب میانهروی اروپا دوباره شتاب گرفته است. نتایج نظرسنجی حزب راست میانه و میانهرو نشان میدهد ائتلاف بزرگ بهراحتی اکثریت خود را در پارلمان اروپا حفظ خواهد کرد. اگر روند محبوبیت این احزاب در اروپا ادامه یابد یا تشدید شود و بایدن نیز در انتخابات آمریکا پیروز شود، تلاشهای جهانی اقلیمی و گذار انرژی میتواند شتاب بیشتری بگیرد.
البته حتی در این صورت نیز نمیتوان واقعیتهای اقتصادی موجود را در زمینه اجرای سیاستهای اقلیمی نادیده گرفت. درواقع نکته کلیدی که باید به آن توجه کرد محدوده اجرای سیاستهای اقلیمی در کشورهای عضو اتحادیه اروپاست. بسیاری از آنها با فشارهای جزئی در اقلیم روبهرو هستند، اما از طرف دیگر، در چارچوب سیاستهای ملی خود گرفتار میشوند و همه آنها با فشارهای بودجهای ناشی از هزینههای گذار از سوی رأیدهندگان و صنعت روبهرو هستند.