آقای روحانی دولتی که خودش دستش را میبندد؛حق اعتراض ندارد!
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۳۳۵۵۱
سرویس سیاسی خرداد- صلاح الدین توماج پور: چهاردهمین نشست خبری رئیس جمهوری در روز گذشته و نیز سخنان امروز او در اختتامیه جشنواره خوارزمی، نکات فراوانی داشت اما شاید مهم ترین وجه مشترک آن انتقاد و گلایه روحانی نسبت به تخریب ها و تبلیغات منفی علیه دولت بود، انتقادی که هر چند به جاست اما موضوعیت ندارد، چرا که این خود دولت روحانی و شخص رئیس جمهوری است که در طول 6 سال گذشته با رویکردی فشل و فاقد استراتژی در حوزه رسانه این بلا را بر سر خودش نازل کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خرداد، این بخش ها از سخنان روحانی در کنفرانس خبری دیروز و سخنان امروز او را بخوانید:
«تورم نقطه به نقطه ما از ۵۲ به ۲۶ رسید. دولت و مردم این کار را کرده اند. اینکه گفته میشود دولت ناکارامد است یعنی چه؟ مقایسه دولت امروز در تحریم با دولت های پیشین آسان است. ۶۰۰ میلیون متر مکعب گاز در روز مصرف می کنیم. اینکه تولیدمان به یک میلیارد می رسد در پایان سال یعنی دولت ناکارامد است؟ اخر دولت پتروشیمی ما دو برابر می شود تا اخر دولت، بنزینمان بیش از دوبرابر می شود. این کلمه ناکارامدی که دوستان رقیب به کار می برند درست نیست.»
«دولت ما چند نوع محاصره دارد، یک محاصره آمریکا است، در داخل هم مداوم محاصره هستیم که یکی از آنها محاصره تبلیغاتی است.»
«ما در اقتصاد بدون نفت توانستهایم به رشد مثبت برسیم و شاخصها را در مسیر درست قرار دهیم، در دولت قبل علیرغم اینکه در سال ۹۰ ما صد میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم؛ اشتغال خالص ما در پایان سال ۹۱ کمتر از ۱۰ هزار نفر است.*در طول این ۶ سال ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار اشتغال خالص داریم. چون دستگاه تبلیغات ما نداریم؛ می گویند وضع مردم بد است، البته وضع مردم خوب نیست و من قبول دارم؛ اما مقایسه ای بکنیم بین شش سال با دوره قبل از آن.»
اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم و بر اساس آمار و شواهد و مستندات کارنامه دولت روحانی را بسنجیم، او بیراه نمی گوید و کارنامه قابل قبولی با توجه به مشکلات فراوان بیرونی و پیامدی دارد اما شاید بسیاری از ما چنین حسی به دولت روحانی و کارنامه او نداریم و از عملکردهای دولت سرخورده و ناراحت و عصبانی هستیم!
نمی خواهیم که بگوییم اوضاع بر وفق مراد است اما آنقدر هم که ما استنباط می کنیم ( در قالب رویکردهای رسانه ای و رگبار تبلیغاتی در فضای مکتوب ومجازی و شبکه های اجتماعی به خورد ما داده اند» اوضاع خراب نیست یا بهتر بگوییم دولت روحانی تا این حد ضعیف نبوده اما روحانی هم نباید گلایه داشته باشد.
وقتی از همان ابتدای دولت عقلا و اهل فن رسانه به او گوشزد کردند که پاشنه آشیل دولت عرصه رسانه ای است و این گلوگاه مهم را به اهلش سپرده و وا ندهد و روحانی و اطرافیان گوششان بدهکار نبود و خیال می کردند که با همین دست فرمان و بدون کنش رسانه ای موثر می توانند موفق باشند، باید هم انتظار چنین وضعیتی را می کشیدند، نکته ای که در انتخابات پیش رو یکی از مهم ترین تبعات خود را نشان خواهد داد و نشانه های آن در جامعه بوضوح قابل مشاهده است.
حال هم اعتراض رئیس جمهوری نه ثمری دارد و نه چیزی را عوض می کند و به قول عامیانه کار از کار گذشته و خود کرده را تدبیر نیست!
یکی از معدود مزیت ها و نقاط مثبت دولت احمدی نژاد، آن بود که دولت وقت بازی در عرصه رسانه ای و تبلیغاتی را بلد بود، البته همراهی و همنوایی تریبون داران و رسانه های رسمی هم با دولت او حداقل در 6 سال ابتدایی در این زمینه بی تاثیر نبود، رسانه ها و تریبون هایی که هیچ گاه همنوا و همدل با دولت روحانی نبوده اند.
مثلا دولت احمدی نژاد تورم 45 درصدی و آمار اشتغال 10 هزار نفری و رشد منفی بی سابقه در اقتصاد ایران را آنهم با در آمدهای هنگفت و بی سابقه و 800 میلیارد دلاری نفتی رقم زده بود اما همزمان خود را از تکاپو نیانداخته و حداقل بخشی از افکار عمومی نامطلع به کنه مطالب را تحت بازی رسانه ای خود داشت اما همزمان این دولت به خصوص در 4 سال ابتدایی که کارنامه قابل قبول و درخشانی حداقل در حوزه تورم، اشتغال و بسیاری از حوزه های دیگر داشت، نتوانست عملکردها را آنگونه که باید و شاید در انظار عمومی ترسیم کند و حتی واقعیات را به درستی به اهلش برساند.
اینگونه است که اکنون بخش عمده ای از حامیان دیروز روحانی دلسرد و مغموم صحنه را واگذاشته و عنقریب است که لایه های تندرو جناح مقابل بر مسند وکالت ملت نشسته و حلقه محاصره روحانی را تنگ کنند و در این میان دشمنان بیرونی و مغرضان برانداز هم از ضعف رسانه ای دولت بهترین بهره برداری را کرده و طی این سال ها با تخریب متواتر و مداوم افکار عمومی را علیه دولت و اصلاح طلبان شورانده اند. حال دولتی مانده که می گوید من را با کارنامه مشخص و معلومم قضاوت کنید اما کسی گوشش بدهکار نیست.
برچسب ها: روحانی ، تبلیغات ، دولت روحانی ، رسانه ، اشتباه
منبع: خرداد
کلیدواژه: روحانی تبلیغات دولت روحانی رسانه اشتباه دولت روحانی رئیس جمهوری رسانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۳۳۵۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دولت توسعهگرا چیست؟
عصر ایران - دولت توسعهگرا (developmental state) دولتی است که با هدف پشتیبانی از رشد صنعتی و توسعۀ اقتصادی در حیات اقتصادی دخالت میکند.
دخالت دولت توسعهگرا در زندگی اقتصادی در حد تلاش برای جایگزین کردن برنامهریزی و کنترل "نظام سوسیالیستی" به جای بازار نیست، بلکه بیشتر کوششی است برای ایجاد مشارکت بین دولت و شرکتهای بزرگ اقتصادی، و اغلب اولویتهای محافظهکارانه و ناسیونالیستی زیربنای این رویکرد را تشکیل میدهند.
ژاپن نمونۀ کلاسیک دولت توسعهگرا است. در دورۀ فرمانروایی میجی (Meiji) در سالهای 1868 تا 1912، دولت ژاپن با زایبوتسو، یعنی با امپراتوریهای بازرگانی بزرگ خانوادگی، که تا جنگ جهانی دوم بر اقتصاد ژاپن سلطه داشتند، ارتباط نزدیکی برقرار کرد.
از سال 1945 نقش توسعهای دولت ژاپن را وزارت بازرگانی صنعت بینالمللی ژاپن بر عهده گرفت که همراه با بانک ژاپن، به اتخاذ تصمیم در مورد سرمایهگذاریهای خصوصی یاری رساند و اقتصاد ژاپن را به سمت رقابت بینالمللی هدایت کرد.
الگوی مشابهی از مداخلۀ توسعهگرایانۀ دولت در فرانسه نیز وجود داشته است که در آن حکومتهای راست و چپ ضرورت برنامهریزی اقتصادی را تشخیص میدادند و بوروکراسی دولتی هم خود را نگهبان منافع ملی میدانست.
در کشورهایی مانند اتریش و تا حدی نیز آلمان، توسعۀ اقتصادی از راه ایجاد "دولت مشارکتی" (partnership state) به دست آمده است که در آن بر حفظ رابطۀ نزدیک بین دولت و شرکتهای بزرگ اقتصادی و بویژه مشاغل اقتصادی بزرگ و نیروی کار سازمانیافته تاکید میشود.
در چند دهۀ اخیر، جهانی شدن اقتصاد موجب پیدایش "دولتهای رقابتی" شده است که نمونههایی از آنها در میان "اقتصادهای ببر" (tiger economies) آسیای شرقی دیده میشود. اقتصادهای ببر عبارتی است در توصیف اقتصادهایی در شرق آسیا، با رشد شتابان و جهتگیری صادراتی. مثلا کرۀ جنوبی و تایوان و سنگاپور و هنگکنگ.
پیشتر به مفهوم دولت حداقلی پرداختیم. بهترین نمونههای تاریخی دولتهای حداقلی، دولتهای حاکم بر بریتانیا و آمریکا در اوایل دورۀ صنعتی شدن در قرن نوزدهماند. هر قدر کشوری دیرتر صنعتی شود، نقش اقتصادی دولت در آن بیشتر خواهد بود. بنابراین دولت توسعهگرا نمیتواند دولت حداقلی باشد.
در صورت موفقیت دولت توسعهگرا، شاید در بلندمدت راه تبدیل آن به دولت حداقلی فراهم شود. در ژاپن و آلمان، به علت عقبماندگی تاریخی نسبت به بریتانیا و ایالات متحده، به جای دولت حداقلی، دولت توسعهگرا شکل گرفت.
باید توجه داشت که دولت توسعهگرا لزوما دموکراتیک نیست بلکه میتواند مصداق یک دیکتاتوری و حتی دولتی فاشیستی و میلیتاریستی باشد. چنانکه دولتهای توسعهگرا در آلمان و ژاپن اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، غیردموکراتیک بودند و نهایتا هم به پیدایش نازیسم در آلمان و میلیتاریسم در ژاپن منجر شدند.
پیشتر در تشریح کتاب "ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی"، اثر کلاسیک برینگتن مور، توضیح دادیم که مور دولتهای توسعهگرای غیردموکراتیک را متعلق به "راه دوم نوسازی" میداند؛ راهی سرمایهدارانه و مبتنی بر "انقلاب از بالا". یعنی نیروی انقلابی در این کشورها، دولتها بودند نه مردم.
در واقع دولت توسعهگرا دولتی است که به لحاظ تاریخی از جامعهاش جلوتر است و اصلاحاتی را در جامعه در پیش میگیرد که به شکل دموکراتیک تحققپذیر نیستند. خصلت آمرانه و اقتدارگرایانۀ این اصلاحات، نهایتا منجر به بیزاری از تجدد و رشد ارتجاع یا نوعی تمایل به "بازگشت به سنت" میشود.
با این حال دولتهای توسعهگرا تماما غردموکراتیک نیستند. دولتهای دموکراتیک توسعهگرا بویژه با توجه به تجربۀ ژاپن و آلمان تا پیش از سال 1945، در دوران پس از جنگ جهانی به تعداد بیشتری دوم سر بر آوردند.
خصلت دموکراتیک دولتهای توسعهگرا، معمولا سرعت توسعه را تا حدی کاهش میدهد ولی رضایت عمومی از روند توسعه را افزایش میدهد. دولت توسعهگرا در برزیل در دهههای 1960 تا 1980، رشد اقتصادی چشمگیری برای این کشور رقم زد ولی نهایتا به دلیل ماهیت غیردموکراتیکش، در دهۀ 1980 سقوط کرد.
در ایران نیز دولت توسعهگرای محمدرضاشاه علیرغم موفقیتهای اقتصادی نسبیاش، نهایتا به دلیل خصلت غیردموکراتیکش سرنگون شد. دولت رضاشاه نیز دولتی توسعهگرا بود که علیرغم خدماتش، به دلیل ماهیت اقتدارگرایانهای که داشت، وقتی که با مداخلۀ نیروهای خارجی سقوط کرد رضایت ملی مشهودی در ایران پدید آمد.
در هر صورت استعداد پیوند دولت توسعهگرا با اقتدارگرایی و نحوهای دیگر حکمرانی غیردموکراتیک، موجب شد که در نیمۀ دوم قرن بیستم، صاحبنظران سیاسی تاکید زیادی بر "دولت توسعهگرای دموکراتیک" داشته باشند.
کانال عصر ایران در تلگرام