Web Analytics Made Easy - Statcounter

دسته صندلی در بازویم فرو رفته بود، هیچ راه گریزی نبود و از چپ، راست و بالا تحت فشار بودم.

هم عرق کرده بودم و هم فرقم شکافته بود و غرق خون شده بودم خواستم به خودم تکانی بدهم که متوجه شدم راه تکان خوردن وجود ندارد. فقط یک جای امیدواری که وجود داشت، این بود که جلوی دهانم کمی خالی بود، چون به رو افتاده بودم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در آن لحظات مرتب خس خس می کردم و با هر بار نفس کشیدن، مرگ را جلوی چشم خودم می دیدم.

واقعا باید گفت: "لایدرک و لایوصف" تا در آن شرایط قرار نگیرید، درک نمی کنید.

یواش یواش صداهایی از اطراف شنیدم یکی می گفت "انا لله و انا الیه راجعون" دیگری می گفت: خدایا ما رفتیم امام را نگه دار و من هم شهادتین و ترتیبات میت را می خواندم.

در عین حال نگران آیت الله بهشتی بودم و نمی دانستم چه خواهد شد. می گفتم خدایا من دیگر رفتم، چون به قدری آوار داشت فشار می آورد که فکر می کردم به زودی بدنم متلاشی خواهد شد.

آهن در سینه ام فرو رفته بود، دنده هایم شکسته بود، فرقم شکافته شده بود و پرده گوشم هم پاره شده بود.

گذشت و گذشت، نمی دانم چه مدتی شد، یک دفعه احساس کردم از بالا صداهای نامفهومی می آید.

حس کردم برای خاکبرداری آمده اند و چون از سمت حیاط می آمدند، با خودم گفتم تا نیروهای امدادی به من برسد، خیلی طول می کشد.

من واقعا امیدی به دوباره برگشتن نداشتم. در هر صورت معلوم شد که دارند خاکبرداری می کنند، آن زمان برق رفته بود و امکانات نبود و با نور ماشین و وسایل ابتدایی کار می کردند.

البته ممکن بود همان وسایل، افراد را از بین ببرد به طور مثال می گفتند که به سر شهید محمد منتظری کلنگ زده بودند و فرقش شکافته شده بود.

همچنین بستگی به موقعیت زیر آوار هم داشت و اینکه ترکش یا آتش، به کدام نقطه از بدن خورده باشد، یا شیئی آهنی اصابت کرده باشد، یا افراد خفه شده باشند.

بعضی ها بدون اینکه مورد اصابت چیزی قرار گرفته باشند، خفه شده بودند من هم در حال خفگی به سر می بردم و به سختی و بدبختی نفس می کشیدم.

وقتی از زیر آوار بیرون آمدم بدنم غرق خون شده بود مرا روی دست گرفتند و شش هفت نفری بردند با چشمان خونین به صحنه نگاه کردم که تلی از خاک و پودر شده بود با خود گفتم خدایا بقیه در چه حالی هستند و آیت الله بهشتی چطور است؟

مرا به سمت حیاط کشاندند و دیدم دو ردیف پلیس ایستاده اند که افراد متفرقه وارد صحنه انفجار نشوند.

ادامه واقعه هفت تیر و انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری را از زبان مرتضی فضلعلی بازمانده این حادثه در کتاب "روایت انقلاب و انفجار" بخوانید.

مرتضی فضلعلی دوستدار راستین امام و انقلاب از جمله نمایندگان مجلس، عضو حزب جمهوری اسلامی و جانباز واقعه هفت تیر ۱۳۶۰ است که با چهار دهه حضور مستمر در عرصه های آموزش و پرورش، مبارزه با رژیم پهلوی فعالیت در انجمن های اسلامی و قانون گذاری دستاوردهای ارزشمندی را برای نظام جمهوری اسلامی به ارمغان آورده است.

وی در سال ۱۳۲۸ در یک خانواده مذهبی در سرکان همدان متولد شد.

کتاب "روایت انقلاب و انفجار" حاصل مصاحبه تاریخ شفاهی محمد حسین یزدانی راد با این جانباز است که امسال به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملی غرب کشور منتشر شد.

برچسب‌ها مجلس شورای اسلامی کتابخانه ایرنا همدان کتاب

منبع: ایرنا

کلیدواژه: مجلس شورای اسلامی کتابخانه ایرنا همدان کتاب مجلس شورای اسلامی کتابخانه ایرنا همدان کتاب روایت انقلاب و انفجار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۱۱۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نحوه کشته شدن معمر قذافی / انفجار مجسمه‌های بودا در بامیان / حال و هوای شانگهای از دهه 30 تا 80 میلادی / اسرای عراقی با پرچم ایران در تهران

بسته ویدیویی «تابناک» مجموعه‌ای از ویدیوها پیرامون رویدادهای سیاسی عمدتاً متکی بر گزارش‌ها و تحلیل‌ها و ویدیویی‌هایی درباره دیگر موضوعات فرهنگی، اقتصادی و... است که دیدنش را از دست داده‌اید؛ نگاهی دوباره و متفاوت به آنچه در این بستر می‌توان فرا گرفت.

 

 

نحوه کشته شدن معمر قذافی

مرگ معمر قذافی، دیکتاتور لیبی به هشت ماه جنگ داخلی در لیبی خاتمه داد اما مرگ وی بحث‌های بسیاری را در مجامع سیاسی ایجاد کرد. مردم خشمگینی که دیکتاتور منفور خود را دستگیر کرده‌اند در حرکتی کاملا خارج از کنترل بعد از تحقیر و شکنجه وی نهایتا او را می‌کشند و در عمل همان خشونتی را مرتکب می‌شوند که بر علیه آن قیام کرده‌اند. در این تصاویر که آخرین لحظات معمر قذافی را به تصویر می‌کشد و توسط تلفن همراه شورشیان فیلمبرداری شده است، رفتار خشونت‌باری که با وی می‌شود را می‌توان دید و توضیحات مردی که او را پیدا کرد و رویدادهایی که منجر به دستگیری قذافی شد تشریح می‌کند. 

 

 

انفجار مجسمه‌های بودا در بامیان

«تندیس‌های بودا در بامیان / Buddhas of Bamiyan» مجموعه مجسمه‌های تاریخی است که قدمت آنها به قرن ششم میلادی بازمی‌گشت. بنای ایستاده این مجسمه‌های تاریخی در کناره‌های صخره‌ای دره بامیان در مناطق هزاره‌جات کنده کاری شده بودند. این دو مجسمه به بلندی 53 متر و 35 متر، در کنار مجموعه‌ای از بناهای تاریخی در این محل برای زمانی طولانی از جاذبه‌های اصلی گردشگری در افغانستان بودند. تندیس کوچکتر در سال 507 میلادی و تندیس بزرگتر در سال 554 میلادی ساخته شده‌است. این دو تندیس، نشان‌دهنده سبک کهن هنر یونانی و بودایی بوده‌است؛ که در مناطق آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان رواج داشته‌است. با اشغال افغانستان توسط طالبان، بسیاری از آثار تاریخی تخریب شد و این مجسمه‌ها نیز در همین راستا تخریب شد. نیروهای طالبان به فتوای ملامحمد عمر در روز نهم مارس سال 2001 میلادی، به روی مجسمه‌های غول‌پیکر بامیان آتش گشودند تا در شامگاه یازده مارس از صلصال و شهمامه تنها دو حفره باقی ماند. تندیس‌های بودا در بامیان، تا قبل از آنکه در زمان حاکمیت طالبان تخریب شوند، بزرگ‌ترین تندیس‌های بودا و بلندترین مجسمه‌های سنگی در جهان به‌شمار می‌آمدند. لحظات منفجر کردن این مجسمه‌های عظیم را در تابناک می‌بینید. 

 

 

حال و هوای شانگهای از دهه 30 تا 80 میلادی

«شانگهای / 上海/ Shanghai» در دلتای رود یانگ تسه در جنوب پای رود یانگ‌تسه در میانه انتهای شرقی خاک اصلی چین قرار دارد. شانگهای در طول تاریخ و به ویژه تاریخ معاصر، نقش کلیدی در تحولات چین داشت و حزب کمونیست چین نیز در آن پایه‌گذاری شد. از دهه 1930، شانگهای تبدیل به مهم‌ترین بندر آسیا شد و شعبی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تجاری و بانکی در جهان، در این دفتر مستقر شدند. حال و هوای شانگهای از دهه 1930 تا 1980 میلادی را در تابناک تماشا می‌کنید. 

 

 

اسرای عراقی با پرچم ایران در تهران

در جریان جنگ تحمیلی، صدام حسین برای تامین نیروی انسانی، حتی افسران راهنمایی و رانندگی عراق را نیز به اجبار به جنگ با ایران گسیل کرده بود. بسیاری از این سربازان مقاومتی در مقابل اسارت نمی‌کردند و چون انگیزه‌های ایدئولوژیک قوی نداشتند، پس از اسارت با ایرانی‌ها همراه می‌شدند. گروهی از همین اسرا، با عضویت در گردان بدر در عملیات خیبر علیه صدام شرکت کردند. تصاویری از گروهی از این عراقی‌های اسیر را با پرچم ایران در تابناک می‌بینید. 

دیگر خبرها

  • نحوه کشته شدن معمر قذافی / انفجار مجسمه‌های بودا در بامیان / حال و هوای شانگهای از دهه 30 تا 80 میلادی / اسرای عراقی با پرچم ایران در تهران
  • روایت رئیس صدا و سیما از دو بار تفقد و تحسین رهبر انقلاب
  • روایت متفاوت خبرنگار صدا و سیما از دیدار با سردار حاجی‌زاده
  • شهید آوینی نگاه ما را نسبت به موضوعات تغییر داده است
  • روایت شهادت شهید فرهمند در جبهه غرب کشور
  • ضربه مهلک حمله موشکی به اسرائیل به روایت وزیر رئیسی /جنتی خطاب به اسرائیل: دوران بی پاسخ ماندن به سر آمد/ حزب کارگزاران هم پیام داد
  • ۲۹ فروردین تاریخی ماندگار برای ارتش جمهوری اسلامی ایران
  • تقدیر سرلشکر باقری از ارتش بخاطر همدلی با سپاه
  • عملیات «وعده صادق» مصداق همدلی و هم‌افزایی ارتش و سپاه بود
  • ۳ سریال تاریخی کره‌ای که طرفداران «جومونگ» نباید از دست بدهند