شوهرم از خونه بیرونم کرده؛ چکار کنم؟+ ۶ راهکار عملی
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۴۱۴۶۸
آفتابنیوز :
یکی از مشکلاتی که برخی از زنان متاهل بخاطر آن به کلینیکهای روانشناسی یا دفاتر حقوقی مراجعه میکنند این است که شوهرانشان آنها را از خانه بیرون میکنند. از آنجایی که زنان نقش مهمی را به عنوان مادر و همسر در کانون خانواده ایفا میکنند این مسئله میتواند آسیبهای روحی و روانی بسیاری را به آنها وارد کند؛ بنابراین تمامی عوامل تاثیرگذار در این مسئله باید به دقت بررسی شوند تا از بروز مشکلات احتمالی در آینده جلوگیری شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این موضوع به خصوص زمانیکه پای فرزندانی نیز در میان باشد از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. در این مقاله سعی میکنیم تا جوانب مختلف این موضوع را بررسی کرده و راهکارهایی ارائه دهیم.
چرا شوهرتان از خانه بیرونتان میکند؟
همسرتان درگیر اعتیاد شده است
یکی از دلایلی که ممکن است همسرتان بخاطر آن شما را از خانه بیرون کرده باشد، اعتیاد است. معمولا افرادی که به مصرف مواد مخدر اعتیاد شدیدی پیدا میکنند دیگر کنترلی بر اعمال و رفتار خود ندارند و در نتیجه دست به هر اقدامی میزنند خصوصا اگر از جانب همسرشان بیش از اندازه تحت فشار باشند. اعتیاد معمولا با خود مشکلات اقتصادی نیز به همراه دارد و همین مشکلات مزید بر علت شده و سبب میشود تا شخص معتاد برای رهایی از فشارهای موجود اقدام به بیرون کردن همسر و فرزندانش کند.
راه حل: اگر در چنین شرایطی قرار دارید بهتر است قبل از هر کاری حتما با یک مشاور متخصص در حوزۀ اعتیاد مشورت کنید. شرایط افراد مبتلا به اعتیاد بسیار خاص و ویژه است و بدلیل تحریک پذیری بالای این افراد شما باید مهارتهای برقراری ارتباط با آنها را بدانید تا ضمن جلوگیری از بیرون کردن شما از منزل بتوانید برای درمان آنها قدمهایی را نیز بردارید. وارد کردن فشار بیش از اندازه به این افراد برای ترک زودهنگام مواد معمولا نتیجه عکس میدهد پس بهتر است کاملا حساب شده عمل کنید تا زمینه را برای خشمگین شدن همسرتان فراهم نکنید.
از شما خیانت و بی وفایی دیده است
اگر به تازگی همسر شما متوجه خیانت شما شده است پس کاملا طبیعی است که شما را از خانه بیرون کند؛ چراکه به شدت تحت تاثیر هیجانات قرار گرفته است و این کار را بهترین پاسخ به خیانت شما میداند. معمولا مردانی که از جانب همسر خود بی وفایی میبینند بسیار آسیبپذیر و شکننده میشوند، در نتیجه برای کاهش درد و ناراحتی خود به امتیازاتی که قانون در اختیار آنها قرار داده است متوسل میشوند که یکی از ابتداییترین آنها بیرون کردن همسرشان از منزل است. ما قصد جانبداری از همسرتان را نداریم، اما اگر در این شرایط قرار دارید بهتر است کمی به او حق بدهید.
راه حل: در چنین شرایطی بهتر است زیاد با همسرتان در ارتباط نباشید چرا که او در اوج هیجانات منفی قرار دارد و به هر اقدامی از سمت شما واکنش منفی نشان میدهد. بهتر است چند روزی را در منزل یکی از دوستان مورد اعتماد یا خانواده (در صورت اطلاع) خود سپری کنید تا همسرتان آمادگی گفتگو با شما را پیدا کند.
با خانواده شما اختلاف دارد
اختلاف شوهر شما با خانوادهتان میتواند یکی دیگر از دلایل احتمالی بیرون کردن شما از خانه باشد. برای مثال افرادی هستند که با وجود ازدواج و تشکیل خانواده باز هم به والدین خود بسیار وابسته هستند و به آنها حق هر گونه دخالتی را میدهند و حتی در برخی موارد به همسر خود نیز ترجیحشان میدهند. طبعا چنین وضعیتی باعث میشود تا همسر شما نسبت به خانوادهتان حالت تدافعی بگیرد و حتی گاهی با آنها دچار اختلافات شدید نیز شود. این مسئله سبب میشود تا همسرتان احساس تنهایی کرده و تلاش کند با بیرون کردن شما از خانه کمی از خشم خود را تخلیه و به گونهای جلب توجه کند.
راه حل: اگر شما جز این دسته از افراد هستید بهتر است کمی در وضعیت موجود تجدید نظر کنید تا متوجه تغییر رفتار همسرتان شوید. مردها معمولا دوست دارند که در زندگی مستقل و آزاد عمل کنند، ولی درست برعکس شما این آزادی را از او میگیرید. پس کمی دل او را بدست آورید و رفت و آمد خود را با خانواده خود محدود به ۲-۳ بار در هفته کنید نه هر روز. لازم نیست در زندگی مشترک شما کسی بر دیگری ارجحیت داشته باشد. تنها کافیست مدیریت صحیحی داشته باشید و ضمن حفظ احترام والدین خود، نقش و نظر همسرتان را نیز برای تصمیمگیری درباره زندگیتان در نظر داشته باشید.
شوهرتان دهن بین است
متاسفانه یکی از مشکلاتی که در برخی از مردان وجود دارد دهنبینی و قرار گرفتن تحت تاثیر حرف دیگران است. معمولا یکی از مهمترین افرادی که چنین تاثیری را بر همسر شما دارند خانواده و خصوصا مادر همسرتان هستند. حل این مسئله نیازمند صبر و حوصلۀ زیادی است چرا که همسر شما به مادرش وابستگی و علاقه زیادی دارد و طبعا نظر او را در اولویت کارهایش قرار میدهد لذا باید کمی صبور باشید و هیجانی رفتار نکنید. دلایل این کار میتواند متفاوت باشد، اما هر چه که باشد شما قرار نیست با آنها این مشکل را حل کنید.
راه حل: مشکل شما در چنین شرایطی دهن بینی همسرتان است نه مادر شوهرتان؛ پس همانطور که گفته شد به هیچ عنوان لازم نیست که در روی مادر همسرتان بایستید و سعی کنید مشکلتان را با او حل کنید چراکه این کار فقط مشکل شما را بیشتر میکند. قبل از هر چیز سعی کنید دلایل این رفتار همسرتان را پیدا کنید و در یک موقعیت مناسب بدون اینکه بدگویی شخصی را بکنید سعی در حل و رفع سوء تفاهمات کنید. در این موقعیت مراجعه به یک زوج درمانگر و یا حتی در موارد جدیتر خانواده درمانگر میتواند کمک زیادی به شما بکند.
همسرتان ازدواج مجدد کرده است
شاید سختترین بخش ماجرا همین قسمت باشد که همسرتان شما را بخاطر شخص دیگری از خانه بیرون کرده است و تمام احساسات شما را نادیده گرفته است. متاسفانه امروزه تعداد مردانی که بخاطر خیانت و یا ازدواج مجدد همسرشان را از خانه بیرون میکنند کم نیست و این موضوع قطعا آسیبهای روانی بسیاری را به همسر و فرزندانشان وارد میکند.
راه حل: ما احساسات شما را در چنین شرایطی قطعا درک میکنیم و به شما پیشنهاد میکنیم اگر هنوز به همسرتان علاقه دارید برای بازگرداندن زندگیتان تلاش کنید. اگر پذیرای گفتگو با شما است حتما او را ترغیب به مراجعه به روانشناس کنید و در غیر صورت از قانون کمک بگیرید و از حقوق خود و فرزندانتان دفاع کنید و برای بهبود روحیه خود حتما با یک مشاور ازدواج و خانواده صحبت کنید.
شوهرتان مشکل شخصیتی دارد
شاید گاهی برایتان پیش آمده که همسرتان هنگام دعوا و یا حتی بی دلیل از خانه بیرونتان کرده، اما چند روز بعد خودش برای بازگرداندنتان با گل و شیرینی پیش قدم شده است. احتمالا این الگو در زندگی شما تبدیل به عادت شده و بسیار از این وضعیت بلاتکلیف شدهاید. دلیل اصلی این موضوع میتواند به نوعی وجود یک مشکل روانی یا گرایش به دیگر آزاری در همسرتان باشد.
راه حل: حتما در این شرایط ضمن حفظ اعتماد به نفس، با یک روانشناس بالینی مشورت کنید. احتمالا شما به تنهایی خودتان قادر به حل این مشکل در همسرتان نخواهید بود و باید از یک متخصص کمک بگیرید.
نکته: در این شرایط خاص بدلیل بالا بودن سطح هیجانات منفیتان احتمالا بیشتر از هر زمان دیگری احساس شکنندگی و آسیبپذیری میکنید. این حس و حال طبیعی است، اما بهتر است کمی بیشتر حواستان به خودتان و روح و روانتان باشد. خصوصا اگر صاحب فرزند هستید بهتر است سلامت روان او را نیز حتما مد نظر قرار دهید. یک سیستم حمایتی قوی در چنین شرایطی قطعا به کمک شما خواهد آمد. خانواده، دوستان و روانشناسان از جمله کسانی هستند که میتوانند در این شرایط سخت همراه شما و فرزندانتان باشند.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: اختلاف خانوادگی دعوای زن و شوهر مشاوره خانواده بیرون کردن شما خانه بیرون چنین شرایطی بهتر است کمی همسر شما تا همسر راه حل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۴۱۴۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«ناآگاهی» بزرگترین تهدید سلامت روان
شبنم کوهی روانشناس و عضو انجمن روانشناسی ایران در گفتوگو با خبرنگار گروه سلامت خبرگزاری علم و فناوری آنا با بیان اینکه «ناآگاهی» بزرگترین تهدید سلامت روان خانوادههاست، گفت: اصلاً معنای همدلی را نمی فهمیم و باید آموزش های لازم را ببینیم و در کنار این آموزش، مشاوره داشته باشیم.
وی افزود: متاسفانه فکر نمی کنیم که برای ورود به جامعه و گذراندن هر کدام از مراحل زندگی نیاز به آموزش داریم اما ازدواج می کنیم. بدون آموزش، بچهدار میشویم و بدون اینکه بدانیم در هر مرحله از رشد کودک ما چه تأثیری داریم. برای مثال مادر یا پدر کودک 5 ساله را دعوا می کنند در صورتی که اصلا نمی دانند کودک تا سن 6 سالگی قدرت تفکر منطقی ندارد. والدین منطقی دعوا می کنند که برای مثال چرا سس را روی مبل ریختی، در صورتی که کودک چیزی نمی بیند و فقط می بیند که نزدیک ترین آدم، او را دعوا می کند. بعدها که بزرگ می شود والدین می گویند نمی دانم چرا بچه ام به یک رابطه غلط چسبیده است؟ یا چرا فرزند من مسئولیت پذیر نیست؟ اینها به این علت است که اصلا آگاهی نداریم که باید با فرزندمان چطور رفتار کنیم.
وی در پاسخ به این سوال که باید برای رفع این ناآگاهی چه کرد و کجا این آگاهی به دست می آید، گفت: متاسفانه این روزها از هر کسی بپرسید برای بهبود رابطه باید چه کار کنید و یا برای فرزندپروری و ... چه کار کنیم همه صاحب نظر هستند. اما مسئله اصلی این است که آموزش حتما زیر نظر متخصص باشد تا ببینیم این همدلی که میگویند چیست.
کوهی افزود: برای مثال از هر کسی بپرسید، آیا تو انسان همدلی هستی، میگوید نقطه ضعف من این است که خیلی مهربان هستم و همه را درک می کنم. اما زمانی که وارد بطن زندگی این فرد می شوید، متوجه می شوید که این فرد نمی داند همدلی در عمل یعنی چه. زمانی که با بچه یا همسر دعوا می کنم، همدلی یعنی چی؟ خوب گوش دادن یعنی چه و .... این روزها اگر از همه بپرسید می گویند که من از صبح تا شب به حرف های فرزندم و همسرم گوش می دهم اما اگر از همسر و فرزند پرسیده بشود، چیز دیگری می گوید.
این روانشناس خانواده گفت: ما اصلا معنای همدلی را نمی فهمیم و باید آموزش های لازم را ببینیم و باید در کنار این آموزش، مشاوره داشته باشیم. آدمها فکر می کنند مشاوره زمانی باید انجام شود که اتفاقی برای ما پیش آمده باشد. آن زمان واجب است اما قبل از اینکه پیش بیاید هم لازم است. مشاوره در واقع حکم پیشگیری دارد.
وی با اشاره به اهمیت نقش مشاوره فردی افزود: با آموزش، کتاب خواندن و دوره رفتن، آموزش زیرنظر متخصص یک پیش زمینه و همزبانی با دنیای مفاهیم روان شناسی پیدا می کنیم. حالا در اتاق درمان (در خصوص نوجوان، همسر و فرزند) یاد می گیریم این مفاهیم را چطور اجرا کنیم.
کوهی با اشاره به نقش فضای مجازی و تاثیرپذیری خانواده ها گفت: یک زمانی که فضای مجازی نبود، آدم ها از خیلی چیزها خبر نداشتند و بنابراین سطح انتخاب ها، توقعات و انتظارات مشخص بود. مثلا شخصی که در روستا زندگی می کرد با توجه به سطح روستایی که در آن زندگی می کرد، آرزوها شکل می گرفت. اما امروز می بینیم آدم ها در آن سر دنیا چه طور زندگی می کنند، چه ارزشها و اهدافی دارند و این باعث می شود که ما دچار اضطراب شویم، احساس کنیم عقب هستیم. این مسئله دامن خانواده ها را می گیرد.
وی عنوان کرد: ما زوجهایی را در اینستاگرام میبینیم که مدام در مسافرت و خوشگذرانی هستند، بعد ما می بینیم که ما درگیر مشکلات متعدد از جمله اقتصادی و ... فرزند و مشکلات آنها هستیم. یا مثلا همسرم هر روز من را سورپرایز نمی کند، با گل به خانه نمی آید. این باعث می شود که احساس کنیم یک جای کار می لنگد. دلیل این احساس واهی این است که درگیر فضای مجازی شده ایم. البته به خیال خودمان همه چیز را می بینیم. چون ما عادت داریم قشنگی هایمان را قاب کنیم.
کوهی ادامه داد: بدیهی است ما دعوای آدم های مجازی را نمی بینیم. هیچ وقت زندگی نرمال و صورت بدون آرایش آنها را نمی بینیم. در اینجا آموزش های روان شناسی خیلی مهمتر می شود.
این روانشناس خانواده افزود: مهمترین کار این است که آدم ها بدانند زندگی گاهی سختی هایی دارد و قرار است در سختی ها کنار هم باشیم. البته منظورم این نیست که اگر همسرتان شما را کتک زد و خشونت خانگی داشت و خیانت کرد باید تحمل کرد. اما یک زندگی ممکن است دعواهای بدی داشته باشد و ممکن است فرزندتان مسیری را انتخاب می کند که شما اصلا دوست نداشتید که چنین انتخابی داشته باشد و ... اما این ها مسائلی است که در هر زندگی وجوددارد و باید بدانیم که آنها را باید حل کنیم، نه اینکه تحمل کنیم، یا رها کنیم یا نه اینکه با همسر و بچه دعوا کنیم، زیرا زندگی سختی هایی دارد که باید آنها را بپذیریم و سعی در اصلاح آن داشته باشیم و خانواده را حفظ کنیم چرا که این خانواده با دردها زیباست و گرنه در خوشیها و مسافرت ها همه هستند. زمانی که شما واقعا یک دردی را دارید و با یک نفر سختی را پشت سر گذاشتید، آن آدم ارزشمند است و آن فرد به شما حس امنیت می دهد و حس خانواده را القا می کند.
وی در رابطه با بزرگترین خطری که روابط خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد، گفت: مهمترین دلیل به هم ریختن خانواده «خشم درمان نشده» است. زمانی که به عنوان همسر و فرزند با شما دعوا می کنم (خصوصا فرزندان در دوره نوجوانی) حتی اگر مسئله کوچک باشد، تأثیری که در من می گذارد بزرگ است. این خشم است که همه چیز را از جمله صمیمیت، رابطه جنسی، تفریح، خوشگذرانی و رابطه به عنوان یک نقطه امن برای همسر و فرزند را از بین می برد و نقطه شروع خیانت و سردی عاطفی در خانواده است. جایی که همه چیز تمام می شود.
وی در پاسخ به این سئوال که برای رفع این خشم چه باید کرد، گفت: اولا باید مهارت فردی به عنوان پذیرش و جداسازی افکار داشته باشیم که این ها مهارت های حوزه آگاهی و آموزش است و باید بدانیم که «رابطه» سختی های خودش را دارد و «خشم» جزئی از رابطه است، اما باید بدانم که چطور این خشم را در خودم و ذهن و رابطه حل کنم.
کوهی افزود: بعد از اینکه فهمیدم چطور در خودم و ذهنم مشکل را حل کنم حالا باید یاد بگیرم چطور با همسر و فرزندم حل کنم. نحوه «درست صحبت کردن» و «گوش دادن» یک مسئله بسیار مهم و بزرگ است و تکنیک های مختلف دارد. خوب گوش کردن ویژگی های مشخص دارد. گاهی اوقات به همسر خود می گوییم مشکل کجاست؟ تا صحبت می کنم شروع به حمله می کنیم. می گوید چرا می پرسی وقتی نمی خواهی بدانی. بعد اگر بپرسید می گوید من همیشه به همسرم گوش می دهم. اول باید یاد بگیریم و بدانیم که در موقعیت چطور از آن استفاده کنیم. نحوه درست گفتوگو را بدانیم.
این روانشناس به یکی از بحران های خانواده های ایرانی اشاره کرد و گفت: بحران خانواده های ایرانی «آرزوهای از دست رفته والدین» است که می خواهند فرزندان آنها را دنبال کنند و حتی همسرانشان با ملاک های آنها زندگی کنند. تفکر سنتی که ما داریم این است که راه یکی است و آنچه من می دانم درست است. یک مقدار باید ذهن را باز کرد و اجازه بدهیم که آدم ها مسیر فردی و شکوفایی خودشان را داشته باشند.
والدین باید استعداد فرزند را بشناسند و اجازه بدهند به جای «کنترل گری» و «تسلط روی زندگی»، اضطراب را بپذیریم و کنترل را برداریم و اجازه بدهیم خانواده با وجودی که هر کدام مسیر خود را می روند، در کنار هم باشند.
وی افزود: همه خانواده به «تراپی» احتیاج دارند. یک پدر و مادر شاد، خانواده شاد می سازند. یعنی هم باید فردی و هم به عنوان یک پدر و مادر و زوج سالم و هم به عنوان خانواده که تربیت مناسبی برای فرزند داشته باشید تا فرزند شما بتواند آدمی شاد و خوشحال رشد کند و مسئولیت پذیر باشد. تراپی در هر جنبه فردی، زوجی و خانواده خیلی مهم است و می تواند در تمام ابعاد (درآمد خانواده، سلامت فیزیکی و روان خانواده و ازدواج و شغل و آینده فرزند) تأثیرگذار باشد.
انتهای پیام/