◄ تراژدی 16 ساله نیشابور؛ نقش صاحبان بار در سانحه چه بود؟
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۵۳۲۳۳
تین نیوز
29 بهمن ماه سالگرد انفجار قطار نیشابور بود، فاجعهای که در سال 1382 رخ داد و با گذشت 16 سال هنوز داغ آن تازه است. به مناسبت وقوع این رخداد دلخراش، فعالان حوزه ریلی، مطالبی در کانالها و گروههای مختلف منتشر کردهاند که تعدادی از آنها در تین نیوز باز نشر میشود.
تراژدی قطار نیشابور 29 بهمن سالگرد فاجعه انفجار قطار نیشابور است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم پیوست ساعتهای حریق در واگنها رانشان میدهد درحالیکه هنوز با فاجعه اصلی فاصله داریم. فرماندار نیشابور و بخشداران روستاهای اطراف آمدهاند تا اوضاع را مدیریت کنند. آتش نشانها مشغول خاموش کردن آتشاند. بسیاری از افراد حاضر در فیلم، ساعتی بعد خواهند مرد!
۹:۳۵ صبح؛ پنج ساعت بعد از شروع، حریق فروکش میکند. مدیران، فرمانداران مشهد و نیشابور، مردم و نیروهای امدادی و آتش نشان دور هم جمع میشوند تا پایان آتش سوزی را اعلام و عکسی به یادگار بگیرند اما ناگهان یک انفجار مهیب، تمامِ معادلات را بر هم میزند.
انفجار، چرخهای قطار را تا شعاعِ دو کیلومتری پرتاب و موجِ حاصل از آن، تمام خانهها در روستاهای اطراف را آوار میسازد؛ تا ۲۰ کیلومتری کشته میدهد و حتی در مشهد، درحالی زلزله۵.۳ ریشتری ثبت میشود که شیشههای برخی خانهها نیز شکسته.
هرکس آنجا بود در دم جان سپرد. مسئولین شهری نیشابور شامل فرماندار، معاونین شهردار، مدیر عامل آتش نشانی، هلال احمر، مامورین نیروی انتظامی، کارکنان راه آهن و اهالی منطقه، افرادی هستند که در این حادثه کشته میشوند. بیش از ۳۵۰ کشته و صدها زخمی طبق آمار رسمی ثبت شده.
نقل شد که جنازهها در فاصله یک کیلومتری، تمام برهنه در گوشه و کنار افتاده بودند. حتی محتویات مغز برخی، ازگوش و بینیشان به بیرون پاشیده شده بود. همچنین دامها، حیوانات و پرندهها نیز جان سالم به در نبردند.
فاجعه نیشابور در روزگاری رقم خورد که خبری از فضای مجازی نبود؛ رسانهها تحت تاثیر زلزله مهیب یک ماه قبل در بم بودند؛ مدیران از پاسخگویی طفره رفتند و تا امروز، هیچکس دقیق نمیداند که چه چیزی در آن قطار حمل میشد؟! محمولهای که توانسته معادل ۱۸۰ تن TNT انفجار ایجاد کند.
دو اشتباه مرگبارآنچه در صبح چهارشنبه ٢٩ بهمن ماه در نیشابور رخ داد و در آغاز بیشتر به یک سانحه معمولی میماند، فاجعه دلخراشی بود که بار دیگر ذهن و دل و روح همه مردم کشور را به درد آورد. ماجرا از این قرار بود که در بامداد صبح چهارشنبه ٢٩ بهمن ماه ٥١ واگن قطار از لکوموتیو در حوالی مشهد جدا و به سمت نیشابور حرکت کرد. واگنها حامل بنزین، گوگرد مواد قابل اشتعال و پنبه بود و مسئولان راهآهن برای کنترل واگنهای جدا شده، واگنهایی را از سوی نیشابور به سمت مجموعه واگنهای رها شده فرستادند که در اثر برخورد ایجاد شده در ایستگاه خیام نیشابور، واگنها متوقف شده و آتش سوزی آغاز میشود.
همه اخبار حکایت از به خیر گذشتن حادثه داشت. روستاهای اطراف تخلیه شدند. آتشنشانان نیشابور و مشهد در محل حاضر شدند و مسئولان اجرایی نیز. اما متاسفانه در ساعت 9.37 دقیقه صبح، بر اثر انفجار شدید مواد قابل اشتعال در واگنها، همه حاضران در محل حادثه و بسیاری از ساکنان روستاهای هاشم آباد و دهنو بر اثر ترکشها و آوار جان سپردند. البته چهار روستای دیگر نیز بین ٣٠ تا ٥٠ درصد خسارت دیدهاند. شدت انفجار به حدی بوده که در محل حادثه گودالی به عمق ٢٥ متر در محدوده وسیع ایجاد شده و ترکشهای جدا شده از قطار، بسیاری از افراد را بیدست و سر و پا میکند. آتش همچنین بسیاری از افراد را خشک کرده و میسوزاند.
بدین ترتیب بر اثر ٢ اشتباه (یکی رها شدن واگنها از قطار و دوم فقدان مراقبتهای حفاظتی و ایمنی لازم در محل حادثه)، صدها تن از هموطنان ما در استان خراسان جان به جان آفرین تسلیم میکنند. از مردمان روستایی گرفته تا مسئولان اجرایی نیشابور و. . . . نیشابور شهر آرام و سبز و پرطراوتی که در دل خود آرامگاه شاعران برجسته کشور را جای داده، این روزها سیاهپوش و عزادار است. براساس آخرین آمار دریافتی، در این حادثه ٤٤٥ نفر مجروح و ٣٢٠ نفر کشته شدند. البته هنوز ٩٠ نفر نیز مفقودند و از اجسادشان خبری نیست. معلوم نیست بر اثر شدت حادثه اجساد این افراد چه شده است. احتمال داردعدهای زیر خاک مدفون شده، عدهای سوخته و عدهای زیر برخی آوارها مانده باشند.
نقش صاحبان بار در حادثه۲- 29 بهمن۱۳۸۲، داغ زلزله بم تازه تازه بود، که در نزدیکی نیشابور، قطار باری تهران- مشهد منفجر شد.
روز قبل، قطار در ایستگاهی نزدیک نیشابور، نگه میدارد اما واگنهای قطار، رو به نیشابور، در شیب تند مسیر، از کنترل درمیروند و دمبهدم بر سرعتشان افزوده میشود.
مسئولان قبل از رسیدن قطار به نیشابور، با تغییر ریل، آن را به ایستگاه خیام در ۱۷کیلومتری نیشابور منحرف میکنند.
واگنها در ایستگاه به مانعی میخورند؛ آتش میگیرند و آتشنشانان با آب خاموشاش میکنند.
فردا صبح آتش ظاهراً خاموش بود و از واگنها بخار برمیخاست؛ آتشنشانان خیال میکردند بخار آب است اما نبود!
مردم، آتشنشانان و پلیس دوروبر قطارند که واگنها با قدرتی برابر با ۱۸۰تن تیانتی میترکد؛ در محل حادثه گودالی بزرگ پدید میآید؛ مشهد بیش از پنج ریشتر میلرزد.
۳۲۰نفر کشتهشدند و صدها تن زخمی؛ بدن بسیاری کشتهشدگان قابل شناسایی نبود.
آتشنشانان نمیدانستند که قطار، بنابر گزارشهای رسمی، گوگرد، پشمشیشه و موادشیمیایی میبرده که ترکیبشان با آب به انفجار میانجامد!
اما چرا نمیدانستند؟ معاون وقت وزیر راه به مجلس گزارش داد چون صاحبان بار میدانستند هزینه حمل اینگونه مواد خطرناک گرانتر است، نوع بار را افشا نکردهبودند! (بنابر گزارش خبرگزاری تسنیم در سال ۱۳۹۲)
* این مطالب در کانالهای اطلاعات تخصصی روسازی راهآهن و مترو، قطار متخصصین ریلی درج شده است
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانیدمنبع: تین نیوز
کلیدواژه: قطار نیشابور ایستگاه خیام بسیاری از افراد قطار نیشابور محل حادثه آتش نشانان صاحبان بار بهمن ماه واگن ها راه آهن بر اثر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tinn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۵۳۲۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۲ مـعشوقه و یک شوهر
ناصر، شوهر مقتول ( نوعروس ۲۰ ساله) و دو زن (معشوقههای او) متهم هستند که در آبانماه سال گذشته «طلعت» را به آتش کشیدند.حادثه در آبان سال گذشته در خیابان شوش شرقی اتفاق افتاد. دو زن که هر دو معشوقه یک جوان بهنام ناصر بودند، همسر ۲۰ ساله معشوق خود را مقابل منزل مسکونیاش با ریختن بنزین روی او به آتش کشیدند. نقشه و فکر این حادثه تلخ و مرگبار که از پیش طرحریزی شده بود، چند روز قبل از حادثه با طلعت، نوعروس جوان درمیان گذاشته شد. قبل از وقوع حادثه، دو معشوقه ناصر در حالی که نقاب به صورت داشتند، به منزل طلعت صادقی، نوعروس ۲۰ ساله رفتند و او را تهدید کردند که اگر از شوهر خود طلاق نگیرد با پاشیدن اسید او را برای همیشه زشت و زمینگیر خواهند کرد ولی طلعت به این حرفها توجه نکرد و آن را شوخی تلقی کرد.آن دو زن با نقاب به در منزل طلعت رفتند و پس از فشردن زنگ در منزل در گوشهای از دیوار مجاور منزل کمین کردند. بهمحض باز شدن در توسط طلعت، یکی از آنها ظرفی پر از بنزین را روی طلعت ریخت و دیگری او را به آتش کشید و سپس هر دو متواری شدند. در یک لحظه آتش تمام بدن طلعت را پوشاند و تازهعروس با شیون و فریاد از همسایهها کمک طلبید. همسایهها سر رسیدند و با ریختن آب روی طلعت آتش را خاموش کردند وسپس او را به بیمارستان سوانح و سوختگی بردند. در همین احوال به ماموران کلانتری۱۴تهران اطلاع داده شد و آنها با نشانههایی که از زنهای نقابدار بهدست آورده بودند، یکی از آنها بهنام سرور را دستگیر کردند. سپس توسط سرور، پری نیز دستگیر شد.سرور در تحقیقات اولیه گفت: پری عامل این حادثه است زیرا معشوقه ناصر است. او از چندی قبل متوجه شد که ناصر زن گرفته و بهخاطر اینکه ناصر را دوست داشت و نمیخواست او را از دست بدهد، درپی اجرای نقشهای بود که رقیب را از میان بردارد. به همین جهت موضوع را با من و ناصر در میان گذاشت و گفت که برای این کار احتیاج به من دارد.سرور افزود: ابتدا طلعت را تهدید کردیم ولی چون از میدان بهدر نرفت و حرفهای ما را شوخی تلقی کرد، طبق یک نقشه او را آتش زدیم و پری برای اینکه دستگیر نشود به شیراز رفت. باتوجه به اظهارات سرور و پری، ماموران از همسایهها، نزدیکان مقتول و همچنین شوی وی نیز در مورد روابط زن و شوهر و روز حادثه بازجویی کردند. در این زمینه مادر طلعت - نوعروس ۲۰ ساله - ادعا کرد که دامادش در طرح و اجرای به آتش کشیدن طلعت، نقش موثر داشته و با همکاری معشوقههایش همسر خود را کشته است. باتوجه به مدارک و شواهد امر، ناصر نیز بازداشت شد و تحقیقات و بازجویی از وی و دو معشوقهاش به طور سری و جداگانه صورت گرفت.در مراحل بعدی نیز سه متهم را روبهرو کردند و برای تکمیل پرونده، مجدد ازاقوام ناصر و طلعت وهمچنین همسایهها نظرخواهی بهعمل آمد. سرانجام پس از تکمیل پرونده، ناصر، پری و سرور به دادسرای تهران اعزام و بازداشت شدند.در گیرودار بازجویی از متهمان و آگاهان، طلعت که در بیمارستان بستری شده بود، پس از شش روز مبارزه با مرگ در اثر جراحات ناشی از سوختگی درگذشت. پرونده سه متهم پس از طی مراحل قانونی به شعبه دوم دادگاه عالی جنایی مرکز ارجاع شد. قرار بود دیروز از ساعت ۹ محاکمه این سه نفرآغاز شود ولی بهعلت کثرت پرونده به روز شنبه۱۳اسفند موکول شد.پرونده این جنایت بیشباهت به پرونده گلباجی نیست، زیرا درپرونده گلباجی متهم یک همسر و دو معشوق بودند. در این پرونده نیز یک شوهر و دو معشوقه متهم هستند.احتمال بهیقین،این پرونده علاقهمند وتماشاگرزیادی خواهد داشت. پیشبینی میشود محاکمه این سه نفر نیز در دادگاه عالی جنایی مرکز (تالار بزرگ) برگزار شود.
قاتل، گوش و بینی مقتول را برید و برای همسر او سوغات برد
مرد ۴۰ ساله، پیرمرد ۶۰ سالهای را با تبر قطعهقطعه کرد و گوش و بینی بریده او را به عنوان سوغاتی برای همسر مقتول برد. خبرنگار اطلاعات در فیروزآباد فارس گزارش میدهد:متهم به قتل -حمزه - در بازجویی اعتراف کرد کربلایی فضلا... - مقتول - را به بهانه خرید فرش از قیروکارزین، به فیروزآباد کشانده وهنگام بازگشت دربین راه، اوراکشته وسپس جسدش راباتبر قطعهقطعه کرده است. حمزه در ادامه اعترافات خود افزود: پس ازکشتن «فضلا...» گوش و بینی او را در دستمالی پیچیدم تا برای همسر مقتول سوغات ببرم اما هنگامی که به خانه او رسیدم، زن فضلا... در خانه نبود و من دستمال محتوی گوش و بینی بریده مقتول را به داخل حیاط پرت کردم و از آنجا گریختم اما چند ساعت بعد، ماموران ژاندارمری فیروزآباد مرا دستگیر کردند. متهم به قتل هنگامی که بازپرس از وی درمورد انگیزه قتل سؤال میکرد، خود را به ناشنوایی و دیوانگی زد! وی از سوی بازپرس دادسرای فیروزآباد با قرار بازداشت روانه زندان شد. هنوز انگیزه این جنایت معلوم نشده است.
مخالفت پدر با ازدواج دختری که به سن قانونی رسیده!
دختری که عاشق پسر نابینایی است بهخاطر مخالفت پدرش با ازدواج، از دادستان تهران کمک خواست.دو روز قبل یک دختر و پسر ۲۱ ساله در حالی که پسر از دو چشم نابینا بود و دختر او را راهنمایی میکرد، به دادسرای تهران، اتاق دادستان رفتند. دختر، خود را طاهره معرفی کرد و به دادستان تهران گفت: من و محمد مدتی است که با یکدیگر آشنا شدهایم و چون علاقه شدیدی به هم پیدا کردهایم، تصمیم داریم با هم ازدواج کنیم. ابتدا این مسأله را با پدرم در میان گذاشتم و او گفت بهخاطر اینکه محمد از دو چشم نابیناست نمیتوانم اجازه بدهم که با هم ازدواج کنید. ناچار خودمان به محضر مراجعه کردیم و محضردار نیز گفت چون من دختر هستم، ازدواج با محمد باید حتما با اجازه پدرم باشد؛ حالا که همه درها به روی ما بسته است، به دادسرای تهران آمدهایم.دادستان تهران به طاهره و محمد گفت: چون سن هر دوی شما قانونی است، باید به محضرمراجعه کنید. طبق قانون، محضردار طی نامهای از پدر دخترخواهدخواست که ظرف۱۵روز با ازدواج دخترش موافقت کند؛درصورتی که پدربازهم مخالفت کرد، محضردار موظف است طبق قانون، ازدواج شما را ثبت کند. طاهره و محمد مجددا به محضر رفتند تا مراسم ازدواج خود را انجام دهند.